لیلا عبیدی حوریلر؛ وارتوحی پابویان؛ هرند آوانسیان
چکیده
مقدمه: امروز موضوع شایستگی حرفهای کارکنان مورد توجه سازمانها بهویژه نهادهای علمی قرار گرفته است. مطالعه شایستگی حرفهای اعضای هیأت علمی به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام دانشگاهی ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی با شایستگی حرفهای اعضای هیأت علمی دانشگاهها بود. روش: روش تحقیق، توصیفی ...
بیشتر
مقدمه: امروز موضوع شایستگی حرفهای کارکنان مورد توجه سازمانها بهویژه نهادهای علمی قرار گرفته است. مطالعه شایستگی حرفهای اعضای هیأت علمی به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام دانشگاهی ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی با شایستگی حرفهای اعضای هیأت علمی دانشگاهها بود. روش: روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی است. جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی دانشگاههای شمال غرب کشور در سال 1398 بودند که از میان آنها تعداد 335 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامۀ سرمایه اجتماعی(ناهاپیت و گوشال 1998)، هوش هیجانی(گلمن 1998) و پرسشنامه محقق ساخته شایستگی حرفهای بود که روایی آن از طریق اعتبار صوری و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. دادهها با آزمونهای آماری همبستگی و معادلات ساختاری و در نرمافزارهای SPSS و Amos تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد میانگین متغیرهای شایستگی حرفهای، سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی بر حسب نمرات بین 1 تا 5 به ترتیب (49/3)، (04/3) و (11/3) در حد متوسط بودند. سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی با شایستگی حرفهای اعضای هیأت علمی (59/0=r و 01/0 < P) و (57/0=r و 01/0 < P) به ترتیب رابطه معنادار و مستقیمی دارند و میتوانند حدود 53/0 واریانس متغیر ملاک را پیشبینی نمایند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل شده میتوان گفت هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی بر شایستگی اساتید دانشگاه مؤثر هستند و بهتر است در سیاست گذاریهای نظام دانشگاهی بیشتر به آنها توجه کرد.
محمد راضی مرادی؛ حسین سلیمی بجستانی؛ کیومرث فرحبخش؛ محمد عسکری؛ احمد برجعلی
چکیده
مقدمه: افکار خودکشی از مخربترین افکار در گروههای مختلف به ویژه دانشجویان است که زمینه خودکشی را فراهم میکنند. این پژوهش با هدف استخراج مدل روانشناختی شکلگیری افکار خودکشی در دانشجویان با روش کیفی از نوع گراندد تئوری انجام شد.
روش: از میان دانشجویان دارای افکار خودکشی و اقدام به خودکشی 17 نفر را با استفاده از نمونه گیری هدفمند ...
بیشتر
مقدمه: افکار خودکشی از مخربترین افکار در گروههای مختلف به ویژه دانشجویان است که زمینه خودکشی را فراهم میکنند. این پژوهش با هدف استخراج مدل روانشناختی شکلگیری افکار خودکشی در دانشجویان با روش کیفی از نوع گراندد تئوری انجام شد.
روش: از میان دانشجویان دارای افکار خودکشی و اقدام به خودکشی 17 نفر را با استفاده از نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب و با آنها مصاحبه شد. مصاحبهها ضبط، دستنویس و در نهایت با روشِ اشتراوس و کوربین تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که مفهوم هستهای مدل شکلگیری افکار خودکشی، ناکامی در بهبود وضعیت زندگی و تشدید ادراک تجارب ناخوشایند بود. بدبینی نسبت به زندگی و آینده، بیانگیزگی و درماندگی شدید سه عامل علی و زمینه ساز شناسایی شده بود. عوامل مداخله گر شناسایی شده خودتخریبی فکری و رفتاری، باور به کنترل ناپذیر بودن زندگی و همچنین تکانشگری هیجانی بود. واکنشها به مفهوم هستهای شناسایی شده بی معنی بودن زندگی، احساس تنهایی و انزوای عمیق و دلهره وجودی و همچنین پیامدهای نهایی مستخرج از پژوهش چهار کد محوری رهایی از زندگی، دلبستگی به مرگ، طرح ریزی شیوه مرگ و عملی کردن تصمیم به خودکشی بود.
نتیجهگیری با شناخت و کسب بینش نسبت به چرخه شکل گیری افکار خودکشی به ویژه نسبت به عوامل مداخلهگر و زمینه ساز در شکلگیری مفهوم هستهای میتوان، مقدماتی برای طراحی برنامههای آموزشی، پیشیگیرانه و درمانی در عدم گرایش به خودکشی، طراحی و اجرا کرد و از شیوع افکار خودکشی کاست.
روانشناسی اجتماعی
مریم تقوایی یزدی؛ لیلا حسینی طبقدهی
چکیده
مقدمه: از آنجا که در موقعیتهای تنشزا، چگونگی تنظیم هیجان، موضوعی مهم و ضروری است. لذا، پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی خودکارآمدی خلاق در رابطه بین هوش اجتماعی و خودنظم جویی شناختی هیجان انجام شد.روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهر ...
بیشتر
مقدمه: از آنجا که در موقعیتهای تنشزا، چگونگی تنظیم هیجان، موضوعی مهم و ضروری است. لذا، پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی خودکارآمدی خلاق در رابطه بین هوش اجتماعی و خودنظم جویی شناختی هیجان انجام شد.روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهر ساری به تعداد 9040 نفر بود. حجم نمونه با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 370 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی خلاق بیگیتو (2006)، هوش اجتماعی سیلورا و همکاران (2001) و خود نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کرائیج (2007) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و مدل معادلات ساختاری با نرمافزارهای Spss , Pls استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که هوش اجتماعی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی خودکارآمدی خلاق بر خودنظم جویی شناختی هیجان مثبت (راهبردهای سازگارانه) و منفی (راهبردهای ناسازگارانه) دانشآموزان اثر دارد (01/0>P).نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش، هوش اجتماعی به عنوان مهارتهای تعامل موفق و خودکارآمدی خلاق به عنوان باور به قابلیتها و تواناییهای خود نقش مهمی در تنظیم هیجان دارد. بنابراین، لازم است که دورههای آموزشی با هدف ارتقاء توانایی شناسایی احساسات و عواطف صورت پذیرد.
