نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران جنوب ، تهران، ایران
2 گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور ، تهران، ایران
چکیده
مقدمه:با افزایش سالمندان مساله بهداشت، سلامت و تامین آسایش آنان در جامعه هرروز ابعاد گستردهای پیدا میکند. هدف این پژوهش، تعیین نقش سلامت روانی و اجتماعی در سلامت جنسی زنان سالمند بود.
روش:این پژوهش از نوع کاربردی بوده که به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد.جامعۀ آماری پژوهش، زنان سالمند شهر تهران بود که از میان این زنان سالمند، 220 نفر بهصورت روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. دادهها از طریق پرسشنامههای سلامت روانی فرم کوتاه (نجّاریان و داوودی،1380)، سلامت اجتماعی (کییز،2004) و شاخص عملکرد جنسی زنان (روزن،2000) به-دست آمدند. دادهها با استفاده از روشهای آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون تحلیل شد.
یافتهها:یافتهها نشان داد که سلامت روانی و اجتماعی با سلامت جنسی زنان سالمند ارتباط معناداری دارد (p <0.01). مولفههای سلامت روانی (حساسیت بین فردی و روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی، اندیشه پردازی پارانوئیدی، روان گسسته گرایی و پرخاشگری بهغیر از شکایت جسمانی و وسواس_اجبار) بهصورت معکوس و معنادار و مولفههای سلامت اجتماعی (شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی) بهصورت مستقیم و معنادار با سلامت جنسی زنان سالمند در ارتباط بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سلامت روانی و اجتماعی، پیشبینی کنندۀ سلامت جنسی زنان سالمند است، همچنین سلامت روانی نسبت به سلامت اجتماعی پیش بین قویتری بهحساب میآید.
نتیجه گیری:بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که عملکرد جنسی زنان یک فرایند چند بعدی است و بهنظر میرسد عواملی همچون مولفههای روانی مثل اضطراب، افسردگی و مولفههای اجتماعی از جمله پذیرش اجتماعی، بطور موثرتری بر سلامت جنسی زنان اثر می-گذارند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Role of psychological and social health on sexual health of elderly women
نویسندگان [English]
- fatemeh samadi 1
- Mojtaba Dalir 2
1 Islamic Azad University. South Tehran Branch.Tehran.Iran
2 Department of Psychology, Payam Noor University, Tehran, Iran
چکیده [English]
Introduction:With the increase of the elderly, the issue of their health and well-being in the society is becoming more widespread every day. The purpose of this study was to investigate the role of mental and social health in sexual health of elderly women.
Method:This research has been an applied type that was done by descriptive- correlational method. The statistical population of the study was the elderly women of Tehran, out of which 220 elderly women were selected by multistage cluster sampling. Data were obtained through Short Form Symptom Checklist-25-Revised (Najarian & Davoodi,1380), Keyes Social Health (Keyes,2004) and Women's Sexual Function Index (Rosen, 2000). Data were analyzed using Statistical methods of correlation and regression analysis.
Results:The results showed that there is a significant relationship between mental and social health with sexual health of elderly women (p <0.01).The mental health components (somatization, obsessive-compulsive, interpersonal sensitivity, depression, anxiety, phibic, paranoid thinking, psychoticism and aggression) inversely and significantly, and the social health components (social actualization, social coherence, social integration, social acceptance and social contribution) directly and significantly are related to the sexual health of elderly women.
Conclusion:The results of regression analysis also showed that mental and social health are predictors of sexual health in elderly women, which mental health is a stronger predictor than social health.Based on this, it can be concluded that women's sexual function is a multidimensional process and it seems that factors such as psychological components like anxiety and depression and social components like social acceptance can affect women's sexual health.
کلیدواژهها [English]
- Mental Health
- Social Health
- Sexual Health
- Elderly Women
بنا بر تعریف سازمان جهانی بهداشت[1]، سالمندیعبور از مرز 60 سالگی است. در واقع سالمندی بخشی از روند طبیعی زندگی انسان محسوب میشود و نمیتوان آن را متوقف و یا معکوس نمود (وان گانس و دنت[2]، 2018). این مرحله مسائل رشدی خاص خود را دارد، فرصتی است که فرد با انباشتهای از خردمندی میتواند تجربیاتش را به نسلهای بعد منتقل کند (روزنفلد و نوزبام[3]، 2004). سالمندی عملاً در برگیرندۀ سه فرآیند بههم پیوسته است. فرآیند اول، پیری جسمانی[4] که عبارت است از تغییرهای ناشی از افزایش سن که در طول زمان بر بدن عارض میگردد. فرآیند دوم، پیری روانی[5] است که به عنوان تغییرهای ناشی از رشد و تحول شخصیت از جمله تغییرهای عاطفی، ادراکی و رفتاری، تعریف میشود. فرآیند سوم، پیری اجتماعی[6] است که در برگیرندۀ جریانهای گوناگون گذار از یک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر است که یک شخص در دوران زندگی تجربه میکند (پارک و پارکر[7]، 2002). چون سالمندی همراه با فقدان یا کمبودهایی است و براساس آمارها با روند رو به افزایش سالمندی در جهان و ایران روبرو هستیم، توجه به نیازهای سلامت روانی، اجتماعی، جنسی و ابعاد آنان لازم و ضروری است. در واقع «سلامت» یکی از واژههایی است که بیشتر مردم با آنکه مطمئناند معنای آن را میدانند، تعریف آن را دشوار مییابند. سازمان جهانی بهداشت، سلامت را بهزیستی کامل جسمی، روانی و اجتماعی نه صرف نبودن بیماری و یا رنجوری تعریف میکند (سازمان جهانی بهداشت، 2002). امروزه سلامت[8] به مثابه یک پدیدۀ چند بُعدی و چند لایه در زمرۀ حقوق اولیه انسانی قرار دارد. به همین دلیل ابعاد سلامت از جمله: جسمی[9]، روانی[10]، اجتماعی[11]و جنسی[12]، شاخص مهمی در وضعیت سلامت افراد به خصوص سالمندان است و اهمیّت زیادی در دستیابی به سالمندی موفقیتآمیز و برخورداری از کیفیت زندگی[13]در بین سالمندان جوامع مختلف دارد (دواتگران، و یکتامرام، 1395). همانطور که میدانیم جمعیت سالمندان روز به روز در حال افزایش است و توجه به وضعیت این گروه سنی برای ارتقاء سلامت آنان و پیشگیری از بیماریها ضروری بهنظر میرسد (سرمدی، و مرادی، 1395). از آنجایی که کشور ما نیز در زمرۀ کشورهای دارای جمعیّت سالخورده قرار خواهد گرفت، در واقع پدیدۀ سالمندی جمعیت در آیندههای نزدیک، یکی از چالشهای فراروی جامعۀ ایران به صورت عام و نظام سلامت به صورت خاص خواهد بود که در صورت عدم مدیریت و برنامهریزی تهدیدی جدی برای جامعه است (امینی، تبریزی، و عزیزی زینال حاجلو، 1394). بهطور کلی اگر بخواهیم سلامت سالمندان را تضمین کنیم، باید به سلامت جسم آنها و هم سلامت روانی، اجتماعی و جنسی آنها توجه کنیم.
