نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیات علمی بخش روانشناسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون

2 فارغ التحصیل کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه سلمان فارسی کازرون

3 عضو هیات علمی بخش روانشناسی دانشگاه شیراز

چکیده

مقدمه: علی‌رغم تأثیر متغیرهای موقعیتی و بی‌ثبات بر پرخاشگری، ثبات نسبی این متغیر در طول زندگی نیز در برخی پژوهش‌ها تأئید شده است. هدف پژوهش حاضر پیش‌بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس متغیرهای فردی باثبات هوش، ابعاد خلق‌و‌خو و سبک‌های دلبستگی بود.
روش: جامعه‌ی آماری این پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون بود که 266 نفر از آن‌ها به روش نمونه‌گیری در دسترس به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌ پرخاشگری باس و پری (1992)، پرسش‌نامه‌ سرشت و منش (کلونینجر و همکاران، 1994)، پرسش‌نامه دلبستگی بزرگسالان بشارت (2011)، مقیاس آزمون هوش نابسته به فرهنگ کتل   (1957) و همچنین پرسش‌نامه مقبول‌نمایی اجتماعی کران و مارلو (1960) استفاده شد. پس از مهار اثر مقبول‌نمایی اجتماعی از طریق ضریب همبستگی تفکیکی، متغیرهای دارای رابطه‌ی معنی‌دار با پرخاشگری کلی بعنوان متغیر پیش‌بین پرخاشگری وارد تحلیل رگرسیون به روش گام‌به‌گام شدند.
یافته‌ها: ضرایب همبستگی نشان داد که پرخاشگری با متغیرهای نوجویی، آسیب‌پرهیزی، پشتکار، دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرا دارای رابطه‌ مثبت معنی‌دار است. همچنین براساس خروجی رگرسیون دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا، متغیر خلق‌وخویی آسیب‌پرهیزی در کنار مقبول‌نمایی اجتماعی توانستند به میزان 47 درصد پرخاشگری را پیش‌بینی کنند که البته از این میزان 16 درصد مربوط به سبک پاسخدهی مقبول‌نمایانه‌ی اجتماعی بود.
نتیجه‌گیری: می‌توان نتیجه گرفت که در جمعیت بهنجار دانشجویی وزن متغیرهای با ثبات شخصیتی در پیش‌بینی پرخاشگری چندان هم زیاد نیست و شاید بقیه‌ پراکنش پرخاشگری را بتوان با عوامل موقعیتی و اکتسابی‌تر تبیین نمود. با توجه به سهم کم متغیرهای دیرپای شخصیتی، انتظار از اصلاح پذیری و درمان پرخاشگری دانشجویان با مداخله افزایش می‌یابد. 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Predicting the university student’s Aggression according to Intelligence, Temperament and Attachment

نویسندگان [English]

  • Alireza Azimpour 1
  • Fateme Nemati Habil 2
  • Habib Hadianfard 3

1 Assistant Prof. of psychology department, Salman Farsi University of Kazerun

2 graduated of master degree in general psychology. Salman Farsi University of Kazerun

3 Professor of clinical psychology. clinical psychology departement. Shiraz university

چکیده [English]

Introduction: Despite the effects of inconstant and situational variables on aggression, relative constancy of aggression across life span was confirmed in some studies. The present study aimed to predict the university student’s aggression according to intelligence, temperament dimensions and attachment styles as constant individual variables.
Method: The population of the study was Salman Farsi University of Kazerun’s students, that 266 of them were selected by convenience sampling. For gathering data Buss-Perry Aggression questionnaire (Buss & Perry,1992), Temperament and Character inventory (Cloninger, et al., 1994), Adult attachment Inventory (Besharat,2011), The Cultural Fair Intelligence Test III (Cattel,1957) and Marlowe-Crown Social desirability scale (Crown and Marlowe,1960) were used. After controlling the effect of social desirability by partial correlation method, the variables with significant relationships to general aggression were considered for regression analysis with a stepwise method to predict the aggression.
Results: Correlation coefficients indicated that aggression positively correlated to avoidant and ambivalent attachment, novel seeking, harm avoidance, and persistence. Besides according to the output of the regression avoidant and ambivalent attachment, harm-avoidance besides social desirability could predict 47% of aggression, although 16% of it was pertinent to social desirably responding.
Conclusions: It can be concluded that among normal university students, the weight of constant individual variables to predict aggression is not so much, and perhaps the other residual variance of aggression could be explained by situational or more acquired variables. Considerable to the little role of long-term personality variables, the expectation of modifiability and treatment of student’s aggression by intervention would be increased.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Aggression
  • Attachment styles
  • Intelligence
  • Temperament

مقدمه

پرخاشگری رفتاری است که هم در انسان و هم در بسیاری جانوران دیگر از سطوح تکاملی مختلف دیده می‌شود (رنگهام[1]، 2018). پرخاشگری انسان را می‌توان هر رفتاری دانست که دارای نیت آنی آسیب‌رسانی به دیگران است (ونسترا، بوشمن و کول[2]، 2017). این رفتار بعنوان واکنشی به ناکامی (دالرد، میلر، دوب، ماورر[3]، 1939؛ بروئر، شارکو و کواندت[4]، 2015) می‌تواند در محیط‌های ناکام‌کننده بیشتر دیده شود. یکی از این محیط‌ها، محیط‌های تحصیلی مثل دانشگاه‌ها است. ناکامی‌های این محیط، می‌تواند برخی دانشجویان را به پرخاشگری و رفتارهای پرخطر سوق دهد (صادقی، عابدینی و نوروزی،1390). با این حال همه‌ی افراد در مواجهه با ناکامی پرخاشگری نمی‌کنند و تفاوت‌های فردی زیادی در بروز این رفتار وجود دارد (ونسترا و همکاران، 2017).

در تبیین پرخاشگری، نظریه‌پردازانی چون فروید و لورنز[5] این رفتار را دارای ریشه‌های باثبات زیستی می‌دانستند؛ در حالی که نظریه‌پردازانی چون باندورا عامل یادگیری و عوامل بی‌ثبات شناختی و محیطی را در بروز این رفتار موثر می‌دیدند (کالدیبای، پازیلووا و یاساو[6]، 2017). امروزه در الگوی پرخاشگری عمومی (GAM)[7] تلاش شده تا براساس تحقیقات مفصل گذشته مجموعه عوامل باثبات و بی‌ثبات مؤثر بر پرخاشگری در نظر گرفته شده و با هم ترکیب شوند (آلن، آندرسون و بوشمن[8]، 2017). البته بحث ثبات یا بی‌ثباتی رفتارهای آدمی منحصر به پرخاشگری نبوده و در مباحث بسیار روانشناختی دیده می‌شود. شواهد علمی توانسته‌اند در کنار تأئید بی‌ثباتی‌ها و تغییرات در رفتار انسان، برخی متغیرهای نسبتاً باثبات فردی در طول عمر را نیز پیدا کنند؛ متغیرهایی چون هوش، سبک دلبستگی و خلق‌وخو[9] (بلازر، کناچ، میتچل[10] و همکاران، 2015). در این پژوهش تلاش می‌شود تا سهم این عوامل با‌ ثبات و نسبتاً مادام‌العمر شناختی (هوش)، انگیزشی (سبک های دلبستگی) و هیجانی (خلق‌وخو) در پیش‌بینی پرخاشگری مورد بررسی قرار گیرد.