محمد رهدار؛ محمدسجاد صیدی؛ علیرضا رشیدی
چکیده
مقدمه: رشد اجتماعی میتواند، نقش بسیار با اهمیتی در کیفیت زندگی حال و آینده داشته باشد و دانش آموزان میتوانند با موفقیت در رشد اجتماعی بر احساسات منفی و مثبت خود کنترل داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای ارتباط والد-فرزندی و ارتباط با همسالان در رابطه بین فراغت خانواده با رشد اجتماعی دانش آموزان در مقطع متوسطه دوم ...
بیشتر
مقدمه: رشد اجتماعی میتواند، نقش بسیار با اهمیتی در کیفیت زندگی حال و آینده داشته باشد و دانش آموزان میتوانند با موفقیت در رشد اجتماعی بر احساسات منفی و مثبت خود کنترل داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای ارتباط والد-فرزندی و ارتباط با همسالان در رابطه بین فراغت خانواده با رشد اجتماعی دانش آموزان در مقطع متوسطه دوم سال تحصیلی 98-1397 انجام گرفت. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان پسر شهر زابل به تعداد 300 نفر به صورت تصادفی و با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه فراغت خانواده (زبریسکی، 2000)، رشد اجتماعی (الیس وایتزمن، 1990 )، ارتباط والد-فرزندی (بارنس و اولسن، 1982) و ارتباط با همسالان (هادسون، 1997) بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین فراغت خانواده با ارتباط با همسالان (001/0P>؛2/0=β)؛ فراغت خانواده با ارتباط والد فرزندی (001/0P>؛24/0=β)؛ ارتباط با همسالان با رشد اجتماعی (001/0P>؛32/0=β)؛ ارتباط والد-فرزند با رشد اجتماعی (001/0P>؛33/0=β) رابطه معنادار وجود دارد. همچنین متغیرهای ارتباط والد-فرزندی و ارتباط با همسالان توانستند، نقش واسطهای در رابطه بین فراغت خانواده و رشد اجتماعی ایفا کنند (002/0P>؛17/0β=). نتیجهگیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که شرکت دسته جمعی و فعالانه اعضای خانوده در فعالیتهای فراغتی و تفریحی میتواند از طریق ارتقاء کیفیت ارتباط با همسالان و ارتباط با والدین باعث رشد اجتماعی بالاتر در دانشآموزان شود.
روانشناسی اجتماعی
منیره السادات حسینی؛ علی مهداد؛ مجید صفاری نیا
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ابعاد نگرش به آسیب جنسی (منفی آشکار، منفی پنهان و مثبت) بر آسیب جنسی در محیط کار با در نظر گرفتن نقش میانجیگری قصد آسیب جنسی انجام گرفت.روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را مردان شاغل سازمانهای بانکی، بورس و بیمه در شهر تهران تشکیل دادهاند که از میان ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ابعاد نگرش به آسیب جنسی (منفی آشکار، منفی پنهان و مثبت) بر آسیب جنسی در محیط کار با در نظر گرفتن نقش میانجیگری قصد آسیب جنسی انجام گرفت.روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را مردان شاغل سازمانهای بانکی، بورس و بیمه در شهر تهران تشکیل دادهاند که از میان آنها تعداد 273 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آسیب جنسی (فیتزجرالد، سوان و مگلی، 1995)، پرسشنامههای محققساخته نگرش به آسیب جنسی (حسینی، مهداد و صفارینیا، 1400) و قصد آسیب جنسی (حسینی، مهداد و صفارینیا، 1400) بود. دادهها از طریق روشهای ضریب همبستگی پیرسون و الگوسازی معادلات ساختاری تحلیل شد.یافتهها: نتایج نشان داد که بین نگرش مثبت به آسیب جنسی با قصد آسیب جنسی رابطه مثبت و معنادار و بین نگرش منفی پنهان و آشکار به آسیب جنسی با قصد آسیب جنسی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (05/0≥p). همچنین، بین نگرش منفی پنهان و مثبت به آسیب جنسی با آسیب جنسی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و رابطه بین قصد به آسیب جنسی با آسیب جنسی مثبت و معنادار است (05/0≥p). علاوه بر این، نتایج الگوی معادلات ساختاری نشان داد که تأثیر مستقیم نگرش مثبت به آسیب جنسی بر قصد آسیب جنسیو قصد آسیب جنسی بر آسیب جنسی معنادار است و نتایج اثرات غیرمستقیم نیز نشان داد که تنها تأثیر غیرمستقیم نگرش مثبت آسیب جنسی بر آسیب جنسی با میانجیگری قصد آسیب جنسی معنادار است (05/0≥p).نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که با افزایش نگرش مثبت به آسیب جنسی، قصد به آسیب جنسی افزایش یافته و منجر به آسیب جنسی میشود. بنابراین، برای پیشگیری از آسیب جنسی در محیط کار، نیاز به تغییر نگرش به آسیب جنسی و همچنین اقدامات مداخلهای سازمانی در جهت مقابله با تبدیل قصد به رفتار وجود دارد.
ارمغان دماوندیان؛ فاطمه گلشنی؛ مجید صفاری نیا؛ آنیتا باغداساریانس
چکیده
این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر شفقت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری، رفتار های خود آسیب رسان و خود تنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شد. روش این پژوهش، شبه آزمایشی، طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مددجویان ساکن کانون اصلاح و ...
بیشتر
این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر شفقت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری، رفتار های خود آسیب رسان و خود تنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شد. روش این پژوهش، شبه آزمایشی، طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مددجویان ساکن کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 98 بود. نمونه مورد مطالعه این پژوهش 30 مددجوی مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بود. از سیاهه ی خود گزارشی رفتارهای خود-آسیب رسان کلونسکی و گلن (2009)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد؛ برنامه آموزشی متمرکز بر شفقت طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه اجرا شد. برنامه مداخله رفتار درمانی دیالکتیکی نیز طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای 1 جلسه اجرا شد. از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازهگیری مکرر جهت تحلیل اطلاعات در نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت و رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت پایدار موجب کاهش پرخاشگری شده است. اما در اثر بخشی دو روش مداخله، تفاوتی مشاهده نشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت، موجب بهبود کارکرد های درون فردی و بین فردی رفتار های خود آسیب و مولفه سازگاری و تحمل خود تنظیمی هیجانی شده است.
