نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری روانشناسی،دانشکده ادبیات و روانشناسی،دانشگاه ارومیه ،ارمیه، ایران
2 گروه روانشناسی ، دانشکده ادبیات و روانشناسی. دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
3 دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی. دانشگاه شهید مدنی آذربایجان،تبریز، ایران
4 گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و روانشناسی. دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه شناخت هیجانات (پایه و پیچیده) و رفتارهای نوع دوستانه در بین دوقلوها بر اساس جنسیت بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه پژوهش را کلیه دوقلوهای همسان و ناهمسان شهر تهران تشکیل دادند که از این جامعه 80 جفت ( 40 جفت همسان و 40 جفت ناهمسان) از طریق روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب گردیدند. این پژوهش با استفاده از مجموعه ذهن خوانی تصویری – صوتی کمبریج (CAM) گولن و همکاران (2015) و همچنین آزمون ذهن خوانی از روی چشم ها ( بار آن – کوهن، ویلیرایت، هیل، ریست و پلامپ، 2001) و مقیاس خودگزارشی نوع دوستی (SRA) روشتون و همکاران (1981) اجزا گردید. پس از جمع آوری اطلاعات داده ها از طریق روش همبستگی پیرسون و همچنین تحلیل واریانس چند راهه تحلیل گردیدند.
یافتهها: بین رفتارهای نوع دوستانه و شناخت هیجانات پایه رابطه مثبت معناداری وجود دارد و همچنین بین رفتارهای نوع دوستانه و شناخت هیجانات پیچیده رابطه معناداری وجود ندارد، همچنین از لحاظ رفتارهای نوع دوستانه تفاوت معناداری بین دو جنس وجود ندارد و بین شناخت هیجانات پایه و پیچیده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: رفتارهای نوع دوستانه و شناخت هیجانات هر دو شامل فهم حالات ذهنی دیگران است و بر همین اساس افراد با توانایی بالا در شناخت هیجانات بیشتر رفتارهای نوع دوستانه نشان میدهند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Investigate the relationship between emotion recognition (basic and complex) and altruistic behaviors base on gender among twins
نویسندگان [English]
- Karim Babaei 1
- Farzaneh Mikaeli manee 2
- Ezatoallah Ahmadi 3
- Ezatoallah Ahmadi 4
1 Phd OF psychology , University of urmia , Urmia. Iran .
2 Department of Psychology, University of urmia. Urmia. Iran
3 Department of Psychology, University of shahid madani Azarbayjan. Tabriz. Iran
4 Department of Psychology, University of urmia. Urmia.Iran
چکیده [English]
Introduction: The present study was designed and conducted by the aim of this study was to investigate the relationship between emotion recognition (basic and complex) and altruistic behaviors among twins base on gender.
Method: The method is descriptive – correlation and the entire population of the study consisted of all twins at Tehran city, Out of this population 80 (40 pair mz and 40 pair dz) pairs were Voluntary selected. To collect data, The Cambridge Mindreading (CAM) Face-Voice Battery, Reading the Mind in the Eyes Task (RMET), and the Self-report altruism sale was used. The data obtained were analyzed using Pearson correlation analysis and multivariate analysis of variance.
Finding: The results showed that there was a positive significant correlation between altruistic behaviors and basic emotion recognition and there wasn’t a significant correlation between altruistic behaviors and complex emotion recognition and there weren’t significant differences in the variables of the altruistic behaviors between male and female twins and also there was a significant positive correlation between emotion recognition and theory of mind.
Conclusion: That is, emotion recognition and altruism are both centered on an individual thinking about others, and accordingly those with high emotion recognition ability to show more altruistic behavior.
کلیدواژهها [English]
- basic emotion
- complex emotion
- altruistic behaviors
- twins
در فرایند زندگی اجتماعی روزمره خصوصا در شهرهای بزرگ، وضعیت هایی اضطراری اتفاق می افتند که طی آن برخی شهروندان به طور ناگهانی دچار یک مسئله یا مشکل اساسی شده، شدیدا به کمک دیگران نیازمند می شوند تا به جریان عادی زندگی برگردند. امروزه روانشناسی اجتماعی به رفتارهای نوع دوستانه و نحوه شکل گیری آن می پردازد. رفتار نوع دوستانه[1] عبارت است از" رفتارهایی که پاسخ مثبت، به رفاه و نیازهای دیگران هستند و هدف آن ها کمک به اطرافیان می باشد". و در عین حال باعث نفع رساندن به دیگران می شود (ساروخانی، 1370). از جمله این رفتارها می توان به سهیم شدن، محبت کردن، توجه نشان دادن، همکاری کردن، حمایت کردن، نجات دادن دیگران از خطر و احساس همدلی کردن با دیگران اشاره کرد( الول[2]، 2002).
