روانشناسی اجتماعی
جواد شهبازی؛ مالک میرهاشمی؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی
چکیده
مقدمه: از زمان معرفی شبکههای اجتماعی تاکنون، سرعت تحولات در زندگی دچار افزایش تصاعدی گردیده است. وابستگی به شبکههای اجتماعی میتواند، جریان زندگی انسان را دستخوش تغییرات اساسی نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطۀ سبکزندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکههای اجتماعی با میانجیگری هوشهیجانی انجام پذیرفت.روش: ...
بیشتر
مقدمه: از زمان معرفی شبکههای اجتماعی تاکنون، سرعت تحولات در زندگی دچار افزایش تصاعدی گردیده است. وابستگی به شبکههای اجتماعی میتواند، جریان زندگی انسان را دستخوش تغییرات اساسی نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطۀ سبکزندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکههای اجتماعی با میانجیگری هوشهیجانی انجام پذیرفت.روش: طرح پژوهش همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، دانشجویان استان تهران در سال 1400 بودند که 515 نفر به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای مورد بررسی قرار گرفتند. در خصوص تحصیلات، 98/13 درصد کمتر از کارشناسی، 74/48 درصد کارشناسی، 08/24 درصد کارشناسی ارشد و 20/13 درصد دکتری شرکت داشتند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه وابستگی به اینترنت و شبکههای اجتماعی یانگ (1998)، پرسشنامه سبکزندگی لعلی و عابدی (1391)، پرسشنامه نیازهای بنیادی روانشناختی گواردیا و همکاران (2000) و پرسشنامه هوشهیجانی اسکات (1998) استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین مؤلفههای سبکزندگی، نیازهای بنیادی روانشناختی و هوشهیجانی با وابستگی به شبکههای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد (P<0.01). با توجه به شاخصهای CFI, GFI, RMSEA به ترتیب با مقادیر 057/0، 949/0 و 967/0 برازش مدل تأئید گردید. همچنین، نقش واسطهای هوشهیجانی در ارتباط سبکزندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکههای اجتماعی مشخص گردید.نتیجهگیری: بنابراین از طریق بهبود سبکزندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی میتوان، نسبت به اصلاح وابستگی به شبکههای اجتماعی اقدام نمود.
روانشناسی اجتماعی
بهره عارفی شیخ؛ آرزو اصغری؛ اسدالله ویسی
چکیده
مقدمه: مهارتهای اجتماعی میتواند، توانایی فرد را برای برقراری ارتباط صحیح با دیگران افزایش دهد و در کاهش کمرویی و مؤلفههای آن نقش داشته باشد. هدف این پژوهش اثربخشی نمایشدرمانی بر مهارت اجتماعی و کمرویی دختران 9-11 سالة شهرستان مریوان بود.روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون_پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه ...
بیشتر
مقدمه: مهارتهای اجتماعی میتواند، توانایی فرد را برای برقراری ارتباط صحیح با دیگران افزایش دهد و در کاهش کمرویی و مؤلفههای آن نقش داشته باشد. هدف این پژوهش اثربخشی نمایشدرمانی بر مهارت اجتماعی و کمرویی دختران 9-11 سالة شهرستان مریوان بود.روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون_پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش را تمامی دختران 11-9 ساله مدرسه 22 بهمن مریوان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادند که با نمونهگیری در دسترس، 30 دانشآموز انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای مهارتهای اجتماعی ماتسون (1983) و کمرویی استنفورد (1997) استفاده شد. برای گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقهای مداخله نمایش درمانی به صورت دو جلسه در هفته اجرا شد، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. دادههای آماری با استفاده از تحلیل کوواریانس تکمتغیره تحلیل شدند.یافتهها: نتایج نشان داد، نمایشدرمانی اثر معناداری بر مهارتهای اجتماعی (150/57F=، 01/0>P) و کاهش کمرویی (91/73F=، 01/0>P) داشت.نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش میتوان گفت، نمایشدرمانی بر رفتارهای اجتماعی مناسب، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتریطلبی و اطمینان زیاد به خود و رابطه با همتایان تأثیر میگذارد؛ بنابراین نقش مهمی در کاهش کمرویی دختران دارد.
