نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی عمومی واحد اردبیل ، دانشگاه آزاد اسلامی ، اردبیل ، ایران
2 استادیار گروه روانشناسی ، واحد اردبیل ، دانشگاه آزاد اسلامی ، اردبیل ، ایران
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی نقش سبکهای فرزند پروری والدین در پیشبینی رشد اجتماعی کودکان پیشدبستان 5 و 6 ساله انجام شده است. رشد و تکامل ابتدای کودکی یک پنجره فرصت برای ارتقاء سلامت است، بنابراین کیفیت مراقبت در این دوران نقش بسزایی در سلامت و رشد و تکامل مطلوب کودک دارد همچنین سن پیش دبستانی دوره مهمی برای رشد اجتماعی است.
روش: این پژوهش به روش همبستگی انجام شده است و رابطه بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پیش دبستان مهدهای کودک شهر تهران (والدین کودکان مقطع پیش دبستانی) شامل 3 شهرستان تهران، ری و شمیرانات در سال تحصیلی 1398-1397 است که تـعداد 618 مهدکودک فعال را دارا میباشد.نمونه پژوهش شامل 236 نفر از کودکان و والدینشان با روش نمونهگیری تصـادفی خوشـهای بود. افراد مورد پژوهش پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند (1973) و پرسشنامه رشد اجتماعی وایلند (1965) را تکمیل نمودند و دادههای بدست آمده با نرم افزار spss و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون فرضیههای پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که میزان ضریب همبستگی مشاهده شده بین رشد اجتماعی و سبکهای فرزندپروری والدین ارتباط دارد. از نظر آماری نتایج تحلیل دادهها نشان داد که ضریب همبستگی بین سبکهای فرزندپروی سهلگیرانه و مقتدرانه با رشد اجتماعی در سطح معنـاداری 05/0p> مثبت و معنیدار است اما ضریب همبستگی پیرسون بین سبک فرزندپروری مستبدانه و رشد اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معنیداری وجود ندارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد، سبک فرزندپروری مقتدرانه در سطح معنی داری آزمون (0.0001) بهترین متغیر برای پیشبینی رشد اجتماعی کودکان است. با استناد به یافتههای به دست آمده از این پژوهش میتوان گفت، سبکهای فرزندپروری یکی از پیشبینی کنندههای مهم رشدی بویژه در حیطه اجتماعی کودکان است. لیکن تفاوتی که در این پژوهش با سایر پژوهشهای انجام شده دارد، این است که نتایج ارتباط بین سبک سهلگیرانه و رشد اجتماعی را نشان میدهد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بدست آمده میتوان نتیجهگیری کرد: زمانی که والدین در روشهای تربیتی خود در مورد فرزندشان ثابت قدم هستند، رفتارهای ابراز وجود و اعتماد را به آنها ارائه میدهند، به گفتههای کودکان خود گوش میسپارند و گفتگو با آنها را ترویج میدهند؛ همچنین روش انضباطی آنان توأم با گرمی، منطق و انعطاف پذیری است و تا حدی به کودکان خود آزادی (سبک سهلگیرانه که در پژوهش های دیگر ارائه نگردیده است ) می دهند، کودکان رشد اجتماعی بیشتری را نشان می دهند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Role of Parental Parenting Styles in Predicting Social Development of Preschool Children 5 and 6
نویسندگان [English]
- Arezo Zokaeifar 1
- Tavakkol mousazadeh 2
1 PhD Student in General Psychology, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran
2 Assistant Professor, Department of Psychology, Islamic Azad University of Ardabil
چکیده [English]
Introduction: The purpose of this study was to investigate the role of parenting styles in predicting the social development of preschool children 5 and 6 years old.The Early childhood development and equality of opportunity is a window of opportunity for health promotion, Therefore, the quality of care during this period plays a major role in the health of the child's development and development.
Method: This research is a correlational study. The statistical population of this study includes all parents and preschool children of kindergartens in Tehran - Rey and Shemiranat. It has 618 active kindergartens. The sample consisted of 236 children and their parents by cluster random sampling. The subjects completed the Baumrind parenting styles questionnaire(1973) and Wildland Social Development Questionnaire (Edgar 1965). Data were analyzed by SPSS software using the Pearson correlation coefficient and regression of research hypotheses.
Results: The results showed that the observed correlation coefficient was correlated between social development and parenting styles. Statistical analysis of data showed that the correlation coefficient between empowering and authoritative parenting styles with social development was positive and significant at the significant level p> 0.05. But there is no significant correlation between the authoritarian parenting style and social growth at a 95% confidence level. Multivariate regression results indicated that the authoritative parenting style at the significant level of the test (0.000) is the best variable to predict children's social development.
