روانشناسی اجتماعی
علیرضا شریفی اردانی؛ فرهاد خرمائی
چکیده
مقدمه: والدین در شکلگیری مهارت اجتماعی فرزندان نقش بسیار مهمی دارند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین مهارتهای اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی و فرهنگی والدین با توجه به نقش واسطهای سبکهای والدین در برخورد با هیجانات منفی فرزندان بود.روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی و جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ...
بیشتر
مقدمه: والدین در شکلگیری مهارت اجتماعی فرزندان نقش بسیار مهمی دارند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین مهارتهای اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی و فرهنگی والدین با توجه به نقش واسطهای سبکهای والدین در برخورد با هیجانات منفی فرزندان بود.روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی و جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه 500 نفر و با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند که در نهایت 419 نفر پرسشنامهها را تکمیل کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای مهارتهای اجتماعی، سبکهای برخورد والدین با هیجانات منفی فرزندان، سرمایه اجتماعی خانواده و سرمایه فرهنگی بود. از نرمافزار SmartPls3 نیز جهت تجزیهوتحلیل مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: یافتهها نشان داد که سرمایه اجتماعی هم بهطور مستقیم (001/0> p، 26/0=β) و هم بهواسطه سبکهای حمایتی (009/0> p، 044/0=β) و غیر حمایتی (013/0> p، 033/0=β) برخورد با هیجانات فرزندان، منجر پیشبینی مهارتهای اجتماعی فرزندان میگردد. سرمایه فرهنگی بهطور مستقیم با سبکهای حمایتی (043/0> p، 11/0=β) برخورد با هیجانات فرزندان ارتباط دارد و همچنین سرمایه اجتماعی (001/0> p، 22/0=β) نیز نقش قابلتوجهی در تبیین نحوه برخورد والدین با هیجانات فرزندان داشت. شاخصهای برازش مدل بعد از اصلاح (089/0=SRMR و 61/0=NFI) نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد.نتیجهگیری: بهطورکلی برخورداری از سرمایههای اجتماعی و فرهنگی موجب تغییرات ذهنی و رفتاری کنشگران اجتماعی (والدین و فرزندان) میشود و این تغییرات خود را در سبکهای والدین در برخورد با هیجانات و همچنین مهارت اجتماعی فرزندان نشان میدهد.
شهلا دهقانی؛ فرهاد خرمائی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای هیجانات شرم و گناه در رابطه بین منشهای اخلاقی و پرخاشگری بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. مشارکتکنندگان در این پژوهش 343 دانشجوی (142 مرد، 193 زن و 8 نفر جنسیت خود را مشخص نکرده بودند) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1398 بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای هیجانات شرم و گناه در رابطه بین منشهای اخلاقی و پرخاشگری بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. مشارکتکنندگان در این پژوهش 343 دانشجوی (142 مرد، 193 زن و 8 نفر جنسیت خود را مشخص نکرده بودند) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1398 بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و مقیاس منشهای اخلاقی (خرمائی و قائمی، 1397)، پرسشنامه شرم و گناه (کوهن و همکاران، 2011) و مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) را کامل کردند. دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج روابط ساختاری نشان داد که منشهای بخششگرا و پارسایانه به گونه منفی پرخاشگری را پیشبینی میکنند و منش وظیفهگرا به گونه مثبت پیشبینی کننده پرخاشگری است. براساس یافتهها منشهای صداقتگرا، آدابگرا و وظیفهگرا به شکل مثبت احساس گناه را پیشبینی میکنند، منش آدابگرا نیز به شکل منفی احساس شرم را پیشبینی میکند و منش پارسایانه رابطه مثبتی با احساس شرم دارد. همچنین، احساس شرم به شکل مثبت و احساس گناه به شکل منفی پرخاشگری را پیشبینی کردند. علاوه بر این، نقش واسطهای هیجانات شرم و گناه در رابطه بین منشهای اخلاقی و پرخاشگری تأیید شد (05/ > p).
نتیجه گیری: در مجموع، یافتهها نشان داد که منشهای اخلاقی و هیجان گناه پرخاشگری را کاهش میدهند.
رقیه قربانی؛ فرهاد خرمائی
دوره 8، شماره 31 ، آذر 1397، ، صفحه 33-50
چکیده
چکیده هدف: هدف این پژوهش تبیین خردمندی بر اساس عوامل شخصیتی با واسطهگری خودکارآمدی مقابله است. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری است و جامعه آماری کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که تعداد 400 دانشجوی کارشناسی (261 زن، 139 مرد) با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و مقیاسخودسنجی ...
بیشتر
چکیده هدف: هدف این پژوهش تبیین خردمندی بر اساس عوامل شخصیتی با واسطهگری خودکارآمدی مقابله است. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری است و جامعه آماری کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که تعداد 400 دانشجوی کارشناسی (261 زن، 139 مرد) با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و مقیاسخودسنجی خردمندی (ویستر، 2003)، فرم کوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (گلدبرگ، 1999) و خودکارآمدی مقابله (چسنی و همکاران، 2006) را تکمیل نمودند. یافتهها: نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که از بین ابعاد شخصیتی، برونگرایی و توافقپذیری به ترتیب به طور مستقیم (16/0= β، 22/0= β و001/0=p)، همچنین برونگرایی همراه با گشودگی به تجربه، وظیفهگرایی، رواننژندگرایی و به ترتیب به صورت غیر مستقیم (11/0= β، 04/0= β، 14/0 = β ، 25/0- = β و 001/0=p) با واسطهگری خودکارآمدی مقابله قادر به پیشبینی خردمندی شدند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد میشود با توجه به اینکه عوامل شخصیتی دارای ثبات نسبی هستند و خودکارآمدی مقابله قابل آموزش است؛ با تأکید بر آموزش خودکارآمدی مقابله و بستر سازی محیط و طراحی بستههای آموزشی طوری برنامهریزی شود که افراد با ویژگیهای شخصیتی گوناگون بتوانند با تقویت خودکارآمدی مقابله در مسیرشکوفایی خردمندی گام بردارند