هوش بعنوان متغیری باثبات، شاید بتواند نوعی بازداری شناختی برای پرخاشگری فراهم کند (پیکو و پینزه[11]، 2014). هوش را به طور کلی می‌توان به عنوان توانایی درک اطلاعات در نظر آورد و آن را وسیله‌ای برای سازگار شدن با محیط در نظر گرفت (بودو، بوچارد و ریکین[12] و همکاران، 1996). برخی پژوهش‌ها بین هوش و برخی تمایلات متضاد با پرخاشگری همچون رفتارهای جامعه‌یار[13]، هویت اخلاقی و استدلال‌های اخلاقی، رابطه‌ای مثبت را نشان داده‌اند (کارلو، هاوسمن، کریستین و رندال[14]، 2003؛  لنگدون، مورفی، کلیر و پالمر[15]، 2010؛ ایبانز[16] و همکاران، 2003؛ عظیم‌پور، شهنی‌ییلاق، اسفندیاری، عبدالهی، اسلامیه[17]، 2017).  بازنگری پژوهشی گراسیا-سنکوا، سالگروب و فرندز-برکاک[18] (2014) نشان می‌دهد که سازه‌ی موسوم به هوش هیجانی می‌تواند، پرخاشگری پایین‌‌تر افراد را پیش‌بینی کند. با این حال هوش هیجانی متغیری قابل آموزش و اصلاح است (طالقانی نژاد، داوری، لطفی کاشانی، ۱۳۹۸) و از صفات شخصیتی مادام‌العمر و باثبات به شمار نمی‌رود. بر این اساس برخی حتی طرح اصطلاح «هوش» را در توصیف سازه‌ی موسوم به «هوش هیجانی» مورد تردید قرار داده‌اند (سیف، 1385). در مورد رابطه‌ی هوش شناختی و پرخاشگری تحقیقات زیادی انجام نشده است. زاجنوسکی و زاجنوسکا[19] (2015) با انجام سه مطالعه بر دانشجویان لهستانی دریافتند که هوش با پرخاشگری بیرونی (فیزیکی و کلامی) رابطه‌ای نداشته اما با  فرایندهای داخلی مرتبط با پرخاشگری (خشم و خصومت) دارای رابطه‌ای منفی است. عظیم‌پور و سلیمی (1398) نیز در بررسی رابطه‌ی هوش و پرخاشگری در میان دانش‌آموزان دبیرستانی شهر بندرعباس نشان دادند، بین هوش با پرخاشگری کلی، پرخاشگری بدنی، کلامی و خشم رابطه‌ای منفی وجود دارد؛ بعلاوه هوشبهر می‌تواند در کنار خودکارآمدی، پرخاشگری را پیش‌بینی کند.

خلق‌وخو، مزاج یا سرشت یکی دیگر از متغیرهای باثبات شخصتی است که به جنبه‌های هیجانی ذاتی و ناآموخته شخصیت فرد اشاره دارد (دپو و فو[20]، 2012). الگوهای نظری زیادی در مورد انواع خلق‌وخو مطرح شده است؛ توماس و چس[21] سه خلق‌وخوی آسان، مشکل و دیرجوش[22] را مطرح کردند (شاینر[23]و همکاران، 2012). کاگان از کودکان کم‌رو و گشاده‌رو[24] سخن به میان آورد (شوارتز[25]و همکاران ، 2013) و باس و پلامین[26] به هیجان‌پذیری، جنب‌وجوش و مردم‌آمیزی [27] بعنوان ابعاد خلق‌وخو اشاره داشتند (شاینر و همکاران، 2012). یکی از الگوهای جدید و رایج خلق‌وخو الگوی کلونینجر[28] است. کلونینجر، چهار بعد برای سرشت معرفی کرده است؛ نوجویی[29]، آسیب پرهیزی[30]، وابستگی به پاداش[31]، پشتکار[32]. نوجویی عبارت است از فعالسازی رفتاری در پاسخ به محرک‌های جدید برای جستجوی پاداش یا رهایی از تنبیه. آسیب‌پرهیزی عبارت است از بازداری رفتاری جهت عدم مواجهه با تنبیه یا نبود پاداش. وابستگی به پاداش به صورت تداوم پاسخ  پس از پاداش تعریف می‌شود و پشتکار عبارت است از تنظیم تقویت متناوب که با سخت کوشی علی‌رغم فشارها مشخص می‌شود (کاس[33]، 2003).

تحقیقات زیادی توانسته‌اند روابط بین خلق‌وخو و ابعاد پرخاشگری را نشان دهند (ویتارو، بارکر، بوین و ترمبلی[34]، 2006؛ ییان، فارور و ترمبلی [35] ،2009؛ راسل، هارت، رابینسون و اولسن[36]،2010؛ باسوگلو، آنر، آتس[37] و همکاران، 2011؛ درودی، میکاییلی و نریمانی، 1395؛ آدرتون، تاکت، فرر و رابینز[38]، 2017) البته در این تحقیقات معمولاً خلق‌وخو در تعامل با عوامل دیگر مثل سبک فرزندپروری توانست پرخاشگری را پیش‌بینی کند. آدرتون و همکاران (2017) نشان دادند خلق‌وخوی افراد می‌تواند، عاملی برای تبدیل شدن آنها به یک قربانی یا یک مجرم باشد. به این صورت که هیجانات منفی بالا و تلاش کم برای مهار رفتار باعث افزایش احتمال قربانی شدن می‌شود و تلاش کم برای مهار رفتار باعث افزایش احتمال مجرم شدن می‌گردد. بنابراین خلق‌وخوی یک فرد می‌تواند، پیش‌بینی کننده‌ رفتار پرخاشگرانه و مجرمانه وی باشد. از بین عوامل خلق‌وخویی (سرشتی) مورد اشاره‌ کلونینجر نوجویی با رفتار های ضداجتماعی و پرخاشگرانه دارای رابطه‌ مثبت و آسیب پرهیزی با رفتارهای فوق دارای رابطه‌ی منفی بوده است (باسوگلو و همکاران، 2011 و درودی و همکاران، 1395).  

سبک دلبستگی[39] یکی دیگر از متغیرهای باثبات شخصیتی است که از رابطه والد و کودک در سالهای اولیه‌ زندگی شکل می‌گیرد. هر چند دلبستگی با خلق‌وخو و ویژگی‌های سرشتی در تعامل است، اما بیش از آن‌ می‌تواند؛ صلاحیت اجتماعی آینده‌ی فرد را پیش‌بینی کند (گراه[40] و همکاران، 2017). سبک دلبستگی عموماً بعنوان متغیری دیرپا و مادام‌العمر تلقی می‌شد که در دو سال اول زندگی شکل می‌گیرد، با این حال شواهدی از اصلاح‌پذیری سبک دلبستگی در اثر روابط فردی در سنین بالاتر یافت شده است (دیویلا، برگ و هامن[41]، 1997) بسیاری از روانشناسان رشد در مورد سه سبک اساسی دلبستگی توافق دارند؛ سبک اول یا دلبستگی ایمن[42] مربوط به کودکانی است که هنگام مواجهه با موقعیت تنیدگی‌زا از مراقب خود به‌عنوان منبع اساسی برای تنظیم اضطراب و افسردگی استفاده می‌کنند. سبک ‌دوم یا دلبستگی ناایمن اجتنابی[43] مربوط به کودکانی است که نمی‌توانند از مراقب خود به‌عنوان منبع آرامش برای تنظیم عواطف منفی استفاده کنند. سبک سوم د‌لبستگی دوسوگرا[44] است که توصیف کننده‌ کودکانی است که به هنگام روبه‌رو شدن با شرایط اضطراب، از مراقب خود به‌صورت ناپایدار و دوسوگرا استفاده می‌کنند (فرالی[45]، 2002).