روانشناسی اجتماعی
مریم باباخانی؛ شیما پرندین
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف پیشبینی شایستگی اجتماعی و بهزیستی ذهنی بر اساس سرمایه های روانشناختی با نقش واسطهای رضایت از زندگی در دختران و زنان جوان سرپل ذهاب انجام شد.
روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دختران و زنان 35-18 سال شهرستان سرپل ذهاب در سال 1401 بود که شامل 7000 نفر بودند و 364 نفر از آنها بر اساس فرمول کوکران انتخاب ...
بیشتر
مقدمه: این مطالعه با هدف پیشبینی شایستگی اجتماعی و بهزیستی ذهنی بر اساس سرمایه های روانشناختی با نقش واسطهای رضایت از زندگی در دختران و زنان جوان سرپل ذهاب انجام شد.
روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دختران و زنان 35-18 سال شهرستان سرپل ذهاب در سال 1401 بود که شامل 7000 نفر بودند و 364 نفر از آنها بر اساس فرمول کوکران انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. در این مطالعه، از پرسشنامه های شایستگی اجتماعی پرندین (۱۳۸۵)، بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003)، سرمایه های روانشناختی لوتانز (2007) و رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985) استفاده شد.
یافتهها: نتایج همبستگی معن یدار و مثبتی بین تمام متغیرها نشان داد (p<0.05). نتایج نشان داد که سرمایههای روانشناختی بصورت مستقیم 10/43 درصد (0001/0p= ،431/0= β) و از طریق غیر مستقیم 50/26 درصد (0001/0p=، 265/0= β) از واریانس شایستگی اجتماعی را تبیین کرد. نتایج همچنین نشان داد که سرمایههای روانشناختی بصورت مستقیم 70/79 درصد (0001/0 p= ،797/0= β)، و از طریق غیر مستقیم 00/16 درصد (0001/0 p= ،160/0= β)، از واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین کرد. همچنین سرمایههای روانشناختی، 30 درصد از واریانس رضایت از زندگی (0001/0 p= ،300/0= β)، و رضایت از زندگی 50/85 درصد (0001/0 p= ،855/0= β)، و شایستگی اجتماعی 40/53 درصد (0001/0 p= ،534/0= β) از واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین کردند.
نتیجهگیری: در مجموع سرمایه های روانشناختی مستقیما و از طریق رضایت از زندگی، واریانس شایستگی اجتماعی و بهزیستی ذهنی را در افراد مورد مطالعه تبیین کردند.
روانشناسی اجتماعی
ستار صیدی
چکیده
مقدمه: داشتن جامعه سالم در گرو رفتار جامعهپسند افراد آن است بنابراین درک عوامل مؤثر بر این رفتارها حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل واریانس محور نقش واسطهای پرخاشگری در ارتباط بین خودشیفتگی و جامعهپسندی در دانشجویان انجام شد.روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل 7589 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی ...
بیشتر
مقدمه: داشتن جامعه سالم در گرو رفتار جامعهپسند افراد آن است بنابراین درک عوامل مؤثر بر این رفتارها حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل واریانس محور نقش واسطهای پرخاشگری در ارتباط بین خودشیفتگی و جامعهپسندی در دانشجویان انجام شد.روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل 7589 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1402 بود که تعداد 341 نفر به روش نمونهگیری ترکیبی (مرحله اول تصادفی خوشهای و مرحله دوم دردسترس) در پژوهش شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای خودشیفتگی (راسکین و تری، 1988)، پرخاشگری (زاهدیفر، 1379) و مجموعه شخصیت جامعهپسند (پنر، 2002) استفاده شد. تحلیل دادهها در چارچوب مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار PLS 3 انجام شد.یافتهها: نتایج نشان داد که مدل کلی پژوهش، به صورت مطلوبی با دادهها برازش دارد. در بررسی یافتهها مشخص شد اثر مستقیم خودشیفتگی بر پرخاشگری و اثر مستقیم پرخاشگری بر شخصیت جامعهپسند (0/01≤P) و اثر غیرمستقیم خودشیفتگی بر جامعهپسندی معنیدار میباشد (0/05≤P).نتیجهگیری: نتایج پیامدهایی برای مفهومسازی خودشیفتگی، اهمیت نقش واسطهای پرخاشگری و بهبود درک شخصیت جامعه-پسند دارد. لذا، با توجه به تأیید نقش واسطهای پرخاشگری در ارتباط بین خودشیفتگی و جامعهپسندی میتوان برای کاهش خودشیفتگی و افزایش جامعهپسندی در دانشجویان برنامههایی برای آموزش و کاهش پرخاشگری آنان مدنظر قرار داد.
روانشناسی اجتماعی
مراد عبدی ورمزان؛ محمدنقی فراهانی؛ حمید خانی پور
چکیده
مقدمه: مصرف برق خانگی در ایران حدود 33 درصد از کل مصرف کشور است و رفتار صرفه جویی در مصرف آن با وجود تأکیدهای فراوان همچنان با سطح مطلوب فاصله دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رفتار صرفهجویی برق خانگی در مصرفکنندگان ایرانی انجام شد. طرح مورد استفاده در این پژوهش مدلسازی معادلات ساختاری و جامعه آماری مورد مطالعه شامل ...
بیشتر
مقدمه: مصرف برق خانگی در ایران حدود 33 درصد از کل مصرف کشور است و رفتار صرفه جویی در مصرف آن با وجود تأکیدهای فراوان همچنان با سطح مطلوب فاصله دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رفتار صرفهجویی برق خانگی در مصرفکنندگان ایرانی انجام شد. طرح مورد استفاده در این پژوهش مدلسازی معادلات ساختاری و جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمام مصرفکنندگان برق در سراسر کشور در سال 1400 بود. نمونهگیری به روش نمونهگیری در دسترس انجام گرفت. حداقل حجم نمونه با استفاده از روش ساپر (2021) برابر با 256 نفر برآورد شد؛ با این وجود تعداد شرکتکنندگان پژوهش برابر با 684 نفر بود. ابزارهای مورداستفاده برای جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه سنجش ویژگیهای جمعیتشناختی و ویژگیهای منزل مسکونی (DHC)، مقیاس صرفهجویی برق مبتنی بر ارتقای جایگاه اجتماعی (SESSSU)، مقیاس انگیزش نسبت به صرفهجویی برق (MTSES) و مقیاس سنجش رفتار صرفهجویی در مصرف برق (ESBS) بود که در مجموع 57 سؤال و گویه را در بر میگرفت. دادهها با استفاده از امکانات گوگل فرم جمعآوری شده و با استفاده از نرمافزارهای Smart PLS 3.3.3 و SPSS 26 به شیوه مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج حاکی از آن است که نیاز اجتماعی به مصرف برق 35 درصد از انگیزش صرفهجویی برق را تبیین میکند (00/0P=). همچنین انگیزش صرفهجویی برق 38 درصد از رفتار صرفهجویی برق را تبیین کرد (00/0P=). در بین مؤلفههای انگیزش صرفهجویی برق، بیشترین رابطه با سازه اصلی به ترتیب در انگیزش یکپارچه، انگیزش همانندسازی شده، درونی و درونفکنی شده مشاهده شد.نتیجه گیری: به نظر میرسد که افزایش رفتار صرفهجویی برق از طریق تحریک انگیزش توسط نیاز اجتماعی به مصرف برق ممکن است. یافتههای پژوهش حاضر میتواند در سیاستگذاریها و مداخلاتی که هدف خود را رفتار مصرفکننده و افزایش صرفهجویی قرار میدهند، مورد استفاده قرار گیرد.
