نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری، گروه مشاوره، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
2 استادیار گروه مشاوره، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
3 مدرس مدعو، گروه مشاوره، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران/ استادیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده
4 استادیار، گروه مشاوره، واحد مسجدسلیمان، دانشگاه آزاد اسلامی، مسجدسلیمان، ایران
چکیده
ازدواج یکی از انتخابهای مهم و سرنوشتساز هر فرد است. هدف پژوهش، طراحی و تدوین مدل تأثیر ابعاد هویت فردی بر نگرش به ازدواج با میانجیگری مؤلفههای افق ازدواج بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش کلیهی دانشجویان پسر مجرد مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاههای استان آذربایجان شرقی میباشد که نمونهای به حجم 300 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شد. طرح پژوهش، از نوع تحلیل مسیر است که به بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم ابعاد هویت فردی بر نگرش به ازدواج با میانجیگری مؤلفههای افق ازدواج میپردازد. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس نگرش به ازدواج براتن و روزن، پرسشنامه فرایند هویت فردی بالیستری و همکاران، مقیاس اهمیت ازدواج بلت، مقیاس سن مورد انتظار ازدواج ویلوغبی و مقیاس آمادگی ازدواج جانسونو همکاران میباشند.
یافتهها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد، مؤلفه عشق هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق سه مؤلفه افق ازدواج با نگرش نسبت به ازدواج رابطه دارد. اما مؤلفهی کار فقط به صورت غیرمستقیم و از طریق مؤلفه زمان بندی ازدواج و مؤلفه آمادگی ازدواج با نگرش نسبت به ازدواج رابطه معناداری دارد. از سوی دیگر؛ مؤلفه جهانبینی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق مؤلفه اهمیت ازدواج و مؤلفه آمادگی ازدواج موجب بهبود نگرش نسبت به ازدواج میشود. مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج نیز با به صورت مستقیم با نگرش نسبت به ازدواج ارتباط دارند.
نتیجهگیری: یافتههای به دست آمده از تحلیل مسیر نشان داد مدل ساختاری از برازندگی خوبی برخوردار است و همهی روابط ساختاری مدل نهایی در سطح 05/0>P معنادار میباشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Effect of Individual Identity Dimensions on Attitude toward Marriage with Mediating of Marital Horizons Components in single male postgraduate students
نویسندگان [English]
- nazila ebrahimi 1
- amin koraei 2
- ,zabihallah abbaspour 3
- Masoud Shahbazi 4
1 PhD student, Department of Counseling, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran
2 Assistant Professor, Department of Counseling, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran
3 Invited teacher, Department of Counseling, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran / Assistant Professor, Department of Counseling, College of Educational and Psychology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
4 Assistant Professor, Department of Counseling, Masjedsoleyman Branch, Islamic Azad University, Masjedsoleyman, Iran
چکیده [English]
Introduction: Marriage is one of the most important and crucial choices for any individual. The purpose of this study was to design and elaborate a model of the effect of individual identity dimensions on attitudes toward marriage through the mediation of marriage horizon components.
Method: The statistical population in this research is all single male postgraduate students in East Azarbaijan universities. A sample of 300 students was selected through stratified random sampling from the mentioned society. Became the current project is a covariance matrix or correlation matrix (path analysis). The tools used for data collection were Attitude toward Marriage Scale, Ego Identity Process Questionnaire, Marriage Important Scale, Marriage Expected Age Scale, and Marriage Readiness Scale .
Results: The results showed that the love identity component both directly and indirectly through the three components of the marital horizon, are related to attitudes toward marriage. Also, the component of work identity both directly and indirectly through the three components of the marital horizon, are related to attitudes toward marriage. On the other hand, the worldview identity component directly and indirectly, through the marital importance component and the marital readiness component, improves attitudes toward marriage. Marital horizons components are also related to attitudes toward marriage.
Conclusion: Emerging adults with an identity formed in the three areas of love, work and worldview, draw a shorter marriage horizon for themselves, so they will have a more positive attitude towards marriage.
کلیدواژهها [English]
- Individual Identity Dimensions
- attitudes toward marriage
- marital horizons components
مقدمه
ازدواج ارتباطی است که دارای ویژگیهای بینظیر و گستردهای میباشد، ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی، روانی، اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، همزیستی زن و شوهر در درون واحد خانواده موجب ارتباط عمیق و همه جانبهای میشود که بیهیچ شک و شبهای قابل مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی نمیباشد، به نحوی که قرار داد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است (براون، سانچز، نوک و رایت[1]، 2006). ازدواج یکی از انتخابهای مهم و سرنوشتساز هر فرد است. این انتخاب یکی از مراحل و فرآیندهای رشد محسوب میشود که در تکامل ابعاد درونی و شخصیتی انسان مهم است (آدامسزیک[2]، 2017).کارکردهای ازدواج شامل مقولههای جسمانی، روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و معنوی میباشد (گلستانیبخت، 1395).
مسیر رسیدن به بزرگسالی سخت و پرپیچ و خم است. برای بخش عمدهای از نوبزرگسالان، ازدواج بخش مهمی از آن سفر است و تصمیم به ازدواج میتواند تأثیر عمیقی بر رفتار فرد بگذارد (جانسون[3]، 2009). با توجه به اینکه روند تشکیل خانواده در حال تغییر است، پژوهش در مورد نگرش جوانان به ازدواج به یکی از زمینههای مهم پژوهش و دانش خانواده تبدیل شده است. امروزه، معمولاً ازدواج تا اواخر دهه دوم زندگی یا اوایل دهه سوم به تأخیر میافتد (کریدر[4]، 2005؛ به نقل از برایان، ویلوغبی، کارول، جنیفر[5]، 2012). نهاد ازدواج طی چند دهه گذشته شاهد تغییرات بسیاری بوده است. این تغییرات شامل افزایش سن ازدواج اول، افزایش ازدواجهای غیررسمی و طلاق و تحولات تکنولوژیکی (به عنوان مثال، لقاح آزمایشگاهی، قرص های ضد بارداری) است که به افراد امکان میدهد کنترل بیشتری نسبت به فرزندآوری داشته باشند (چرلین[6]، 2005). اکثر افراد آرزو دارند روزی ازدواج کنند، اگرچه انتظارات واقعی از ازدواج، به ویژه مواردی که فرد تمایل به ازدواج دارد، ممکن است با گذشت زمان تغییر کند (آروکو و کمپداش[7]، 2018). ازدواج همچنان به عنوان یک عامل اجتماعی قدرتمند که میتواند مانعی برای نوبزرگسالان در انجام رفتارهای منفی از جمله سوءمصرف الکل (لئونارد و مودار[8]، 2003) و مواد مخدر غیرقانونی (هومیش، لئونارد و کرنلیوس[9]، 2008) باشد، به اثبات رسیده است.