در مورد تأئید رابطه‌ی بین سبک‌های دلبستگی و پرخاشگری یافته‌های پژوهشی زیادی وجود دارد (کنز، کنز، کلارکین و کرنبرگ[46]، 2008؛ مشهدی و محمدی، 1388؛ سجادی، سرابیان و شریفی‌درآمدی، 1392؛ صبری، خوشبخت و گلزار، 1393؛ زارعی، حیدری، محمودی نودژ و همکاران، 1393؛ شفیع پور، صادق، جعفری‌اصل، کاظم‌نژاد لیلی، 1395؛ خزاعی، نوابی‌نژاد، فرزاد و زهراکار، 1397؛ ویلسون، گاردنر، بروسی[47] و همکاران، 2013). شفیع پور و همکاران (1395) در پژوهشی بر نوجوانان به این نتیجه رسیدند که افراد دارای سبک دلبستگی ایمن، پرخاشگری کمتری نسبت به افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی و مضطرب داشتند. خزاعی و همکاران (1397) نیز نشان دادند، پرخاشگری‌های ارتباطی با دلبستگی ایمن دارای رابطه‌ی منفی و با دلبستگی‌های ناایمن دارای رابطه‌ مثبت بود. با این حال دالایرا و وینراب[48] (2007) نشان داد که کودکان ناایمن در مواجهه با تنش‌ها از خود اضطراب بروز می دهند نه پرخاشگری. 

تحقیقات نشان داده‌اند، پرخاشگری تاحدودی یک ویژگی باثبات شخصیتی است (کالدیبای و همکاران، 2017). اما این ثبات تا چه حد است و تا چه حد بدلیل برخی صفات با ثبات و زیربنایی چون خلق‌وخو، هوش و دلبستگی است؟ در صورت تأئید پیش‌بینی‌پذیری پرخاشگری توسط متغیرهای ذکر شده، می‌توان متناسب با شدت این پیش‌بینی‌پذیری انتظار خود را از کاهش پرخاشگری بر اساس مداخلات اجتماعی- موقعیتی یا درمانی تعدیل نمود. بعلاوه مداخلاتی شدیدتر را برای افرادی در نظر گرفت که از لحاظ صفات دیرپای پیش‌بینی کننده‌ی پرخاشگری بالاتر از دیگران‌اند.

 روش

جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه سلمان فارسی شهرستان کازرون در سال 1395 بود. میزان قابل قبول در تحقیق رگرسیون را حداقل 5 برابر تعداد متغیرهای پیش‌بین و میزان قابل قبول‌تر را 10 برابر تعداد متغیرهای پیش‌بین می‌دانند. با شاخص 10 برابر متغیرهای پیش بین و وجود 9 متغیر پیش‌بین می‌تواند حداقل 90 را برای این مطالعه در نظر گرفت (بریس،کمپ و سنلگار[49]، 1384/2006، ص 294). البته مطلوب‌تر آن است که در مطالعات چند‌متغیره حجم نمونه بالاتر باشد. بر اساس یکی از راهنماهای ارائه شده برای مطالعات چندمتغیره حجم نمونه‌ای 200 نفره قابل قبول محسوب می شود (بیابانگرد، 1384 ص 126). از جامعه‌ی آماری ذکرشده 266 نفر از طریق نمونه‌گیری در‌ دسترس[50] بعنوان نمونه‌ی آماری با این پژوهش همکاری کردند. براساس تعریف جامعه‌ی آماری، ملاک ورود افراد به این تحقیق تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه سلمان فارسی کازرون بود. بنابراین دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری که خارج از این ملاک بودند برای این پژوهش به کارگرفته نشدند. اجرای فردی آزمون هوش زمان بسیار زیادی را می‌گرفت و اجرای گروهی آن نیز نیازمند سکوت و دقت از سوی مشارکت‌کنندگان بود؛ در نتیجه در کلاس‌هایی که اساتید آن حاضر شدند قسمتی از وقت کلاس را در اختیار آزمون‌گران این پژوهش بگذارند و از دانشجویانی که در آن کلاسها حاضر به ادامه‌ی حضور و همکاری بودند بطور گروهی (در 14 کلاس درسی و بیشتر کلاس‌های دروس عمومی و مشترک) آزمون گرفته شد. دشواری پیدا کردن دانشجویان همکاری‌کننده در شرایطی جز کلاس درسی و یافتن اساتیدی که حاضر به همکاری به نحو فوق باشند موجب شد تا از نمونه گیری آسان استفاده شود.

از نمونه‌ی آماری 192 تن مونث (2/72%) و 72 نفر مذکر (1/27%) بوده و 2 دانشجو نیز (8/0%) جنسیت خود را اعلام نکرده بود. میانگین سنی مشارکت‌کنندگان 20.73 (با انحراف معیار 61/2) بود.  48 نفر از مشارکت‌کنندگان از رشته‌ی روان‌شناسی (18%)، 37 نفر از رشته‌ی ادبیات (9/13%)، 45 نفر از رشته‌ی برق (9/16%)، 11 نفر از رشته‌ی ریاضیات (1/4%)، 4 نفر از رشته‌ی زبان انگلیسی (5/1%)، 27 نفر از رشته‌ی فیزیک (9/7%)، 51 نفر از رشته‌ی علوم مهندسی (2/19%)، 30 نفر از رشته‌ی علوم کامپیوتر (3/11%)، 12 نفر از رشته‌ی فناوری اطلاعات (5/4%) و 5 نفر از رشته‌ی شهرسازی (9/1%) بودند. بعلاوه یک دانشجو نیز رشته ی خود را اعلام نکرده بود (4/0%).