روانشناسی اجتماعی
سرور خبازثابت؛ مولود کیخسروانی؛ علی پولادی ریشهری؛ محمد رضا بحرانی
چکیده
مقدمه: در گذشته، جراحی زیبایی در جهت بازگشت عملکرد و شکل طبیعی عضوی از بدن انجام میشد، اما امروزه جراحی زیبایی کارکرد اصلی خود را از دستداده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان با تکیه بر نوع جراحی در زنان متقاضی جراحی زیبایی ...
بیشتر
مقدمه: در گذشته، جراحی زیبایی در جهت بازگشت عملکرد و شکل طبیعی عضوی از بدن انجام میشد، اما امروزه جراحی زیبایی کارکرد اصلی خود را از دستداده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان با تکیه بر نوع جراحی در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی که در سال 1399 به کلینیکهای زیبایی شهر بوشهر مراجعه کرده بودند را شامل میشد. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بود که به شیوه نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر و امانی (1392)، نگرش به مد رضایی (1393)، تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. یافتهها: یافتهها حاکی از آن بود که متغیرهای نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان پیشبینی کننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. یافتههای مدل ساختاری نشان داد که مسیر نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با تنظیم شناختی هیجان بهطور مستقیم و با گرایش به جراحی زیبایی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان معنادار میباشد. نتیجهگیری: تحلیل دادهها نشاندهنده مناسب بودن شاخصها بود و نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. یافتههای این پژوهش میتواند، برای رواندرمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناختهای غیرمنطقی و آموزش سبکهای مقابلهای جهت کاهش تصویر بدنی منفی و مدگرایی و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.
روانشناسی اجتماعی
عاطفه اسحاقی؛ زهرا نادری نوبندگانی؛ فهیمه دهقانی
چکیده
مقدمه: مخاطرات استفاده از شبکههای اجتماعی موجب شده است، طی دهههای اخیر تحقیقات مختلفی در این حوزه صورت گیرد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی نقش میانجیگری حسادت و نیز نقش تعدیلگر ادراک حمایت همسر در رابطه بین مقایسه اجتماعی رو به بالا و افسردگی در شبکههای اجتماعی مجازی بود.روش: روش پژوهش همبستگی- مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: مخاطرات استفاده از شبکههای اجتماعی موجب شده است، طی دهههای اخیر تحقیقات مختلفی در این حوزه صورت گیرد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی نقش میانجیگری حسادت و نیز نقش تعدیلگر ادراک حمایت همسر در رابطه بین مقایسه اجتماعی رو به بالا و افسردگی در شبکههای اجتماعی مجازی بود.روش: روش پژوهش همبستگی- مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل افراد متأهل شهر کرمان و نمونه 320 نفر از زنان و مردان این شهر بودند که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق لینکی که برایشان ارسال شد به پرسشنامه محقق ساخته مقایسه اجتماعی رو به بالا در شبکههای اجتماعی مجازی، پرسشنامه افسردگی رادلوف (1991)، پرسشنامه حسادت در شبکههای اجتماعی تاندوک، فروسی و دافی (2015) و مقیاس تجدید نظر شده حمایت در روابط صمیمانه دهل لارسن و لاندرس (2001) پاسخ دادند. سپس دادهها با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد، حسادت میتواند؛ نقش میانجی را در رابطه بین مقایسه اجتماعی رو به بالا در شبکههای اجتماعی و افسردگی ایفا کند. همچنین ادراک حمایت همسر توانست در رابطه بین حسادت در شبکههای اجتماعی مجازی و افسردگی را تعدیل کند. نتیجهگیری: با توجه به یافتهها میتوان گفت، مقایسه رو به بالا با دیگران علاوه بر تأثیر بر حسادت در شبکههای اجتماعی مجازی میتواند؛ افسردگی را نیز در افراد متأهل افزایش دهد. در این بین ادراک حمایت همسر میتواند در کاهش پیامدهای حسادت ورزی در این شبکهها موثر باشد.