زندگی مشترک بدون ازدواج، انتظارات فرد از ازدواج را تحت تأثیر قرار میدهد. مشخص شده است که این نوع روابط با انتظارات برای ازدواج رابطه مثبت دارد (گازو[10]، 2009). اغلب افراد معتقدند که این روابط بخشی از مسیر طبیعی زندگی است، اما آن را جایگزین ازدواج نمیدانند. این افراد انتظار دارند که با شریک خود ازدواج کنند و نسبت به ازدواجهای رسمی، بسیار نگران ثبات رابطهی خود هستند (مانینگ، لانگ مور و جوردانو[11]، 2007). چنین روابطی به عنوان یک شیوه زندگی غیرمسئولانه قلمداد میشود و اغلب افراد مستعد به داشتن روابط طولانی مدت ناپایدار را به خود جلب میکند. اگر درست است که ازدواجهای غیررسمی، افرادی را که مستعد به داشتن روابط ناپایدار هستند، جذب میکند، میتوان گفت این افراد میل به ازدواج کمتر و نگرش منفی به ازدواج داشته باشند (بامپاس، سوویت و چرلین[12]، 1991). به دلیل پیچیدگیهای روابط پیش از ازدواج، اهداف، شرایط و انگیزههای طرفین، نوع شخصیت و جنسیت افراد، نتایج و نیازهای متفاوتی را ایجاب میکند. با توجه به تغییرات اجتماعی که در روابط پیش از ازدواج پدید آمده است، به نظر میرسد پیدایش و رواج این روابط تأثیرات ساختاری بر بسیاری از نهادهای اجتماعی داشته و میتواند به مرور نهاد خانواده و ازدواج را با چالشهایی عمیق و ریشهای مواجه کند (کانگر و کرافورد[13]، 2004) که از آن جمله میتوان به بالا رفتن سن ازدواج و بی میلی به ازدواج (چو و شین[14]، 1996)، کاهش نرخ ازدواج (آماتو[15]، 2004)، تغییر نقش زنان در روابط بین دو جنس (گوتیرز-دومنیک[16]، 2008) و روابط جنسی پیش از ازدواج (شاکلا و کوپادیا[17]، 2007) اشاره نمود. آروکو و کمپداش ( 2020) نشان دادند که سطح تحصیلات و نگرش مذهبی افراد با تأخیر در ازدواج ارتباط دارد.
ارتباط بین نگرش به ازدواج با رفتار و شناخت فرد در طول نوجوانی و جوانی طی چندین تحقیق بررسی شده است (ویلوغبی، یورگاسون، جیمز و کرامرهولمز[18]، 2020). رفتار و تحولات زندگی زناشویی آینده به وسیله نگرش فعلی فرد به ازدواج قابل پیشبینی است (برایان و همکاران، 2012). احساسات و نگرشها در مورد ازدواج متغیر کلیدی در تصمیم برای ازدواج و پیشبینی معنادار رضایت زناشویی نهایی است (اسچرام، مارشال، هارلز و لی[19]، 2012). نگرش به ازدواج[20] عبارت است از عقیده ذهنی و باورهای فرد درمورد ازدواج (براتن و روزن[21]، 1998، به نقل از ویلوغبی، هال و لوژاک[22]، 2015) که در مراحل اولیه زندگی شکل گرفته و شامل سازههای نسبتاً ثابت است. افراد دارای نگرش مثبت نسبت به ازدواج، ازدواج فعلی یا آینده خود را شاد و موفق می دانند، اما افرادی که دارای نگرش منفی هستند، در این مورد انتظارات مثبت کمتری از ازدواج خود دارند. نگرش منفی نسبت به ازدواج با نگرش منفی به صمیمیت، رابطه جنسی، تعهد و میل به حفظ رابطه و تعارض بیشتر، رابطه دارد (ریگیو و ویزر[23]، 2008).
کارول، ویلوغبی، بادگر، نلسون، بری و مادسن[24] (2009) با استفاده از چشم انداز چرخه عمر خانواده، نظریه افق ازدواج[25] را در زمینه آمادگی برای ازدواج فراهم کردند. مفهوم افق ازدواج اشاره به چشم انداز یک شخص و یا رویکرد وی به ازدواج در رابطه با وضعیت فعلی اش دارد. کارول و همکاران (2009) پیشنهاد کردند که حداقل سه بخش مرتبط و در عین حال مجزا وجود دارد که تعریف یک فرد بزرگسال از افق تاهل را تشکیل می دهد. اول، اهمیت ازدواج در برنامه فعلی زندگی فرد، دوم زمان مورد نظر فرد برای ازدواج در این دوره و سوم معیارهای آمادگی فرد برای ازدواج یا اعتقادات فرد در این زمینه. مفاهیم موجود در ورای افقهای ازدواج بر "پیش بینی" و "برنامه ریزی" برای ازدواج تمرکز دارد (کارول، ویلوغبی، بادگر، نلسون، بری و مادسن، 2007)، و نقش مورد انتظار نوبزرگسالان از ازدواج در زندگی را برجسته می کند.
تئوری افق ازدواج، اساس مطالعات بسیاری در سال های اخیر شده است که این موضوع نشان دهنده اهمیت عقاید مربوط به ازدواج بر رشد و توسعه افراد بالغ می باشد. به عنوان مثال، طبق نظریه افق ازدواج بالغین با تمایزیافتگی بیشتر و یا افرادی که اهمیت کمی به ازدواج می دهند و اولویت های زمانی دیگری دارند، مشارکت در رفتارهای ریسک پذیرتر (کارول و همکاران، 2007) و فعالیت جنسی بیشتری از خود نشان می دهند (ویلوغبی و کارول، 2010). اعتقادات زناشویی نیز به طور مستقیم بر توسعه روابط میان بالغین اثر می گذارد. یک مطالعه نشان داده است که نگرش مثبت نسبت به ازدواج بیشتر با افزایش تعهد در روابط عاشقانه همراه است (ویلوغبی، 2014)، در حالی که مطالعه دیگری دریافته است که سن مطلوب ازدواج به سلامت روان و چگونگی ارتباط سن واقعی ازدواج نوبزرگسالان و همسان سازی تمایلات در آنها بستگی دارد (کارلسون[26]، 2012). زمان بندی ازدواج و اهمیت آن با مصرف مواد و هرج و مرج جنسی آن دسته از افرادی که زمان ازدواج را به تاخیر می اندازند و به ازدواج کمتر اهمیت می دهند و بیشتر درگیر این رفتارها هستند، مرتبط میباشد (کارول و همکاران، 2007).
به نظر میرسد در نوبزرگسالان هرچه افق ازدواج کوتاهتر درک شود، فرد کمتر درگیر رفتارهای ناسالم فردی و رابطهای شوند و دوره تجرد آنها در بزرگسالی کوتاهتر باشد. به عنوان مثال، در تحقیقات اخیر، افرادی که افق زناشویی کوتاهتری داشتند، احتمال کمتری دارد الکل و مواد مخدر غیرقانونی مصرف کنند (ویلوغبی و دروکین[27]، 2009)، کمتر به تماشای فیلمهای پورن میپردازند (کارول و همکاران، 2008) و کمتر درگیر روابط جنسی غیرمتعارف میشوند (کارول و همکاران، 2007). همچنین، افقهای زناشویی کوتاهتر رابطه مثبتی با با فرزندمحور بودن ازدواج و رابطه منفی با تمایل به داشتن فرزند خارج از زناشویی، استقلال همسر و زندگی مشترک قبل از ازدواج دارد (کارول و همکاران، 2007).
پژوهشهای قبلی به بررسی برخی از مسائل در توسعه هویت و اعتقادات و شکلگیری روابط صمیمانه پرداختهاند، اما مطالعات اندکی تا به امروز رابطهی این دو را با هم بررسی کردهاند و بسیاری از این مطالعات تنها اعتقادات کوتاهمدت و رفتارهای همزمان را مورد بررسی قرار دادهاند (بری[28]، مادسن، نلسون، کارول و بادگر، 2009؛ زیمر-گمبک، هاقس، کلی و کانلی[29]، 2012). شکلگیری هویت شامل ایجاد انتخاب و تعهـد بـه نقـشهـا اسـت (مولیس، مولیس، اسکوارتز، پیتز و شرینر[30]، 2007). پژوهشهای قبلی نشان میدهند که موفقیت در هویت عشقی با دیدگاه مرکزی در مورد ازدواج که در زمان بندی قبل از ازدواج دیده می شود سازگار است و اهمیت بیشتر ازدواج در مقایسه با همسالانی که کمتر اهمیت می دهند مشهود میباشد (بایرز و سیفگه-کرنکه[31]، 2010). با این حال، پیشرفت در هویت کار احتمالا با ازدواج در حال رقابت میباشد و به عنوان یک نقش اصلی در نظر گرفته میشود و در زمانهایی از اهمیت ازدواج میکاهد (ویلوغبی، هال و گاف[32]، 2015). به طور مشابه کسب پیشرفت در توسعه جهانبینی نیز احتمالاً در مرحله بعدی با زمانبندی مربوط به ازدواج مرتبط میشود و اهمیت کمتر آن از ازدواج ممکن است با تصمیمگیری های مستقل و باورهای شخصی فرد در ارتباط باشد (آرنت، راموس و جنسن[33]، 2001).