مشارکت‌کنندگان برای همکاری یا عدم همکاری با این تحقیق آزاد بودند. بعلاوه به دانشجویان اطمینان داده می‌شد که نتایج فردی آن‌ها محرمانه می‌ماند و صرفا در صورتی که خود آن‌ها متقاضی بودند، نتایج فردی و محتوای پژوهش به صورت یک رایانامه[51] دو ماه بعد از اجرای آزمون‌ها به آن‌ها ارائه می شد. برای اطمینان‌بخشی بیشتر دانشجویان، پرسش‌نامه‌ها بی‌نام بوده و صرفا به دانشجویان علاقمند به دانستن نتیجه‌ی فردی خود، رمزی داده می‌شد تا توسط آن رمز و از طریق یک رایانامه بتوانند بطور فردی از نتیجه‌ی خود مطلع شوند. از آنجایی که دانستن هوشبهر پایین می‌توانست نتایج بدی برای عزت نفس مشارکت‌کنندگان داشته باشد در نامه‌ی اطلاع‌رسانی نتایج فردی، در پاراگرافی درباره‌ی نابسندگی آزمون‌های هوشی از این دست در سنجش دقیق هوشبهر، وجود انواع دیگری از هوش و کلا اینکه هوش در مقایسه با تلاش، انگیزه،  هوش هیجانی و خلاقیت نمی‌تواند پیشرفت را چندان هم پیش‌بینی کند، اطلاع رسانی می‌شد.   

ابزار های پژوهش

الف) پرسش‌نامه پرخاشگری باس و پری[52] (BPAQ): این پرسش‌نامه ابزاری خودگزارشی شامل 29 عبارت است که میزان پرخاشگری کلی و چهار زیرمقیاس پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت[53] را اندازه‌گیری می‌کند و برای گروه سنی 18 تا 22 سال ساخته شده است. مقیاس پاسخدهی این پرسش‌نامه در طیف لیکرتی از کاملا شبیه من است (5) تا به هیچ وجه شبیه من نیست (1) گسترش یافته. پایایی این آزمون به روش بازآزمایی در پژوهش باس و پری[54] (1992) برای خرده‌مقیاس‌های پرخاشگری بدنی، کلامی، خشم و بدگمانی و به ترتیب عبارت بود از 80/0، 76/0، 72/0 و 72/0.  نتایج‌ اعتباریابی بر دانش‌آموزان شهر بجنورد نشان داد که ضریب آلفا برای خرده مقیاس‌های پرخاشگری فیزیکی، کلامی، خشم و خصومت به ترتیب 73/0، 58/0، 76/0 و 64/0 و ضریب آلفای کل نمره‌های پرسش‌نامه 70/0 است (گنجه، دهستانی، زاده محمدی،1392).

ب) فرم A مقیاس 3 آزمون هوش نابسته به فرهنگ کتل[55] (CFIT):  این آزمون غیرکلامی که هوش عمومی (عامل g) افراد بزرگسال و بهنجار را می‌سنجد، متشکل از دو فرم A و B و هر فرم شامل چهار قسمت است که هر قسمت بتدریج و به طور پیشرونده ای دشوارتر می‌شود و برای هر یک از این قسمت‌ها زمانی محدود ارائه می‌شود. هر سوال از این آزمون پاسخی صحیح دارد و نمره منفی نیز وجود ندارد. با وجودی که اجرای دو فرم و کسب نمره از طریق میانگین دو فرم آرمانی‌تر است اما می‌توان برای صرفه‌جویی در زمان، یکی از فرم‌ها را مورد استفاده قرار داد. بر این اساس در تحقیق حاضر از فرم A استفاده شد. هر یک از چهار قسمت این آزمون بتدریج دشوار تر می شود   کتل[56] (1957) پایایی به روش بازآزمایی این مقیاس را به مقدار 69/0 و پایایی به روش همسانی درونی را به مقدار 73/0 گزارش نمود (راز، ویلرمن و یاما[57]، 1987) در یک نمونه‌ی ایرانی همسانی درونی با استفاده روش کودر-ریچاردسون برابر با 67/0 و با استفاده از روش تنصیف برابر 55/0 بود؛ همچنین برای روایی همگرای این مقیاس ضریبی بین 5/0 تا 68/0 را به دست آمد (یارمحمدیان، 1386).

ج) پرسش‌نامه سرشت‌و‌منش[58] (TCI): این پرسش‌نامه توسط کلونینجر، پرزیبک، دراگان و وتزل[59] (1994) در 125 سوال با پاسخدهی صحیح و غلط ساخته ‌شده و دارای دو بعد سرشت و منش است. این پرسش‌نامه جنبه‌های نا‌آموختنی یا سرشت را در چهار  زیرمقیاس نوجویی، آسیب‌پرهیزی، پاداش-وابستگی و پشتکار و جنبه‌های اکتسابی یا منش را در سه زیرمقیاس شامل خود‌راهبری[60]، همکاری[61] و خود-فراروی[62] می‌سنجد. روایی سازه‌ی این زیرمقیاس‌ها و ابعاد از طریق تحلیل عامل توسط کلونینجر و همکاران (1994) تایید شده است. در بررسی  گراسیا، لانستورم، براندستورم[63] و همکاران (2013) با مقایسه 5 تحقیق اعتباریابی گذشته ضرایب کرونباخی بین 52/0 تا 82/0را برای خرده‌مقیاس‌های نسخه‌ی 125 گویه‌ای این آزمون گزارش کردند. کاویانی و پورناصح (1384) ضرایب همسانی درونی این پرسش‌نامه را در زیر مقیاس های ذکر شده بین 55/0 تا 80/0؛ و ضرایب اعتبار بازآزمایی آن را بین از 73/0 تا 90/0 گزارش کردند.

د) مقیاس دلبستگی بزرگسالان (AAI)[64] :  مقیاس دلبستگی بزرگسالان با استفاده از مواد سه آزمون قبلی دلبستگی توسط بشارت[65] (2011) در 25 ماده و طیف پاسخدهی از خیلی کم (1) تا خیلی زیاد (5) ساخته شده و بر نمونه‌هایی از جامعه‌ی ایرانی هنجاریابی شده است. در مطالعه‌ی نامبردگان سه زیرمقیاس ایمن، اجتنابی و دوسوگرا دارای ضریب همسانی درونی 91/0، 87/0 و 90/0 بودند. در این پرسشنامه از افراد خواسته می شوند گزینه‌ای را انتخاب کنند که سبک روابط بین‌فردی آن‌ها را بهتر توصیف می‌کند. دراین پژوهش نسخه‌ی 15 ماده‌ای این پرسش‌نامه مورد استفاده قرار گرفت. در این نسخه ضریب آلفای کرونباخ  هر یک از زیرمقیاس‌های ایمن، اجتنابی و دوسوگرا مورد یک نمونه‌ی دانشجویی به ترتیب 85/0، 84/0، 85/0، بوده است (بشارت و گنجی، 1391).

ه) پرسش‌نامه مقبول‌نمایی اجتماعی مارلو و کران[66] (MC-SDS): یکی از محدودیت‌های استفاده از پرسش‌نامه‌های خودگزارشی این است که سبک پاسخدهی افراد به پرسش‌نامه‌ها در قالب اثر موسوم به مقبول‌نمایی اجتماعی[67] باعث تحریف نتایج می‌شود. مقبول‌نمایی اجتماعی عبارت است از تمایل به پاسخ‌دهی به ابزار‌‌های روان‌شناختی، بر اساس آنچه مقبول و دلخواه جامعه به نظر می‌رسد. مطلوب این است که اثر مقبول‌نمایی اجتماعی از روابط مهار[68] شود تا بتوان از واقعی بودن روابط اطمینان بیشتر کسب کرد (عظیم‌پور، نظرپور، نوایی و هاشمی، 1392).