روانشناسی اجتماعی
محسن مهدیان؛ راضیه شیخ الاسلامی
چکیده
مقدمه: والدین بهعنوان مهمترین عامل جامعهپذیر کردن کودکان و نوجوانان محسوب میشوند. پژوهشها رابطه بین قدردانی و کاهش رفتار جامعه پسند را مورد تأیید قرار دادهاند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعه پسند با واسطه گری هیجان اخلاقی قدردانی بود.روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی ...
بیشتر
مقدمه: والدین بهعنوان مهمترین عامل جامعهپذیر کردن کودکان و نوجوانان محسوب میشوند. پژوهشها رابطه بین قدردانی و کاهش رفتار جامعه پسند را مورد تأیید قرار دادهاند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعه پسند با واسطه گری هیجان اخلاقی قدردانی بود.روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه 350 نفر و با روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند که در نهایت 308 نفر پرسشنامهها را تکمیل کردند. بهمنظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه کنترل روانشناختی والدین (سوننس و همکاران،2010)، مقیاس چند مؤلفه ای قدردانی (مورگان و همکاران، 2017) و مقیاس گرایشهای جامعه پسند (کارلو و راندال، 2002) استفاده گردید. یافته ها: دادهها با استفاده از نرم افزار AMOS و در قالب الگوی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که کنترل روانشناختی والدین، رفتار جامعه پسند را بهطور منفی و معنادار پیشبینی میکند. رابطه قدردانی و رفتار جامعه پسند بهصورت معکوس و معنادار بود. علاوه بر این، نقش واسطه گری قدردانی در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعه پسند مورد تأیید قرار گرفت (05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت کنترل روانشناختی والدین کمتر در بافت خانواده و مهارت بیشتر فرزندان در هیجان اخلاقی قدردانی، موجبات ارتقاء رفتار جامعه پسند آنها را فراهم میسازد.
روانشناسی اجتماعی
آرزو اصغری
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف تدوین مدل علی گرایش به تقلب در امتحان بر اساس باورهای غیرمنطقی و خودکنترلی با میانجیگری اضطراب انجام شد.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی_ همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاه کوثر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 240 دانشجو به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف تدوین مدل علی گرایش به تقلب در امتحان بر اساس باورهای غیرمنطقی و خودکنترلی با میانجیگری اضطراب انجام شد.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی_ همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاه کوثر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 240 دانشجو به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامههای تقلب تحصیلی استفنز و گلباج (2007)، باورهای غیرمنطقی جونز (1968)، خودکنترلی تانجی و همکاران (2004) و اضطراب بک (1988) بود.
یافتهها: نتایج همبستگی معنیداری بین تمامی متغیرها نشان داد (05/0>P). همچنین درماندگی در برابر تغییر (0316/0)، توقع تأئید از دیگران (0444/0) و خودکنترلی (0327/0) از طریق غیرمستقیم و با میانجیگری اضطراب، واریانس گرایش به تقلب در امتحان را تبیین کرد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که باورهای غیرمنطقی و خودکنترلی با میانجیگری اضطراب بر گرایش به تقلب تأثیر میگذارند. با توجه به شاخصها و ضرایب به دست آمده میتوان نتیجه گرفت که مدل پیشنهادی برای تدوین مدل علی گرایش به تقلب تحصیلی مناسب بوده و دادهها با مدل پژوهش برازش مناسبی داشته است.
حسن فرزانه جاجرمی؛ نعمت ستوده اصل؛ رضا کهساری؛ فائزه جهان
چکیده
مقدمه: رفتارهای پرخطر، رفتارهایی هستند که سلامت و بهزیستی نوجوانان و جوانان را در معرض خطر قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر ارائهی مدل علّی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس نگرش مذهبی و سبکهای فرزند پروری والدین با میانجیگری چشمانداز زمان بود.روش: پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت کاربردی، نوع کمی و ازنظر فرآیند و روش جمعآوری و تحلیل دادهها ...
بیشتر
مقدمه: رفتارهای پرخطر، رفتارهایی هستند که سلامت و بهزیستی نوجوانان و جوانان را در معرض خطر قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر ارائهی مدل علّی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس نگرش مذهبی و سبکهای فرزند پروری والدین با میانجیگری چشمانداز زمان بود.روش: پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت کاربردی، نوع کمی و ازنظر فرآیند و روش جمعآوری و تحلیل دادهها توصیفی-پیمایشی است. روش تجزیه و تحلیل دادهها، روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهی آماری پژوهش موردنظر، کلیه دانش آموزان دختر متوسطهی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 251000 نفر بودند. نمونه پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 383 نفر با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه فرزند پروری ادراکشده بوری (PAQ)(1991)، نگرشسنج مذهبی گلریز و براهنی (1353)، پرسشنامه چشمانداز زمان زیمباردو (ZTPI) (1999) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی زادهمحمدی و همکاران (1390) استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که گرایش به رفتار پرخطر با نگرش مذهبی رو سبک های فرزندپروری ابطه مستقیم دارد. همچنین گرایش به رفتار پرخطر بر اساس نگرش مذهبی با میانجیگری چشمانداز زمان رابطه غیرمستقیم دارد. نتایج نشان داد که گرایش به رفتار پرخطر بر اساس سبک فرزند پروری با میانجیگری چشمانداز زمان رابطه غیرمستقیم دارد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که چگونه عوامل درون فردی در یک مدل بر گرایش به انواع رفتارهای پرخطر در نوجوانان تأثیر میگذارند. در نهایت نتایج نشان داد که مدل کلی تحقیق از برازش قوی برخوردار است.