یکی از ابعاد سلامت، بُعد روانی آن است: در واقع سلامت روانی تنها شامل نداشتن بیماری روانی نیست، بلکه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربههای زندگی به صورت قابل انعطاف و معنیدار است (سارافینو[14]، 2002). در واقع سلامت روانی نیز شامل توانایی فرد برای لذت بردن از زندگی است «برای دستیابی به تعادل بین فعالیتهای زندگی و تلاش برای دستیابی به انعطافپذیری» (نوردکویست[15]، 2017). یافتههای پژوهش میزبان (1396)، نشان میدهد که سلامت روانی در تمامیرفتارهای فردی و اجتماعی افراد به عنوان عاملی مؤثر دخیل است و اگر این بُعد از سلامت در انسان با مشکلی روبرو شود، نهتنها زندگی فردی شخص را با مشکل روبرو میسازد بلکه سایر افرادی که با او در تعامل هستند نیز از این آسیب در امان نیستند. در این میان افراد سالمند به علت بالا بودن سن و ناتواناییهایی که در ابعاد جسمی و روانشناختی پیدا میکنند، بیشتر مستعد ناراحتیهای روانی و مشکلات مربوط به سلامت روانی هستند. طبق الگوی رفتارگرایی، سلامت روانی به معنای وجود رفتار سازگارانه و عدم رفتار ناسازگارانه است. رفتار سازگارانه، رفتاری است که فرد را به اهدافش برساند و رفتار ناسازگارانه، رفتاری است که فرد را از رسیدن به اهدافش باز دارد (شولتز و شولتز[16]، 2013). آلفرد آدلر[17]میگوید «شایستگی فرد در رشد روابط اجتماعی و احساس مفید بودن، قدرت انجام کار، اعتماد به نفس در حد عالی و تطبیق با محیط است». فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست، او جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد (میلانی فر، 1397). سلامت روانی و انسان سالم به عقیدۀ اسکینر[18] ، انسانیست که رفتار او منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است (شاو آستاد[19]، 2016). همچنین الیس، اصول سیزدهگانهای را به مثابه معیارهایی برای «سلامت روانی» در نظر گرفته است؛ این اصول عبارتند از: نفع شخصی، رغبت اجتماعی، خودفرمانی، انعطاف پذیری[20]، پذیرش[21]، عدم اطمینان[22]، تعهد[23]و تعلق نسبت به چیزی خارج از وجود خود، تفکر علمی، پذیرش خود، خطرکردن، و لذتگرایی بلندمدت پایا، به نظر الیس[24]، انسانهای سالم فاقد این باورهای غیرمنطقی هستند (حمدیه و شهیدی، 1398).
در مورد بُعد اجتماعی سلامت، لارسن[25](1996) سلامت اجتماعی را گزارش فرد از کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان وگروههای اجتماعی که عضو آنهاست، تعریف میکند و معتقد است مقیاس سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را میسنجد و شامل آن دسته از پاسخهای درونی فرد (احساس، تفکر و رفتار) است که نشان دهندۀ رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعیاش است. در واقع سلامت اجتماعی شامل مهارت و توانایی افراد برای ایجاد روابط بین فردی با دیگران است (کوشوتا[26]، 2018). سلامت اجتماعی از اساسیترین معیارهای رفاه اجتماعی هر جامعهای است و در ارتقای کیفیت زندگی هر جامعهای مؤثر است و به نوعی بهزیستن و خوب نگریستن به زندگی و حیات جمعی را برای فرد فراهم میکند (امیدی، جهانی زاده، قربانی، و میربد، 1399). در تعریفی که توسط ریف (1998) مطرح شد، مفهوم سلامت اجتماعی را شامل ابعاد عملکرد مثبت ذهن در روابط اجتماعی میداند؛ که عبارتند از: پذیرش خود، رشد شخصی، روابط مثبت با دیگران، تسلط بر محیط، هدفمند بودن در زندگی و استقلال. از نظر کییز، فرد سالم از نظراجتماعی، اجتماع را بهصورت یک مجموعه معنادار، قابل فهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی دانسته و احساس میکند که به جامعه تعلق دارد، از طرف جامعه پذیرفته میشود و در پیشرفت آن سهیم است. بر طبق مطالعات انجام شده بین مفهوم سلامت روانی و سلامت اجتماعی فاصله نزدیکی وجود دارد که نشان دهنده آن است که مقیاسهای سلامت اجتماعی همبستگی مثبت با معیارهای سلامتی روانی دارند و سلامت اجتماعی نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا کرده، و یکی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع مختلف، محسوب میگردد؛ لذا هدف تمامی جوامع این است که شرایطی را فراهم نمایند تا سلامت اعضایشان را حفظ نموده و ارتقا بخشند (صفاری نیا، 1393).
در پژوهشی که در این راستا صورت گرفت، مشخص شد که مهارتهای اجتماعی، رفتارهایی هستند که فرد را قادر به تعامل مؤثر و اجتناب از پاسخهای نامطلوب نموده و بیانگر سلامت رفتاری، اجتماعی و روانی افراد هستند. عواملی مانند عدم استفاده از مهارتهای افراد سالمند، نقص در مهارتهای اجتماعی، بیتفاوتی و بیتوجهی نسبت به آنها باعث کاهش سطح منزلت سالمندان و عواملی مانند استقلال، صحت و احترام، انضباط و انجام درست کارها باعث افزایش سطح منزلت آنان میشود. در واقع هدف این مطالعه جلب توجه به موضوع منزلت اجتماعی افراد سالمند و سلامت روانی آنها و تأثیر مهارتهای اجتماعی بر سطح منزلت اجتماعی و سلامت روانی سالمندان است. در نتیجه مهارتهای اجتماعی پیشبینی کنندۀ منحصر به فردی برای سلامت روانی و منزلت اجتماعی سالمندان است. با توجه به تأثیر مثبت مهارتهای اجتماعی بر منزلت اجتماعی درک شده در سالمندان و سلامت روانی آنان، لزوم توجه بیشتر به این مهارتها در این گروه سنی بیش از بیش مهم تلقی میشود (نامجو، عبدالله نژاد، شهیدی، و چالش، 1397). کییز معتقد است سلامت اجتماعی شامل عناصر متعددی است که این عناصر در کنار یکدیگر نشان میدهند که چگونه و در چه درجهای افراد در زندگی خود خوب عمل میکنند. تحت تأثیر مدل سلامت اجتماعی کییز، 5 بعد و شاخص اساسی برای سلامت اجتماعی پیشنهاد شده است که عبارتند از: پذیرش اجتماعی[27]، مشارکت اجتماعی[28]، شکوفایی اجتماعی[29]، انسجام اجتماعی[30] ، انطباق اجتماعی[31] (کییز و شاپیرو[32]، 2004). در این رابطه یافتههای پژوهش زاهدی اصل و درویشی فرد (1395)، حاکی از آن است که برخی عوامل، سلامت اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهند که عبارتند از: وضعیت اقتصادی- اجتماعی، سطح تحصیلات، سن، میزان دریافت حمایت اجتماعی و وضعیت تأهل. همچنین پژوهش طهماسبی پور (1397) نشان داده است که سلامت اجتماعی تابعی از عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و... است و فرد سالمند پس از ورود به دنیای سالمندی با فضای جدیدی رو به رو میشود که با وضعیت قبلی آن متفاوت است و در طی دوران سالمندی با مسائل و مشکلاتی رو به رو خواهد شد که هرکدام میتواند به سلامت اجتماعی آنها خدشه وارد کند. در مجموع باید گفت که میان عوامل اجتماعی بررسی شده در این پژوهش (حمایت اجتماعی، پایگاه اجتماعی _ اقتصادی و مهارتهای ارتباطی) و میزان سلامت اجتماعی سالمندان رابطه معنادار وجود دارد.