Conclusion: According to findings can be concluded: when your parents about their child's educational methods are consistent, And show behaviors of assertiveness and confidence, listen to their children and talk to them, Also their disciplinary method is with warmth, logic ,and flexibility And partly to give their children freedom Children show more social development.
کلیدواژهها [English]
- Parenting
- Styles
- Social Developmen
- Preschool children
مقدمه
در دوران کودکی، نگرش ها و ارزش های والدین می تواند به کودک منتقل شود. به گفته هدرویس[1] (2018)، بنیانگذار و مدیر پروژه تحقیقات خانواده هاروارد، در طی این مدت، خودپنداره آنها شکل می گیرد و می تواند به شدت تحت تأثیر والدین آنها باشد. آنها می توانند مهارتهایی کسب کنند که پایه و اساس اساسی برای یادگیری در طول دوران کودکی است. بنابراین، یک سیستم پشتیبانی قوی در سنین کودکی می تواند تا حد زیادی بر رشد آنها تأثیر بگذارد. پرورش روابط در خانواده برای رشد سالم کودک بسیار مهم است. اگر کودکی در خانواده خود احساس امنیت و اطمینان داشته باشد، در شکل گیری عزت نفس و بهزیستی آنها کمک می کند. به گفته ویس، این همچنین می تواند، باعث شود که کودک از نظر اجتماعی توسعه بیشتری پیدا کند و مهارت های ارتباطی بهتری را کسب نماید نسبت به کودکی که این روابط خانوادگی را احساس نمی کند. تحقیقات نشان داده است که تعامل بین فرزندان و والدین و چگونگی برقراری ارتباط والـدین با فـرزندان، مهمترین و اساسی ترین عوامل در بین عوامل مختلفی است که بر پرورش و شخصیت سالم کودکان تأثیر می گذارد (کیمبل، 2015 ) پژوهشها نشان داده که رشـد مثبت در دوران کودکی، پایه و اساس شخصیت، خـانواده و جامعه سالم است و عامل مهمی برای توسعه کلی کودکان و موفقیتهای آینده است (دارلینگ و لیپمن[2]، 2016).
از جمله مهمترین عوامل موثر بر روند رشد کودک نوع و شیوه تربیتی یا به اصطلاح سبک فرزندپروری والدین است. سبک هـای فرزندپروری را می توان به عنوان مجموعه یا سیستم رفتاری تعریف کرد که تعامل والدین و کودک را در طیـف گستــرده ای از موقعیت ها توصیف می کند و یک فضای تعامل مؤثر را ایجاد می کند. سبک والدین دو عنصر مهم والدین را به خود اختصاص می دهد: مسئـولیـت پذیری والــدین و مطالبــه والـدین. سبکهــای فـرزند پروری تـرکیبی از رفتــارهای والدین است که در موقعیتهای گستردهای روی میدهــد و جوّ فرزند پروری بــادوامی را پــدید میآورند، روشهایی کـه والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال میکنند (لورا، 2013). فرزند پروری شامل یک سری از مهارت های بیـن فردی و تـوقعات هیجــانی است که تحـت تاثیر ویژگی های والدین و سبک دلبستگی که کسب کرده اند، قرار دارد (مؤمنی، 1393).
آموزش در مورد سبک های مطلوب و بهینه والدین و ایجاد زود هنگام شیوه های مؤثر، هر دو برای سازگاری اجتماعی و موفقیت کودک مهم هستند (برنستین و همکاران 2014). در بسیاری از شرایط، اتخاذ یک سبک والدین اقتدارپذیر و انعطاف پذیر، بیشترین تاثیر را برای رشد اجتماعی، شناختی، اخلاقی و عاطفی کودک دارد. با این حال، تحقیقات در زمینه تعامل والدین و کودک باید همچنان ادامه یابد تا ارزیابی شود؛ نه تنها نتایج در گروه های گسترده تری از گروه های قومی / نژادی / فرهنگی و اجتماعی، بلکه نتایج در کودکانی در سنین مختلف نیز مورد بررسی قرار می گیرد تا خانواده ها در هر نوع شرایط بتوانند از مزایای کامل تحقیقات استفاده کنند.