روانشناسی اجتماعی
یوسف جلالی؛ حسین اسکندری؛ احمد برجعلی؛ فرامرز سهرابی؛ محمد عسگری
چکیده
مقدمه: شواهد بیشماری حاکی از تغییرات رفتاری اساسی در نوجوانان ایرانی است. به احتمال زیاد بتوان این تغییرات را به مسائل هویتی آنان نسبت داد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی روانی اجتماعی هویت نوجوانان ایرانی و تعیین رابطه احتمالی آن با تغییرات رفتاری آنان انجام شد.روش: این پژوهش از لحاظ رویکرد آمیخته بود. در مرحله کیفی ...
بیشتر
مقدمه: شواهد بیشماری حاکی از تغییرات رفتاری اساسی در نوجوانان ایرانی است. به احتمال زیاد بتوان این تغییرات را به مسائل هویتی آنان نسبت داد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی روانی اجتماعی هویت نوجوانان ایرانی و تعیین رابطه احتمالی آن با تغییرات رفتاری آنان انجام شد.روش: این پژوهش از لحاظ رویکرد آمیخته بود. در مرحله کیفی از روش روایت پژوهی و در مرحله کمّی از روش همبستگی استفاده شد. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر 15 تا 20 ساله بعلاوه روانشناسان و جامعهشناسان شهر تهران در سال 1399 بود. 19 نفر از نوجوانان با نمونهگیری داوطلبانه و 6 نفر از متخصصان با نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر 15 تا 20 ساله شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آنها 218 نفر با نمونهگیری داوطلبانه انتخاب شدند. گردآوری دادهها در بخش کیفی از طریق مصاحبه داستان زندگی مک آدامز (1995) و در بخش کمی به وسیله پرسشنامه محققساخته صورت پذیرفت. جهت تحلیل دادهها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد.یافته ها: نتایج تحلیل محتوا بعلاوه تحلیل عاملی نشان داد که مدل کلان روایت نوجوانان شامل مؤلفههایی چون تعلق به خانواده، پایبندی به ارزشهای دینی و اطاعت از والدین است و مدل ضد روایت نیز مؤلفههایی چون سبک زندگی اختیاری، حس منحصر به فرد بودن، استقلال خواهی و رقابت جویی را در بردارد.نتیجه گیری: میتوان تغییرات رفتاری نوجوانان پسر ایرانی را به دو عامل عمده نسبت داد: 1- تضاد میان برخی مؤلفههای ضد روایت و کلان روایت آنها 2- وضعیت نسبتاً افراطی برخی مؤلفههای روایتهای آنها.
روانشناسی اجتماعی
حسین سامانی؛ سروش گلبابائی؛ خاطره برهانی
چکیده
مقدمه: قیممآبی در روابط بینفردی و زندگی اجتماعی پدیدهای رایج است، اما مطالعات بسیار کمی تاکنون رابطهی آن را با دیگر سازههای روانشناختی بررسی کردهاند و مشخصاً ارتباط آن در روابط بینفردی با مؤلفههای همدلی روشن نیست. هدف از پژوهش حاضر نخست طراحی و ساخت ابزاری جهت سنجش قیاممآبی در زندگی روزمره و سپس بررسی رابطه قیممآبی ...