رفتارهای سهیم شدن و کمک کردن به نظر می رسد ریشه در اوایل زندگی انسان ها دارد، در همین راستا مطالعاتی نشان دادند که کودکان 8 ماهه به طور خودکار وسایلی را به والدین ارایه یا پیشکش می کنند( های[3]، 1979). اگرچه این رفتارها در همان سنین کودکی دیده می شوند با این حال چالشی برای کودکان است. رفتارهای سهیم شدن و کمک کردن تا زمانی که درخواستی از طرف عامل بالقوه نشده باشد نادر است( براونل، استلووا، آندرسون، نیکولز، و دراموند[4]، 2013؛ دانفیلد، کولمییر، اوکونل و کلی[5]، 2013 ). از طرف دیگر کودکان کمتر از 5 سال تمایل به رفتارهای خودخواهانه دارند و وقتی که وسایلی را برای خود می خواهند اشتراک گذاری و سهیم شدن کمتر اتفاق می افتد و بیشتر تمایل دارند تا برای خود حفظ کنند( بنسون، پاسکو، رادمور[6]، 2007؛ بلک، راند[7]، 2010، شاو، و اولسون[8]، 2012). آنها در سالهای نزدیک به سنین مدرسه بیشتر تمایل به سهیم شدن و کمک کردن دارند( بنسون و همکاران، 2007؛ روچات، دیاز، لیپینگ، بروعسچ، پاسکو- فرییرا و وینیگ[9]، 2009). در حقیقت کودکان در سنین 7 سالگی در جوامع غربی تقریبا نصف وسایل خود را با اطرافیان سهیم می شوند( بلک و مک اولیف[10]، 2011). حتی در جوامعی که کودکان با ارزش های جمع گرایانه سنتی همچون چین بزرگ می شوند سهیم شدن و کمک کردن از سنین پایین تری نیز شروع می شود( روچات و همکاران،2009).
برای بررسی این تفاوت ها و میل برای سهیم شدن و کمک کردن در سنین مختلف تعدادی از مطالعات، تغییرات رشدی رفتارهای سهیم شدن و کمک کردن را مورد مطالعه قرار داده اند و درباره مکانیزم های زیربنایی رفتارها نوع دوستانه و سهیم شدن اطلاعاتی وجود دارد که نظریات اخیر پیشنهاد های مختلفی، همچون، وابستگی اساسی و تمایلات تقلید از رفتار دیگران(های و کوک[11]،2007)، توانایی افتراق حالتهای درونی خود و دیگران( موری[12]، 2007)، توانایی همدردی مربوط به احساسات خود و دیگران(بایلی ، بردلی، ابنر و رافمن[13]، 2020) درک مالکیت( براونل، لسیو و همکاران،2013) و استعداد بیولوژیکی ذاتی برای همدلی و نوع دوستی در نوزادان(توماسللو[14]،2008، وارنکن و توماسللو[15]،2009) را مطرح کرده اند. در این میان تئوری های مختلفی تاکید به شناخت اجتماعی و اجزاء انگیزشی از رفتارهای جامعه پسندانه و نوع دوستانه در سطوح مختلف دارند و توافق دارند که ریشه رفتارهای نوع دوستانه و جامعه پسندانه دلسوزی و درک و نگرانی در مورد نیازها، شناخت هیجانات و احساسات دیگران است( باتسون، دانکن، آکرمن، باکلی، بریچ[16]، 1981).
شناخت حالات هیجانی دیگران در یک موقعیت، مستلزم رمزگشایی نشانه های غیر کلامی مثل اشاره های چهره ای، ریتم، ژست، زبان، و ... است. یکی از مهارتهای اولیه برای رشد مضاعف توانایی اجتماعی، توانایی تشخیص و درک یکپارچه (کلی) اشارات چهره ای است. درک اشارات چهره ای به کودک اجازه می دهد که واکنش و احساس دیگران نسبت به رفتارش را درک و ارزیابی کند و متناسب با آن، پاسخ درخور بدهد. معمولا این مهارت زود شکل می گیرد و می توان آنها را در سنین پیش از مدرسه در کودکان مشاهده نمود ( سمراد- کلیکمن، 2007). هیجان های چهره، از مهم ترین منابع اطلاعات برای دریافت انواع اطلاعات از خصیصه های افراد است. هیجان های چهره ای، منعکس کننده حالات ذهنی افراد مثل نیاز ها، خواسته ها، مقاصد و نیاتشان است و نقش مهمی در هدایت رفتار افراد در زندگی روزمره دارند، برای داشتن ارتباط اجتماعی موثر و مناسب، لازم است افراد بتوانند عواطف دیگران را از روی رفتارهای کلامی و غیر کلامی، به درستی تشخیص و تفسیر کنند تا بتوانند منظور و مقصود طرف مقابل را به درستی بفهمند و متناسب با آن پاسخ دهند. هرگونه ناتوانی یا نقص در پردازش دقیق اطلاعات چهره می تواند مشکلاتی را در روابط و تعاملات اجتماعی پدید آورد ( ناکایاما و داچین[17]،2004).
