سیما سادات کرسوی؛ مجید صدوقی
چکیده
مقدمه: قلدری در مدرسه نوعی خشونت میان فردی است که میتواند عواقب کوتاهمدت و بلندمدت نامطلوبی برای افراد قلدر و قربانیان آنها در پی داشته باشد؛ بنابراین شناسایی عوامل زمینهساز آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه رفتار، ترجیح و شایستگی اجتماعی با رفتارهای قلدری در دانشآموزان با توجه به نقش تعدیلکنندگی ...
بیشتر
مقدمه: قلدری در مدرسه نوعی خشونت میان فردی است که میتواند عواقب کوتاهمدت و بلندمدت نامطلوبی برای افراد قلدر و قربانیان آنها در پی داشته باشد؛ بنابراین شناسایی عوامل زمینهساز آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه رفتار، ترجیح و شایستگی اجتماعی با رفتارهای قلدری در دانشآموزان با توجه به نقش تعدیلکنندگی جنسیت بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، دانشآموزان 13 تا 15 ساله شهر کاشان بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 414 نفر (202 دختر و 212 پسر) به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده و به پرسشنامه شایستگی اجتماعی اسمارت و سان سون (2003)، مقیاس رفتار اجتماعی واردن و مکینان (2003)، پرسشنامه قلدری ایلی نویز (2001) و آزمون گروه سنجی پاسخ دادند. یافتهها: نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که در بین دختران و پسران، قلدری با شایستگی اجتماعی و رفتار اجتماعی رابطه معکوس معنادار دارد. همچنین، اگرچه در بین دختران رابطه معناداری میان قلدری با ترجیح اجتماعی (پذیرش و طرد) مشاهده نشد، در بین پسران قلدری با طرد اجتماعی رابطه معناداری داشت. بعلاوه، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای جنسیت (17/0=β، 11/4= t)، رفتار اجتماعی (43/0- =β، 9/0-=t) و طرد اجتماعی (11/0=β، 65/2=t) میتوانند بهطور معناداری 30/0 واریانس قلدری را تبیین نمایند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جنسیت در رابطه طرد اجتماعی و رفتار اجتماعی با قلدری نقش تعدیلکننده داشت. نتیجهگیری: نتایج، نشانگر اهمیت شایستگی، رفتار اجتماعی و ترجیح اجتماعی در بروز رفتارهای قلدری است؛ بنابراین، تدوین و اجرای برنامههایی در جهت آموزش رفتار اجتماعی بهمنظور کسب جایگاه اجتماعی مطلوب در میان همسالان و بهطور خاص، کاستن از طرد اجتماعی و تقویت رفتارهای اجتماعی در پسران میتواند به کاهش رفتار قلدری در دانشآموزان کمک کند.
موسی سعادتی
چکیده
مقدمه: امروزه سبک رانندگی مخاطرهآمیز در بین شهروندان بهویژه قشر جوان یکی از مهمترین دغدغههای اجتماعی میباشد که پیامد آن میتواند، علاوه بر خود فرد، صدمات جبرانناپذیری را بر سایر کنشگران اجتماعی وارد سازد و موجب اختلال در نظم و انضباط اجتماعی شود. پژوهش حاضر نیز با هدف تبیین اجتماعی رانندگی مخاطرهآمیز بر اساس ...