بیشتر
مقدمه: قیممآبی در روابط بینفردی و زندگی اجتماعی پدیدهای رایج است، اما مطالعات بسیار کمی تاکنون رابطهی آن را با دیگر سازههای روانشناختی بررسی کردهاند و مشخصاً ارتباط آن در روابط بینفردی با مؤلفههای همدلی روشن نیست. هدف از پژوهش حاضر نخست طراحی و ساخت ابزاری جهت سنجش قیاممآبی در زندگی روزمره و سپس بررسی رابطه قیممآبی با مؤلفههای مختلف همدلی و سرایت رفتاری است.روش: تحقیق حاضر به لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و نمونهگیری به روش دردسترس صورت گرفته است. ساختار و بار عاملی پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و روایی درونی با استفاده از آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. طی مطالعهی دوم با استفاده از پرسشنامهی قیممآبی ساخته شده در تحقیق اول، مقیاس واکنشپذیری بینفردی (گلبابائی و همکاران، 2022) و مقیاس همدلی (جردن و همکاران، 2016) ، رابطهی بین مؤلفههای مختلف همدلی و سرایت رفتاری با سازهی قیممآبی از طریق همبستگی و مدل رگرسیونی مشخص شد.یافتهها: نمرهی قیممآبی با دغدغه همدلانه (0.05 p <) رابطهی مثبت معنادار و با پریشانی شخصی رابطهی منفی معنادار (0.05 < p) داشت. همچنین دو متغیر دغدغه همدلانه (0.01 < p) و پریشانیشخصی (0.01 < p) به عنوان پیشبین در مدل نهایی رگرسیونی به عنوان پیشبین نمرهی قیممآبی افراد باقیماندند.نتیجهگیری: رابطهی معکوس میان دو مؤلفهی همدلی (دغدغه همدلانه و پریشانی شخصی) با قیممآبی مؤید لزوم توجه به پیامدهای گاه متضاد سازههای زیرمجموعهی همدلی است. مطالعات آینده میتوانند با روش آزمایشی و بررسی دیگر سازههای روانشناختی، عوامل مؤثر بر قیممآبی را روشن کنند.
روانشناسی اجتماعی
مازیار باقریان؛ روناک پورمند؛ جلیل باباپور خیرالدین؛ تورج هاشمی نصرت آباد
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ جنسیّتزدگی دوسوگرایانۀ آشکار و ناآشکار (ضمنی) با نقشهای جنسیّتی و پیشبینی نقشهای جنسیّتی بر اساس انواع مختلف جنسیّتزدگی در نوجوانان بود.روش: روش پژوهش از لحاظ هدف در ردیف پژوهشهای کاربردی و به لحاظ جمعآوری دادهها از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش را تمام نوجوانان دختر ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ جنسیّتزدگی دوسوگرایانۀ آشکار و ناآشکار (ضمنی) با نقشهای جنسیّتی و پیشبینی نقشهای جنسیّتی بر اساس انواع مختلف جنسیّتزدگی در نوجوانان بود.روش: روش پژوهش از لحاظ هدف در ردیف پژوهشهای کاربردی و به لحاظ جمعآوری دادهها از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش را تمام نوجوانان دختر و پسر 12 تا 18 سالهی شهر تبریز که در حال تحصیل در یکی از مدارس این شهر بودند، تشکیل دادهاند. نمونۀ مورد از 122 نفر نوجوان تشکیل شده است که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامۀ نقشهای جنسیّتی توماس و رابینسون (1981)، مقیاس جنسیّتزدگی دوسوگرایانه (گلیک و فیسک، 1996)، و تست تداعی ضمنی جنسیّتزدگی دوسوگرایانه (گرینوالد و همکاران، 1998؛ دیالیویرالاکس و همکاران، 2015) استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین جنسیّتزدگی خیرخواهانه آشکار و ناآشکار با نقشهای جنسیّتی مردانه همبستگی مثبت (p < .01)، و بین جنسیّتزدگی خصمانه آشکار و ناآشکار با نقشهای جنسیّتی زنانه همبستگی منفی وجود دارد (p < .01). همچنین تحلیلهای رگرسیون نشان دادند، جنسیّتزدگی خصمانه آشکار و ناآشکار میتوانند؛ نقشهای جنسیّتی زنانه (p < .01) واریانس و جنسیّتزدگی خیرخواهانه آشکار و ناآشکار نیز میتوانند؛ نقشهای جنسیّتی مردانه را به شکلی معنادار پیشبینی کنند (p < .01). علاوه بر این، یافتهها نشان داد، متغیرهای پژوهش 5/19% از واریانس نقشهای جنسیّتی زنانه، و 17% از واریانس نقشهای جنسیّتی مردانه را پیشبینی میکنند.نتیجهگیری: از نگرشهای جنسیّتزده دوسوگرایانۀ مختلف میتوان برای پیشبینی نقشهای جنسیّتی نوجوانان استفاده کرد.