این درک کردن نیازها و احساسات دیگران می تواند در نظریه ذهن نمود داشته باشد، که نسبت دادن حالتهای ذهنی همچون آرزوها، علاقه مندی ها، عقاید و نیازها به خود و دیگران است ( پریماک و وودورف، 1978). به طور مشابه رفتارهای نوع دوستانه نیز شامل فهمیدن حالتهای ذهنی دیگران است که به خاطر تمایل به کمک کردن دیگران و همچنین مستلزم دریافت و فهمیدن نقطه نظر دیگران است. هم نوع دوستی و هم نظریه ذهن هردو بر تفکر شخص درباره دیگران تمرکز دارند. احتمالا تمرکز و توجه به نیازها و خواسته های دیگران( حالات ذهنی دیگران ) می تواند رفتارهای نوع دوستانه را تسهیل کند. به نظر می رسد اشخاص وقتی بیشتر در مورد حالات ذهنی دیگران می دانند( دیگران به چه فکر می کنند، چه می خواهند، و چه اعتقادی دارند و غیره) بیشتر احتمال داردکه رفتارهای نوع دوستانه انجام می دهند( کسکین و جونز[18]، 2011) زیرا در تعاملات میان فردی، درک احساسات و هیجانات طرف مقابل می تواند در ایجاد رفتارهای نوع دوستانه تاثیر گذار باشد (کریستین، برتل-هاریتز، ماریا استوینوا و آبیگل، 2020) .
در همین راستا پژوهش هایی نشان دادند که اشتراک گذاری به صورت دراماتیک در سنین پیش دبستانی افزایش می یابد( بلک و رند، 2010، روچات و همکاران، 2009) درست در همان زمان که فهمیدن نظریه ذهن نیز به طور معناداری دستخوش تغییرات تحولی می شود( ولمن، فنگ، لیو، زو، لیو[19]، 2006). به نظر می رسد با رشد توانایی برای نظارت بر درک و مقاصد، خواسته ها، اعتقادات، احساسات و حالات ذهنی یکدیگر ممکن است به تدریج در درنظر گرفتن دیدگاه های دیگران بهتر شده و رشد کند و فعالیت ها خود را با در نظر گرفتن فعالیتهای دیگران انجام دهد و از این رو بیشتر در رابطه با درنظر گرفتن رفاه دیگران رشد خواهد کرد( فهر و همکاران،2008، توماسلو و کارپنتر، 2007). پس با توجه به موارد ذکر شده می توان فرض کرد که نظریه ذهن رابطه مثبت و معناداری با رفتارهای نوع دوستانه دارد. اگرچه نظریه ذهن به عنوان اجزای شناختی بالقوه که رفتارهای نوع دوستی را تحریک می کنند در نظر گرفته شده است( وارنکن، توماسللو، 2009)، با این حال توافقی برای آنها وجود ندارد. مطالعات متعددی رابطه مثبت و معناداری بین نظریه ذهن و رفتارهای نوع دوستانه پیدا کرده اند به طوریکه ( تاکاقیشی و همکاران[20](2010) و وو و سو[21](2014) طی پژوهشی به این نتایج دست پیدا کردند که افرادی که در نظریه ذهن بهتر عمل می کنند رفتارهای نوع دوستانه زیادی نیز از خود نشان می دهند، با این حال دیگر مطالعات یعنی بورکارت و روعس[22](2013) و لیو و همکاران[23](2016) بر خلاف این دو پژوهش رابطه ای بین نظریه ذهن و رفتارهای نوع دوستانه و کمک کردن و سهیم شدن پیدا نکردند. از طرف دیگر همه پژوهش های انجام شده در مورد تشخیص هیجانات بر روی شناخت 6 هیجان ( شادی، غم، ترس، خشم ، تعجب و تنفر) تمرکز کرده اند . اینها به اصطلاح احساسهای پایه ای، روشن و بین فرهنگی شناخته شده اند(اکمان[24]،1993). و تا حدی به لحاظ عصب شناختی متمایز هستند(گریفیتس[25]،1997). از این رو بایستی تذکر داده شود که تعداد احساس هایی که به لحاظ بین فرهنگی تشخیص داده شده اند ممکن است بیشتر از 6 مورد باشد(بارآن کوهن،و همکاران[26]،1996).
اکمان پیشنهادی در مورد هیجانات داشته که بیشتر از 16 هیجان است. گیجی، خشم، تحقیر، رضایت، خجالت، هیجان، ترس، گناه، غرور برای موفقیت، تسکین، غم و اندوه، پریشانی، رضایت، لذت جنسی و شرم( اکمان، 1999)، در تضاد با طرفداران هیجانات پایه، اکمان همچنان اصرار می کندکه هیجانات پایه کلاس متمایزی از پدیده های روانی که با ویژگی اتوماتیک بودن، رفتارهای منحصر به فرد، اثر فیزیولوژیکی و حالات همانند در دیگر پستانداران محدود هستند. او معتقد است که شواهد تجربی نشان می دهد که احتمالا لیست های طولانی از هیجانات وجود دارد. آنها پیشنهاد می کنند که تعداد زیادی از هیجانات برای انسان ها منحصر به فرد بوده و با دیگر پستانداران همانند نیستند که هیجانات ثانوی( هیجانات پیچیده) نامیده می شوند و نمی توانیم با روش مقایسه ای مطالعه کنیم. در نهایت آنها اصرار به شناخت هیجانات انطباقی دارند که نباید ناتوانی روش های اندازه گیری اخیر مانع شناسایی هرگونه ارتباط فیزیولوژی متمایز با آنها شود( گولین، مکبورنی، 2001).