بیشتر
مقدمه: امروزه سبک رانندگی مخاطرهآمیز در بین شهروندان بهویژه قشر جوان یکی از مهمترین دغدغههای اجتماعی میباشد که پیامد آن میتواند، علاوه بر خود فرد، صدمات جبرانناپذیری را بر سایر کنشگران اجتماعی وارد سازد و موجب اختلال در نظم و انضباط اجتماعی شود. پژوهش حاضر نیز با هدف تبیین اجتماعی رانندگی مخاطرهآمیز بر اساس سازه سرمایه اجتماعی به انجام رسیده است. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر پیمایش میباشد و جامعه آماری نیز، شامل جوانان شهر تبریز به تعداد 579694 نفر میباشد که از این تعداد، 630 نفر با استفاده از فرمول آماری کوکران و شیوه خوشهای چندمرحلهای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند، ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه محقق ساخته میباشد، همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS 22 استفاده شده است. یافتهها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که همبستگی بین تمامی مولفههای سرمایه اجتماعی با رانندگی پرخطر در سطح معناداری کمتر از 01/0 به تأئید رسید، نوع رابطه نیز منفی و معکوس میباشد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی توانستهاند 5/11 درصد از تغییرات متغیر رانندگی مخاطرهآمیز را پیشبینی نمایند. نتیجهگیری: با توجه به رابطه معنادار و نقش مؤثر سرمایه اجتماعی در پیشبینی رانندگی مخاطرهآمیز در پژوهش حاضر، میتوان اذعان نمود که برخورداری از سرمایه اجتماعی میتواند در برابر مسایل و آسیبهای اجتماعی بهمراتب رانندگی پرخطر جوانان همچون سپری عمل نماید. از اینرو، بسترسازی جهت بهبود و افزایش سرمایهاجتماعی جوانان هم در سطح خانواده و هم درسطح جامعه بیش از پیش ضروری به نظر میرسد.
شیلر کیخاونی؛ مجید صفاری نیا؛ احمد علی پور؛ ولی الله فرزاد
چکیده
مقدمه: ارتقاء سلامت اجتماعی در بعد کلان در هر جامعهای نشانهای از رفاه و پیشرفت است و این امر بدون تهیه مدلی بومی و کارکردی متناسب با شرایط جامعه امکان پذیر نمیباشد. پژوهش حاضر به تدوین شاخصهای سلامت اجتماعی از منظر مدیریت شهری میپردازد. روش: به منظور تدوین ابعاد اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری از روش زمینهیابی استفاده ...
بیشتر
مقدمه: ارتقاء سلامت اجتماعی در بعد کلان در هر جامعهای نشانهای از رفاه و پیشرفت است و این امر بدون تهیه مدلی بومی و کارکردی متناسب با شرایط جامعه امکان پذیر نمیباشد. پژوهش حاضر به تدوین شاخصهای سلامت اجتماعی از منظر مدیریت شهری میپردازد. روش: به منظور تدوین ابعاد اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری از روش زمینهیابی استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش عبارت بودند از کلیه خبرگان در حوزه سلامت اجتماعی و مدیران شهری که 311 نفر از آن ها به شیوه در دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه محقق ساخته با 20 شاخص و 114 نشانگر، دارای آلفای کرونباخ 975/0 بود که با استفاده از روش زمینهیابی (مصاحبه، گروه کانونی و دلفی) مطابق نظر گروهی از خبرگان سلامت اجتماعی و مدیران ارشد شهری جهت بررسی شاخصهای سلامت اجتماعی از منظر مدیریت شهری در ایران طراحی گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تدوین شاخصها از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی حاکی از وجود 20 شاخص و 114 نشانگر به عنوان مؤلفههای اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری بود. نتیجهگیری: با شناسایی شاخصها و نشانگرهای سلامت اجتماعی شهری میتوان آنها را در ایران اعتباریابی و هنجاریابی نمود و با تهیه چک لیستی مبنی بر این مدل، میتوان به ارتقاء سلامت اجتماعی در طرح ها و پروژههای شهری کمک کرد.
الهام سعیدی؛ حسن صبوری مقدم؛ تورج هاشمی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رابطه هوش هیجانی و نشخوار خشم با پرخاشگری انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز بود که 377 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای هوش هیجانی بار- اُن (1997)، پرخاشگری بأس ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رابطه هوش هیجانی و نشخوار خشم با پرخاشگری انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز بود که 377 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای هوش هیجانی بار- اُن (1997)، پرخاشگری بأس و پری (1992) و نشخوار خشم سوکودولسکی و همکاران (2001) پاسخ دادند. یافتهها به روش رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که هوش هیجانی و نشخوار خشم قادرند، بطور معنی دار تغییرات پرخاشگری را پیشبینی کنند که در این میان هوش هیجانی بطور منفی و نشخوار خشم بطور مثبت در تبیین پرخاشگری نقش داشتند. ضرایب بیانگر این بودند که هوش هیجانی با بالاترین مقدار (64/0-) سهم بیشتری در تبیین پرخاشگری دارد. نتیجهگیری: مبتنی بر یافتهها میتوان استنباط کرد که پرخاشگری از عوامل شناختی و مدیریت و کنترل هیجانات تأثیر پذیرفته و برای کنترل آن لازم است بر مهارتهای شناختی و هیجانی تأکید شود.