پرسش‌نامه مقبول‌نمایی اجتماعی مارلو و کران برای اولین بار توسط کران و مارلو (1960) ساخته شده و دارای نسخه‌های مختلفی است. در این پژوهش نسخه‌ی 13 گویه‌ای آن با مقیاس پاسخ‌دهی خیر و بلی استفاده شده است. اعتباریابی این نسخه در مطالعه‌ای چندفرهنگی توسط ورادی، داهورا و آهکیون[69] و همکاران، (2010) صورت گرفته که در آن مطالعه روایی و پایایی این مقیاس در میان نمونه هایی از کشورهای مختلف مورد مقایسه واقع شده ضرایب همسانی درونی در نمونه‌های مختلف از 54/0 تا 75/0 گزارش شده است. عظیم پور، نیسی[70]، شهنی‌ییلاق و ارشدی[71] (2012) در نمونه‌ای از دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز اعتبار این مقیاس را با استفاده از فرمول کدر-ریچاردسون به مقدار 51/0 گزارش نمودند.

یافته‌ها

برای تجزیه و تحلیل داده‌های این پژوهش از روش‌های آماری همبستگی پیرسون، همبستگی تفکیکی[72] و رگرسیون چندگانه استفاده شد. در ضریب همبستگی تفکیکی اثر متغیر مقبول‌نمایی اجتماعی از طریق مهار آماری از روابط بین متغیرها مهار شد. متغیر‌های دارای رابطه با پرخاشگری بعنوان متغیر پیش وارد رگرسیون چندگانه با روش گام‌به‌گام[73] شدند. از آنجایی که متغیرهای با ثبات برای پیش‌بینی مد نظر بود، صرفا متغیرهای هوش، سبک‌های دلبستگی و سرشت بدین منظور لحاظ شدند و متغیر های منشی (خود راهبری، همکاری و خود-فراروی) بدین منظور در نظر گرفته نشدند.

جدول 1 برخی شاخص‌های آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، برآمدگی و کجی را برای متغیر‌های این پژوهش نشان می‌دهد. همانطور که از این جدول مشخص است به جز کجی پرخاشگری بدنی، هوشبهر و نوجویی و برآمدگی پشتکار و هوشبهر میزان برآمدگی و کجی بقیه‌ی متغیرها بین 2+ و 2- بوده و در نتیجه توزیع آن متغیر‌ها تا حدی بهنجار است. توزیع هوشبهر در جامعه بطور معمول 100 و انحراف معیار آن 15 است (دلاور، 1385)؛ با این حال در این تحقیق میانگین هوشبهر 61/98 و انحراف معیار  آن50/17 بود.

جدول 1. جدول شاخص‌های توصیفی

متغیر

میانگین

انحراف‌معیار

برآمدگی

کجی

متغیر

میانگین

انحراف‌معیار

برآمدگی

کجی

پرخاشگری‌کل

94/80

41/17

003/0

194/0-

پشتکار

85/2

50/1

10.12

37/1

پرخاشگری‌بدنی

02/23

77/6

850/0

99/2

همکاری

93/14

28/2

04/0-

09/0

پرخاشگری‌کلامی

65/14

30/3

190/0

108/0

خودراهبری

05/13

82/3

10/0-

31/0

خشم

97/19

60/5

092/0-

780/0-

خودفراروی

62/9

90/2

41/1

10/0

خصومت

30/23

21/6

260/0-

330/0-

دلبستگی‌اجتنابی

82/8

84/3

120/0

091/0

هوشبهر

61/98

50/17

140/0

760/0-

دلبستگی‌دوسوگرا

41/9

40/4

08/2

04/17

نوجویی

99/11

25/2

45/0-

47/0

دلبستگی ایمن

23/11

41/3

288/0

60/2

آسیب‌پرهیزی

20/10

68/2

78/0

12/0

مقبول‌نمایی اجتماعی

61/7

34/2

339/0-

441/0-

وابستگی‌به‌پاداش

74/7

95/1

26/0-

19/0

 

 

 

 

 

 

بررسی رابطه‌ی متغیرها با مقبول‌نمایی اجتماعی از طریق ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد به جز متغیرهای هوش، نوجویی، آسیب‌پرهیزی، پشتکار، دلبستگی ایمن و اجتنابی سایر متغیرها دارای رابطه‌ی معنی‌دار (01/0p<) با مقبول نمایی اجتماعی بودند. این رابطه برای پرخاشگری کلی 46/0-، پرخاشگری بدنی 29/0-، پرخاشگری کلامی 34/0-، خشم 48/0، خصومت 34/0-، همکاری 41/0 خود راهبری 39/0، خود فراوری 20/0 و دلبستگی ناایمن دوسوگرا 22/0- بود. با توجه به اینکه اکثر متغیرهای پژوهش با مقبول‌نمایی اجتماعی  رابطه معنی‌داری داشتند  تفکیک و مهار آماری این متغیرها در دستور کار قرار گرفت.

جدول 2 ضریب همبستگی تفکیکی بین متغیرهای پژوهش با تفکیک و مهار آماری اثر مقبول‌نمایی‌ اجتماعی را نشان می‌دهد. همان‌طور که در جدول 2 مشاهده می‌شود پرخاشگری کل با نوجویی، آسیب‌پرهیزی، پشتکار، دلبستگی ناایمن اجتنابی و دلبستگی ناایمن دوسوگرا رابطه‌ای معنی‌دار داشت. همین الگوی روابط در معنی‌داری و جهت در مورد سایر انواع پرخاشگری نیز مشاهده شد با این تفاوت که پرخاشگری کلامی فاقد رابطه‌ی معنی‌دار با نوجویی و خشم نیز فاقد رابطه‌ی معنی‌دار با نوجویی و آسیب‌پرهیزی بود. علاوه بر این‌ها هوش با پرخاشگری و هیچ یک از ابعاد آن دارای رابطه‌ای معنی‌دار نبود.

از یافته های جانبی قابل ملاحظه می توان به روابط مثبت و معنی‌دار پرخاشگری کل با ابعاد منشی همکاری، خودراهبری و خودفراوری اشاره داشت. همچنین رابطه ی منفی هوش با پشتکار و روابط معنی‌دار برخی ابعاد سرشت‌و‌منش با سبک های دلبستگی از دیگر یافته های جانبی این پژوهش بود (برای بررسی بیشتر رجوع شود به جدول 2).