سیستم دسته بندی هیجان در تعداد زیادی از تحقیقات وجود داشته است(وایت هیل، بارتلت، موولن[27]، 2013 و کان و توره[28]، 2014)، گرچه پایه و اصل این سیستم بر هیجاناتی تمرکز دارد که هیجانات پایه (اکمان، 1992) ( ترس، تنفر، تعجب، شادی، غم و عصبانی بودن) نامیده می شوند، فقط تعداد کمی از مقالات به تشریح و بررسی هیجانات پیچیده پرداخته اند. که الان تحقیقات نشان داده اند که هیجانات پیچیده بیش از هیجانات ساده در ارتباطات بین فردی نشان داده می شوند و مورد استفاده قرار می گیرند(روزین و کوهن[29]، 2003). هیجانات پیچیده شامل ارزیابی جسمی متفاوت و فعالیت شناختی در نئوکورتکس که همراه ترکیبی از هیجانات پایه هستند. هیجانات پایه ما بخشی از میراث تکاملی ما هستند که توسط همه انسان های سالم به اشتراک گذاشته می شوند و با محرک های خاصی گره خورده است. در حالی که هیجانات ثانوی( هیجانات پیچیده) در طول رشد به وجود می آیند و تنوع فردی و فرهنگی را نشان می دهند و به ویژگی های پیچیده تر و انتزاعی محرک های خاص حساس هستند (گریفیتس،2003). در کل ، هیجانات پیچیده شامل توصیف حالت شناختی به اضافه یک احساس می باشند که بیشتر مربوط به بافت بوده و وابسته به فرهنگ هستند (گریفیتس،1997). مطالعات بیان می کنند که کودکان در طول سالهای مدرسه به نقطه عطف پیشرفت در نظریه ذهن دست می یابند یا اینکه به شکلی موفقیت آمیز دشواری های اصلی تشخیص احساس را از طریق مکانیسم های آشکار شناختی ، زبان محور یا مفهومی جبران می کنند(دی سونویل، ورسچور، نجیوکیکتجین، اوپ هت ولد، تورپنار، ورانکن[30]، 2002). از این رو ارزیابی رابطه بین شناخت هیجانات و نوع دوستی نیازمند مدنظر قرار دادن حالت های پیچیده ذهنی است.
با توجه به پژوهش هایی که ذکر شد و تناقضات موجود در این پژوهش ها لازم است پژوهش هایی انجام شود تا این رابطه بیشتر روشن شود و از طرفی دیگر به خاطر اینکه ایران کشوری با ارزش های جمع گرایانه است و بخاطر اعتقادات دینی و مذهبی که بچه ها تشویق به همدلی و همدردی می شوند فلذا در این پژوهش فرض بر این است که بین شناخت هیجانات پایه که از طریق نظریه ذهن سنجیده می شود و هیجانات پیچیده ( تصویری و شنیداری )و رفتارهای نوع دوستانه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
روش
روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را نیز کلیه دوقلوهای همسان و ناهمسان ساکن در شهر تهران تشکیل دادند که از این جامعه آماری تعداد 40 جفت دوقلوی همسان و 40 جفت دوقلوی ناهمسان به صورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. دامنه سنی نمونه مورد مطالعه بین 14 تا 20 قرار داشت و برای تحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت بین دو جنس از طریق نرم افزار SPSS19 استفاده شد. معیار ورود به این پژوهش حضور هر دو جفت دوقلو همسان و ناهمسان در پژوهش، ساکن شهر تهران بودن، سن بین 14تا 22 و داشتن سطح تحصیلات حداقل متوسطه بود و معیارهای خروج شامل عدم حضور یکی از دوقلوها، داشتن نقایص ذهنی، داشتن هر گونه اختلالات روان شناختی و از شهرهای اطراف تهران بودن بود. همچنین در این پژوهش به شرکت کننده گان اطمینان داده شد که تمام اطلاعات به صورت راز نگه داشته خواهد شد و همچنین نوشتن مشخصات فردی اختیاری اعلام گردید.
ابزارهای پژوهش
الف) مجموعه ذهنخوانی تصویری- صوتی کمبریج[31] (CAM): این آزمون برای ارزیابی فهرست وسیعی از هیجانات بزرگسالان طراحی شده است و آزمون هر هیجان بهطور کامل از طریق هر دو روش صوتی و تصویری طراحیشده است. آزمون بر اساس طبقهبندی جدیدی از هیجانات طراحیشده است (باران-کوهن، گولان، ولرایت و هیل ،2004). این مدل شامل 412 مفهوم هیجانی منحصربهفرد شامل همه اصطلاحات هیجانی در زبان انگلیسی است. مجموعه CAM 20 مفهوم هیجانی گرفتهشده از طبقهبندی فوق را ارزیابی میکند که 18 گروه از 24 گروه هیجانی را نمایش میدهد. مجموعه شامل دو تکلیف هست: تشخیص هیجان از صورت و تشخیص هیجان از صدا. هر یک از این تکالیف 50 پرسش دارد و شرکتکنندگان نماهنگهای بیصدای 5-3 ثانیهای را تماشا میکنند که بازیگران آنیک هیجان را به تصویر میکشند (تکلیف صورت)، یا به جملات کوتاه با لحن هیجانی گوش میکنند (تکلیف صوتی). بعد از تماشا و گوش کردن به نماهنگهای ضبطشده شرکتکنندگان 4 صفت دریافت میکنند و خواسته میشود تا کلمهای که بهترین توصیف از چگونگی احساس فرد است را انتخاب کنند. برای اطمینان از اینکه مفاهیم انتخابشده برگرفته از مجموعه هیجانات بزرگسالان است، تکالیف از سطوح بالاتر طبقهبندی انتخاب شدند. 6 مفهوم از سطح 4 (مفاهیم توسط یک نمونه 16-15 ساله درک شده بود)، 13 مفهوم از سطح 5 (مفاهیم توسط یک نمونه 18-17 ساله درک شده بود) و یک مفهوم از سطح 6 (کلمات توسط کمتر از 75 درصد 18-17 سالهها درک شده بود). حالات ذهنی که در ارزیابی مثبت هستند همچون همدلی و صمیمیت و همچنین مفاهیمی که منفی هستند همچون محافظهکاری و ریاکاری در این آزمون گنجاندهشدهاند (باران- کوهن، گولان، هیل و ولرایت، 2004).