برای درک چگونگی اتصال افق ازدواج و هویت، تعریف هویت بسیار مهم است. اگر چه تعریف دقیق هویت در تحقیقات متفاوت است، اما به طور کلی مجموعه ای از باورها و ادراکات فردی در مورد چگونگی ورود به دنیای اجتماعی می باشد (اریکسون، 1950، به نقل از زیمرمن، مانتزورانیس و بیرمن[34]، 2010). چنین اعتقادی از طریق فرایند کاوش و جمع آوری امکاناتی که پس از تصمیمگیری در مورد اینکه چه امکاناتی را برای متعهد کردن به زندگی خود اختصاص دهیم حاصل میشود و در افراد بالغ کسب هویت نامیده میشود (مارسیا[35]، 1966؛ به نقل از زیمرمن و همکاران، 2010). به طور خاص، اکتشاف امکانات در سه حوزه هویت به عنوان کلیدی برای نوبزرگسالان برجسته شده و هموار کننده جاده رو به نوبزرگسالی در کنار عشق (روابط احساسی)، کار و جهانبینی (ارزشها) میباشد (آرنت، 2000).
علیرغم کمبود پژوهشها در این زمینه، چند مطالعه به آن اشاره کردهاند و ارتباط احتمالی بین باورهای زناشویی و توسعه هویت را در نظر گرفتهاند. مثلاً در یک مطالعه، نوبزرگسالانی که شکلگیری هویت خود را برتر میدانستند به احتمال بیشتری دلیل آن را وجود روابط عاشقانه میدانستند (بری و همکاران، 2009)، این مطلب نشان میدهد که تشکیل هویت موفق به عنوان نشانگری برای تغییر در تمرکز در تشکیل تمایلات میباشد. مطالعات دیگر نشان دادهاند که افراد دارای هویت خانوادهگرا احتمالاً بیشتر آماده انتقال خانواده، از جمله ازدواج، در اوایل زندگی هستند. سالملا-آرو، آنولا، و نورمی[36] (2007)، نشان می دهند که آنچه که منجر به هویت میشود با شکلگیری تمایلات ارتباط دارد. با کنار هم قرار دادن همه موارد، این مطالعات نشان میدهند که ارتباطی بین هویت و تمایلات رفتاری وجود دارد اما یک تصویر واضح از چگونگی شکلگیری هویت در نوبزرگسالان و اتصال آن به باورهای تمایلی به دست نمیدهند. همانطور که نوبزرگسال اول کشف میکند و سپس متعهد به انواع امکانات در هر دامنه هویتی میشود، نه تنها درک میکنند که چه کسی هستند بلکه شروع به تمرکز بر آینده خود در نقشهای نوبزرگسالی میکنند (کراستی، اسکرینارو، سیکا و مارجین[37]، 2012). به عبارت دیگر، انتقال به نوبزرگسالی، بستگی به قرار دادن نقشهای جدید در هویت فرد بالغ دارد.
هویت عشق (روابط احساسی). همانطور که نوبزرگسالان دستاوردهایی در هویت عاشقانه خود پیدا میکنند، شروع به ایجاد روابط بیشتر به طور جدیتر میکنند، این موضوع هم در روابط رفتار آنها و هم در نتایج ارتباطات آنها مشاهده میشود. پژوهش در مورد وضعیت هویت و رفتارهای دوستیابی نشان میدهد که نوبزرگسالان بر دوستیابی های خود در درجه اول به منظور شناخت خودشان و ترجیحات و گزینه ها تمرکز می کنند (زیمر-گمبک و همکاران، 2012)؛ در حالی که کسانی که یک وضعیت هویتی به دست آمده دارند به دنبال تعهد و روابط بلندمدت میباشند (مونتگومری[38]، 2005). علاوه بر این، تعهدی روشن به هویت عشقی خود پیدا می کنند که با درک بیشتر و مثبت از روابط فعلی و سرمایهگذاریهای ارتباطی همراه میباشد (آسیتلی، راجرز، و نی[39]، 1999) و رفتارهای مثبت و روابط مثبت و اعتماد بیشتر کسب می کنند (بری و همکاران، 2009). چنین تحقیقی به وضوح نشان می دهد که دستاورد هویت فردی در عشق با شکل گیری روابط صمیمانه قوی ارتباط دارد (بایرز و سیفگه-کرنک، 2010)، که نشان دهنده افزایش اهمیت روابط بلند مدت میباشد. پس از آن انتظار میرود که با احساس خودیابی نوبزرگسالان از نظر عشقی بیشتر متعهد به ایده ازدواج شوند، و اهمیت بیشتری به ازدواج دهند و انتظار میرود که زودتر ازدواج کنند.
هویت کار (حرفهای). زمانی که نوبزرگسالان در برنامههای زندگی آینده خود قرار دارند، ازدواج جایگاه دوم را میگیرد (ویلوغبی و کارول، 2015). تحقیقات نشان می دهند که بسیاری از نوبزرگسالان بر این باورند که پیشرفت تحصیلی و ایجاد شغل، بر ازدواج مقدم هستند (کارول و همکاران، 2009)، که نشان دهنده وجود یک حس قوی در میان نوبزرگسالان در مورد نیاز به یک حرفه پایدار قبل از ازدواج می باشد. علاوه بر این، مطالعه دیگری نشان داد که نوبزرگسالان احساس می کردند که حرفه آینده آنها نقش بیشتری نسبت به نقش همسرشان در زندگی اینده بازی خواهد کرد (ویلوغبی، هال، و گاف، 2015). با این حال، دیگر نوبزرگسالانی که نقش اصلی خود را نقش همسری می دانند و ان را مهمتر از حیطه شغلی می دانند زودتر از دوستان و همسالان دیگر خود ازدواج می کنند (ویلوغبی، هال و لوژاک، 2015). این یافته ها نشان می دهند که، بر خلاف هویت عشق و ازدواج، هویت کار و افق های ازدواج، به جای در کنار هم بودن، از یکدیگر جدا می شوند. پس اهمیت ازدواج به احتمال زیاد پایین تر می باشد و زمان بندی آن در جایگاه دوم پس از کار قرار می گیرد، پیشنهاد کننده جدایی هویت کار از تشکیل تمایل برای ازدواج می باشد.
هویت جهانبینی (ارزشها). نوبزرگسالان به طور مداوم اشاره میکنند که "تصمیمگیری در مورد اعتقادات / ارزشهای شخص به طور مستقل از والدین یا سایر تأثیرات" میباشد، و یکی از معیارهای برتر بزرگسالی میباشد (آرنت، 1998)، که توسعه هویت جهانی را به عنوان یکی از بالاترین ترجیحات نوبزرگسالان قرار میدهد. با این حال، درک این پیگیری در ارتباط با توسعه تمایلات ناقص میباشد. تحقیقات پیشین افقهای ازدواج نشان میدهند که نوبزرگسالان توسعه هویت جهانگرا را برای ازدواج ضروری میدانند (کارول و همکاران، 2009)، اما هیچ مطلبی به طور خاص تلاشی برای اتصال هویت جهانی با تشکیل تمایل انجام نداده است. توسعه هویت جهانی در میان نوبزرگسالان با پیگیری استقلال از دیگران و تکانههای فردی مشخص میشود (آرنت، راموس و جنسن، 2001)، که با یک روند دارای تعهد کمتر به روابط و تاخیر در تشکیل رابطه جدی مشخص می شود (دیون و دیون[40]، 1991). در واقع یک بیان بسیار "مستقل از تأثیرات دیگر" نشان دهنده جدایی توسعه جهانبینی از زمینه روابط میباشد. اگر چنین است، پس شکلگیری توسعه جهانبینی با یک تمرکز بر استقلال به احتمال زیاد منجر به روند رو به عقب ازدواج میشود.