در پژوهشی که مروه در سال 2018 با عنوان سبک های فرزندپروری والدین بعنوان پیشگویی کننده رفتارهای اجتماعی کودکان پیش دبستان بر روی 276 کودک در ترکیه انجام داد، به این نتیجه رسید که والدین با سبک تنبیهی و ملایم بهترین سبک ها برای پیشگویی رفتارهای اجتماعی مثبت یا منفی کودکان هستند (نسلیهان و مروه [3]، 2018). در مطالعه ای که توسط مونیکا و کورانچی[4] (2013) بر روی 480 کودک مقطع ابتدایی در مورد ارتباط سبک های های فرزند پروری و رشد اجتماعی بر اساس مصاحبه ساختار یافته و پرسشنامه اطلاعات صورت گرفت، نتایج نشان داد که سبک های فرزندپروری تاثیر مثبت و قابل توجهی در رشد اجتماعی کودکان دارد. بامریند[5] سه سبک فرزندپروری مستبدانه، مقتدرانه و سهلگیرانه را ارائه کرده است. پژوهشها نشان داده است که هـــرکــدام از این سبکها میتواند پیامدهای مثبت و منفی در کودکان را به همراه داشته باشد (بهرامی و همکاران، 1393). سبک مستبدانه با تقاضای بالای والدین و پاسخدهی کم آنها و پیامدهای منفی مانند مشکلات رفتاری درونی سازی و برونیسازی همراه است. سبک فرزندپروری مقتدرانه با ترکیبی از مهارگری و حمایت بالای عاطفی، سطوح مناسبی از استقلال و ارتباط دوسویه میان کودک و والد را تأمین میکند. این سبک با پیامدهای تحولی مثبت همچون پیشرفت تحصیلی، اتکا به خود بیشتر، انحراف رفتاری کمتر و روابط بهتر با همسالان همراه است. در سبک سهلگیرانه که با توقعات کم والدین و رسیدگی و توجه بیشتر آنها مشخص میشود، والدین با توجه بیشازحد به فرزندان انتظارات کمی از آنان دارند این شیوه تربیتی با پرخاشگری، رفتار ضداجتماعی، موفقیت کم تحصیلی و مشکلات رفتاری آشکار در کودکان همراه است (دیوارلی و منشار[6]، 2006). فوگل[7]، هرز و گولن در مطالعهی خود دریافتند که سبک فرزند پروری با مراقبت افراطی و سطح پایین پذیرش با عزتنفس ارتباط منفی و معنادار دارد. ویجیلا [8]و همکاران رابطه معناداری بین سبک آسانگیر و رشد اجتماعی نشان دادند . منشا و مونیکا کانی[9] (2013) دریافتند، رابطه مثبتی بین سبکهای والدین معتبر و رفتار اجتماعی خوب وجود دارد؛ رابطه مثبت و معناداری بین سبک والدین مقتدر و رفتار خوب (حسن خلق) کودکان وجود دارد و کودکان والدین مقتدر رفتارهای مثبت اجتماعی مانند همکاری، محبت، همدلی و غیره را نشان میدهند.
همه موارد ذکر شده پیشین حاکی از تاثیرات شیوه های تربیتی و فرزندپروری والدین بر رشد همه جانبه کودکان است، لیکن جنبه مهم رشدی که در همه تحقیقات و پژوهش بویژه در سند رشد و تکامل یکپارچه ابتدای کودکی به آن اشاره و تاکید شده است؛ دو جنبه مهم رشد اجتماعی و عاطفی می باشد. به دست آوردن مهارت های اجتماعی بخش اساسی سلامت روان است، مهارت های اجتماعی افراد را قادر می سازد تا با دیگران در جامعه تعامل مناسب داشته باشند. علاوه بر این، بر اساس تعریف دیگری، مهارتهای اجتماعی به عنوان مؤلفهای از صلاحیت اجتماعی و معیار کلی کیفیت رفتارهای اجتماعی تعریف می شوند؛ مهارتهای اجتماعی انسان را قادر می سازد در مراحل مختلف زندگی روابط اجتماعی را توسعه دهد. بنابراین، سن پیش دبستانی دوره مهمی برای رشد مهارت های اجتماعی در بین کودکان است؛ لذا، مهارتهای اجتماعی را می توان به عنوان مهارت هایی تعریف کرد که به هر کودک امکان می دهد با دیگران تعامل موفقیت آمیز داشته باشد (سرچشمه و همکاران، 1396) به آمادگی مدرسه کمک می کند و سازگاری خود را با محیط رسمی مدرسه و همچنین عملکرد تحصیلی بهبود می بخشند. فقدان مهارت های اجتماعی در کودکان منجر به احساس تنهایی، مشکلات روانی و رفتاری متعاقب آن، تعامل ضعیف با والدین، معلمان و همسالان خود و ناسازگاری در مدرسه می شود (ویتد، 2011). بنابراین، لازم است مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی بررسی شود و نواقص اجتماعی برای طراحی مداخلات با هدف بهبود مهارت های اجتماعی و کیفیت زندگی و سازگاری با محیط در سنین پایین بررسی شود. یکی از مهمترینعوامل مؤثر بر رشد اجتماعی کودکان، رابطه والدین و کودک در حال رشد است و کیفیت این روابط در سنین کودکی پایه و اساس رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی آینده را تشکیل می دهد (جانفداه و همکاران، 1393). کودکان مهارت های اجتماعی به دست آمده در خانه را در تعامل های بعدی با معلمان و همسالان خود در مدرسه به کار می گیرند، رشد اجتماعی به توانایی کودک در درک احساسات دیگران، کنترل احساسات و رفتار خود، برقراری ارتباط مناسب با سایر کودکان و ایجاد روابط با بزرگسالان اشاره دارد. کودکان برای رشد مهارتهای اساسی خود مانند مشارکت و همکاری، پیروی از راهنمایی و اهداف، خودکنترلی و هوشیاری نیازمند مهارتهای عاطفی و اجتماعی اند. تکامل اولیه کودک به رشد و توسعه قابلیتهای انسانی کودک در ابعاد جسمی، روانشناختی، اجتماعی و شناختی اشاره دارد که شامل دوره جنینی تا هشت سالگی است (سند رشد و تحول ابتدای کودکی، 2015).