یکی دیگر از مسائل مهم در حوزۀ سلامت و مرتبط با جامعۀ سالمندان، سلامت جنسی است. این بُعد از سلامت، موقعیتی است که زوجین در آن از یک رابطۀ سالم، مناسب و بهنجار جنسی بهرهمند هستند، به گونهای که وضعیت جسمی، روانی و رفتاری آنها مطلوب و حاکی از نوعی هماهنگی، انس و محبّت در زندگی زناشویی است (حق اللهی، رشیدی، شهبازی صیقلده، و کیانی، 1394). «سلامت جنسی» شاخص مهمی در کیفیت زندگی سالمندان محسوب میشود، اما علیرغم این اهمیّت هنوز بسیاری از نیازهای سلامت جنسی سالمندان به صورت برآورده نشده باقی مانده است. از دیدگاه مسترز[33] و جانسون[34] سلامت جنسی جزء مهمی از کیفیت زندگی و احساس بهزیستی عمومی یک فرد میباشد، بخش جدایی ناپذیری از هویت و شخصیت یک انسان کامل را تشکیل میدهند، که بر نحوۀ برقراری ارتباط وی با خود، همسر و هر فرد دیگری تأثیر میگذارند (مسترز و جانسون،1970). «سلامت جنسی» یک بخش مهم سلامتی است که با کیفیت زندگی و سلامت عمومی، روانی، اجتماعی و... مرتبط است. باوجود جمعیت در حال رشد سالمندان، افکار و عقاید کلیشهای که در مورد مسائل جنسی این افراد وجود دارد، همچنان پابرجاست. یافتههای کلیدی از نظرسنجی ملی پیری سالم (2018)، تأیید میکندکه نیاز و علاقمندی به رابطه جنسی در یک سن خاصی متوقف نمیشود و سلامت جنسی در میان افراد مسن به کیفیت زندگی، سلامت جسمی، و رفاه بستگی دارد. همچنین در پژوهشهای نوزبام و همیلتون[35] (2018)، نشان داده شد که نگرشهای منفی علیه احساسات و تمایلات جنسی این گروه افراد وجود دارد. مشخص شده که بیشتر افراد در دهههای آخر زندگی همچنان علاقمند و فعال در امور جنسی میمانند، که این در تضاد با عقیده رایج مبنی بر اینکه تمایل جنسی با افزایش سن، کاهش چشمگیری مییابد، است. به نظر میرسد که فاکتورهای فرهنگی در تداوم فعالیت جنسی مؤثر است. علاوه بر این، رفتار و نگرشهای جنسی مربوط به سالمندی، میزان علاقه و فعالیت جنسی زوجین و امور جنسی جاری آنها نیز در این دخیل است (مسترز وجانسون، 1970).
سالمندی جمعیّت، در حالیکه نشانهای از بزرگترین موفقیتهای بشر در حوزۀ سلامت است، یکی از اساسیترین مشکلهای جهان امروز نیز بهشمار میرود. به دلیل بالا رفتن امید به زندگی و کاهش میزان زاد و ولد در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه موضوع سالمندی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در واقع این پدیده، فراگیر و جهانی است و همۀ کشورها را در بر میگیرد. برآوردهای جمعیّتی، واقعیتهای متفاوتی را پیشروی ما قرار میدهد. براین اساس انتظار میرود که تا اواسط قرن حاضر از هر 10 نفر سالمند روی کرۀ زمین، حدود 8 نفر در کشورهای در حال توسعه زندگی کنند. این به معنی تغییر وضعیت جغرافیایی جمعیّت سالمند در آینده است. اینکه آیا کشورهای در حال توسعه پا به پای این تحولهای اجتناب ناپذیر، تغییرهای لازم را به عمل میآورند و آمادگیهای مرتبط را کسب میکنند یا نه، بحث دیگری است که از اهمیّت زیادی برخوردار است (اسمیت وجکسون[36]، 2019). همچنین در کشور ما نیز جمعیّت سالمند در حال افزایش بوده و در سالهای آینده، ایران یکی از کشورهای دارای بیشترین سرعت رشد جمعیّت سالمند خواهد بود. تغییر در ترکیب جمعیّت، همراه با افزایش نسبت افراد سالمند با طول عمر بیشتر، تأثیرهای عمیقی بر جامعه خواهد داشت که مراقبتهای بهداشتی مورد نیاز و هزینۀ مراقبتها از جمله آنها است (افشارزاده، رشیدی نژاد، عامری، گواری و نظری، 1398). براساس گزارش سازمان ملل در مورد سالخوردگی جمعیّت جهان، ابعاد مختلف موضوع را مورد مطالعه قرار داده است. این گزارش چند نکتۀ مهم را در این زمینه به ما یادآوری میکند: یک نکته، بی سابقه بودن موضوع سالمندی جمعیّت و نکتۀ دیگر، بازگشت ناپذیری و پایداری وضعیت سالمندی در جهان است. جهان با جمعیّت سالخورده به جهان با جمعیّت جوان باز نخواهد گشت. بنابراین تدبیر برای ایجاد ساز وکارهای مناسب وکارآمد به منظور انطباق با شرایط و پاسخگویی به نیازهای ایجاد شده ضرورت بیشتری پیدا میکند (رایدل و میشارا[37]، 2015). در واقع به صورت کلی عوامل موثر بر سلامت، هم در درون شخص و هم در بیرون از او قرار دارند. این عوامل بر هم اثر میگذارند و از این تعامل ممکن است سلامت، ارتقاء یا کاهش یابد. از این رو، سلامت کل جامعه و افراد را میتوان نتیجه تعامل وراثت، محیط زیست، سبک زندگی، وضعیت اقتصادی_اجتماعی ، درامد سرانه و....دانست. در کشور ما با وجود کاستیهای موجود در حوزۀ سلامت، برای سلامت جسمی قشرهای مختلف جامعه از جمله سالمندان، گامهایی برداشته شده است. اما آنچه نبود آن در همۀ عرصههای کشور محسوس است، بیتوجهی به ابعاد روانی، اجتماعی، و جنسی سلامت سالمندان به عنوان یک قشر آسیبپذیر است (تدریس تبریزی، صفاری نیا، و علی اکبری دهکردی، 1393).