سارا قربانی؛ محمد رضا جهانی زاده؛ سید مهران میربد؛ لیلا امیدی
چکیده
مقدمه: سلامت اجتماعی از اساسیترین معیارهای رفاه اجتماعی هر جامعهای است و در ارتقای کیفیت زندگی هر جامعهای مؤثر است و به نوعی بهزیستن و خوب نگریستن به زندگی و حیات جمعی را برای فرد فراهم میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایههای روانشناختی و اجتماعی با سلامت اجتماعی با توجه به متغیر میانجی حمایت اجتماعی انجام شده است. ...
بیشتر
مقدمه: سلامت اجتماعی از اساسیترین معیارهای رفاه اجتماعی هر جامعهای است و در ارتقای کیفیت زندگی هر جامعهای مؤثر است و به نوعی بهزیستن و خوب نگریستن به زندگی و حیات جمعی را برای فرد فراهم میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایههای روانشناختی و اجتماعی با سلامت اجتماعی با توجه به متغیر میانجی حمایت اجتماعی انجام شده است. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای پیام نور حسن آباد و ورزنه در سال تحصیلی 1396-97 بودند که از میان آنها نمونهای به حجم 150 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و وارد تحلیل شدند. دادهها از طریق پرسشنامههای سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، سرمایه اجتماعی بولن و اونیکس (2005)، پرسشنامه حمایت اجتماعی فیلیپس (1986) و پرسشنامه استاندارد سلامت اجتماعی کیز (۲۰۰۴) جمع آوری گردید. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرها از روش تحلیل مسیر در معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که تنها ضرایب مسیرهای سرمایه اجتماعی به حمایت اجتماعی، سرمایه روانشناختی به سلامت اجتماعی و مسیر حمایت اجتماعی به سلامت اجتماعی مثبت و معنادار است (05/0>Ρ). همچنین نتایج نشان داد که متغیر حمایت اجتماعی نتوانسته است نقش میانجیگر در رابطه بین سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی با سلامت اجتماعی ایفا نماید(05/0<Ρ). نتیجهگیری: دانشجویانی که سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی مطلوبتری داشته باشند از سلامت اجتماعی مناسبی برخوردار خواهند بود.
مهناز علی اکبری دهکردی؛ سهیلا دهخدایی
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری ناتوان کننده است که مغز و نخاع را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث بروز مشکلات عدیده جسمی و روانی میشود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش غنی سازی روابط بین فردی مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر سازگاری روانی- اجتماعی و سلامت اجتماعی زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش: طرح پژوهش از ...
بیشتر
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری ناتوان کننده است که مغز و نخاع را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث بروز مشکلات عدیده جسمی و روانی میشود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش غنی سازی روابط بین فردی مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر سازگاری روانی- اجتماعی و سلامت اجتماعی زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان متأهل مبتلا به بیماری MS که عضو انجمن ام اس شهر اصفهان در سال 1398 بودند که 30 نفر براساس ملاکهای ورود به مطالعه و به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقهای مبتنی بر رویکرد هیجان مدار شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخلهای صورت نگرفت. آزمودنیها در سه مرحله به پرسشنامههای سازگاری روانی اجتماعی با بیماری دروگتیس و دروگتیس (1990) و پرسشنامه سلامت اجتماعی کیز (۲۰۰۴) پاسخ دادند. همچنین دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافتهها: جلسات غنی سازی روابط مبتنی بر رویکرد هیجان مدار سبب بهبود سازگاری روانی اجتماعی با بیماری در مرحله پس آزمون و پیگیری شده (01/0>p) و اثر آن در طول زمان نیز ثابت باقی مانده است. درحالیکه مداخله آزموشی تنها در مرحله پس آزمون سبب افزایش سلامت اجتماعی زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شده است (05/0>p). نتیجهگیری: به نظر میرسد که آموزش غنی سازی روابط بین فردی مبتنی بر رویکرد هیجان مدار منجر به بهبود سازگاری روانی- اجتماعی با بیماری و افزایش سلامت اجتماعی زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شده است.