با توجه مطالب اظهار شده کودکانی که در طول سالهای اولیه دارای احساس خوب و مثبت از خود هستند، تأثیر قوی نیز بر روابط اجتماعی خود دارند و کودکانی که از لحاظ عاطفی سالم هستند؛ بهتر قادر به ایجاد و حفظ روابط مثبت با بزرگسالان و همسالان میباشند (تراویک و اسمیت[10]،2014). با توجه به سوابق پژوهشی فوق سؤال اصلی مطالعه حاضر این است که آیا سبکهای فرزند پروری والدین با رشد اجتماعی کودکان پیشدبستان رابطه دارد؟
روش
پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع پژوهشهای کاربردی و از لحاظ جمعآوری دادهها با توجه به بررسی رابطة بین متغیرها ، از نوع توصیفی به روش همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مهدهای کودک شهــر تهران شامل 3 شهرستان تهران، ری و شمیرانات در سال تحصیلی 1398-1397 به تعداد 618 مهدکودک فعال می باشند سپس نمونه گیری بدین صورت بود که از بین مهدهای کودک 618 مهدکودک فعال سه منطقه بصورت نمونهگیری خوشهای و از طریق روش کوهن با توجه به حجم جمعیت نمونه ، جمعیت نمونه به تعداد 333 مهد کودک انتخاب و کلیه کودکان مربیان انتخاب شد به تعداد 236 کودک نیز در پژوهش قرار گرفتند که از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 236 کودک (در هر دو جنس ) انتخاب شدند به منظور در نظر گرفتن ملاحظات اخلاقی قبل از اجرای پرسشنامه ها هدف از انجام پژوهش به آزمودنی ها توضیح داده شد و رضایت آنها برای شرکت در پژوهش جلب شد و به آنها اختیار داده شد هرگاه خواستند می توانند از ادامۀ همکاری با پژوهشگر انصراف دهند .
در این مطالعه برای تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. همچنین داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 22SPSS- تحلیل شدند.
ابزارهای پژوهش
الف) پرسشنامهسبکهایفرزندپروری: دایانا بامریند (1973) فرم اولیه این پرسشنامه را که دارای 10 گویه است، طراحی و ساخته است. این پرسشنامه توسه حسین پور (1381) ترجمه شده است و پس از تحلیل عاملی مشخص شد که پرسش های شماره 28 ،14 ،13 و 26 روی هیچ عاملی بار نمی شوند. این پرسشنامه شیوه های فرزندپروری والدین را در سه عامل اندازه گیری می کند. در مقابل هر عبارت گزینه های کاملا مخالفم، مخالفم، تا حدودی مخالفم، موافقم و کاملا موافقم برای ارزش گذاری وجود دارد . بورای (1991) برای بررسی اعتبار و روایی این پرسشنامه از روش افتراقی استفاده نمود و مشاهده کرد که شیوه استبدادی رابطه منفی با سهل گیری واقتدار منطقی دارد . وشیوه سهل گیرانه رابطه معنی داری با شیوه قاطعانه نداشت . پودینه و همکاران (1395) برای تعیین پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ ، مقدار ضریب آلفا برای سبک های فرزندپروری مستبدانه ، مقتدرانه و سهل گیرانه به ترتیب 77/0 ،83/0 و 75/0 به دست آوردند. در این مطاله مقدار ضریب آلفای محاسبه شده برای کل پرسشنامه 72/0 و برای سبک مستبدانه 77/0 ، سبک مقتدرانه 83/0 و سبک سهل گیرانه 68/0 محاسبه شد و روایی پرسشنامه از طریق عامل تاییدی مرتبه اول صورت گرفت.