در ارتباط با طرح موضوع به این نکته باید توجه کرد که از دلایل ضرورت و اهمیّت بررسی وضعیت سالمندان، آن است که سالمندان با توجه به رویدادهایی مانند پایان دوران اشتغال و بازنشستگی، احساس تنهایی، طردشدگی و همچنین فشار روانی ناشی از صنعتی شدن جوامع که به جدایی عاطفی و روانی منجر میشود، در معرض خطرهای فزآیندهای قرار دارند (احمدی، حسنی پور، خدامردای، و خطبه سرا، 1397). بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه به بعد جسمانی سالمندی پرداختهاند و مولفه های محدودی از ابعاد سلامت روانی، اجتماعی و جنسی را مورد پژوهش قرارداده اند. پس با توجه به آنچه تا به اینجا مطرح کردیم، مطالعۀ حاضر با هدف بررسی نقش سلامت روانی[38] و اجتماعی[39] در سلامت جنسی[40] زنان سالمند صورت گرفت و براساس پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش تمام مولفههای این3 بعد را برخلاف سایر پژوهشهای مشابه مورد بررسی قراردادیم.
روش
این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جنبۀ کاربردی دارد. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، شامل زنان سالمند بالای 60 سال، 22 منطقۀ شهر تهران که زیر نظر بنیاد فرزانگان بهزیستی شهر تهران بودند. براساس اطلاعات آماری موجود در سایت این بنیاد 435/556 هزار زن سالمند درسال 1398در شهر تهران ساکن بودند که در بانک مراقبان سالمندان این سایت، اطلاعات جامع وکاملِ نزدیک به 70000 هزار زن سالمند به ثبت رسیده بود. براین مبنا، جامعۀ آماری پژوهش حاضر 70000 هزار زن سالمندِ بالای 60 سال بود و حجم نمونهای به تعداد 220 نفر انتخاب شد. برای اجرای این پژوهش با دبیران کانون سالمندان بنیاد فرزانگان 22 منطقه تهران هماهنگی به عمل آمد. در هر منطقه 22 گانه تهران این بنیاد یک دفتر مرکزی را داراست، برای اینکه افراد بیشتری از خدمات این کانون بهرهمند شوند، در هر محله کانونی به نام کانون جهاندیدگان تاسیس شده است، و تعداد نمونه مورد نظر ما از هرمنطقه 10نفر بهصورت خوشهای از این کانونها انتخاب شدند.
ابزارهای پژوهش
الف) پرسشنامهسلامتروانی: پرسشنامه سلامت روانی[41] فرم کوتاه 25 سوالی، توسط نجّاریان و داوودی به سال (1380) ساخته شده است که فرم بلند90 سوالی آن توسط دراگاتیس، لیپمن و کاوی[42] در سال (1973) ساخته شد. فرم 25 سوالی که در این پژوهش از آن استفاده شده است، شامل 9 زیر مقیاس مستقل شامل: شکایت جسمانی[43] (6 ماده)، وسواس- اجبار[44] (3ماده)، حساسیت بین فردی و روابط متقابل[45](3 ماده)، افسردگی[46](2ماده)، اضطراب[47] (3ماده)، ترسمرضی[48](3ماده)، اندیشه پردازی پارانوئیدی[49](1 ماده)، روان گسستهگرایی[50](3ماده) وپرخاشگری[51](1ماده) است. برای هر یک از سوالها 5 گزینه، (هیچ،کمی، تاحدی، زیاد و بهشدت) وجود دارد و روی یک طیف 5 درجهای به هر ماده نمرهای از (0 تا 4) تعلّق میگیرد. به عبارت دیگر در این سوالات به عبارت (هیچ)، نمره 0 و بهعبارت (بهشدت)، نمره 4 تعلّق میگیرد. کسب نمرههای پایینتر، حاکی از سلامت روانی بالاتر است، وکسب نمره خام بالاتر از 65 فرد را مشکوک به اختلال روانی نشان میدهد. رشوانلو و سعادتی شامیر در سال (1394) در یک طرح، همبستگی و اعتباریابی آزمون را بررسی کرده و فرم کوتاه 25 سوالی را مورد استفاده قراردادند. بررسی پایایی ابزار، نشان دهندۀ آن بود که رابطه مثبت و معنیداری میان خرده مقیاسهای فرم کوتاه 25 سوالی وجود داشته و ضرایب آلفای کرونباخ (71/0 تا 95/0) برای خرده مقیاسها و کل آزمون به دست آمد. در واقع کوتاه بودن مقیاس، چند بعدی بودن، همسانی درونی خوب و ضرایب اعتبار نسبتاً رضایت بخش و روایی خوب مبتنی بر همبستگی، فرم کوتاه 25 سوالی را یک مقیاس مناسب برای پژوهشها میسازد (نجّاریان و سودانی، 1380). در پژوهشی که توسط ما صورت گرفت، ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسها عبارتند از: (شکایت جسمانی71/0، وسواس- اجبار73/0، حساسیت بین فردی 74/0، افسردگی 76/0، اضطراب 74/0، ترس مرضی75/0، اندیشه پارانوئید76/0، روان گسستگی74/0، پرخاشگری76/0) و نمره کل آزمون 88/0 بهدست آمد.
ب) پرسشنامه سلامت اجتماعی: پرسشنامه سلامت اجتماعی، توسط کییز در بنیاد علمی مک آرتور ایالات متحده آمریکا[52] به سال (2004) ساخته شده است. در واقع این پرسشنامه دارای 20 سوال است و 5 زیر مقیاسِ (شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی) را میسنجد (ریموند و کار[53]، 2004).در این پرسشنامه نمره گذاری براساس طیفِ 5 درجهای لیکرت انجام شده است. به هر یک از سوالها، 5 گزینه (خیلی زیاد= 5)، (زیاد= 4)، (متوسط= 3)، (کم= 2)، (خیلی کم= 1) تعلّق میگیرد. سوالات 1-6-13-14-15-17-18-19-20 جزء گویههای معکوس هستند، پس به صورت معکوس نمره میگیرند. به عبارت دیگر در این سوالات به عبارت، (خیلی زیاد= 1) و به عبارت (خیلی کم= 5) تعلّق میگیرد. از این رو نمره مجموعِ این گویهها بیانگر میزان سلامت اجتماعی افراد خواهد بود که نمره کل این پرسشنامه برابر با 100 است. برای بهدست آوردن امتیاز مربوط به هر بُعد، مجموع امتیازات سوالات مربوط به آن بُعد را با هم جمع نمایید. و برای بهدست آوردن امتیاز کلی پرسشنامه، مجموع امتیازات همه سوالات را با هم جمع کنید. امتیازات بالاتر نشان دهنده سلامت اجتماعی بالاتر خواهد بود و برعکس (صبوری،1391). میزان پایایی و اعتبار پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (1998)، با استفاده از روش بازآزمایی (یکپارچگی اجتماعی 72/0، انسجام اجتماعی 70/0، پذیرش اجتماعی 75/0، مشارکت اجتماعی 72/0، انطباق اجتماعی78/0) که در هر پنج شیوه، نشانگر پایایی بالای آزمون بوده است. نتیجه بررسیهای کییز نشان داد که این پرسشنامه از اعتبار بالایی برخوردار است (کییز، 2004). در پژوهشی که توسط کامران و ناظری در سال 1395 صورت گرفت، میزان پایایی پرسشنامه سلامت اجتماعی براساس ضریب آلفای کرونباخ (شکوفایی اجتماعی 88/0، انسجام اجتماعی 89/0، پذیرش اجتماعی 93/0، مشارکت اجتماعی 91/0، انطباق اجتماعی 93/0) بهدست آمده است. میزان روایی محتوایی و پایایی بهدست آمده، دلالت بر این دارد که این ابزار میتواند در بررسیهای سلامت اجتماعی در جامعه هدف بهطور مؤثر بکار گرفته شود. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسها عبارتند از: (شکوفایی71/0، همبستگی75/0، انسجام65/0، پذیرش63/0، مشارکت، 57/0) و نمره کل آزمون70/0 بهدست آمد.