میلاد صالحی؛ سیدعلی موسوی اصل
چکیده
مقدمه: برای موفقیت در روابط بین فردی به مهارتهای اجتماعی نیازمندیم. احساسات مثبت و رضایت از خود حاصل موفقیت در این روابط است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق در ارتقاء مهارتهای اجتماعی دانش-آموزان پسر پایه نهم متوسطه شهرستان بناب انجام گردیده است.روش: نوع پژوهش، نیمهآزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون ...
بیشتر
مقدمه: برای موفقیت در روابط بین فردی به مهارتهای اجتماعی نیازمندیم. احساسات مثبت و رضایت از خود حاصل موفقیت در این روابط است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق در ارتقاء مهارتهای اجتماعی دانش-آموزان پسر پایه نهم متوسطه شهرستان بناب انجام گردیده است.روش: نوع پژوهش، نیمهآزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون بود و جامعه آماری این پژوهش را دانشآموزان پسر پایه نهم متوسطه اول سال تحصیلی 1400-1399 شهرستان بناب تشکیل داده بودند. از بین این دانشآموزان 45 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. دانشآموزان به طور تصادفی در سه گروه 15 نفر به صورت دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. تعداد جلسات آموزشی، 15 جلسهی 45 دقیقهای برای هر کدام از گروههای آزمایش بود. جمعآوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه رشد مهارتهای اجتماعی کرامتی (1386) صورت گرفت. اطلاعات به دست آمده توسط تحلیل کوواریانس و با نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتههای به دست آمده از تحلیل کوواریانس نشان داد، کلاسهای آموزشی در افزایش مهارتهای اجتماعی گروههای آزمایش موثر بوده است. همچنین تفکر خلاق 2/39 درصد و آموزش مبتنی بر مغز 9/37 درصد واریانس نمرات مهارتهای اجتماعی را تبیین کردند.نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که، آموزش یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق تأثیر معنیداری (05/0>p) بر روی مهارتهای اجتماعی گذاشته و موجب ارتقاء آن در گروههای آزمایش گردیده است. همچنین تأثیر تفکر خلاق در ارتقاء مهارتهای اجتماعی بیشتر از یادگیری مغزمحور بوده است.
روانشناسی اجتماعی
فاطمه بیان فر؛ مبین قدرتی
چکیده
مقدمه: سالمندی به عنوان گذر از مرحله ای به مرحله جدیدی از زندگی تلقی میگردد، یکی از پدیده های این سن سندرم آشیانه خالی است. شناسایی مداخلات مؤثر در درمان این سندرم حائز اهمیت است. بنابر این پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش هشیاری وجودی بر طرد اجتماعی، سازگاری اجتماعی، کفایت اجتماعی، اجتناب شناختی در سالمندان مبتلا به سندرم آشیانه خالی ...
بیشتر
مقدمه: سالمندی به عنوان گذر از مرحله ای به مرحله جدیدی از زندگی تلقی میگردد، یکی از پدیده های این سن سندرم آشیانه خالی است. شناسایی مداخلات مؤثر در درمان این سندرم حائز اهمیت است. بنابر این پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش هشیاری وجودی بر طرد اجتماعی، سازگاری اجتماعی، کفایت اجتماعی، اجتناب شناختی در سالمندان مبتلا به سندرم آشیانه خالی انجام شد. روش: روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون- گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری ، کلیه سالمندان مبتلا به سندرم آشیانه خالی شهر تهران در سال 1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، بر اساس ملاک های ورود تعداد 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر).گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر هشیاری وجودی قرار گرفت.ابزار جمع آوری دادهها عبارت بود از:مقیاس ادراک طردشدگی پنهالیگون و همکاران (2009)،پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل(1961)، پرسشنامه کفایت اجتماعی فلنر و همکاران ( 1990)، پرسشنامه اجتناب شناختی سگستون ،داگاس (2008). داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد.یافته ها:نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر هشیاری وجودی در کاهش طرد اجتماعی ، کفایت اجتماعی و اجتناب شناختی سالمندان مبتلا به سندرم آشیانه خالی اثربخش بود،ولی بر سازگاری اجتماعی اثر معنی داری نداشت.نتیجه گیری:طبق نتایج به دست آمده میتوان در طراحی برنامه های مرتبط با ارتقای سلامت سالمندان مبتلا به سندم آشیانه خالی به عنوان مداخله ای موثر در بهبود طرد اجتماعی، کفایت اجتماعی و اجتناب شناختی استفاده نمود.
روانشناسی اجتماعی
سرور خبازثابت؛ مولود کیخسروانی؛ علی پولادی ریشهری؛ محمد رضا بحرانی
چکیده
مقدمه: در گذشته، جراحی زیبایی در جهت بازگشت عملکرد و شکل طبیعی عضوی از بدن انجام میشد، اما امروزه جراحی زیبایی کارکرد اصلی خود را از دستداده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان با تکیه بر نوع جراحی در زنان متقاضی جراحی زیبایی ...
بیشتر
مقدمه: در گذشته، جراحی زیبایی در جهت بازگشت عملکرد و شکل طبیعی عضوی از بدن انجام میشد، اما امروزه جراحی زیبایی کارکرد اصلی خود را از دستداده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان با تکیه بر نوع جراحی در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی که در سال 1399 به کلینیکهای زیبایی شهر بوشهر مراجعه کرده بودند را شامل میشد. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بود که به شیوه نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر و امانی (1392)، نگرش به مد رضایی (1393)، تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. یافتهها: یافتهها حاکی از آن بود که متغیرهای نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان پیشبینی کننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. یافتههای مدل ساختاری نشان داد که مسیر نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با تنظیم شناختی هیجان بهطور مستقیم و با گرایش به جراحی زیبایی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان معنادار میباشد. نتیجهگیری: تحلیل دادهها نشاندهنده مناسب بودن شاخصها بود و نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. یافتههای این پژوهش میتواند، برای رواندرمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناختهای غیرمنطقی و آموزش سبکهای مقابلهای جهت کاهش تصویر بدنی منفی و مدگرایی و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.