آرزو افشاری
چکیده
مقدمه: امروزه حاشیه نشینی یکی از مهمترین بسترهای بروز آسیب های روانی- اجتماعی تلقی میشود. برای پیشگیری از بروز این آسیبها، ابتدا باید به خانواده و یکی از مهمترین نقشهای آن یعنی مادری، توجه کرد. لذا پژوهش حاضر درصدد پیش بینی مشکلات تنظیم هیجانی مادران ساکن در حاشیه شهر تهران، بر اساس سبکهای دلبستگی آنان بود. روش: پژوهش حاضر به ...
بیشتر
مقدمه: امروزه حاشیه نشینی یکی از مهمترین بسترهای بروز آسیب های روانی- اجتماعی تلقی میشود. برای پیشگیری از بروز این آسیبها، ابتدا باید به خانواده و یکی از مهمترین نقشهای آن یعنی مادری، توجه کرد. لذا پژوهش حاضر درصدد پیش بینی مشکلات تنظیم هیجانی مادران ساکن در حاشیه شهر تهران، بر اساس سبکهای دلبستگی آنان بود. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- مقطعی و از نوع همبستگی بود. جامعهی این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند ساکن در شهرستان های رباط کریم و پاکدشت بود. بدین منظور نمونهای متشکل از 119 نفر از زنان ساکن در این دو شهرستان به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و به پرسشنامههای سبک دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392) و مقیاس مشکلات تنظیمهیجانی (گراتز و رومئر، 2004) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل رگرسیونخطی چندمتغیری در نرمافزار SPSS-20 مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که مادران با سبک ایمن مشکلات کمتری در تنظیم هیجانات داشته، وضوح هیجانی بالاتر و توانایی دسترسی به راهبردهای نظمبخشی هیجانی بهتری دارند؛ سبک اجتنابی قادر به پیشبینی مشکلات مربوط به شرکت در رفتارهای هدفمند و سبک دوسوگرا به طور معنیداری نمره کل دشواری در تنظیم هیجان، عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، مشکلات کنترل تکانه و محدودیت دسترسی به راهبردهای تنظیم هیجانی را پیشبینی نمود. نتیجهگیری: این نتایج بیانگر اهمیت بیشتر سبکهای دلبستگی دوسوگرا و ایمن و نقش کمتر سبک اجتنابی در پیشبینی مشکلات مرتبط با نظمبخشی به هیجانات در مادران حاشیهنشین شهر تهران بود.
محبوبه زارع باغبیدی؛ اعظم اعتمادی فرد
چکیده
مقدمه: امروزه با توجه به زیاد شدن آمار زوجین متقاضی طلاق و آثار نامطلوب آن بر جامعه و اجتماع بشری بررسی عوامل مؤثر بر دلزدگی زناشویی بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته است. دلزدگی زناشویی وضعیت دردناک فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که در شدیدترین حالت آن به طلاق منتهی میشود. در همین راستا، این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای مهارت ...
بیشتر
مقدمه: امروزه با توجه به زیاد شدن آمار زوجین متقاضی طلاق و آثار نامطلوب آن بر جامعه و اجتماع بشری بررسی عوامل مؤثر بر دلزدگی زناشویی بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته است. دلزدگی زناشویی وضعیت دردناک فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که در شدیدترین حالت آن به طلاق منتهی میشود. در همین راستا، این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای مهارت ارتباطی در رابطه بین ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق در شهر یزد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعهی آماری شامل کلیهی زوجین متقاضی طلاق در شهر یزد بودند که از بین زوجین مراجعه کننده به دادگاه خانواده و مراکز مشاوره به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 180 نفر از این زوجین به عنوان نمونهی پژوهش انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی (BMC) پاینز (1996)، پرسشنامه تجدید نظر شدة مهارتهای ارتباطی جرابک (۲۰۰۴) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS-20) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که بین ناگویی هیجانی و مهارتهای ارتباطی با دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این تحقیق، شناخت وکسب مهارتهای ارتباطی توسط زوجین، باتوجه به رابطهی معنا دار ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی میتواند نقش واسطهای مؤثری در کاهش تقاضای طلاق داشته باشد.