ج) پرسشنامه شاخصِ عملکردِ جنسی زنان: پرسشنامه شاخصِ عملکردِ جنسی زنان، توسط روزن، مایرز و هاتی[54] به سال (2000) ساخته شده و مقیاسی است جهت اندازهگیری عملکرد جنسی زنان و در گروهی از زنان با اختلال تحریک جنسی اعتباریابی شده است. با توجه به کوتاه بودن پرسشنامه به نظر میرسد شاخصِ عملکردِ جنسی زنان ابزاری مناسب جهت سنجش عملکرد جنسی است (روزن، مایرز، و هاتی، 2004). در ایران این پرسشنامه توسط محمدی، حیدری و فقیهزاده در سال (1387) هنجاریابی شد. در واقع این پرسشنامه دارای 19 سوال بوده و 6 حوزه (میل[55]، تحریک روانی[56]، رطوبت[57]، ارگاسم[58]، رضایتمندی[59]، درد جنسی[60]) را بررسی میکند. در این پرسشنامه در مورد نحوه نمرهدهی، طبق دستورالعمل طراح پرسشنامه، نمرات هر حوزه از طریق جمع نمرات سوالهای هر حوزه و ضرب آن در عدد عامل بهدست میآید. از آنجا که در پرسشنامه تعداد سوالات حوزهها با یکدیگر برابر نیستند، ابتدا جهت هم وزن کردن حوزهها با یکدیگر نمرات حاصل از سوالهای هر حوزه با هم جمع شده و سپس در عدد فاکتور ضرب میشود. با جمع کردن نمرات شش حوزه با هم نمره کل مقیاس بهدست میآید. به این ترتیب نمره گذاری به گونهای است که نمره بیشتر نشانگر کارکرد جنسی بهتر است. بر اساس هم وزن نمودن حوزهها، حداکثر نمره برای هر حوزه برابر 6 و برای کل مقیاس 36 خواهد بود. نمره صفر حاکی از آن است که فرد در طول 4 هفته گذشته فعالیت جنسی نداشته است. نقطه برش برای کل مقیاس و ریز مقیاس ها به ترتیب عبارت هستند از: کل مقیاس 28، (میل 3/3، تحریک روانی4/3، رطوبت 4/3، ارگاسم 4/3، رضایتمندی 8/3، و درد جنسی 8/3). به عبارت دیگر نمرات بیشتر از نقطه برش، مبین عملکرد جنسی خوب است. بر اساس مطالعه محمدی و همکاران (1387) ، تفاوتِ معنیداری بین میانگین نمرات کل مقیاس و هر یک از حوزههای آن در دو گروه دارای اختلال عملکرد جنسی و کنترل وجود دارد که مبین اعتبار تمیزی این ابزار است. بیشترین تفاوت بین میانگین نمرات دو گروه ، در حوزههای تهییج جنسی و ارگاسم دیده شد و در مقابل کمترین تفاوت میانگین نمرات، در حوزه میل جنسی بود که با یافتههای مستون و ویگل[61] مطابقت دارد. در ایران این شاخص توسط محمدی، حیدری، و فقیه زاده (1387) هنجاریابی شده،که ضریب آلفای کرونباخ (85/0) درکل افراد محاسبه شد. در پژوهش حاضر که توسط ما صورت گرفت، ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسها عبارتند از: (میل95/0، تحریک روانی89/0، رطوبت9/0، ارگاسم89/0، رضایتمندی89/0، درد جنسی91/0) و نمره کل آزمون 91/0 بهدست آمده است. در پژوهش حاضر برای توصیف ویژگیهای آزمودنیها از آمار توصیفی (جدول، نمودار، میانگین، انحراف معیار) و نیز محاسبه ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون، برای آزمون فرضیهها استفاده خواهد شد.
یافتهها
در بخش ویژگیهای جمعیت شناختی مربوط به سن در گروه نمونه پژوهش تعداد 61 نفر (معادل 72/27 درصد) دارای دامنه سنی 60 تا 65 سال، تعداد 97 نفر (معادل 09/44 درصد) دارای دامنه سنی 66 تا 70 سال، تعداد 44 نفر (معادل 20 درصد) دارای دامنه سنی 71 تا 75 سال و تعداد 18 نفر (معادل 18/8 درصد) دارای دامنه سنی 76 تا 80 سال بودند. در جدول 1 آمارههای توصیفی مولفههای مورد مطالعه و زیرمقیاسهای آنها ارائه شده است.