سجاد بشرپور؛ شیوا رحیم زادگان
چکیده
مقدمه: پژوهش ها نشان داده اند که سبک های پردازش اطلاعات تعیین کننده مهم برای باور به خرافات هستند و افراد خرافی احساس کنترل کمتری بر سرنوشت خود دارند، لذا هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای خرافی با سبک های پردازش اطلاعات و حس عاملیت در افراد مراجعه کننده به رمال است. روش: طرح پژوهش جزء تحقیقات توصیفی– همبستگی است.جامعه آماری ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش ها نشان داده اند که سبک های پردازش اطلاعات تعیین کننده مهم برای باور به خرافات هستند و افراد خرافی احساس کنترل کمتری بر سرنوشت خود دارند، لذا هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای خرافی با سبک های پردازش اطلاعات و حس عاملیت در افراد مراجعه کننده به رمال است. روش: طرح پژوهش جزء تحقیقات توصیفی– همبستگی است.جامعه آماری پژوهش حاضر 425 نفر از افراد مراجعه کننده به رمال و فالگیر در شهرستان ارومیه است. نمونه پژوهش شامل 200 نفر می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سبک های پردازش اطلاعات اپستین و پاسینی(1999)، اعتقاد به خرافات محقق ساخته(1398) و حس عاملیت) وودی و همکاران2013) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک پردازش خرد گرایی و حس عاملیت با باورهای خرافی رابطه منفی معنی دار و سبک پردازش تجربه ای با باورهای خرافی رابطه مثبت دارند و هر سه قادر به پیش بینی باورهای خرافی می باشند(01/0.> p). نتیجه گیری: با توجه به ارتباط باورهای خرافی با سبک های پردازش اطلاعات و حس عاملیت، نتایج این مطالعه دارای کارکردهایی برای کاهش گسترش خرافه گرایی و رمالی در جامعه است.
شیلر کیخاونی؛ مجید صفاری نیا؛ احمد علی پور؛ ولی الله فرزاد
چکیده
مقدمه: ارتقاء سلامت اجتماعی در بعد کلان در هر جامعهای نشانهای از رفاه و پیشرفت است و این امر بدون تهیه مدلی بومی و کارکردی متناسب با شرایط جامعه امکان پذیر نمیباشد. پژوهش حاضر به تدوین شاخصهای سلامت اجتماعی از منظر مدیریت شهری میپردازد. روش: به منظور تدوین ابعاد اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری از روش زمینهیابی استفاده ...
بیشتر
مقدمه: ارتقاء سلامت اجتماعی در بعد کلان در هر جامعهای نشانهای از رفاه و پیشرفت است و این امر بدون تهیه مدلی بومی و کارکردی متناسب با شرایط جامعه امکان پذیر نمیباشد. پژوهش حاضر به تدوین شاخصهای سلامت اجتماعی از منظر مدیریت شهری میپردازد. روش: به منظور تدوین ابعاد اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری از روش زمینهیابی استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش عبارت بودند از کلیه خبرگان در حوزه سلامت اجتماعی و مدیران شهری که 311 نفر از آن ها به شیوه در دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه محقق ساخته با 20 شاخص و 114 نشانگر، دارای آلفای کرونباخ 975/0 بود که با استفاده از روش زمینهیابی (مصاحبه، گروه کانونی و دلفی) مطابق نظر گروهی از خبرگان سلامت اجتماعی و مدیران ارشد شهری جهت بررسی شاخصهای سلامت اجتماعی از منظر مدیریت شهری در ایران طراحی گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تدوین شاخصها از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی حاکی از وجود 20 شاخص و 114 نشانگر به عنوان مؤلفههای اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری بود. نتیجهگیری: با شناسایی شاخصها و نشانگرهای سلامت اجتماعی شهری میتوان آنها را در ایران اعتباریابی و هنجاریابی نمود و با تهیه چک لیستی مبنی بر این مدل، میتوان به ارتقاء سلامت اجتماعی در طرح ها و پروژههای شهری کمک کرد.
رکسانا ساسان نژاد؛ مجید صفاری نیا؛ احمد علیپور
چکیده
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رفتار رأی دهی بر اساس سلامت روان، بهزیستی اجتماعی و خودکارآمدی روانی شهروندان تهرانی در انتخابات انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی-همبسستگی بود. نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل 400 نفر از افراد بالای 20 سال شهر تهران بود که حداقل یک بار در انتخابات شرکت کرده بودند. این افراد به روش نمونهگیری ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رفتار رأی دهی بر اساس سلامت روان، بهزیستی اجتماعی و خودکارآمدی روانی شهروندان تهرانی در انتخابات انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی-همبسستگی بود. نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل 400 نفر از افراد بالای 20 سال شهر تهران بود که حداقل یک بار در انتخابات شرکت کرده بودند. این افراد به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، انتخاب شدند. اعضای نمونه پرسشنامههای بهزیستی اجتماعی کیز (1998)، سلامت روان 25-SCL، خودکارآمدی شرر و مادوکس (GSE) و رفتارهای رأیدهی شهرامنیا و همکاران (1394) را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-20 و آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام انجام گرفت. نتایج نشان داد سه مدل رگرسیونی برای پیش بینی رفتارهای رأی دهی معنادار است. بدین صورت که به ترتیب خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان قوی ترین پیش بینی کننده های رفتارهای رأی دهی می باشند و خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان، رفتارهای رأی دهی را در جهت مثبت (01/0p <)، پیش بینی می کنند. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت که زمانی می توان انتظار رفتارهای مناسب رأی دهی از افراد جامعه را داشت که سلامت روانی و اجتماعی مناسبی بر وضعیت عموم افراد جامعه حاکم باشد و این نکته بسیار مهمی است که باید در تربیت سیاسی- اجتماعی افراد جامعه مدنظر داشت.
روانشناسی اجتماعی
نعیمه صابری؛ مه سیما پورشهریاری؛ عباس عبداللهی
چکیده
مقدمه: دلبستگی مکان، به پیوند عاطفی میان فرد و مکان اطلاق میشود. این مفهوم تجارب زندگی افراد را در سه حوزهی عاطفی، شناختی و رفتاری به میزان قابل توجهی تحت تاثر قرار میدهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران انجام شد. روش: این پژوهش از ...