تعیین رابطه بین هویت و صمیمیت می تواند برای درک صمیمیت در نوبزرگسالان ضروری باشد. افزایش سن در ازدواج اول (29 سال برای مردان و 27 سال برای زنان؛ دفتر سرشماری ایالات متحده[41]، 2014) تأخیر در نیاز به صمیمیت را نشان میدهد که به معنای بالا رفتن سن بزرگسالی و در نتیجه ادامه روند تشکیل هویت است. گرچه عوامل شکل دهنده هویت در میان بالغین به خوبی موردمطالعه قرار گرفته است، پژوهشگران هنوز در مورد چگونگی شکلگیری هویت در نوبزرگسالان نظر واحدی دارند. یک کلید برای فهمیدن ارتباط فعلی بین شکلگیری هویت و شکلگیری تمایلات در میان نوبزرگسالان در پژوهشی نهفته است که نشان میدهد که میتوان به سادگی ازدواج را به تعویق انداخت، به معنایی دیگر هدف ازدواج در حال تغییر است و دیگر به عنوان یک وظیفه اصلی برای تبدیل شدن به یک نوبزرگسال به حساب نمیآید (ویلوغبی، هال و لوژاک، 2015). اگر چنین باشد، پس ارتباط بین هویت و تمایل نیز ممکن است تغییر کند. در حالی که برخی تحقیقات نشان میدهند که شکلگیری هویت و روابط نزدیک بین نوبزرگسالان هنوز هم مرتبط میباشد (پیتمن، کرپلمن، سوتو و آدلر-بیدر[42]،2012؛ زیمر-گمبک و همکاران، 2012)، هنوز مشخص نیست که آیا تمایلات درازمدت در ازدواج با تشکیل هویت در میان نوبزرگسالان مرتبط است یا خیر؟ برخی پژوهشگران معتقدند که چون ازدواج دیگر هنجاری از دوره نوبزرگسالی محسوب نمیشود، نیاز به تمرکز بر باورها و نگرش به روابط بلندمدت است (ویلوغبی، هال و لوژاک، 2015). با این حال، تا به امروز، پژوهشهای اندکی ارتباط بین شکلگیری هویت و باورهای روابط آینده مانند ازدواج را بررسی کردهاند (به عنوان مثال بلت[43]، 2016).
مطالعات قبلی نشان میدهد که سن و بلوغ جسمی و جنسی (کیان و پرستون[44]، 1993)، محل زندگی افراد (شوبل، جانسون و جانسون[45]، 2012)، تأثیرات خانواده (لارسون، بنسون، ویلسون و مدورا[46]، 1998)، وضعیت اجتماعی و مسئولیتپذیری (لاکسلی[47]، 1982)، تأثیرات والدین (کرپلمن و شوان ولت[48]، 1999)، فرهنگ و توانایی درک تفاوتها (اندرسون[49]، 1990)، در دسترس بودن همسر (لیچر، اندرسون و های وارد[50]، 1995) و ترجیحات فردی (مک لاناهان و کاسپر[51]، 1995؛ اتوق و استرن[52]، 1984) رغبت به ازدواج را تحت تأثیر قرار میدهند (به نقل از بلت، 2016).
افراد در طول زندگی خود به طور مداوم در حال انتخاب هستند و در هر انتخاب ملاک هایی را مبنا قرار میدهد. در مورد ازدواج برخی ازاین ملاکها خاص و برخی نیز تقریباً بین همه اعضای یک گروه، از نظر جنس یا نوع مشترک می باشند (کلاکستون، اورارک، اسمیت و دلانگیس[53]، 2013). جامعهی رشدیافته در گرو خانوادههای منسجم و موفق میباشد. این هدف زمانی تحقق مییابد که انتخاب همسر از روی آگاهی و با توجه به معیارهای صحیح صورت گیرد (بویسی، وود، دیلانی و فرگوسن، 2017). بنابراین هدف از این مطالعه پر کردن شکاف در تحقیقات موجود و رسیدن به این درک است که چگونه نوبزرگسالان هویت خود را با تمایلات آینده خود ارتباط میدهند. به طور خاص، شکلگیری هویت در حوزههای عشق، کار و جهانبینی مربوط به چگونگی زمانبندی نوبزرگسالان و اهمیت ازدواج را مورد مشاهده قرار میدهد. لذا با توجه به شکاف موجود و نتایج پژوهشهای ذکر شده (بهویژه پژوهش بلت، 2016)، مدل زیر پیشنهاد میشود.
مؤلفه جهان بینی |
مؤلفه کار |
مؤلفه عشق |
زمان بندی ازدواج |
نگرش به ازدواج |
اهمیت ازدواج |
آمادگی ازدواج |
شکل 1. مدل پیشنهادی اثرات مستقیم و غیرمستقیم ابعاد هویت بر نگرش نسبت به ازدواج با نقش میانجی مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج در دانشجویان پسر مجرد
مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیا مدل پیشنهادی مربوط به اثرات مستقیم و غیرمستقیم ابعاد هویت بر نگرش نسبت به ازدواج با نقش میانجی مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج در دانشجویان پسر مجرد برازندهی دادهها میباشد؟ بر اساس مدل فرضشده ابعاد هویت به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج بر نگرش به ازدواج تأثیر دارد. همچنین مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج بهصورت مستقیم بر نگرش به ازدواج تأثیر دارد.
روش
طرح پژوهش حاضر یک طرح همبستگی از نوع تحلیل ماتریس کواریانس یا همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان پسر مجرد شاغل به تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاههای استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 98-1397 میباشد. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده از بین دانشجویان مجرد این دانشگاهها، 300 نفر دانشجوی پسر انتخاب شده و پرسشنامههای پژوهش در اختیار آنها قرار گرفت. به منظور انتخاب نمونه، پس از طی روند اداری لازم و اخذ مجوزهای مربوطه، به دانشگاه های استان آذربایجان شرقی (شامل دانشگاههای تبریز، علوم پزشکی تبریز، دانشگاه صنعتی سهند، واحدهای دانشگاه پیام نور و واحدهای دانشگاه آزاد استان) مراجعه شد. سپس با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نمونهی لازم از میان دانشجویان هر دانشگاه به طور مجزا انتخاب و پرسشنامه های پژوهش در اختیار آنها قرار می گرفت.لازم به ذکر است که هر کدام از افرادی که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند (مجرد بودن، دانشجوی تحصیلات تکمیلی بودن، نداشتن سابقه ازدواج قبلی) انتخاب می شدند. بر این اساس تعداد 300 دانشجوی پسر از دانشگاههای مذکور به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند که در نهایت اطلاعات به دست امده از این افراد توسط پژوهشگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
ابزارهای پژوهش
الف) مقیاس نگرش و انتظارات از ازدواج: مقیاس نگرش و انتظارات از ازدواج[54] (پارک و روزن[55]، 2012)، یک مقیاس 36 سؤالی است که برای اندازه گیری سه مؤلفهی قصد ازدواج (3 ماده)، نگرش نسبت به ازدواج (10 ماده) و انتظارات از ازدواج (23 ماده) ساخته شده است و برای نخستین بار در این پژوهش ترجمه و مورد استفاده قرار گرفت. در پژوهش حاضر فقط از 10 سوال مربوط به خردهمقیاس نگرش نسبت به ازدواج استفاده شده است. نمرهگذاری این مقیاس در یک طیف لیکرت 7 درجه ای از 1 (کاملا مخالفم) تا 7 (کاملاً موافقم) صورت میگیرد. دامنه نمرات از 10 تا 70 میباشد و نمرات بالاتر، نشاندهنده نگرش مثبتتر نسبت به ازدواج میباشد. پارک و روزن (2012) پایایی خردهمقیاس نگرش را با روش آلفای کرونباخ برابر 81/0 و روایی سازه این مقیاس را با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی مورد تأیید قرار دادند. پایایی این مقیاس در پژوهش حاضر با روش آلفای کرونباخ برابر 77/0 به دست آمد.