ب) پرسشنامه رشد اجتماعی وایلند کودکان: این مقیاس توسط وایلند (1965) در آن تجدیدنظر کلی به عمل آمد. مقیاس بلـوغ اجتمـاعی وایلنـد یکـی از مقیـاسهـای انــدازهگیــری توانــاییهــای رشــد یابنــده اســت و میــزان مسئولیتپذیری و توانایی فرد را در تامین نیازهای عملی مـیسـنجد. وایلند بـاور داشــت که میتوان کیفیت شایستگیهای اجتماعی را با جمعبندی کارهـایی کـه در سنین گوناگون انجام میشود؛ سنجید. اگر چه این مقیاس گستره سنی تولد تا 25 سالگی را در برمیگیرد، اما نتـایج پژوهشها نشان میدهد که روایـی و پایـایی آن در سـنین پایینتر و به ویژه در گروههای کمتوان ذهنـی از توانـایی یشتری برخوردار است. با استفاده از این آزمون مـیتـوان کیفیت شایستگیهای اجتماعی را در 8 طبقه بررسی کرد. ضریب پایایی با بازآمـایی 123 نفـر، 92/0 گـزارش شـده است؛ با این توضیح که فاصله بازآزمایی از یک تـا 9 روز بوده است (پرستار، 1388).
یافته ها
یافته های پژوهش حاضر به تفکیک یافته های توصیفی شامل (میانگین و انحراف معیار ) و یافته های استنباطی شامل (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون) ارائه شده است.
جدول شماره 1 میانگین و انحراف استاندارد نمره های گروه ها را در دو متغیر رشد اجتماعی و سبک های فرزندپروری نشان میدهد. چنانچه مقادیر چولگی و کشیدگی یک توزیع در بازه 2- تا 2+ قرار گیرد، میتوان ادعا کرد که این توزیع ، نرمال است. همانگونه که مشاهده میشود، مقادیر جدول زیر شامل قاعده مذکور است لذا میتوان گفت دادههای تحقیق دارای توزیع نرمال هستند.
جدول 1. خلاصه وضعیت متغیر سبک فرزندپروری و شاخص های توصیفی
متغیرها |
میانگین |
انحراف معیار |
چولگی |
کشیدگی |
سبک فرزنـدپروری سهلگیرانه |
3.63 |
1.06 |
0.680- |
0.054- |
سبــک فــرزندپـروری مقتدرانه |
3.57 |
1.07 |
0.527- |
0.297- |
سبک فــرزندپـروری مستبدانه |
3.55 |
1.13 |
0.488- |
0.678 |
کلی |
3.60 |
1.09 |
0.566 |
0.343- |
نتایج آزمون میانگین نشان داد سبک فرزند پروری سهل گیرانه بیشترین میانگین 3.63 را به دست آورده است و سبک فرزند پروری مستبدانه نیز با میانگین 3.55 کمترین میانگین را کسب کرده است.
برای پاسخ به این پرسش که : آیا بین سبک های فرزندپروری و رشد اجتماعی رابطه وجود دارد؟ ابتدا از روش ضریب همبستگی پیرسون و بعد از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج در جدول زیر خلاصه شده است.
جدول2. ضریب همبستگی بین سبکهای فرزند پروری و رشد اجتماعی
نتایج |
سطح معنیداریP |
ضریب همبستگی R |
متغیروابستهX |
متغیر مستقل X |
رابطه دارد |
0.0001 |
0.367 |
رشد اجتماعی |
سبک های فرزندپروری مقتدرانه |
رابطه دارد |
0.0001 |
0.207. |
رشد اجتماعی |
سبک فرزندپروری سهلگیرانه |
رابطه ندارد |
0.256 |
0.074 |
رشد اجتماعی |
سبک فــرزندپـروری مستبدانه |
رابطه دارد |
0.0001 |
0.333 |
رشد اجتماعی |
سبــک فــرزندپـروری مقتدرانه |
مطابق با نتایج مندرج در جدول شماره 2، میزان ضریب همبستگی مشاهده شده درسطح معنیداری 05/0 بین سبکهای فرزند پروری و رشد اجتماعی 333/0 است 0 است. با توجه به اینکه ضریب همبستگی بین متغیرها دارای علامت مثبت است بنابراین رابطه مثبت و معنیداری بین سبکهای فرزندپروری و رشد اجتماعی کودکان وجود دارد. ضریب همبستگی پیرسون بین سبک فرزند پروری سهلگیرانه و رشد اجتماعی 207/0؛ و سبــک فرزند پروری مقتدرانه 367/0 و سطح معنیداری کمتر از 5 درصد به دست آمده است. بنابراین با اطمینان 95 درصد بین متغیرها رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. ضریب همبستگی بین سبک فرزند پروری مستبدانه و رشد اجتماعی 074/. است که در سطح معنیداری مشاهده شده بیشتر از 05/0 است، بنابراین با اطمینان 95 درصد میتوان گفت که بین سبک فرزندپروری مستبدان و رشد اجتماعی رابطه معنادار و مثبت وجود ندارد .
در ادامه برای پیش بینی متغیر ملاک به وسیله متغیرهای پیش بینی از روش رگرسیون چندگانه استفاده شده است ، نتیجه رگرسیون معادله ای است که پیشگویی یک متغیر را از روی متغیر مستقل نشـان می دهد. در زیر نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی ساده بین سبک های فرزندپروری و رشد اجتماعی کودکان آورده شده است.