به صورت کلی CAM شامل 5 مفهوم مثبت، 12 مفهوم منفی و 3 مفهوم خنثی هست. 3 مفهوم بهعنوان دارندگان شدت بالا کدگذاری شدند. هر یک از 20 مفهوم هیجانی توسط 5 نمونه یا ماده مورد آزمون قرار گرفت. معیار پذیرفتن یک مفهوم، تشخیص صحیح حداقل 4 مورد از 5 مورد بود. به دست آوردن 4 یا بیشتر از 5 نمره شانس بالای تشخیص مفاهیم را نشان میدهد آزمون دو دامنه، 05/0p≤. از 20 مفهوم، 10 مفهوم توسط ترکیبی از 5 آیتم اندازهگیری شدند که شامل: 3 چهره و 2 صدا. 10 مفهوم دیگر به صورت متنوع اندازهگیری شدند: 3 تصویر و 2 صدا (گولان، باران- کوهن و هیل، 2006). بابایی نادینلویی، میکائیلی منیع، احمدی، عیسیزادگان و صفارینیا (1397) طی پژوهشی به بررسی ویژگیهای روانسنجی آزمون ذهنخوانی کمبریج پرداختند و نتایج نشان دادند آزمون از روایی خوبی برخوردار است، برای بررسی روایی از روش روایی همزمان استفاده شد و نتایج حاکی از آن بود که آزمون صوتی- تصویری کمبریج همبستگی معنیداری با آزمون ذهنخوانی از روی چشمها داشت، همچنین در بررسی روایی افتراقی زنان نمرات بالاتری در مقیاس ذهنخوانی صوتی- تصویری کمبریج کسب کردند. همچنین آلفای کرونباخ برای آزمون ذهنخوانی دیداری صوتی- تصویری کمبریج برای زیرمؤلفه تصویری 84/0 و برای صوتی 79/0 بهدست آمد.
شکل 1. نمونه ای از هیجانات پیچیده (تصویری) مورداستفاده در پژوهش
ب) مقیاس خودگزارشی نوع دوستی: مقیاس خودگزارشی نوع دوستی مقیاسی آسان برای اجرا کردن، فرمت خود گزارشی ، و شامل 20 آیتم می باشد که پاسخ دهندگان بر اساس فراوانی رفتارهای نوع دوستانه که انجام داده اند بر اساس یک مقیاس پنج درجه ای که شامل " هرگز" یکبار" بیش از یکبار" اغلب" و " اکثر اوقات" می باشد. این ابزار توسط روشتون و همکاران ( 1981) ساخته شدند و تحلیل اولیه بر روی دو نمونه از دانشجویان دانشگاه آنتاریو غربی نشان داد که مقیاس نوع دوستی از لحاظ روان سنجی پایا است. مقایسه دو گروه نشان از همسانی درونی بالایی داشت ( آلفای کرونباخ: 84/0 ). در این پژوهش نیز برای بررسی پایایی ( قابلیت اعتماد) از روش آزمون موازی یا آزمون های همتا ( پرسشنامه شخصیت جامعه پسند پنر 2002) که همبستگی خوبی با زیر مقیاس نوع دوستی مشاهده گردید ( 655/0 = r ). و همچنین آلفای کرونباخ 82/0 بدست آمد که هر دو نشانگر پایایی خوب این مقیاس است.
ج) آزمون ذهن خوانی از روی چشم ها: جهت سنجش نظریه ذهن از نسخه کامپیوتری تست تجدید نظر شده ذهن خوانی از طریق چشم ها" ( بارون- کوهن و همکاران، 2001) استفاده شد. فرم تجدید نظر شده این آزمون (فرم، 36 آیتمی) شامل عکس هایی از ناحیه چشم هنر پیشه های زن و مرد است. با هر آیتم، چهار توصیف حالت ذهنی( یک حالت هدف و سه حالت انحرافی با همان ارزش هیجانی) ارائه می شود. تنها با استفاده از اطلاعات بینایی از پاسخ دهندگان خواسته می شود که کلمه ای که بهترین توصیف کننده فکر یا احساس صاحب چشم هاست انتخاب کنند. برای نمره گذاری به هر جواب صحیح، نمره یک تعلق می گیرد و دامنه نمرات بین صفر و 36 قرار دارد. نمره بین 30-22 نشانگر نظریه ذهن متوسط، نمره کمر از 22 نشانگر نظریه ذهن پایین و نمره بالاتر از 30 نشانگر نظریه ذهن بالاست. بافنده، محمودعلیلو، بخشی پور، خانجانی و رنجبر( 1390) این آزمون را در یک مطالعه مقدماتی روی نمونه 100 نفری اجرا کرده اند که در این راستا، اعتبار همسانی درونی به روش کودرریچاردسون 69/0 بدست آمده است. میزان پایایی در این آزمون 71/0 بوده است.