ب) پرسشنامه فرایند هویت فردی: مؤلفههای هویت، با استفاده از پرسشنامه 32 سوالی فرایند هویت فردی (بالیستری، باس-روزناگل و گیزینگر[56]، 1995) اندازهگیری شد. این پرسشنامه وضعیت هویت را براساس مدل مارسیا (1966) از طریق دو حوزه اکتشاف و تعهد بررسی می کند. سطح اکتشاف چهار بعد ایدئولوژیک شامل کار، مذهب، سیاست و ارزشها و سطح تعهد نیز چهار بعد بین فردی شامل خانواده، دوستی، نقش جنسیتی و عشق را مورد اندازهگیری قرار میدهد. در پژوهش حاضر 12 مادهی مربوط به سه بعد هویت شامل عشق (روابط احساسی)، کار (حرفه) و جهان بینی (ارزش ها) مورد استفاده قرار گرفت که نظر افراد را در یک طیف لیکرت 6 درجه ای از کاملاً مخالفم (1) تا کاملاً موافقم (6) مورد سنجش قرار میدهد. نمره بالا در هر خردهمقیاس نشان دهنده هویت کسب شدهی بیشتر است. بلت (2016) در پژوهش خود ضریب پایایی این پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ برای سه مؤلفه عشق (روابط احساسی)، کار و جهان بینی (ارزش ها) به ترتیب برابر 51/0، 55/0 و 60/0 به دست آوردند. پیس و زاپولا[57] (2009) در پژوهش خود ضریب پایایی ابعاد این پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ در دامنهای بین 80/0 تا 86/0 محاسبه کردند. همچنین، پلرون، راماسی، گرانا و کراپارو[58] (2017) در پژوهش خود ضریب پایایی ابعاد این پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ مطلوب ارزیابی کردند. مورسونبول و آتاک[59] (2013) ضریب پایایی ابعاد این پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ در دامنهای بین 62/0 تا 73/0 و روایی همزمان ابعاد آن را در دامنهای بین 84/0 تا 87/0 به دست آوردند. امینی (1391) در پژوهش خود ضریب پایایی این پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ مطلوب ارزیابی کرد. در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ برای سه خرده مقیاس پرسشنامه به ترتیب برابر 82/0، 80/0 و 75/0 به دست آمد.
پ) مقیاس اهمیت ازدواج: این مقیاس توسط بلت (2016) ساخته شد که شامل 4 سؤال است و برای اندازهگیری اهمیت ازدواج از مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج به کار میرود. این مقیاس، اهمیت ازدواج را از نظر آزمودنی در یک طیف لیکرت شش درجهای از کاملاً مخالفم (1) تا کاملاً موافقم (6) اندازهگیری میکند. نمرهی بالاتر در این مقیاس نشان دهنده بیشتر بودن اهمیت ازدواج در نظر آزمودنی است. بلت (2016) پایایی این مقیاس را با استفاده از روش آلفای کرونباخ برابر 70/0 محاسبه نمود. این مقیاس برای اولین بار در ایران ترجمه و در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت که ضریب پایایی این مقیاس نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ برابر 84/0 به دست آمد.
ت) مقیاس سن مورد انتظار ازدواج: مقیاس سن مورد انتظار ازدواج توسط ویلوغبی (2014) ساخته شده و شامل دو سؤال است که نظر افراد در مورد اینکه زمان یا سن موردنظرشان برای ازدواج چند سال است، را میسنجد. این مقیاس از فرد سوال میپرسد که حداقل و حداکثر سن موردانتظار برای ازدواج خود را بنویسید. سپس میانگین سن حداقل و حداکثر ذکر شده توسط ازمودنی به عنوان سن موردانتظار ازدواج در نظر گرفته خواهد شد.
ث) مقیاس آمادگی ازدواج: مقیاس آمادگی ازدواج نیز توسط جانسون، اندرسون و استیث[60] (2011) ساخته شده و شامل یک ماده است که نظر افراد در مورد اینکه آیا در شرایط فعلی خود را برای ازدواج آماده می بینند، را می سنجد. این مقیاس از فرد سوال می پرسد که آیا در حال حاضر آمادگی ازدواج دارید؟ سپس پاسخ فرد در دامنه ای بین 1 (اصلا آماده نیستم) تا 10(کاملاً آمادهام) ابراز خواهد شد.
در این پژوهش ابتدا روشهای آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و همبستگی های پیرسون با استفاده از نرمافزار SPSS ویرایش 24 انجام شد. پس از آن تحلیل های پیچیده تر از طریق "تحلیل مسیر (PA) برای ارزیابی مدل فرضی با استفاده از نرم افزار AMOS ویرایش 18 استفاده شد.
یافتهها
جدول 1 میانگین و انحراف استاندارد آزمودنیها در متغیرهای پژوهش را نشان میدهد.
جدول 1. میانگین و انحراف استاندارد آزمودنیها درمتغیرهای مورد مطالعه
متغیر |
میانگین |
انحراف استاندارد |
مؤلفهی عشق |
65/15 |
23/3 |
مؤلفهی کار |
97/15 |
63/3 |
مؤلفهی جهان بینی |
29/15 |
08/3 |
مؤلفه زمان بندی ازدواج |
75/29 |
77/3 |
مؤلفه اهمیت ازدواج |
75/13 |
87/5 |
مؤلفه آمادگی ازدواج |
38/4 |
95/2 |
نگرش به ازدواج |
8/46 |
88/10 |
همانطور که در جدول 1 مشاهده میشود میانگین و انحراف استاندارد نمرههای آزمودنیها در نگرش به ازدواج به ترتیب 8/46 و 88/10 میباشد. همچنین میانگین و انحراف استاندارد نمرههای آزمودنیها در سایر متغیرها نیز مشاهده میشود. جدول 2 ضرایب همبستگی بین متغیرهای مختلف پژوهش را نشان میدهد.
جدول 2. ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش در کل آزمودنیها
ردیف |
متغیر |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
1 |
مؤلفهی عشق |
1 |
*224/0 |
*254/0 |
*176/0- |
*341/0 |
*376/0 |
*615/0 |
2 |
مؤلفهی کار |
- |
1 |
*377/0 |
*185/0- |
*299/0 |
*332/0 |
*399/0 |
3 |
مؤلفهی جهانبینی |
- |
- |
1 |
*116/0- |
*312/0 |
*311/0 |
*406/0 |
4 |
مؤلفهی زمان بندی ازدواج |
- |
- |
- |
1 |
*312/0- |
*177/0- |
*313/0- |
5 |
مؤلفهی اهمیت ازدواج |
- |
- |
- |
- |
1 |
*599/0 |
*582/0 |
6 |
مؤلفهی آمادگی ازدواج |
- |
- |
- |
- |
- |
1 |
*582/0 |
7 |
نگرش به ازدواج |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
1 |
لازم به ذکر است که همهی ضرایب همبستگی ذکر شده بین متغیرها در سطح 05/0>P معنادار میباشند.