جدول 2. ضریب همبستگی تفکیکی متغیرهای مورد مطالعه

متغیر

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

1

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2

**77/

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3

**68/

**36/

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4

**73/

**37/

**43/

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5

**81/

**44/

**51/

**46/

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6

01/

02/

00/-

02/-

03/

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

7

**22/

**18/

11/

12/

**18/

03/-

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

8

**22/

**18/

**16/

1/

**21/

09/-

**29/

1

 

 

 

 

 

 

 

 

9

02/-

04/-

02/-

08/-

04/-

00/

04/

*13/

1

 

 

 

 

 

 

 

10

*12/

08/

03/

12/

12/

*13/-

**26/

**19/

02/-

1

 

 

 

 

 

 

11

**32/

**20/

**25/

**25/

**28/

05/-

**32/

**3/

00/

22/

1

 

 

 

 

 

12

**33/

11/

**25/

**27/

**38/

04/-

12/

**26/

05/-

03/-

**28/

1

 

 

 

 

13

*16/

11/

**18/

07/

*14/

08/

**31/0

**31/

04/-

**21/

**17/

06/

1

 

 

 

14

**51/

**32/

**36/

**34/

**51/

03/-

*14/

**17/

12/

02/

*14/

**22/

01/

1

 

 

15

09/

09/

08/

04/

05/

02/-

12/

77/

08/

08/

*12/

02/

**19/

02/-

1

 

16

**43/

**24/

**32/

**26/

**48/

03/

*14/

*12/

*14/-

*12/

*12/

**33/

*10/

**38/

**17/

1

P <01/0**, p <05/0*

1: پرخاشگری کلی، 2: پرخاشگری بدنی، 3: پرخاشگری کلامی، 4: خشم، 5: خصومت، 6: هوش، 7: نوجویی، 8: آسیب‌پرهیزی، 9: وابستگی‌به‌پاداش، 10: پشتکار، 11: همکاری، 12: خودراهبری، 13: خودفراروی، 14: دلبستگی اجتنابی، 15: دلبستگی ایمن، 16. دلبستگی دوسوگرا

از متغیرهای سرشتی نوجویی، آسیب‌پرهیزی، پشتکار و از سبک‌های دلبستگی، متغیر‌های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دلبستگی ناایمن دوسوگرا که با پرخاشگری کل رابطه‌ی معنی‌داری داشتند در کنار متغیر مقبول‌نمایی اجتماعی (که در بررسی همبستگی پیرسون با پرخاشگری دارای رابطه بود) بعنوان متغیر پیش‌بین وارد تحلیل رگرسیون شدند. با توجه به عدم معنی‌داری رابطه‌ی هوش با متغیر پرخاشگری، هوش بعنوان پیش‌بین در رگرسیون لحاظ نشد. جدول 3 شاخص‌های کلی رگرسیون گام‌به‌گام برای هر گام و جدول 4 شاخص‌های جزئی هر متغیر در هر گام شامل شیب خط (B) شیب معادله‌ی رگرسیون (β) و سایر شاخص های ضروری را نشان می‌دهد. با توجه به شاخص مقدار اغماض[74] بالاتر از 01/0 و بالا نبودن میزان VIF در جدول 4 (رجوع شود به بریس و همکاران، 1384/2006 ص 304) می‌توان گفت مساله‌ی هم‌خطی چندگانه بعنوان محدودیتی برای اعمال روش رگرسیون وجود ندارد.

جدول 3. جدول 3. شاخص‌های کلی رگرسیون گام‌به‌گام برای پیش‌بینی پرخاشگری بر اساس نوجویی، آسیب‌پرهیزی، پشتکار، دلبستگی ناایمن اجتنابی، دلبستگی ناایمن دوسوگرا و مقبول نمایی اجتماعی

تغییرات مجذور R

مجذور R تنظیم‌شده

تغییرات F

F

df2

df1

متغیرها

مدل (گام)

25/0

25/0

**77/89

77/89

264

1

دلبستگی اجتنابی

1

 

16/0

41/0

**65/73

06/94

263

1

دلبستگی اجتنابی،

مقبول‌نمایی اجتماعی

2

05/0

46/0

**86/25

26/77

262

1

دلبستگی اجتنابی،

مقبول‌نمایی اجتماعی،

دلبستگی دوسوگرا

3

01/0

47/0

**58/5

35/60

261

1

دلبستگی اجتنابی،

مقبول‌نمایی اجتماعی،

دلبستگی دوسوگرا،

آسیب‌پرهیزی

4

                 

*05/0p<، **01/0p<

 

جدول 3. شاخص‌های متغیرهای پیش‌بین در رگرسیون گام‌به‌گام برای پیش‌بینی پرخاشگری بر اساس نوجویی، آسیب‌پرهیزی، پشتکار، دلبستگی ناایمن اجتنابی، دلبستگی ناایمن دوسوگرا و مقبول نمایی اجتماعی

VIF

مقدار اغماض

t

β

B

متغیرها

مدل (گام)

1

1

**47/9

5/0

28/2

دلبستگی اجتنابی

1

 

01/1

99/0

**62/9

46/0

07/2

دلبستگی اجتنابی

2

01/1

99/0

**58/8-

41/0

03/3-

مقبول‌نمایی اجتماعی

 

18/1

84/0

**35/7

36/0

63/1

دلبستگی اجتنابی

3

05/1

95/0

**79/7-

36/0-

68/2-

مقبول‌نمایی اجتماعی

24/1

81/0

**08/5

25/0

01/1

دلبستگی دوسوگرا

21/1

82/0

**7

23/0

56/1

دلبستگی اجتنابی

4

06/1

95/0

**78/7-

36/0-

65/2-

مقبول‌نمایی اجتماعی

24/1

81/0

**98/4

25/0

98/0

دلبستگی دوسوگرا

04/1

96/0

*36/2

11/0

7/0

آسیب‌پرهیزی

               

*05/0p<، **01/0p<

علی‌رغم همبستگی معنی‌دار نوجویی با پرخاشگری کلی در جدول 2 (22/0r=، 01/0p< ) این متغیر توسط خروجی رگرسیون گام‌به‌گام حذف شد. خروجی رگرسیون گام‌به‌گام چهار مدل را پیشنهاد داد؛ مدل اول صرف دلبستگی اجتنابی بود که توانست 25 درصد از تغییرات پرخاشگری را پیش‌بینی کند (25/0= مجذور R تنظیم شده). با افزایش مقبول نمایی اجتماعی در مدل 2 این میزان به 41 درصد افزایش یافت. تغییرات مجذور R در این مدل نشان می دهد که 16 درصد پیش‌بینی بدلیل اثر مقبول‌نمایی اجتماعی است. با افزایش دلبستگی دوسوگرا پیش‌بینی پذیری به 46 درصد (مدل 3) و با افزایش آسیب‌پرهیزی این میزان به 47 درصد افرایش یافت (مدل 4). با توجه به این‌که سهم مقبول نمایی اجتماعی 16 درصد بود، با کسر این سهم، می‌توان میزان خالص سهم سبک‌های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی و صفت خلق و خویی آسیب‌پرهیزی را 31 درصد دانست (31=16-47). به جز نوجویی متغیرهای وارد شده در مدل توانستند پرخاشگری را پیش‌بینی کنند. در ترکیب چهار متغیر (مدل 4) بالاترین پیش‌بینی مربوط به مقبول‌نمایی اجتماعی (36/0- =β) و سپس دلبستگی دوسوگرا (25/0=β) بود. پس از آن متغیرهای دلبستگی اجتنابی (23/0=β) و در نهایت آسیب‌پرهیزی (11/0=β) پیش‌بین‌کننده بودند.