جدول1. یافتههای توصیفی مولفههای سلامت روانی،اجتماعی و جنسی و زیرمقیاسهای آن
|
مولفه ها |
میانگین |
انحراف معیار |
حداکثر |
حداقل |
||
|
|||||||
|
نمره کل سلامت روانی |
34/42 |
65/5 |
73 |
16 |
||
مؤلفههای سلامت روانی |
شکایت جسمانی |
30/9 |
17/2 |
17 |
5 |
||
وسواس- اجبار |
63/4 |
48/1 |
9 |
2 |
|||
حساسیت بینفردی |
43/7 |
27/2 |
9 |
3 |
|||
افسردگی |
23/3 |
33/1 |
6 |
1 |
|||
اضطراب |
55/6 |
22/2 |
10 |
3 |
|||
ترس مرضی |
42/4 |
32/1 |
8 |
1 |
|||
اندیشهپردازی پارانوئیدی |
31/1 |
74/0 |
3 |
0 |
|||
روانگسستهگرایی |
36/3 |
11/1 |
6 |
1 |
|||
پرخاشگری |
11/2 |
62/0 |
4 |
0 |
|||
|
نمره کل سلامت اجتماعی |
80/57 |
74/6 |
83 |
37 |
||
مؤلفههای سلامت اجتماعی |
شکوفایی اجتماعی |
14/10 |
33/2 |
17 |
7 |
|
همبستگی اجتماعی |
63/10 |
32/3 |
14 |
6 |
||
انسجام اجتماعی |
14/9 |
16/2 |
15 |
5 |
||
پذیرش اجتماعی |
23/17 |
33/4 |
22 |
9 |
||
مشارکت اجتماعی |
66/19 |
24/3 |
22 |
10 |
||
نمره کل سلامت جنسی |
76/44 |
13/6 |
64 |
18 |
||
مؤلفههای سلامت جنسی |
میل |
30/4 |
33/1 |
7 |
2 |
|
تحریک روانی |
55/8 |
46/2 |
13 |
3 |
||
رطوبت |
18/7 |
43/2 |
13 |
4 |
||
ارگاسم |
96/9 |
74/2 |
14 |
4 |
||
رضایتمندی |
63/8 |
63/1 |
11 |
3 |
||
درد جنسی |
14/6 |
24/1 |
8 |
2 |
||
نتایج ارائه شده در جدول 1 حاکی از آن است که در گروه نمونه پژوهش میانگین و انحراف معیار نمره کل سلامت روانی (65/5 ± 34/42)،سلامت اجتماعی (74/6 ± 80/57)وسلامت جنسی (13/6 ± 76/44)بهدست آمد.
جدول 2 نشان میدهد نرمال بودن داده از طریق آزمون کولموگروف-اسمیرونوف بررسی و مشخص گردید که توزیع دادهها نرمال است. به همین دلیل از آزمون همبستگی پیرسون جهت بررسی رابطهی بین سلامت روانی و اجتماعی با سلامت جنسی زنان استفاده شد.
جدول2. تحلیل همبستگی پیرسون بین سلامت روانی و اجتماعی با سلامت جنسی و زیرمقیاسهای آنها
مولفه ها |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
سلامت روانی و سلامت جنسی 63/0- 0001/0
مؤلفههای سلامت روانی |
شکایت جسمانی |
06/0- |
38/0 |
وسواس- اجبار |
04/0- |
44/0 |
|
حساسیت بینفردی |
69/0- |
0001/0 |
|
افسردگی |
65/0- |
0001/0 |
|
اضطراب |
63/0- |
0001/0 |
|
ترس مرضی |
54/0- |
0001/0 |
|
اندیشهپردازی پارانوئیدی |
70/0- |
0001/0 |
|
روانگسستهگرایی |
49/0- |
0001/0 |
|
پرخاشگری |
51/0- |
0001/0 |
سلامت اجتماعی و سلامت جنسی 49/0 0001/0
مؤلفههای سلامت اجتماعی |
شکوفایی اجتماعی |
41/0 |
001/0 |
همبستگی اجتماعی |
45/0 |
001/0 |
|
انسجام اجتماعی |
51/0 |
0001/0 |
|
پذیرش اجتماعی |
47/0 |
0001/0 |
|
مشارکت اجتماعی |
49/0 |
0001/0 |
جدول 2 نشان میدهدکه بین سلامت روانی و مولفههای آن با سلامت جنسی رابطه معنی دار، اما معکوس و بین سلامت اجتماعی و مولفههای آن با سلامت جنسی رابطه معنی دار و مستقیمی وجود دارد.
جدول 3خلاصه تحلیل واریانس مدل رگرسیون 3 بعد سلامت و مولفههای آن را نشان میدهد.
جدول 3. تحلیل رگرسیون نمرات سلامت جنسی زنان سالمند بر اساس مؤلفههای سلامت روانی و سلامت اجتماعی
منبع تغییرات |
مجموع مربعات |
درجه آزادی |
میانگین مربعات |
مقدار F |
سطح معنیداری |
ضریب همبستگی چندگانه |
ضریب تبیین |
رگرسیون |
54/1111 |
2 |
77/555 |
17/23 |
0001/0 |
53/0 |
28/0 |
باقیمانده |
49/5201 |
217 |
97/23 |
|
|
|
|
کل |
03/6313 |
219 |
|
|
|
|
|
جدول 3 نشان میدهد که مقدارF مدل رگرسیون معنیدار است. بنابراین متغیرهای پیشبین (سلامت روانی و سلامت اجتماعی) توانستهاند پیشبینی معناداری از متغیر ملاک (سلامت جنسی زنان سالمند) به دست دهند.
جدول 4 ضرایب رگرسیون سلامت جنسی را براساس سلامت روانی و اجتماعی را نشان میدهد.
جدول 4. ضرایب رگرسیون همزمان سلامت جنسی زنان سالمند بر اساس مؤلفههای سلامت روانی و سلامت اجتماعی
متغیرهای پیش بین |
ضریب غیر استاندارد (B) |
خطای استاندارد (Std. Error) |
ضریب استاندارد (β) |
مقدار t |
سطح معنیداری (Sig) |
بررسی هم خطی |
شاخص تحمل |
||||||
سلامت روانی |
23/1- |
28/0 |
41/0- |
39/4- |
0001/0 |
88/0 |
سلامت اجتماعی |
96/0 |
27/0 |
32/0 |
55/3 |
0001/0 |
85/0 |
حال نتایج جدول 4 نشان میدهد، ضرایب رگرسیون هر دو مولفه سلامت روانی و سلامت اجتماعی معنادار شده است. سلامت روانی نسبت به متغیر سلامت اجتماعی، پیشبین قویتری برای سلامت جنسی زنان سالمند به شمار میرود.
بحث و نتیجهگیری
در رابطه با فرضیۀ اول، مبتنی بر اینکه مولفههای سلامت روانی با سلامت جنسی زنان سالمند دارای رابطۀ مثبت است، تحلیل دادهها نشان داد مؤلفههای (حساسیت بینفردی، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی، اندیشهپردازی پارانوئیدی، روانگسستهگرایی و پرخاشگری به ترتیب به میزان 69/0، 65/0، 63/0، 54/0، 70/0، 49/0 و 51/0) با سلامت جنسی زنان سالمند همبستگی دارند و توانستهاند 4/38 درصد از تغییرات مولفۀ سلامت جنسی زنان سالمند را تبیین کنند. در واقع این پرسشنامه اختلالهای روانی را میسنجد و بنابراین هر چه نمره کمتر باشد سلامت بیشتر است و بر عکس. بنابراین رابطه معکوس بهدست آمده در اینجا به معنی این است که سلامت روانی با سلامت جنسی همبستگی بیشتری دارد. در ضمن باید اشاره کرد که متغیرهای (شکایت جسمانی و وسواس-اجبار) با سلامت جنسی زنان سالمند دارای رابطۀ معنادار نبودند. مولفۀ (اضطراب) نسبت به متغیرهای (حساسیت بین فردی، افسردگی، ترس مرضی، اندیشهپردازی پارانوئیدی، و پرخاشگری)، پیشبین قویتری برای سلامت جنسی زنان سالمند به شمار میرود. این یافتهها در حالی بود که همانند جدول همبستگی، دو متغیر شکایات جسمانی و وسواس- اجبار معنیدار نشده است. در رابطه با فرضیۀ اول، یافتهها همسو با یافتههای اسلکوفسکی و هاوتون (2017)، یو و دیگران (2014)، لوستی و برد (2013)، پترسون (2011)، سادوک و سادوک (2010)، هورتمن (2007)، بردفورد و مستون (2006)، مککیب (2005)، و پژوهشهای دانایی (1398) بود.