یافته ها
جدول 1. میانگین و انحراف استاندارد متغییرها در دو جنس
متغییرها |
پسر |
دختر |
||
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
|
رفتارهای نوع دوستانه |
22/52 |
56/12 |
04/53 |
48/10 |
هیجانات پایه |
63/18 |
75/3 |
11/20 |
08/4 |
هیجانات پیچیده تصویری |
41/24 |
56/4 |
23/26 |
86/4 |
هیجانات پیچیده شنیداری |
52/25 |
79/2 |
38/26 |
08/4 |
متغییرها |
رفتارهای نوع دوستانه |
نظریه ذهن |
هیجانات پیچیده تصویری |
هیجانات پیچیده شنیداری |
رفتارهای نوع دوستانه |
- |
|
|
|
هیجانات پایه |
164/0٭ |
- |
|
|
هیجانات پیچیده تصویری |
034/ |
394/0٭٭ |
- |
|
هیجانات پیچیده شنیداری |
088/0 |
303/0٭٭ |
331/0٭٭ |
- |
جدول 2. ماتریکس ضریب همبستگی متغیر های مورد مطالعه
01/0 >P ٭٭ 05/0 >P ٭
همانطور که در جدول2 قابل مشاهده است، بین متغیرهای رفتارهای نوع دوستانه و هیجانات پایه همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد و نیز بین رفتارهای نوع دوستانه و شناخت هیجانات پیچیده رابطه ی معناداری مشاهده نشد. همچنین بین شناخت هیجانات پایه که از طریق نظریه ذهن بررسی شده بود و هیجانات پیچیده ( تصویری و صوتی ) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
برای بررسی تفاوت دانشجویان دختر و پسر در متغیرهای ( رفتارهای نوع دوستانه، نظریه ذهن، شناخت هیجانات پیچیده ) تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) استفاده گردید. اما قبل از بررسی نتایج MANOVA ، برای ارزیابی همگنی ماتریس های کوواریانس (که یکی از پیش شرط های استفاده از مانووا میباشد) آزمون ام باکس[32]، مورد توجه قرار گرفت و معلوم شد که مفروضه تجانس ماتریس های کوواریانس برای هریک از متغیرهای وابسته، برقرار است(05P> ، 14/1=F ، 97/11= Box's M).
جدول 3. خلاصه نتایج مانووا برای آزمون تفاوت چند متغیره بین دختر وپسر در متغیر های مورد مطالعه
|
ارزش |
*F |
Sig. |
|
اثر پیلایی |
009/0 |
271/0 |
929/0 |
009/0 |
لامبدای ویلکس |
991/0 |
271/0 |
929/0 |
009/0 |
اثر هتلینگ |
009/0 |
271/0 |
929/0 |
009/0 |
بزرگترین ریشه روی |
009/0 |
271/0 |
929/0 |
009/0 |
نتایج جدول 3 نشان می دهد که بین ترکیب متغیر های مورد مطالعه در دوقلوهای دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد.
برای بررسی تفاوتهای تک متغیره گروههای مورد مطالعه در هر یک از متغیرهای رفتارهای نوع دوستانه و هیجانات پایه و پیچیده ، آزمون های تک متغیره مورد توجه قرار گرفت. نتایج این آزمون ها در جدول4 آورده شده است.
جدول 4. خلاصه نتایج آزمون های تک متغیره برای آزمون تفاوت بین دختر و پسر در متغیرهای مورد مطالعه
متغیر وابسته |
df |
MS |
F |
P |
Eta |
رفتارهای نوع دوستانه |
1، 158 |
034/5 |
045/0 |
832/0 |
000/0 |
نظریه ذهن |
1، 158 |
565/0 |
041/0 |
839/0 |
000/0 |
هیجانات پیچیده تصویری |
1، 158 |
057/17 |
832/0 |
363/0 |
005/0 |
هیجانات پیچیده شنیداری |
1، 158 |
001/0 |
000/0 |
993/0 |
000/0 |
نتایج جدول4 نشان می دهد که میزان متغیرهای رفتارهای نوع دوستانه و هیجانات پایه و پیچیده در بین دختر و پسر تفاوت معناداری ندارند. (05/0,P>045/0 ، 041/0، 832/0، 000/0 =F(1 ,158)).