بحث و نتیجه‌گیری

هدف از تحقیق حاضر بررسی سهم عوامل دیرپای شخصیتی (هوش، انواع خلق‌وخو و سبک‌های دلبستگی) در پیش‌بینی پرخاشگری بود. نتایج نشان داد که از مجموعه متغیرهای پیش‌بین، سبک‌های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی و صفت خلق‌و‌خویی آسیب‌پرهیزی می‌توانند، پس از کسر سهم مقبول‌نمایی اجتماعی به میزان 31 درصد پرخاشگری را پیش‌بینی کنند. هر چند در این ترکیب دیگر متغیرهای خلق‌وخویی و مرتبط با دلبستگی پیش‌بین‌کننده نبودند اما با عطف به روابط تک‌به‌تک متغیر‌ها و پس از مهار اثر مقبول‌نمایی اجتماعی (در ضرایب همبستگی تفکیکی) متغیرهای خلق‌وخویی نوجویی، آسیب‌پرهیزی و پشتکار نیز با پرخاشگری دارای رابطه‌ی مثبت و معنی‌دار بودند.

بسیاری از محققین در طول تاریخچه‌ی بررسی علمی پرخاشگری بر نقش عوامل قابل اصلاح موقعیتی و مرتبط با یادگیری تأکید داشته‌اند (آلن و همکاران، 2017). هر چند این تحقیق مؤید نقش نسبی برخی عوامل دیرپای فردی در پرخاشگری است اما سهم اندک این عوامل جا را احتمالاً برای عوامل موقعیتی‌تر و قابل اصلاح‌تر باز می‌کند. بر این اساس شاید بتوان انتظار بیشتری را برای اصلاح پرخاشگری با تمهیدات موقعیتی- اجتماعی یا آموزشی- درمانی داشت. حتی در مورد برخی عوامل فردی دیرپای تأئید شده یعنی سبک‌های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا می‌توان گفت، این سبک‌ها براساس مراقبت مادر قابل شکل دادن بوده و علی‌رغم دیرپایی، وراثتی و غیراکتسابی نمی‌باشند (گراه و همکاران، 2017) در نتیجه می‌توان با حمایت و آموزش مادران به نحوی از ایجاد آن‌ها پیش‌گیری کرد. حتی تحقیقات جدیدتر تا حدی بر قابل اصلاح بودن سبک‌های دلبستگی بر اساس روابط فردی در بزرگسالی تأکید دارند (دیویلا و همکاران، 1997) از این حیث باز هم انتظار تغییر پرخاشگری بر اساس اصلاح دلبستگی‌های اجتنابی و دو سوگرا بیشتر می‌شود.

هر چند در کنار سبک‌های دلبستگی، صرفاً آسیب‌پرهیزی بعنوان عاملی سرشتی توانست پیش‌بینی کننده‌ی پرخاشگری باشد؛ سایر عوامل سرشتی در همبستگی های‌ تک‌به‌تک با پرخاشگری دارای رابطه بودند. شاید بتوان این مسأله را به تعامل خلق‌وخوی کودک با سبک دلبستگی نسبت داد. توجه به روابط همبستگی حاکی از رابطه‌ی مثبت نوجویی و آسیب‌پرهیزی با دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، رابطه‌ی مثبت پشتکار با دلبستگی دوسوگرا و رابطه‌ی منفی وابستگی به پاداش با دلبستگی دوسوگرا بود. بسیاری از روانشناسان رشد معتقدند ویژگی‌های سرشتی کودک می‌تواند، باعث شود؛ متغیر محیطی مراقبت مادر تحت تأثیر قرار گرفته و بر این اساس آن‌ها از تعامل بین خلق‌وخو و سبک دلبستگی سخن می‌گویند (گراه و همکاران، 2017). در واقع شاید بتوان این فرضیه را مطرح کرد که عوامل خلق‌وخویی با میانجی‌گری سبک دلبستگی باعث پرخاشگری می‌شوند.

   عدم معنی‌داری هوش در پیش‌بینی و رابطه با پرخاشگری و ابعاد آن تاحدی دور از انتظار و ناهمخوان با تحقیق زاجنوسکی و زاجنوسکا (2015) بر دانشجویان لهستانی و عظیم پور و سلیمی (1392) بر دانش آموزان دبیرستانی بندرعباسی بود. انتظار این بود که توان شناختی بتواند، بدلیل اثر بر مهار شناختی (پیکو و پینزه، 2014) حداقل با برخی ابعاد پرخاشگری دارای روابطه‌ی منفی باشد. شاید بتوان این ناهمخوانی را تا حدی با توجه به بافت و پراکندگی اندک جامعه‌ی آماری (دانشجویان اکثراً دختر یک دانشگاه کوچک) در متغیر هوش و پرخاشگری نسبت داد. به هر حال تحقیق حاضر نشان داد که در دانشجویان دانشگاهی چون سلمان فارسی کازرون، تفاوت‌های هوشی نمی‌تواند، پیش‌بین‌کننده‌ی  تفاوت‌های افراد در پرخاشگری و ابعاد آن باشد.

در تحقیقات گذشته با استفاده از مدل‌های مختلف خلق‌وخو رابطه‌ی پرخاشگری و برخی ابعاد خلق‌وخو تأئید شده است (ویتارو و همکاران، 2006؛ ییان و همکاران، 2009؛ راسل و همکاران،2010؛ الیوا و همکاران، 2017). همخوان با این پژوهش‌ها در این پژوهش نیز از ابعاد خلق‌وخوی مدل کلونینجر شامل نوجویی، آسیب‌پرهیزی، وابستگی به پاداش و پشتکار، سه متغیر نوجویی و آسیب‌پرهیزی و پشتکار با پرخاشگری دارای رابطه‌ای مثبت بودند. یکی از انتظارهای عقل سلیم[75] این است که متغیرهایی با بار معنایی منفی (مثل پرخاشگری) لزوماً با متغیرهایی با بار معنایی مثبت (مثل پشتکار) دارای رابطه‌ای منفی باشند. اما واقعیت این است که حدی از برخی متغیرهای ظاهراً منفی مثل پرخاشگری از لحاظ تکاملی سازگارانه بوده‌ (رنگهام، 2018) و ممکن است، بهنجار باشد. در واقع سنجش تنوع پرخاشگری در دانشجویان عموماً بهنجار، لزوماً نمی‌تواند؛ به معنای ارزیابی پرخاشگری ناسازگارانه باشد. شاید افرادی با پشتکار بیشتر در صورت مواجهه با شکست، احساس ناکامی بیشتری کرده و در چهارچوب نظریه‌ی ناکامی - پرخاشگری (دالرد و همکاران، 1939؛ بروئر و همکاران، 2015) بتوان انتظار پرخاشگری بیشتری از آن‌ها داشت.[76]

 رابطه‌ی مثبت نوجویی و پرخاشگری در برخی تحقیقات قبلی نیز تکرار شده است (باسوگلو و همکاران، 2011 و درودی و همکاران، 1395). افراد نوجو فعالسازی رفتاری بالاتریی را در ارتباط با محرک‌های تازه برای جستجوی پاداش یا رهایی از تنبیه از خود بروز می‌دهند (کاویانی و پورناصح، 1384). شاید مثل مورد پشتکار باز هم بتوان انتظار داشت، افرادی با فعالیت بیشتر در صورت شکست، احساس ناکامی بیشتری داشته و در چهارچوب نظریه‌ی ناکامی- ‌پرخاشگری، پرخاشگری بیشتری را از خود بروز می‌دهند. البته علی‌رغم همبستگی معنی‌دار این متغیر با پرخاشگری در رگرسیون و در ترکیب با سایر متغیرهای دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی و آسیب پرهیزی، این متغیر نتوانست پیش‌بینی کننده‌ معنی‌داری برای پرخاشگری باشد. این مسأله می‌تواند، نشانه‌ اهمیت بیشتر سایر متغیرهای ذکر شده برای پدیدآیی پرخاشگری باشد.   