جدول 3. خلاصه مدل رگرسیونی بین سبک های فرزندپروری و رشد اجتماعی کودکان
مدل |
R |
R2 |
آماره دوربین واتسون D-W Test |
1
|
0.386 |
0.149 |
1.92 |
سطح معنی داریP |
F |
درجه آزادی |
میانگین مجذورها |
مجموع مجذورها |
مدل |
|
0.0001 |
13.50 |
3 |
680 |
2042 |
رگرسیون |
1 |
|
232 |
50 |
11697 |
باقیمانده |
|
|
|
235 |
|
13739 |
جمع |
|
جدول 4. تحلیل واریانس آزمون رگرسیون بین سبک های فرزندپروری و رشد اجتماعی کودکان
جدول 5. ضرایب رگرسیونی بین سبک های فرزندپروری و رشد اجتماعی کودکان
متغیر |
ضرایب غیر استاندارد |
ضرایب استاندارد شده |
T |
سطح معنی داری |
||
Beta |
Std. |
B |
||||
|
|
Error |
|
|
|
|
سهل گیر |
0.006 |
0.083 |
0.006 |
0.075 |
0.940 |
|
استبدادی |
0.135- |
0.071 |
0.136- |
1.92- |
0.057 |
|
مقتدرانه |
0.473 |
0.088 |
0.429 |
5.35 |
0.0001 |
|
متغیر وابسته: رشد اجتماعی |
||||||
نتایج بررسی داده های پرت نشان داده انحراف معیار هیچ کدام از سوالات بالاتر از عدد 3 نیست بنابراین هیچ داده پرتی در این تحقیق تشخیص داده نشد. با توجه به اینکه روش های متعـددی برای نشان دادن خود همــبستگی داده ها وجود دارد در این تحقیق از آماره دوربین واتسون استفاده شده است. بــا توجه به اینکه آمــاره دوربین واتسون برای داده ها عدد 1.92 به دست آمده است که بین دوبازه (1.50 تا 2.50) قرار دارد بنابراین می توان گفت که خودهمبستگی در خطاها وجود ندارد.
نمودار 1- بررسی پراکنش داده ه
نتایج آزمون متغیرها در قالب سه جدول ارائه گردیده، در جدول (3) ضریب همبستگی، ضریب تعیین، ضریب
تعیین تعدیل شده و خطای برآورد، در جدول (4) تحلیل واریانس رگرسیون، به منظور بررسی قطعیت وجود رابطه خطی میان متغیرها و جدول (5) نتیجه آزمون، ضریب رگرسیون و مقدار ثابت برای تشکیل معادله رگرسیونی متغیرها را نشان می دهند. همانگونه که مشاهده می شود مقدار F به دست آمده است (13.50) در سطح خطای پنج درصد معنی دار است. ضریب تعیین به دست آمده نیــز عدد 14.9 درصد می باشد بدین معنی که سبک های فرزندپروری می توانند 13.5 درصد از تغییرات در رشد اجتماعی کودکان را توضیح دهند.
نتایج نشان داد که ضریب رگرسیونی به دست آمده از سبک فرزند پروری سهل گیرانه (0.006) و عدد T آن (0.075) و ضریب رگرسیونی به دست آمده از سبک فرزند پروری مستبدانه (0.135-) و عدد T آن (1.92) که در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار نیستند در مقابل ضریب رگرسیونی به دست آمده از سبک فرزند پروری مقتدرانه (0.429) و عدد T آن (5.35)، به دست آمده است با توجه به اینکه سطح معنی داری آزمون (0.000) می باشد که کمتر از 5 درصد است علامت بتا نیز مثبت است، بنابراین با اطمینان 95 درصد می توانیم بپذیریم سبک فرزند پروری مقتدرانه بهترین متغیر برای پیش بینی رشد اجتماعی کودکان می باشد.
بحث و نتیجهگیری
دوران کودکی بعنوان سرنوشت ساز ترین مراحل رشد و تحول ، تحت تاثیر عوامل متعددی است که خانواده اولین و مهم ترین آن ها به شمار می آید. سبک والدین یک سازه روانشناختی است که بیانگر راهکارهای استانداردی است که والدین در تربیت فرزندشان از آن استفاده می کنند سبک های والدین بیانگر نحوه پاسخگویی والدین به فرزندانشان است. شیوه های والدین رفتارهای خاصی هستند ، در حالی که سبک های فرزندپروری نشان دهنده الگوهای گسترده تری از شیوه های فرزندپروری است. تئوری ها و نظرات مختلفی در مورد بهترین راه های رشد فرزندان و همچنین متفاوت بودن زمان و تلاش برای والدین وجود دارد که مایل به سرمایه گذاری هستند ( اسپرا[11]، 2005 ) . خلق و خوی کودک و الگوهای فرهنگی والدین در نوع سبک فرزندپروری یک کودک تأثیر دارد. (برگر[12]، 2011) . تحقیقات اولیه در زمینه فرزندپروری و رشد کودک نشان داد والدینی که فرزندان خود را با پرورش مناسب ، استقلال و کنترل صحیح فرزندان تأمین می کنند ، کودکانی دارند که به نظر می رسد از مهارت بالاتری برخوردار هستند و از نظر اجتماعی رشد و مهارت بهتری دارند (اسپرا، 2005).