بیشتر
مقدمه: دلبستگی مکان، به پیوند عاطفی میان فرد و مکان اطلاق میشود. این مفهوم تجارب زندگی افراد را در سه حوزهی عاطفی، شناختی و رفتاری به میزان قابل توجهی تحت تاثر قرار میدهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بوده و نمونه آن متشکل از 241 زن ساکن شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس سلامت روانی بشارت (1388) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق، روش مدل معادلات ساختاری، نرمافزارهای SPSS20 و SmartPLS3 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میان دلبستگی مکان با سلامت روان و نیز میان دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی رابطه مثبت معنادار برقرار است. گرچه میان مدت سکونت و دلبستگی مکان رابطه معنادار مثبت وجود دارد، مدت سکونت نمیتواند در رابطه میان دلبستگی مکان با سلامت روان و بهزیستی اجتماعی نقش تعدیلگری ایفا کند.نتیجه گیری: براساس یافتهها میتوان گفت دلبستگی مکان، در افزایش سلامت روان و بهزیستی اجتماعی زنان نقش قابل توجهی دارد.
صمد رحمتی؛ رودابه هوشمندی؛ آرزو سادات موسوی انزهایی؛ وحیده دهاقین
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانانِ بزهکار انجام شد. روش: روش پژوهش نیمهتجربی از نوع طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و مرحلة پیگیری بود. جامعه آماری، نوجوانان پسر بزهکارِ مقیم در کانون اصلاح و تربیت شهر اهواز بود که از این بین به روش نمونهگیری هدفمند، ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانانِ بزهکار انجام شد. روش: روش پژوهش نیمهتجربی از نوع طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و مرحلة پیگیری بود. جامعه آماری، نوجوانان پسر بزهکارِ مقیم در کانون اصلاح و تربیت شهر اهواز بود که از این بین به روش نمونهگیری هدفمند، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه قرار گرفتند و به مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و فرم کوتاه سیاهه حل مسئله اجتماعی (دیزوریلا و همکاران، 2004) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل برای گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقهای به اجرا گذاشته شد. در پایان مداخلات درمانی و 2 ماه بعد، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامههای پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها از طریق تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش تحمل پریشانی (01/0 >p) و توانایی حل مسئله اجتماعی سازنده(05/0 >p)و کاهش توانایی حل مسئله اجتماعی غیرسازنده(01/0 >p) نوجوانانِ بزهکار مؤثر بوده است. نتیجهگیری: نتایج پژوهش اثربخشی کاربست آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل را بر بهبود تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانان بزهکار تأئید کرد.
روانشناسی اجتماعی
سمیه غنچه؛ رضا گل پور
چکیده
مقدمه: مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت، مورد توجه قرار گرفته است. ارتقاء سلامت اجتماعی در برگیرندهی زمینههای اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تابآوری و حمایت اجتماعی با سلامت اجتماعی با نقش تعدیلی خوددلسوزی در دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران ...
بیشتر
مقدمه: مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت، مورد توجه قرار گرفته است. ارتقاء سلامت اجتماعی در برگیرندهی زمینههای اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تابآوری و حمایت اجتماعی با سلامت اجتماعی با نقش تعدیلی خوددلسوزی در دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب بود.روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 1400-1399 بود که بر اساس جدول مورگان 364 نفر با روش نمونهگیری خوشهای با خوشهبندی دانشگاه بر اساس رشته و سپس انتخاب رشته بهصورت تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامههای سلامت اجتماعی کیز و شاپیرو (2004)، مقیاس خوددلسوزی نف (2003)، پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1998) مورد نظر به صورت آنلاین پاسخ دادند.یافتهها: تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، مؤلفهی تابآوری 34 درصد و حمایت اجتماعی 27 درصد از واریانس سلامت اجتماعی را پیشبینی میکند. همچنین تابآوری و حمایت اجتماعی به صورت غیرمستقیم و با نقش تعدیلی خوددلسوزی بهترتیب 24 و 4 درصد از واریانس سلامت اجتماعی را پیشبینی میکنند. خوددلسوزی نیز به میزان 39 درصد در تبیین سلامت اجتماعی به صورت مثبت تأثیر دارد.نتیجهگیری: سلامت اجتماعی را میتوان از طریق عواملی مانند تابآوری و حمایت اجتماعی افزایش داد و در این بین هر قدر میزان خوددلسوزی افراد بیشتر باشد، این امر میتواند، مناسبتر انجام پذیرد.
روانشناسی اجتماعی
علیرضا شریفی اردانی؛ فاطمه یاوری؛ فریده سادات سجادی پور؛ سمیه یزدانی؛ غلام رضا اکرمی ابرقوئی
چکیده
مقدمه: ویژگیها و صفات والدین نقش مهمی در نحوه اجتماعی سازی فرزندانشان به لحاظ هیجانی دارند، از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانمندیهای منش والدین در تبیین سبکهای اجتماعی سازی هیجانی فرزندان با توجه به نقش میانجی گر نظمبخشی هیجان بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی ...
بیشتر
مقدمه: ویژگیها و صفات والدین نقش مهمی در نحوه اجتماعی سازی فرزندانشان به لحاظ هیجانی دارند، از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانمندیهای منش والدین در تبیین سبکهای اجتماعی سازی هیجانی فرزندان با توجه به نقش میانجی گر نظمبخشی هیجان بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 300 نفر و با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند که در نهایت 286 نفر پرسشنامهها را تکمیل کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای شیوههای برخورد با هیجانات منفی کودکان (CCNES)، مشکلات در نظمبخشی هیجانی (DERS) و آزمون مختصر توانمندیهای منش (BST) بودند. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS23 و همچنین جهت انجام معادلات ساختاری از نرم افزار PLS-SEM3 استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که توانمندی منش تبیینکننده CCNE حمایتی (18/0=β، 16/0= p) نبود، اما به طور منفی تبیینکننده CCNE غیر حمایتی (57/0-=β، 001/0=p) بود. توانمندیهای منش والدین تبیینکننده مثبت تنظیم هیجان (55/0=β، 001/0= p) بود. یافتهها نشان داد تنظیم هیجان تبیینکننده CCNE حمایتی (09/0-=β،59/0= p) و CCNE غیر حمایتی (07/0-=β،73/0= p) نیست. اثرات غیرمستقیم توانمندی منش والدین به CCNE حمایتی و غیر حمایتی با توجه به نقش واسطهای تنظیم هیجانی غیر معنیدار است.نتیجهگیری: به طور کلی بر اساس نتایج میتوان گفت که توانمندیهای منش شخصیت که تشکیلدهنده فضیلتهای انسان هستند، میتوانند منجر به افزایش تنظیم هیجانی و همچنین منجر به کاهش برخوردهای غیر حمایتی CCNE در والدین گردند.
