اسحاق قیصریان؛ محمد جواد زاهدی مازندرانی؛ مصطفی مهرآیین؛ امیر ملکی
دوره 7، شماره 28 ، اسفند 1396، ، صفحه 55-82
چکیده
مفهوم عشق را از زوایای گوناگونی تعریف کردهاند و واکاوی این مفهوم در بسیاری از رشتههای علمی ازجمله فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و زبانشناسی موردتوجه بوده است. بهگونهای که تعریفهای متنوع و پرشماری از آن شده است. عشق بهمثابه احساس، بهرغم ویژگیهای جسمی آن، فرد را به دیگرانی که موضوع این احساس هستند مرتبط میکند و ازاینرو ...
بیشتر
مفهوم عشق را از زوایای گوناگونی تعریف کردهاند و واکاوی این مفهوم در بسیاری از رشتههای علمی ازجمله فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و زبانشناسی موردتوجه بوده است. بهگونهای که تعریفهای متنوع و پرشماری از آن شده است. عشق بهمثابه احساس، بهرغم ویژگیهای جسمی آن، فرد را به دیگرانی که موضوع این احساس هستند مرتبط میکند و ازاینرو بعدی اجتماعی- فرهنگی بر آن حاکم است. مفهوم عشق و تجربهی عاشقی کاملاً تحت تأثیر گفتمان حاکم بر جامعه و وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر دوران خاصی است. عشق اگرچه در نگاه اول فردیترین عاطفه و احساسات مینمایاند اما این مسئله کاملاً متأثر از شرایط جامعه است. توجه به عشق از منظر عاملیت فرد نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. با توجه به تعامل بین فرد و ساخت، ظرفیت افراد برای عاشقشدن بهمثابه یک ویژگی اجتماعی شکل میگیرد. هدف اصلی مقالهی حاضر، بررسی عشق از منظر جامعهشناسی و علوم انسانی است. نویسندگان مقاله با بررسی متون موجود و بهرهگیری از روش تحقیق اسنادی بهمثابه پیشزمینه لازم برای سنجش تجربی و میدانی موضوع، تحلیل اجتماعی؛ زبانشناختی؛ روانشناختی و فلسفی عشق را مورد کنکاش قرار دادهاند. در تحلیل اجتماعی عشق از دیدگاههای افرادی مانند ترنر، گود، گیدنز، باومن و ایلوز استفادهشده است. دیدگاه رولان بارت و رابرت استرنبرگ در حوزه زبانشناسی و نشانهشناسی نیز برای تدقیق دلالتهای مفهومی عشق موردتوجه قرارگرفته است. نگاه فلاسفه و روانشناسان به عشق در بخش پایانی مقاله بررسیشده است.