به گفته انجمن روانشناسی آمریکا ، شیوه های فرزندپروری در سراسر جهان سه هدف اصلی را شامل می شود: تضمین سلامت و ایمنی کودکان ، آماده سازی کودکان برای زندگی به عنوان بزرگسالان مولد و کارآمد و انتقال ارزشهای فرهنگی (APA 2018 ) . تلاش برای بررسی تأثیر شیوه های فرزندپروری بر نتایج کودک پیچیده است زیرا طیف گسترده رفتارهای والدین و طیف گسترده ای از نتایج رفتاری کودک وجود دارد.
یکی از مهمترین عواملی که در رشد اجتماعی تأثیر می گذارد ، فرزندپروری است . مطالعات متعدد نشان می دهد که نوع و سبک فرزندپروی والدین در اوایل سالهای پیش دبستانی مشهود است و در تمام دوران نوجوانی و بزرگسالی ادامه می یابد .
سؤال مطالعه حاضر این بود که آیا سبکهای فرزند پروری با رشد اجتماعی کودکان پیشدبستان رابطه دارد. در این پژوهش والدین کودکان پیش دبستانی از نظـر شیوه های فــرزندپروری مورد بررسی قرار گرفتند بــررسی نقش شیوه های فرزندپروری والدین بویژه مادر از این جهت بسیار مهم است که نقش اساسی را در شکل گیری تجارب و شخصیت کودک در سالهای آتی دارد . رشد اجتماعی به عنوان حیطه بسیار مهم رشدی که در حیطه های دیگر نیز تاثیر دارد عامل اثرگذار بر سلامت روان در بزرگسالی می باشد . نتایج حاصل از بررسی فرضیه های پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی بین سبکهای فرزندپروی سهل گیرانه و مقتدرانه بر متغیر رشد اجتماعی دارای ارتباط مثبت و معنیدار است اما ضریب همبستگی پیرسون برای متغیر سبک فرزند پروری مستبدانه و رشد اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معنیداری وجود ندارد. این یافته در مولفه سبک مقتدرانه و رشد اجتماعی با نتایج پژوهش های وطن خواه و مروتی (1395 )، یاری و همکاران (1389)، علی آبادی و حسینی (1396) مطابقت دارد، لیکن مولفه سبک سهل گیرانه با اکثر پژوهش های مطابقت ندارد و علت آن ناشی از تغییرات شیوه تربیتی والدین و تغییرات نهاد خانواده در سالهای اخیر می باشد . وطنخواه و مروتی (1395) در پژوهشی به بررسی رابطه فرزندپروری والدین با رشد اجتماعی کودکان پیشدبستانی پرداختند. نتایج نشان داد شیوه فرزندپروری مقتدرانه با رشد اجتماعی همبستگی مثبت داشت. در بخش پیش بینی نتایج رگرسیون نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه بهترین پیش بین برای رشد اجتماعی کودکان می باشد که با نتایج تحقیقات و پژوهش های انجام شده مطابقت دارد بطوریکه در پژوهشی که توسط ، دولت شایف در سال 1394 نشان داد سبکهای فرزندپروری والدین رابطه معنی داری با هوش هیجانی دانش آموزان داشت و به طور مشترک 87/0 از واریانس، متغیر هوش هیجانی را پیش بینی کرد. همچنین سبک فرزندپروری مقتدر قوی ترین پیش بین هوش هیجانی که با مقدار پیش بینی کنندگی مثبت 71/0، در دانش آموزان بود. سبکهای فرزندپروری مستبد و آسان گیر نیز به صورت منفی به ترتیب 62/0 و 26/0 درصد از تغییرات هوش هیجانی را تبیین کردند. بر اساس نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر، سبکهای فرزندپروری عامل مهمی در پیش بینی هوش هیجانی دانش آموزان هستند.