آرزو امید پور؛ مجید برادران؛ فرزانه رنجبر نوشری
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش اثربخشی آموزش قدردانی بر همدلی و مهارتهای ارتباطی نوجوانان بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 3258 از دانش آموزان دختر پایه هشتم شهرستان رشت در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آنها نمونهای به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی ...
بیشتر
مقدمه: هدف این پژوهش اثربخشی آموزش قدردانی بر همدلی و مهارتهای ارتباطی نوجوانان بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 3258 از دانش آموزان دختر پایه هشتم شهرستان رشت در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آنها نمونهای به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمعآوری دادهها، از پرسشنامههای مهارتهای ارتباطی کوئین دام (2004) و همدلی جولیف و فارینگتون (2006) و آموزش قدردانی ایمونز و مک کالوگ (۲۰۰۳) استفاده شد. دادههای پژوهش با تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش قدردانی بر افزایش همدلی (028/0P˂) و مهارتهای ارتباطی دختران نوجوان اثرگذار است (001/0P˂). نتیجهگیری: بر اساس نتایج یافته های این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که دوره نوجوانی دوره بسیار حساس و با اهمیتی است که دارای ویژگیهای منحصر به فرد میباشد و در این زمینه آموزش قدردانی میتواند مؤثر باشد.
شبنم جوانمرد؛ حسین اسکندری؛ احمد برجعلی؛ نورعلی فرخی
چکیده
مقدمه: بهزیستی اجتماعی یکی از ابعاد سهگانه بهزیستی روانی است که در کنار بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تصویر کاملی از سلامت روان افراد ارائه میدهد. بر اساس نظریه تبادل اجتماعی به نظر میرسد، سطوح این متغیر در محیط کار توسط راهبردهایی که افراد برای تاثیرگذاری بر یکدیگر استفاده میکنند و همچنین فرهنگ جمعگرایی در سازمان ...
بیشتر
مقدمه: بهزیستی اجتماعی یکی از ابعاد سهگانه بهزیستی روانی است که در کنار بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تصویر کاملی از سلامت روان افراد ارائه میدهد. بر اساس نظریه تبادل اجتماعی به نظر میرسد، سطوح این متغیر در محیط کار توسط راهبردهایی که افراد برای تاثیرگذاری بر یکدیگر استفاده میکنند و همچنین فرهنگ جمعگرایی در سازمان پیشبینی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی قدرت تمیزی ترکیب متغیرهای راهبرد نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمعگرایی سازمانی در تفکیک سه سطح بهزیستی اجتماعی در محیط کار است. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع پیشبینی است که با هدف پیشبینی عضویت گروهی و دستیابی به یک معادله ممیز طراحی شده است. نمونۀ پژوهشی 179 نفر از پرسنل ستادی شرکت ملی نفت ایران در سال 1398 بودند. دادهها در نرما فزار آماری SPSS-23 با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس یکراهه و تحلیل ممیز تحلیل شدند. یافتهها: یافتهها نشان داد که در راهبردهای نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمعگرایی سازمان، بین سه گروه (بهزیستی اجتماعی بالا، پایین و متوسط) در سطح 95/0 اطمینان تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل ممیز حاکی از آن است که ترکیب راهبردهای نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمعگرایی سازمانی، بطور معناداری سطوح بهزیستی اجتماعی در محیط کار را از یکدیگر تفکیک میکند. نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که بکارگیری راهبردهای نفوذ اجتماعی نرم در سازمانهایی که فرهنگ جمعگرایی در آنها جریان دارد، بهواسطۀ افزایش پاداشها و کاهش هزینههای روانشناختی در روابط بینفردی، با افزایش کیفیت روابط بینفردی و در نتیجه دستیابی به سطوح بالای بهزیستی اجتماعی همراه است.