براساس مبانی نظری مطرح شده در دیدگاه رفتارگرایی و نظریه جنسی مسترز و جانسون، در تبیین این یافتهها میتوان گفت، مولفههای سلامت روانی (اضطراب، نگرانی، افسردگی، پرخاشگری، وسواس و هراس، داشتن احساس مسئولیت شخصی و اجتماعی، رضایت از زندگی و وجود هیجانهای مثبت) از طریق ایجاد حس آرامش، آسایش، خشنودی و رضایتمندی به تجربۀ رضایتبخش و ارضای نیازهای جنسی سالمندان کمک میکند و سلامت جنسی این افراد را فراهم می آورد. در حالی که وجود اضطراب، استرس و افسردگی باعث شده که سالمندان احساسات و تمایلات جنسی خود را کمتر بیان کرده و کمتر به آن بها بدهند و این بر روی مولفههای سلامت جنسی از قبیل: انگیزش، میل و ارگاسم اثر میگذارد. از سویی دیگر رابطۀ جنسی یکی از عملکردهای اساسی انسان و یکی از اجزای زیربنایی زندگی او در همه مراحل عمر به شمار می آید و بر بهزیستی کلی، کیفیت زندگی و سلامت روانی فرد تاثیر میگذارد. به نحوی که بدکارکردی جنسی غالبا با سایر اختلالات شخصیت، افسردگی و اضطراب همراه است و نبود سلامت جنسی میتواند فقدان اعتماد به نفس، اضطراب، افسردگی و مشکلات شخصیتی منجر شود. این مساله بیانگر آن است بین سلامت روانی و سلامت جنسی رابطه دوسویه ای وجود دارد و این ارتباط به ویژه در مولفه های روان گسستهگرایی و اضطراب و افسردگی، سلامت روان که بیشترین همبستگی را در این پروهش با سلامت جنسی داشتند، به خوبی دیده می شود. و مساله دیگر این است که اگر سلامت روانی در انسانی با مشکلی روبرو شود، نهتنها زندگی فردی شخص را با مشکل روبرو میسازد بلکه سایر افرادی که با او در تعامل هستند مانند همسر، نیز از این آسیب در امان نیستند و به این ترتیب این موضوع در ارتباط با سلامت اجتماعی نیز در رابطۀ دوسویه قرار میگیرد.
در رابطه با فرضیۀ دوم، مبتنی بر اینکه مولفههای سلامت اجتماعی با سلامت جنسی زنان سالمند دارای رابطۀ مثبت است، تحلیل دادهها نشان داد مؤلفههای (شکوفاییاجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب به میزان 41/0، 45/0، 51/0، 47/0 و 49/)0 با سلامت جنسی زنان سالمند همبستگی دارند و توانستهاند 23 درصد از تغییرات مولفۀ سلامت جنسی زنان سالمند را تبیین کنند. در بین این 5 مولفه (پذیرشاجتماعی) نسبت به متغیرهای (شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی)، پیشبین قویتری برای سلامت جنسی زنان سالمند به شمار میرود. در رابطه با فرضیۀ دوم، یافتهها همسو با یافتههای ارنس و میچل (2019)، ساندر (2015) و پژوهشهای ازگلی و دیگران (1398) بود. همچنین براساس مبانی نظری مطرح شده در نظریه سلامت اجتماعی کییز، نظریه شناختی اجتماعی بندورا و نظریه جنسی مسترز و جانسون، در تبیین این یافتهها میتوان به این مورد اشاره کرد که سلامت اجتماعی بالا با سطوح سلامت روانی و سلامت جنسی در ارتباط است، به این صورت که اگر فردی دارای روابط اجتماعی حمایتکننده است، هم در برخورد با مشکلات و هم بطور کلی در مورد مسائل مربوط به سلامتی (روانی و جنسی) بهخوبی برخورد خواهد کرد در واقع حمایتهای اجتماعی همچون سپری از شخص در برابر استرسها و فشارهای روانی از جمله مشکلات جنسی محافظت میکند و برعکس افرادی که از حمایت اجتماعی کمتری برخوردار هستند در برابر مشکلات جسمی، روانی و جنسی آسیب پذیرترند. در واقع یکی از مولفههای سلامت اجتماعی که بیشترین تاثیر را بر روی عملکرد جنسی زنان دارد، پذیرش اجتماعی و نحوۀ کنار آمدن افراد با موقعیتها و شرایط است. در واقع زمانی که افراد راجع به واقعیتهای وضعیت موجود دیدی شفاف دارند، واقعیتها را میپذیرند، بطور موثری با واقعیتها کنار میآیند، توانایی لازم را در جبران کردن چیزهایی که از دست دادن و کمبودها دارا هستند، از عزت نفس بیشتری برخوردار میشوند، پیوندهای نزدیک خود را با دوستان وآشنایان حفظ میکنند، دیدگاهی مطلوب نسبت به آنها دارند و خود را عضوی حیاتی از جامعه میدانند. این عوامل موجب کاهش میزان استرس و افزایش احساس امنیت و در نتیجه به بهبود سلامتی عاطفی و عملکرد جنسی زنان، منتج میشود. همچنین مولفههای اجتماعی با افزایش حمایت و عملکرد اجتماعی، باعث میشود، افراد در قالب ارزشها، هنجارها و پیوندهای اجتماعی موجود در تعاملات اجتماعی، قابلیتهای خود را افزایش داده و ضمن به دست آوردن امکان کنترل زندگی خود، از حمایتهای اجتماعی شبکه ارتباطیشان، برخوردار شوند. در این مورد میتوان گفت که حمایت اجتماعی، باعث افزایش درک صحیح از رویدادهای فشارزا میشود، عوارض ناشی از یک تجربه ناخوشایند را به حداقل میرساند و علاه بر آن تعهدات متقابلی را به وجود میآورد که در آن شخص احساس دوست داشته شدن، مراقبت، عزت نفس و ارزشمند بودن خواهد داشت و این امر باعث کاهش تأثیر فشار روانی می شود که با ابعاد محتلف سلامتی ارتباط مستقیمی دارد.