همانطور که در ابتدا ذکر شد در پژوهش حاضر با توجه به مطالعات گذشته، برای بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم ابعاد هویت بر نگرش نسبت به ازدواج با نقش میانجی مؤلفه های دیدگاه افق ازدواج در دانشجویان پسر مجرد یک مدل مفهومی پیشنهاد شد. به منظور ارزیابی الگوی پیشنهادی، بخش ساختاری الگو با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری[61] (SEM) با برآورد حداکثر درستنمایی (ML) برآورد گردید. تمامی تحلیلها با استفاده از نرمافزارهای SPSS ویرایش 24 و AMOS ویرایش 16 انجام گرفت. پیش از بررسی ضرایب ساختاری، برازندگی الگوی اصلی مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین کفایت برازندگی الگوی پیشنهادی با دادهها، ترکیبی از شاخصهای برازندگی مورد استفاده قرار گرفت. با وجود این که مقادیر برخی شاخصهای برازندگی حاکی از برازش نسبتاً خوب الگوی اولیه با دادهها بودند، ولی نتایج نشان میدادند که الگوی اصلی نیاز به بهبود دارد. در گام، بعد ارتقای برازندگی الگوی اصلی از طریق حذف یک مسیر (الگوی نهایی) انجام گرفت. با حذف این مسیرها تناسب مدل به صورت معناداری افزایش یافت.
جدول 3. برازش الگوهای پیشنهادی و نهایی با دادهها بر اساس شاخصهای برازندگی
|
χ2 |
df |
GFI |
AGFI |
IFI |
TLI |
CFI |
NFI |
RMSEA |
|
الگوی پیشنهادی |
59/102 |
3 |
19/34 |
919/0 |
240/0 |
838/0 |
166/0 |
833/0 |
834/0 |
33/0 |
الگوی نهایی |
18/2 |
2 |
09/1 |
998/0 |
971/0 |
999/0 |
997/0 |
999/0 |
991/0 |
017/0 |
همانگونه که در جدول 3 آمده است، با توجه به شاخصهای برازندگی به ویژه نسبت مجذور کای به درجهی آزادی برابر 09/1، شاخص نیکویی برازش[62] برابر 998/0، شاخص نیکویی برازش تعدیل یافته[63] برابر 971/0، شاخص برازندگی مقایسهای[64] برابر 999/0، ریشه خطای تقریب میانگین مجذورات[65] برابر 017/0، شاخص برازندگی افزایشی[66] برابر 999/0 و شاخص برازش هنجار شده[67] برابر 991/0 مدل ساختاری از برازندگی خوبی برخوردار است و همهی روابط ساختاری موجود در مدل نهایی در سطح 05/0> P معنادار میباشد. ضرایب مسیر در مدل پیشنهادی و مدل نهایی در جدول 4 آمده است.
جدول 4. الگوی ساختاری: مسیرها و ضرایب استاندارد مربوط به اثرات مستقیم بین متغیرهای پژوهش در مدل نهایی
مسیر |
مدل پیشنهادی |
مدل نهایی |
||
β |
P |
β |
P |
|
مؤلفهی عشق به مؤلفهی زمان بندی ازدواج |
136/0- |
02/0 |
141/0- |
015/0 |
مؤلفهی کار به مؤلفهی زمان بندی ازدواج |
145/0- |
018/0 |
154/0- |
008/0 |
مؤلفهی جهانبینی به مؤلفهی زمان بندی ازدواج |
027/0- |
668/0 |
- |
- |
مؤلفهی عشق به مؤلفهی اهمیت ازدواج |
256/0 |
001/0 |
259/0 |
001/0 |
مؤلفهی کار به مؤلفهی اهمیت ازدواج |
173/0 |
002/0 |
176/0 |
001/0 |
مؤلفهی جهانبینی به مؤلفهی اهمیت ازدواج |
182/0 |
001/0 |
159/0 |
004/0 |
مؤلفهی عشق به مؤلفهی آمادگی ازدواج |
289/0 |
001/0 |
289/0 |
001/0 |
مؤلفهی کار به مؤلفهی آمادگی ازدواج |
207/0 |
001/0 |
207/0 |
001/0 |
مؤلفهی جهانبینی به مؤلفهی آمادگی ازدواج |
159/0 |
004/0 |
178/0 |
001/0 |
مؤلفهی عشق به نگرش به ازدواج |
396/0 |
001/0 |
388/0 |
001/0 |
مؤلفهی کار به نگرش به ازدواج |
114/0 |
006/0 |
112/0 |
006/0 |
مؤلفهی جهانبینی به نگرش به ازدواج |
122/0 |
003/0 |
120/0 |
003/0 |
مؤلفهی زمان بندی ازدواج به نگرش به ازدواج |
107/0- |
005/0 |
105/0- |
006/0 |
مؤلفهی اهمیت ازدواج به نگرش به ازدواج |
225/0 |
001/0 |
219/0 |
001/0 |
مؤلفهی آمادگی ازدواج به نگرش به ازدواج |
218/0 |
001/0 |
214/0 |
001/0 |
براساس نتایج نشان داده شده در جدول 4 همهی ضرایب مسیر مربوط به مدل نهایی معنیدار هستند. همچنین همانطور که گفته شد مسیر غیر معنیدار از مدل نهایی حذف گردید.
مؤلفه جهانبینی |
مؤلفه کار |
مؤلفه عشق |
زمان بندی ازدواج |
نگرش به ازدواج |
اهمیت ازدواج |
آمادگی ازدواج |
شکل 2. الگوی نهایی اثرات مستقیم و غیرمستقیم ابعاد هویت بر نگرش نسبت به ازدواج با نقش میانجی مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج در دانشجویان پسر مجرد
همانگونه که در مدل نهایی مشاهده میشود، مؤلفهی عشق هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق سه مؤلفهی افق ازدواج با نگرش نسبت به ازدواج رابطه دارد. مؤلفهی کار نیز هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق سه مؤلفهی افق ازدواج با نگرش نسبت به ازدواج رابطه دارد. از سوی دیگر؛ مؤلفهی جهانبینی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق مؤلفه اهمیت ازدواج و مؤلفه آمادگی ازدواج موجب بهبود نگرش نسبت به ازدواج میشود. مؤلفه های دیدگاه افق ازدواج نیز با به صورت مستقیم با نگرش نسبت به ازدواج ارتباط دارند.
جهت بررسی روابط واسطهای بین متغیرهای پژوهش از روش بوت استراپ[68] استفاده شد. این روش یکی ازروشهای نمونهگیری مکرر بوده و شامل ترسیم تعداد زیادی نمونه با جایگشت از نمونه اصلی است. با توجه به شکل 2 و با استناد به ضرایب استاندارد ذکر شده مسیرها، نتایج آزمون برای مسیرهای غیرمستقیم پژوهش، در جدول زیر آمده است.