در تبیین علت عدم ارتباط سبک مستبدانه با رشد اجتماعی را می توان بوسیله اثرگذاری عوامل متعدد تبیین نمود ، می دانیم که در مراحل تحول اجتماعی و هیجانی ظرفیت های تنظیم و توجه، جذب شدن به انسان ها ، مبادله اجتماعی ، شکل گیری ایده ها و پل زدن بین ایده ها (تفکر) به عنوان قابلیت های پایه انسانی ایجاد می شود و بوسیله آن ها خودآگاهی، زبان، همدلی، خلاقیت، تفکر و مهارت اجتماعی و هیجانی در کـودکان به تدریج پدید می آید (گریسپن[13]، 2007). در رویکرد جامع و فرایند تحول یکپارچه ، خانواده اولین و اصلیترین مسئول وضعیت زندگی کودک است والدین بهعنوان مهمترین و کلیدیترین افراد کودک از اهمیت بسزایی برخوردار است. این یافته با نتایج پژوهشهای قبلی مطابقت دارد بطوریکه مروتی و همکاران (1395) نشان دادند شیوه فرزند پروری مقتدرانه با رشد اجتماعی همبستگی مثبت داشت.
در تبیین این یافته قابل بیان است که شیوه تربیتی والدین مقتدر که در مورد فرزندشان ثابت قدم هستند، الگوهایی از رفتارهای ابراز وجود و اعتماد را به آنها ارائه می دهـــند؛ آنها به گفته های کودکان خود گوش می سپارند و گــفتگو با آنها راترویج می دهند، همچنین روش انضباطی آنان توام با گرمی، منطق و انعطاف پذیری است که به کاهش اختلال رفتاری و افزایش پیشرفت در ابعاد مختلف یاری می رساند والدین مقتدر در کنشهای خود با کودکان دلسوز و صمیمی هستند. والدین مقتدر توقعاتی دارند که با توجه به تواناییهای درحال رشد فرزندشان، معقول است. عالوه بر این، این گونه والدین از درجات باالیی از"گرم بودن" و "پاسخگوبودن" برخوردارند (بورای، نقل از رضایی، 1375) بنابراین، این انتظار هم می رود که این شیوه تربیتی والدین بیشترین تاثیر را در رشد مطلوب و با کیفیت کودکان بویژه در سالهای ابتدای کودکی و سالهای طلایی رشد (زیر 8 سال ) بر جای بگذارد هرچند که نتایج این پژوهش نشــــــان می دهد که سبک سهل گیر نیز تا اندازه ای تاثیر دارد که با نتایج پژوهش های انجام شده تا حدی متفاوت است ولی بنظر می رسد با توجه به اینکه آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پاسخگو هستند (گالس گو و همکاران، نقل از مهر افروز، 1378) تاثیرات مثبتی بر کودکان برجای می گذارد . در نهایت اگر چه شیوه فرزندپروری مستـبدانه نقشی مـهم در مشکلات اجتماعی کودک ایجاد می کند، اما این نقش نسبی بوده ، و در چهارچوب عوامل محیطی که کودک را در برگرفته و ویژگی های زیستی خود کودک قرار می گیرد. گرچه شیوه فرزندپروری مقتدر و تا حدی سهل گیر والدین بویژه مادر می تواند نقش مهـــمی در بهبود رشد اجتماعی کودک داشته باشد و هر چه تعاملات مادر با کودک بهتر و بیش تر باشد، کودک رشد اجتماعی بهتری خواهد داشت ولی در کنــار مادر، اعضای دیگر خانوده، ویژگی های زیستی خود کودک، جنسیت کودک نیز نقش دارد.
بی شک هر گونه پژوهش یا فعالیت علمی در زمان اجرا بدون چالش و مشکلات مختلف نیست ، این پژوهش هم مستثنی نبوده و در زمان اجرا با چالش های متعددی مواجه بوده است. از جمله محدودیت ها می توان به : مشکلات مربوط به همکاری والدین، احتمال سوگیری والدین به پاسخ برخی سوالات پرسشنامه بویژه پرسشنامه رشد اجتماعی کودکان اشاره نمود. علاوه براین با توجه به اینکه نمونه فقط مربوط به تهران است تعمیم نتایج به کل کشور با تردید مواجه است.
بنابراین پیشنهاد میشود، در پژوهش های بعدی نمونه گیری از کل کشور با توجه به بافت های فرهنگی اجتماعی صورت گیرد، پژوهش های این چنینی با روش آزمایشی و مداخلات آموزشی انجام شود تا در پژوهش اثر واقعی سبک های فرزندپروری بعنوان یک متغیر مستقل سنجیده شود و در نهایت اینکه بـــرگزاری دورههای آموزشی مدون و مستمر جهت والدین در راستای فرزند پروری و شیوههای مناسب در مسیر رشد همهجانبه کودکان در دستور کار برنامه ریزان حوزه کودک قرارگیرد.
بدین وسیله از کلیه مدیران مهدهای کودک مناطق سه گانه تهران، ری و شمیرانات که در این پژوهش همکاری نمودند و معاونت امور اجتماعی و کارشناس امور کودکان مناطق سه گانه تهران که امکان اجرای پژوهش را فراهم نمودند، کمال تشکر را دارم.