تحلیل دادهها در رابطه با فرضیۀ سوم، مبتنی بر اینکه سلامت روانی و اجتماعی پیشبینی کنندۀ سلامت جنسی زنان سالمند است، بر اساس نتایج مربوط به تحلیل همبستگی پیرسون، نشان داد که مؤلفههای سلامت روانی و سلامت اجتماعی به ترتیب به میزان 63/0 و 49/0 با سلامت جنسی در زنان سالمند همبستگی دارند و بر این اساس متغیرهای پیشبین (سلامت روانی و سلامت اجتماعی) توانستهاند 28 درصد از تغییرات مولفۀ سلامت جنسی در زنان سالمند را تبیین کنند. همچنین سهم هر یک از متغیرهای پیشبین (سلامت روانی و سلامت اجتماعی) در پیشبینی معنادار متغیر ملاک (سلامت جنسی زنان سالمند) با استفاده از آزمون رگرسیون نشان داد، مولفههای سلامت روانی نسبت به مولفههای سلامت اجتماعی، پیشبین قویتری برای سلامت جنسی زنان سالمند بهشمار میرود. در رابطه با فرضیۀ سوم، یافتهها همسو با یافتههای حسنپور و قربانی (1398)، صابری و دیگران (1397)، علیاکبری و دیگران (1396)، رئیسی و شیرمحمدی (1394)، مژده و دیگران (1392)، طهماسبیپور و دیگران (1391)، مزینانی و دیگران (1391) و پژوهش شارما و هریس (2018)، جو و هان (2017) بود. ازآنجایی که رابطۀ جنسی یک جزء روانی دارد که به انجام و رضایت از رابطۀ جنسی و در نتیجه به تأمین سلامت جنسی کمک میکند. درجامعۀ ایران آنچه که بیشتر بر روی سلامت جنسی زوجها، سایه انداخته و ممکن است آن را خدشه دارکند، اختلالات روانی است و در جامعه ما بُعد روانی تأثیر بیشتری بر سلامت جنسی دارد تا بُعد اجتماعی. اینمورد در این پژوهش هم مشخص شد. در واقع برخی از زنان ایرانی نسبت به خود (جنسیت خود و نیازهای جنسی خود) احساس خوبی ندارند و در نتیجه از آمادگی روانی کافی برای لذتبردن از یک رابطه جنسی برخوردار نیستند. آنها فقط به یک رابطه جنسی تن میدهند تا بتوانند رابطه خود را با شریک زندگیشان تداوم بخشند. یکی دیگر از اجزای سلامت جنسی جزء اجتماعی آن است و همانطور که گفته شد، جزء اجتماعی سلامت جنسی، براساس عرفها و هنجارهای پذیرفته شده جامعه، تعریف میشود. در واقع حمایت اجتماعی کمک بزرگی در جهت تحقق نیازهای واقعی و عاطفی افراد نموده و متعلق بودن به یک شبکه اجتماعی از جامعه و الزامات متقابل موجب میشود تا افراد حس محبت، دوستی، احترام و ارزش کنند و بتوانند بهخوبی با مسائل و مشکلات موجود در جامعه کناربیایند و با افراد ارتباط خوبی برقرار کنند، و اگر برای برقراری رابطه جنسی یک مشکل جسمی و یا روانی دیده نشود، آنوقت بین آنها رابطه جنسی شکل میگیرد که سالم و آرامشبخش است و موجب سلامت جنسی آنها میشود.
در واقع براساس مبانی نظری مطرح شده در نظریههای (آدلر، اسکینر و الیس وبک)، نظریه خودکارآمدی و شناختی اجتماعی بندورا، نظریه سلامت اجتماعی کییز و دیدگاه مسترز و جانسون میتوان نتیجه گرفت که عملکرد جنسی زنان یک فرایند چند بعدی است و بهنظر میرسد عواملی همچون مولفههای اجتماعی از جمله پذیرش اجتماعی و مولفههای روانی مثل اضطراب و افسردگی، بطور موثری بر سلامت جنسی زنان اثر میگذارند. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و جنسی در دوران سالمندی نسبت به سایر دورههای زندگی با خطر بیشتری روبروست. از طرفی محیط زندگی سالمندان، عامل بسیار مهم و تأثیرگذاری بر سلامت و طول عمر آنهاست. در واقع برای بررسی سلامت در سالمندان، علاوه بر سلامت جسمی توجه به حیطه های روانی، اجتماعی، جنسی، ضروری است. در این بین سلامت جنسی، شاخص مهمی در کیفیت زندگی، سالمندان محسوب میشود، اما علیرغم این اهمیت همچنان بسیاری از نیازهای سلامت جنسی سالمندان به صورت برآورده نشده باقی مانده است به همین دلیل بررسی وضعیت سلامت سالمندان نباید محدود به جنبههای پزشکی شود و به این منظور باید فراتر از آن با متخصصان بالینی، تصمیم گیرندگان و پژوهشگرانی که با این گروه سنی کار میکنند ارتباط برقرار کرد.
از جمله محدودیتهای این پژوهش، کمبود تحقیقات پژوهشی در ایران که به بررسی ابعاد سلامت (روانی، اجتماعی و جنسی) در زنان سالمند پرداخته باشند. پژوهشهای صورت گرفته درحوزۀ سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و جنسی بیشتر در جامعۀ غیر سالمند و بهصورت جداگانه یا بررسی 2بعد صورت گرفته است و مطالعاتی به تفکیک در خصوص مسائل و ابعاد روانی، اجتماعی و جنسی در جامعه سالمند بهعمل آمده است، هیچ گاه این ابعاد سهگانه درکنار هم دیده نشده است. به دلیل همین پشتوانۀ پژوهشی معدود و کمبود منابع، امکان ورود به ابعاد جزئیتر موضوع پژوهش وجود نداشت. از طرفی افراد جامعه به خصوص افراد سالمند به ویژه در جامعهای مثل ایران که در سنین بالا هنوز بر اساس فرهنگ و سنت صحبت کردن دربارۀ مسائل جنسی را یک تابو در نظر میگیرند، برای جمعآوری اطلاعات باعدم همکاری مناسب پاسخ دهندگان و هم عدم همکاری مناسب مسئولین روبرو شدیم. در این پژوهش سه بعد سلامت در زنان سالمند بررسی شد، پیشنهاد میشود این ابعاد در مردان سالمند هم مورد بررسی قرار گیرد. همچنین این پژوهش را میتوان با متغیرهای تعدیلکنندۀ بیشتری همانند: تعداد فرزندان، شغل همسرشان، ویژگیهای شخصیتی و سالمندانی که در سراهای سالمندان نگهداری میشوند، بررسی کرد. همچنین پیشنهاد میشود آموزش امور جنسی با تاکید بر سلامت روانی به سالمندان در سراهای محله، خانههای سلامت، مراکز مشاوره و ... در دستور کار مسئولان ذیربط قرار گیرد وآموزش در حیطه سلامت جسمی، روانی و اجتماعی به سالمندان در دستور کار مسئولان قرار بگیرد.
تشکر و قدردانی
بدین وسیله از استاد ارجمند جناب آقای دکتر دلیر، بدلیل تمام راهنماییها و لطف بیکرانشان و کلیه شرکت کنندگان در فرآیند پژوهش، صمیمانه تقدیر و تشکر به عمل میآید.