جدول 5. نتایج بوت استراپ و معنی داری مسیرهای غیرمستقیم
مسیر |
مقدار بوت استراپ |
حد پایین |
حد بالا |
سطح معنیداری |
مؤلفه عشق به زمانبندی ازدواج به نگرش به ازدواج |
078/0 |
029/0 |
166/0 |
007/0 |
مؤلفه کار به زمانبندی ازدواج به نگرش به ازدواج |
074/0 |
029/0 |
138/0 |
021/0 |
مؤلفه جهانبینی به زمانبندی ازدواج به نگرش به ازدواج |
016/0 |
046/0- |
073/0 |
794/0 |
مؤلفه عشق به اهمیت ازدواج به نگرش به ازدواج |
303/0 |
198/0 |
414/0 |
007/0 |
مؤلفه کار به اهمیت ازدواج به نگرش به ازدواج |
182/0 |
087/0 |
317/0 |
004/0 |
مؤلفه جهانبینی به اهمیت ازدواج به نگرش به ازدواج |
225/0 |
122/0 |
363/0 |
004/0 |
مؤلفه عشق به آمادگی ازدواج به نگرش به ازدواج |
324/0 |
218/0 |
44/0 |
007/0 |
مؤلفه کار به آمادگی ازدواج به نگرش به ازدواج |
207/0 |
122/0 |
344/0 |
004/0 |
مؤلفه جهانبینی به آمادگی ازدواج به نگرش به ازدواج |
187/0 |
092/0 |
315/0 |
004/0 |
نتایج مندرج درجدول 5 نشان میدهد که نتیجه بوت استراپ برای همهی مسیرهای غیرمستقیم (به جز یک مسیر که با رنگ قرمز مشخص شده)، در دامنه بین حد پایین و بالای فاصله اطمینان قرار گرفت. سطح معنیداری به دست آمده (05/0>p)، حاکی از معنیدار بودن مسیرهای غیرمستقیم در مدل نهایی میباشد. لازم به ذکر است مسیر غیرمستقیم مؤلفه جهانبینی به زمانبندی ازدواج به نگرش به ازدواج غیرمعنیدار بود که در مدل نهایی پژوهش حذف گردید.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر بررسی یک مدل مفهومی در مورد اثرات مستقیم و غیرمستقیم ابعاد هویت بر نگرش نسبت به ازدواج با نقش میانجی مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج در دانشجویان پسر مجرد تحصیلات تکمیلی بود. بر اساس مدل فرضشده ابعاد هویت به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج بر نگرش به ازدواج تأثیر دارد. همچنین مؤلفههای دیدگاه افق ازدواج بهصورت مستقیم بر نگرش به ازدواج تأثیر دارد. فرض اصلی نظریه افق ازدواج این است که ادراک از اهمیت، زمان و آمادگی ازدواج، عوامل مرکزی در تعیین رفتارها و تفاوتهای افراد در طول دورهی بزرگسالی هستند (کارول و همکاران، 2009).
پژوهشهای زیادی در حوزه خانواده و ازدواج، نقش جنسیت، سن، تجربه طلاق یا ازدواج (و روابط) قبلی و هویت را در نگرش و انتظارات فرد نسبت به ازدواج مورد بررسی قرار دادهاند. کافمن (2005) نشان داد، زنانی که دارای نگرشهای مساواتآمیزتر و یا لیبرالتری هستند نسبت به زنانی که دارای نگرش سنتیتر هستند انتظار ازدواج پایینتر و سن موردانتظار ازدواج بالاتری دارند. همچنین، زنان با نگرش برابرنگر، انتظار فرزندآوری کمتر دارند. مردان با نگرش برابر و سنتی، در مورد انتظار از ازدواج و تمایل به فرزندآوری اختلافی نسبت به یکدیگر نشان ندادند. سولسارز[69] (2002) نشان داد که انتظارات جنسی زنان با مواردی مانند "تولد و رشد فرزند" و "خوشبختی فرزند" و در مردان با "ایدهی عشق متقابل" همراه است. سن نیز عامل مهم مؤثر بر نگرش به ازدواج است. رایت، سیمونز و کمپبل[70] (2007) نشان دادند که نوبزرگسالان (میانگین 20 سال)، انتظارات ایدهآل تری از ازدواج نسبت به بزرگسالان با میانگین سنی 32 سال دارند. بلت (2016) در پژوهش خود نشان داد، هویت عشق کسب شده با نگرش به ازدواج رابطه مثبت دارد. اما، هویت کار کسب شده، ارتباط معنی داری با نگرش به ازدواج ندارد. از سوی دیگر، هویت جهان بینی کسب شد، با نگرش به ازدواج رابطه منفی دارد.
در پژوهش حاضر، نتایج ارزیابی مدل تحلیل مسیر حاکی از تأیید اثر مستقیم و غیرمستقیم مؤلفه عشق از طریق سه مؤلفهی افق ازدواج (زمانبندی ازدواج، اهمیت ازدواج و آمادگی ازدواج) با نگرش نسبت به ازدواج بود. این یافته هماهنگ با یافتههای بری و همکاران (2009)، مونتگومری (2005)، زیمر-گمبک و همکاران (2012) و بلت (2016) میباشد. طبق تحقیقات انجام شده هویت بحرانزده و سردرگم کـمتـرین میـزان سازگاری را در انواع منزلتهای هویتی نشان میدهد (فوجاکف[71]، 2007). بایرز و سیفگه-کرنکه (2010). نشان دادند، موفقیت در هویت عشقی با دیدگاه مرکزی در مورد ازدواج که در زمانبندی قبل از ازدواج دیده میشود، سازگار است و اهمیت بیشتر ازدواج در مقایسه با همسالانی که کمتر اهمیت میدهند؛ مشهود میباشد. کارول و همکاران (2007) ادعا می کنند که آشکار است که دیدگاه های جوانان نسبت به ازدواج می تواند با طیف گسترده ای از ارزش ها و رفتارهای نوبزرگسالی مرتبط باشد. در تبیین یافتهی پژوهش حاضر میتوان گفت، شکلگیری هویت و نقـش برقـراری روابـط صـمیمی آن در ازدواج، اهمیت ویژهای دارد. همچنان که نوبزرگسالان در جستجوی تکامل هویت عشق و روابط صمیمانه خود هستند و شروع به ایجاد روابط جدیتر با جنس مقابل میکنند، نگرش آنان نسبت به ازدواج نیز در حال شکلگیری است. نگرش نسبت به ازدواج نشان دهنده احساسات و تمایلات افراد، پیشداوریها یا سوگیریها، تصورات از پیش فرض شده، ترسها و عقاید راسخ آنها در مورد ازدواج است. بنابراین نگرش یک فرد در مورد ازدواج آن چیزی است که او در مورد ازدواج فکر و احساس میکند. حال، اگر هویت عشق در افراد تکامل یافتهتر باشد و فرد در مورد اینکه چه نوع رابطهی دوستی برای وی مناسب است، بررسیهای لازم نسبت به ایجاد رابطه را انجام دهد و به اطمینان برسد؛ یا در واقع نسبت به شناخت روابط صمیمانه و ازدواج، خود را متعهد و درگیر کند و ازدواج را یک رابطهی محکم و پایدار بداند، نگرش مثبتتری نسبت به ازدواج خواهد داشت. از سوی دیگر، هویت عشق شکلیافته میتواند بر افق ازدواج فرد اثر گذاشته و آن را واضحتر، نزدیکتر و بااهمیتتر نمایان کند. در واقع چنین پسرانی، زمان بندی مناسبی را برای ازدواج خود را در نظر گرفته، ازدواج را بااهمیتتر میشمرند و احتمالاً خود را برای ازدواج و تشکیل خانواده آمادهتر میدانند.