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه شناخت هیجانات ( پایه و پیچیده) و رفتارهای نوع دوستانه در بین دوقلوها بر اساس جنسیت بود. یافته های این پژوهش نشان دادند که بین شناخت هیجانات پایه و رفتارهای نوع دوستانه رابطه مثبت و معناداری دارد. یعنی افراد با توانایی بالا در شناخت هیجانات پایه رفتارهای نوع دوستانه زیادی از خود نشان می دهند. شناخت حالات هیجانی دیگران در یک موقعیت، مستلزم رمزگشایی نشانه های غیر کلامی مثل اشاره های چهره ای، ریتم، ژست، زبان، و ... است. یکی از مهارتهای اولیه برای رشد مضاعف توانایی اجتماعی، توانایی تشخیص و درک یکپارچه ( کلی) اشارات چهره ای است. درک اشارات چهره ای به کودک اجازه می دهد که واکنش و احساس دیگران نسبت به رفتارش را درک و ارزیابی کند و متناسب با آن پاسخ درخور بدهد. معمولا این مهارت زود شکل می گیرد و می توان آنها را در سنین پیش از مدرسه در کودکان مشاهده نمود ( سمراد- کلیکمن، 2007). هیجان های چهره، از مهم ترین منابع اطلاعات برای دریافت انواع اطلاعات از خصیصه های افراد است. هیجان های چهره ای، منعکس کننده حالات ذهنی افراد مثل نیاز ها، خواسته ها، مقاصد و نیاتشان است و نقش مهمی در هدایت رفتار افراد در زندگی روزمره دارند. درک حالات ذهنی افراد دیگر را می توان در توانایی نظریه ذهن افراد دید که بر این اساس در این پژوهش هیجانات پایه از طریق آزمون مربوط به نظریه ذهن سنجیده شد که شامل شناسایی شش هیجان پایه می شود (ترس، تنفر، تعجب، شادی، غم و عصبانی بودن). این یافته با پژوهش های لیو و همکاران (2016) و بوکارت و رعوس (2013) نا همسو هستند که گزارش کردند بین رفتارهای سهیم شدن نوع دوستانه و نظریه ذهن رابطه وجود ندارد. یعنی اینکه توانایی در شناسایی حالات، نیازها، نیات و مقاصد دیگران تاثیر معناداری در رفتارهای نوع دوستانه ندارد. در حالی که همسو با این پژوهش اوکونل و همکاران (2019)، برتل هارتتز و همکاران (2018) و برتل هارتز و همکاران (2017) نشان دادند که توانایی افراد در درک هیجانات و حالات دیگران در واکنش به آنان به صورت رفتارهای نوع دوستانه تاثیر مثبتی دارد و احتمال رفتارهای نوع دوستانه را افزایش می دهد.
در تبیین این یافته می توان گفت که اشتراک گذاری به صورت دراماتیک در سنین پیش دبستانی افزایش می یابد( بلک و رند، 2010، روچت و همکاران، 2009). در همان زمان که فهمیدن نظریه ذهن نیز همچنین به طور معناداری دستخوش تغییرات تحولی می شود( ولمن، فنگ، لیو، زو، لیو، 2006). رفتارهای نوع دوستانه شامل فهمیدن حالتهای ذهنی دیگران است که به خاطر تمایل به کمک کردن دیگران و همچنین مستلزم دریافت و فهمیدن نقطه نظر دیگران است. هم نوع دوستی و هم نظریه ذهن هردو بر تفکر شخص درباره دیگران تمرکز دارند. احتمالا تمرکز و توجه به نیازها و خواسته های دیگران( حالات ذهنی دیگران ) می تواند رفتارهای نوع دوستانه را تسهیل کند. به نظر می رسد اشخاص وقتی بیشتر در مورد حالات ذهنی دیگران می دانند( دیگران به چه فکر می کنند، چه می خواهند، و چه اعتقادی دارند و غیره) بیشتر احتمال داردکه رفتارهای نوع دوستانه انجام می دهند( کسکین، جونز، 2011). با رشد توانایی برای نظارت بر درک مقاصد، خواسته ها، اعتقادات، احساسات و حالات ذهنی یکدیگر. ممکن است یکی به تدریج در درنظر گرفتن دیدگاه های دیگران بهتر شده و رشد کند و فعالیت ها خود را با در نظر گرفتن فعالیتهای دیگران انجام دهد و از این رو بیشتر در رابطه با درنظر گرفتن رفاه دیگران رشد خواهد کرد( فر و همکاران،2008، تاماسلو و کارپنتر، 2007).
داشتن توانایی و استفاده از این توانایی برای رفتار مثبت دو چیز متفاوت هستند. این احتمال وجود دارد که درحالی که داشتن توانایی ذهن خوانی پیشرفته می تواند سطح نوع دوستی یک فرد را بهبود بخشد، نیز می تواند اثر منفی (یا هیچ اثری) در سطح رفتارهای نوع دوستانه داشته باشد و دلیل این است که دانستن بیشتر در مورد دیگران می تواند به بهره برداری و یا نادیده گرفتن احساسات و افکار دیگران نیز منجر شود. داشتن توانایی و استفاده از آن به صورت " همیشه یا هرگز " عمل نمی کند. ممکن است که افراد گاهی اوقات از توانایی درک حالات ذهنی دیگران استفاده کنند که این می تواند در هر دو راه مثبت و منفی باشد. مسلما ممکن است که رفتارهای نوع دوستانه به مهارتهای اجتماعی بیشتر از نظریه ذهن مربوط باشند چون حتی حیوانات که هیچ نظریه ذهنی را ندارند نیز می توانند اعمال نوع دوستانه انجام دهند (کسکین، جونز، 2011). در تایید این نکته در همین راستا نتایج پژوهش حاضر نیز نشان دادند که رابطه ای بین رفتارهای نوع دوستانه و شناخت هیجانات پیچیده وجود ندارد و این می تواند نشان دهنده این نکته باشد که تا سطحی از توانایی شناخت می تواند به بهبود رفتارهای نوع دوستانه کمک کند و لی پیشرفت در این مهارت به تنهایی تاثیر مثبتی در رفتارهای نوع دوستانه ندارد. همانطور که ذکر شد افراد همیشه از این توانایی برای کارهای مثبت استفاده نمی کنند یعنی به تنهایی نمی توان متصور شد که توانایی در درک حالات ذهنی دیگران می تواند منجر به رفتارهای نوع دوستانه شود که همسو با پژهش حاضر است، حال سوال اینجاست که پس تعیین کننده استفاده از این توانایی در راه کارهای جامعه پسندانه چیست؟ که در پژوهش آتی می توان این مورد را بررسی کرد.