شهلا دهقانی؛ فرهاد خرمائی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای هیجانات شرم و گناه در رابطه بین منشهای اخلاقی و پرخاشگری بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. مشارکتکنندگان در این پژوهش 343 دانشجوی (142 مرد، 193 زن و 8 نفر جنسیت خود را مشخص نکرده بودند) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1398 بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای هیجانات شرم و گناه در رابطه بین منشهای اخلاقی و پرخاشگری بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. مشارکتکنندگان در این پژوهش 343 دانشجوی (142 مرد، 193 زن و 8 نفر جنسیت خود را مشخص نکرده بودند) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1398 بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و مقیاس منشهای اخلاقی (خرمائی و قائمی، 1397)، پرسشنامه شرم و گناه (کوهن و همکاران، 2011) و مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) را کامل کردند. دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج روابط ساختاری نشان داد که منشهای بخششگرا و پارسایانه به گونه منفی پرخاشگری را پیشبینی میکنند و منش وظیفهگرا به گونه مثبت پیشبینی کننده پرخاشگری است. براساس یافتهها منشهای صداقتگرا، آدابگرا و وظیفهگرا به شکل مثبت احساس گناه را پیشبینی میکنند، منش آدابگرا نیز به شکل منفی احساس شرم را پیشبینی میکند و منش پارسایانه رابطه مثبتی با احساس شرم دارد. همچنین، احساس شرم به شکل مثبت و احساس گناه به شکل منفی پرخاشگری را پیشبینی کردند. علاوه بر این، نقش واسطهای هیجانات شرم و گناه در رابطه بین منشهای اخلاقی و پرخاشگری تأیید شد (05/ > p).
نتیجه گیری: در مجموع، یافتهها نشان داد که منشهای اخلاقی و هیجان گناه پرخاشگری را کاهش میدهند.
روانشناسی اجتماعی
زهرا محربی؛ سید علی هاشمیان فر؛ سید ناصر حجازی
چکیده
مقدمه: امروزه فضای مجازی به عنوان یک پدیده نوین تأثیر گسترده ای بر ابعاد زندگی افراد در خانواده دارد و تحولات بسیاری را در بین آنان موجب شده است از آنجایی که خانواده کانون اصلی حفظ هنجارها و ارزش های اجتماعی است از این رو در این پژوهش به بررسی تأثیر میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر هویت و ارزش های خانواده به شیوه فراتحلیل پرداخته ...
بیشتر
مقدمه: امروزه فضای مجازی به عنوان یک پدیده نوین تأثیر گسترده ای بر ابعاد زندگی افراد در خانواده دارد و تحولات بسیاری را در بین آنان موجب شده است از آنجایی که خانواده کانون اصلی حفظ هنجارها و ارزش های اجتماعی است از این رو در این پژوهش به بررسی تأثیر میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر هویت و ارزش های خانواده به شیوه فراتحلیل پرداخته شده است.روش: بدین منظور از بین پژوهش های مرتبط بین سالهای 1390- 1400 تعداد 46 (19پژوهش نوعاستفاده، 27 پژوهش میزان استفاده) که از نظر روش شناختی ملاکهای لازم جهت ورود به فراتحلیل را داشتند، انتخاب و با استفاده از روش مقایسه ای (همبستگی) نرم افزار فراتحلیل تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که نوع استفاده از فضای مجازی به طور کلی بر ارزشها و هویت خانواده تأثیر معناداری ندارد، درحالی که میزان استفاده از فضای مجازی برحسب جدول تفسیری اندازه اثرکوهن به طور متوسطی (313/0) میتواند بر هویت و ارزشهای خانوادگی اثرگذار باشد و آن را کاهش دهد (05/0>P).نتیجه گیری: بر این اساس می توان گفت که بیشتر از آن که نوع استفاده از فضای مجازی بر ارزشها و هویت خانواده تاثیرگذار باشد، میزان استفاده از آن منجر به نزول هویت و ارزشها در خانواده به اندازه متوسطی میگردد.
ابوالفضل قاسم زاده؛ محب پناهی قراداغلو؛ حامد مینایی
چکیده
مقدمه: امروزه مسئولیتپذیری کارکنان مورد توجه سازمانها علمی – آموزشی قرار گرفته است. از این رو تحلیل ارتباط مسئولیتپذیری دبیران، با سایر مفاهیم سازمانی ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر جامعهپذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی بر مسئولیتپذیری با نقش میانجی تعهد سازمانی دبیران بود.
روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی ...
بیشتر
مقدمه: امروزه مسئولیتپذیری کارکنان مورد توجه سازمانها علمی – آموزشی قرار گرفته است. از این رو تحلیل ارتباط مسئولیتپذیری دبیران، با سایر مفاهیم سازمانی ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر جامعهپذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی بر مسئولیتپذیری با نقش میانجی تعهد سازمانی دبیران بود.
روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی – همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری شامل کلیه دبیران متوسطه اول آموزش و پرورش ناحیه چهار تبریز به تعداد 550 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقهای و جدول مورگان 218 نفر انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد جامعهپذیری سازمانی تائورمینا (1994)، سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998)، مسئولیتپذیری کارول (1991) و تعهدسازمانی آلن و میر (1996) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر جامعهپذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی با مسئولیتپذیری به ترتیب (80/0, ß = 18/0 (ß = و رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر جامعهپذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی با تعهد سازمانی به ترتیب (85/0, ß = 13/0 (ß = وجود دارد. همچنین در مدل تجربی پژوهش حاضر، نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین متغیرها در مدل تائید شد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها، متغیرهای جامعهپذیری سازمانی، سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی برای مسئولیتپذیری کارکنان سازمانی باید مورد توجه قرار گیرد. زیرا در سایه مسئولیتپذیری بودن معلمان در تمام ابعاد زندگی شاهد تسهیل روند و دستیابی به اهداف سازمانی خواهند بود.