نتایج ارزیابی مدل تحلیل مسیر حاکی از تأیید اثر غیرمستقیم مؤلفه کار از طریق سه مؤلفهی افق ازدواج (زمانبندی ازدواج، اهمیت ازدواج و آمادگی ازدواج) با نگرش نسبت به ازدواج بود. این یافته هماهنگ با یافتهی بلت (2016) میباشد. احساس هویت به فرآیندی که در آن افراد هــویت خویــش را پـایهریزی میکنند و یا احساسی از خود به دست میآورند، اشاره دارد (اریکسون، 1950؛ به نقل از زیمرمن و همکاران، 2010). امروزه هویت شغلی در جوامع پیشرفته بسیار مورد توجه قرار گرفته است و به نظر مـیرسـد ایجاد هویتی قوی، خودخواسته، مثبت و منعطف میتواند به موفقیت شغلی، سازگاری اجتمـاعی و سلامت روانی منجر شود (شوارتز[72]، 2011). هویت شغلی افراد در واقع به مفهومی که افراد جامعه از خود دارند بـر مبنـای شـغل آنهـا اشـاره دارد و ترکیبـی از هویتهای سازمانی و حرفهای و دیگر وجوهی از یک شغل اسـت کـه بخـش قابـل تـوجهی از نقشی را که یک فرد در اجتماع دارد تعیین میکند (شاوردی و حیدری، 1395). شغل یکی از مهمتـرین و تـاثیرگـذارتـرین وجـوه زندگی افراد است که میتواند نقش تعیین کنندهای بر رفتارها و اخلاق افراد جامعه داشته باشـد. گروههای شغلی و اخلاق حرفهای حاکم بر هر گروه، میزان پررنگی و یا کمرنگی مرزهای میـان هر گروه شغلی با دیگر گروهها، کیفیتهای لازم برای کسب آن شغل و ... همه عـواملی هسـتند که میتوانند بر شدت تاثیرگذاری شغل بر هویت افراد و تعریفی که از خود بر مبنای شـغلشـان دارند تأثیر داشته باشد. موفقیت در کسب هویت شغلی، نشان دهندهی این است که فرد در پی یافتن شغل مناسب خود است، علایق شغلی و حرفهای خود را میشناسد و حاضر است برای یافتن شغل مناسب خود آموزشها و تخصصهای لازم را فرا گیرد. بنابراین، چنین افرادی که از نظر هویت شغلی و حرفهای در سطح مطلوبتری هستند -با توجه به جنبه اقتصادی و مالی ازدواج- زمانبندی مناسب برای ازدواج خود را بر اساس وضعیت شغلی خود تنظیم کرده و امادگی لازم برای ازدواج را در خود میبینند، لذا نگرش مثبتتری نسبت به ازدواج خواهند داشت.
نتایج ارزیابی مدل تحلیل مسیر حاکی از تأیید اثر مستقیم و غیرمستقیم مؤلفه جهانبینی از طریق دو مؤلفهی افق ازدواج (اهمیت ازدواج و آمادگی ازدواج) با نگرش نسبت به ازدواج بود. این یافته هماهنگ با یافتههای بری و همکاران (2009)، مونتگومری (2005)، زیمر-گمبک و همکاران (2012) و بلت (2016) میباشد. ورود به بزرگسالی با شکلگیری جهانبینی و مشخص شدن ارزشهای فردی و گروهی همراه است. شکلگیری و گسترش جهانبینی نوبزرگسالان با پیگیری استقلال از دیگران و تکانه های فردی مشخص می شود (آرنت و همکاران، 2001). شکل گیری هویت و دست یابی به تعریفی منسجم از خود، مهم ترین جنبهی رشد روانی و اجتماعی انسان است. انتخاب ارزشها، باورها و اهداف زندگی، مهم ترین مشخصههای اصلی هویت را در دوراهی نوجوانی و جوانی شکل میدهند. در مطالعهی شخصیت انسان، هویت جنبهی اساسی و درونی است که به کمک آن، فرد با گذشتهی خود ارتباط یافته و در زندگی احساس تداوم و یکپارچگی میکند. شکلگیری هویت همچنین ترکیبی از مهارتها، جهانبینی و همانندسازیهای دوران کودکی است که به صورت یک کل کم و بیش منسجم، پیوسته و منحصر به فرد در میآید و برای فرد، حس تداوم گذشته و جهتگیری به سوی آینده را فراهم میسازد. هر چه فرد، نسبت به ارزشهایی که از تولد تا بزرگسالی کسب کرده، آگاهی داشته باشد و آنها را مناسب خود ببیند؛ یا در واقع جهانبینی پایدارتر و متناسب با ارزشهای خود داشته باشد، نسب به ایجاد رابطه و تشکیل خانواده یا ازدواج، نگرش مثبتتری خواهد داشت. از سوی دیگر، اهمیت ازدواج را بیشتر ادراک کرده و خود را برای ازدواج آماده میداند.
به طور کلی، یافتههای این مطالعه نشان میدهد که شکلگیری هویت با نقشی که بسیاری از نوبزرگسالان از ازدواج انتظار دارند، هماهنگ است. مهمترین محدودیت پژوهش حاضر این است که از روابط به دست آمده بین متغیرها نمیتوان برای استنباط روابط علّی استفاده کرد. محدودیت دیگر این پژوهش این است که همهی ابعاد هویت در این پژوهش مورد مطالعه قرار نگرفت. همچنین تعمیم نتایج به گروههای سنی دیگر (زیر 20 سال و بالای 35 سال) یا افراد غیردانشجو باید با احتیاط صورت گیرد. یکی دیگر از محدودیتهای مهم این مطالعه، ماهیت مقطعی مدل است که امکان استنتاج قطعی از نتایج را فراهم نمیکند. تحقیقات نشان میدهد که افق های ازدواج و وضعیتهای هویتی ایستا نیستند (ویلوغبی، 2010). بنابراین برای ارزیابی کامل این روابط در نوبزرگسالان، لازم است در پژوهشهای آتی، به صورت طولی تغییرات در افق ازدواج با تغییر در وضعیت شکلگیری هویت مورد بررسی قرار گیرد. همچنین، پیشنهاد میشود نمونههای دیگر بهویژه افراد غیردانشجو نیز مورد پژوهش قرار گیرند.
[1]. Brown, Sanchez , Nouck & Wright
[2]. Adamczyk
[3]. Johnson
[4]. Keider
[5]. Carroll & Jennifer
[6]. Cherlin
[7]. Arocho & Kamp Dush
[8]. Leonard & Mudar
[9]. Homish Leonard & Cornelius
[10]. Guzzo
[11]. Manning, Longmore & Giordano
[12]. Bumpass, Sweet & Cherlin
[13]. Conger & Crawford
[14]. Choe & Shin
[15]. Amato
[17]. Shukla & Kopadia
[18]. Willoughby, Yorgason, James & Kramer Holmes
[19]. Schramm, Marshall, Harrls & Lee
[20]. Marital Attitude
[21]. Bratten & Rozen
[22]. Hall & Luczak
[23]. Riggio & Weiser
[24]. Carroll, Willoughby, Badger, Nelson, Barry & Madsen
[25]. Marital Horizon Theory
[26]. Carlson
[27]. Willoughby & Dworkin
[28]. Barry
[29]. Zimmer-Gembeck, Hughes, Kelly & Connolly
[30]. Mullis, Mullis, Schwartz, Pease & Shriner
[31]. Beyers & Seiffge-Krenke
[32]. Goff
[33]. Arnett, Ramos & Jensen
[34]. Zimmermann, Mantzouranis & Biermann
[35]. Marcia
[36]. Salmela-Aro, Aunola, & Nurmi
[37]. Crocetti, Scrignaro, Sica & Magrin
[38]. Montgomery
[39]. Acitelli, Rogers & Knee
[40]. Dion & Dion
[41]. National Center for Education Statistics
[42]. Pittman، Kerpelman، Soto، & Adler-Baeder
[43]. Belt
[44]. Qian & Preston
[45]. Scheuble, Johnson & Johnson
[46]. Larson, Benson, Wilson & Medora
[47]. Locksley
[48]. Kerpelman & Schvaneveldt
[49]. Anderson
[50]. Lichter, Anderson & Hayward
[51]. Mc Lanahan & Casper
[52]. Etough & Stern
[53]. Claxton, O'Rourke, Smith & DeLongis
[54]. Marital Attitudes and Expectations Scale
[55]. Park & Rosen
[57]. Pace & Zappulla
[58]. Pellerone, Ramaci, Granà & Craparo
[59]. Morsünbül & Atak
[60]. Johnson, Anderson & Stith
[61]. Structural Equation Modeling
[62]. Goodness of Fit Index
[63]. Adjusted Goodness of Fit Index
[64]. Comparative Fit Index
[65]. Root Mean Squared Error of Approximation
[66]. Incremental Fit Index
[67]. Normalized Fit Index
[68]. bootstrapping method
[69]. Slosarz
[70]. Wright, Simmons & Campbell
[71]. Fadjukoff
[72]. Schwartz