همچنین بر اساس یافته های حاصل از پژوهش بین دختران و پسران از لحاظ میزان نوع دوستی تفاوت معناداری وجود ندارد. این یافته با پژوهش ایگلی و کراولی( 1986) ناهمسو می باشد که گزارش کردند مردان رفتارهای نوع دوستانه بیشتری نسبت به زنان دارند در حالی که همسو با این پژوهش کلانتری، ادیبی، ربانی و احمدی( 1386)، اوتن و همکاران(1994) تفاوت معناداری بین مردان و زنان پیدا نکردند. در از نظر کارل راجرز (1959) حالت همدلی و یا همدلی نمودن در بردارنده درک دقیق چارچوب مرجع درونی فرد دیگر به همراه ابعاد عاطفی آن می باشد. افرادی که در این ابعاد از همدلی بالایی برخوردارند هنگامی که فردی در اطراف آنها مشکلی دارد پاسخ عاطفی و هیجانی نشان می دهند و در تعاقب آن در صدد رفع مشکل بر می آیند. از این رو در سازه های مورد مطالعه مبتنی بر تفاوت جنسی باید به جوانب هیجانی و شناختی موضوع توجه کرد چرا که ممکن است تفاوت جنسیتی در یک وجه از یک متغیر چند وجهی مانند نوع دوستی به همه جوانب آن متغیر تعمیم داده شود یا به عکس تفاوت جنسیتی در یک وجه در عدم تفاوت سایر وجوه هضم شود و نادیده گرفته شود. در عین حال در متغیرهای عاطفی مانند یاریگری، نوع دوستی مردان و زنان در یک موقعیت تا حد زیادی بستگی به ماهیت کمک مورد لزوم دارد. بنابراین مردان و زنان به یک اندازه دارای رفتارهای نوع دوستانه هستند ولی بروز آنها به گونه ای متفاوت است. بر حسب نقش های اجتماعی مردان در حالت های اضطراری و شرایط خطرناک و زنان در وضعیت های عادی که متضمن روابط صمیمانه و مراقبتی باشد نوع دوست تر از دیگری باشند( ارنسون، 2002؛ فرانزوی، 2000).
از محدودیت های پژوهش حاضر می توان به روش نمونه گیری اشاره کرد که به دلیل خاص بودن اعضای شرکت کننده به صورت غیر تصادفی بود و همچنین استفاده از ابزار خودگزارش دهی بود و برای پژوهش های آتی پیشنهاد می شود از ابزار بازی های دیکتاتوری مختص نوع دوستی استفاده کنند و همچنین به دلیل معناداری در هیجانات پایه و عدم معناداری در هیجانات پایه احتمال زیستی بودن نوع دوستی می رود و که پیشنهاد می شود تحقیقات آتی از طریق مطالعات ژنتیک رفتاری این موضوع را بررسی کنند.
در نهایت کمال تشکر از انجمن دوقلوها و چندقلوهای پارسی را داریم که ما را در این پژوهش یاری کردند و نیز از تمام دوقلوهایی که صمیمانه و باحوصله در روند پژوهش شرکت کردند تشکر می کنیم.
[1]. Altruism behavior
[2] . Elwell
[3] . Hay
[4] . Brownell, Svetlova, Anderson, Nichols, & Drummond
[5]. Dunfield, Kuhlmeier, O’Connell, & Kelley
[6] . Benenson,, Pascoe, & Radmore
[7] . Blake & Rand
[8]. Shaw & Olson
[9] . Rochat, Dias, Liping, Broesch, Passos-Ferreira, & Winning
[10] . Blake,& McAuliffe
[11] . Hay, & Cook
[12] . Moore
[13]. Bailey, Brooke Brady, Ebner, Ruffman
[14]. Tomasello
[15]. Warneken, & Tomasello
[16] . Batson, Duncan, Ackerman, Buckley & Birch
[17]. Nakayama, & Duchaine
[18] . Keskin., & Jones
[19] . Wellman, Fang, Liu, Zhu,& Liu
[20] . Takagishi & et all
[21] . Wu & Su
[22] . Burkart & Rueth
[23] . Liu & et all
[24] . Ekman
[25] . Griffiths
[26] . Baron-Cohen & et all
[27] . Whitehill, Bartlett & Movellan
[28] . Cohn & Torre
[29] . Rozin & Cohen
[30] . De Sonneville , Verschoor , Njiokiktjien , Op het Veld , Toorenaar & Vranken
[31]. Cambridge Mindreading Face-Voice Battery
[32] . Box M test