آسیب‌پرهیزی اما با ناهمخوان با تحقیقات گذشته (باسوگلو و همکاران، 2011 و درودی و همکاران، 1395) رابطه‌ای مثبت با پرخاشگری داشت. با توجه به مفهوم این متغیر به عنوان بازداری رفتاری جهت عدم مواجهه با تنبیه یا عدم مواجهه با نبود پاداش (کاس، 2003) انتظار پژوهشگران، رابطه‌ منفی این متغیر با پرخاشگری و ابعاد آن بود. بررسی نگارندگان مقاله از راهنمای فارسی پرسش‌نامه سرشت‌و‌منش (TCI) نشان داد که متأسفانه در این راهنما (و احتمالاً در بسیاری از تحقیقات داخلی و شاید خارجی) به نمره‌گذاری معکوس بسیاری از گویه‌ها اشاره‌ای نشده است (مثلا کاویانی و پورناصح، 1384). شاید این ناهمخوانی به اشتباه تحقیقات گذشته در نمره‌گذاری بعد آسیب‌پرهیزی مرتبط باشد. در تبیین رابطه‌ی منفی آسیب‌پرهیزی با پرخاشگری، شاید بشود، گفت؛ به رغم معنای ظاهری آسیب‌پرهیزی، افراد آسیب‌پرهیز بدلیل اجتناب از مواجهه با تنیدگی‌ها و تلاش برای مبارزه و تسلط بر آن‌ها، در مواجهه با چالش‌های زندگی، تنیدگی و ناکامی بیشتری را تجربه می‌کنند و از این رو آمادگی بیشتری برای واکنش‌های پرخاشگرانه از خود بروز می دهند.

در این پژوهش همچنین دو سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا توانستند، پرخاشگری را پیش‌بینی کنند. رابطه‌ی مثبت این دو متغیر با پرخاشگری همخوان با تحقیقات گذشته (کنز و همکاران، 2008؛ مشهدی و محمدی، 1388؛ سجادی و همکاران، 1392؛ صبری و همکاران، 1393؛ زارعی و همکاران،  1393؛ شفیع پور و همکاران، 1395؛ ویلسون و همکاران، 2013) است. شاید افرادی با حس ناامنی مزمن، بیشتر ابهام‌ها و چالش‌های روزمره را تنیدگی‌زا و ناکام‌کننده دیده و دچار پرخاشگری شوند. البته در این تحقیق دلبستگی ایمن با پرخاشگری و ابعاد آن دارای رابطه نبود که با توجه ناهمخوانی این یافته با تحقیقات گذشته (کینز و همکاران، 2008؛ سجادی و همکاران، 1392؛ زارعی و همکاران، 1393؛ شفیع پور و همکاران، 1395؛ خزاعی و همکارن، 1397) مبنی بر به رابطه‌ی منفی دلبستگی ایمن با پرخاشگری، شاید لازم باشد در تعمیم این یافته به جوامع آماری دیگر احتیاط کرد.   

در کل تحقیق حاضر می‌تواند با توجه به سهم اندک متغیرهای سرشتی و نسبتاً دیرپا مؤید احتمال اصلاح و درمان و تغییر پرخاشگری فرد باشد. حتی در مورد متغیر دیرپایی چون دلبستگی‌های ناایمن نیز همچنان می‌توان امید به اصلاح داشت و یا اینکه حداقل با آموزش مادران از شکل‌گیری سبک‌های ناایمن و تبعات منفی آن (از جمله پرخاشگری) جلوگیری کرد.

یکی از محدودیت‌های این پژوهش جامعه‌ی آماری دانشجویی آن (دانشجویان عموما دختر دانشگاه دولتی کوچکی چون سلمان فارسی کازرون) و مشکل تعمیم این یافته‌ها به جوامع آماری دیگر بود. در واقع شاید علت برخی یافته‌های متفاوت با تحقیقات گذشته (مثل رابطه‌ی مثبت آسیب‌پرهیزی و پرخاشگری، عدم پیش‌بینی‌پذیری پرخاشگری توسط نوجویی، عدم رابطه‌ی هوش و پرخاشگری و همچنین دلبستگی ایمن و پرخاشگری) عدم وجود پراکندگی کافی در متغیرهایی چون پرخاشگری و هوش در این جامعه‌ی آماری باشد. تکیه بر این نتایج متفاوت شاید نیازمند تکرار این پژوهش در جوامع آماری متنوع‌تر باشد.

با توجه به روابط متغیرهای خلق‌وخو و سبک‌های دلبستگی و اشاره به تعامل این دو توسط پژوهشگران گذشته (گراه و همکاران، 2017) برای بررسی فرضیه‌ میانجی‌گری سبکهای دلبستگی در رابطه‌ی متغیرهای خلق‌و‌خویی و پرخاشگری شاید بتوان پیشنهاد انجام تحقیقی با روش تحلیل مسیر یا مدل‌یابی معادلات ساختاری را مطرح کرد. تحقیقی که به حجم نمونه‌ی بسیار بالاتری نیازمند است (کلاین، 2005، ص 14). 

پژوهش حاضر دارای طرح همبستگی بوده و از محدودیت های اصلی طرح‌های همبستگی قطعی نبودن استنباط علّی از آن‌هاست (بیابانگرد، 1384، ص273). با توجه به تغییرپذیری سبک‌های دلبستگی، شاید بتوان افرادی با دلبستگی دوسوگرا یا اجتنابی را مورد مداخله‌های درمانی برای اصلاح سبک دلبستگی قرار داد و از این طریق بررسی تأثیر این مداخله بر کاهش پرخاشگری آن‌ها، به روابط علّی مطمئن‌تری دست یافت. با توجه به رابطه‌ برخی متغیرهای دیرپا چون سبک‌های دلبستگی ناایمن با پرخاشگری شاید بتوان بعنوان پیشنهادی کاربردی افرادی با این ویژگی‌ها را بعنوان هدف برای مداخلات اصلاح پرخاشگری لحاظ کرد و یا این که مداخلاتی عمیق‌تر و شدیدتر را برای کاهش پرخاشگری در این گونه افراد در نظر گرفت.



[1] . Wrangham

[2]. Veenstra, Bushman & Koole

[3] . Dolard, Miller, Doob & Mowrer

[4] . Breuer, Scharkow & Quandt

[5] . Lorenz

[6] . Kaldybay, Pazylova&  Yassawe

[7]. General Aggression Model (GAM)

[8] . Allen, Anderson & Bushman

[9] . temprement

[11] . Piko & Pinczés

[12] . Boodoo, Bouchard & Boykin

[13] . prosocial behaviors

[14] . Carlo, Hausmann, Christiansen & Randall

[15] . Langdon, Murphy, Clare & Palmer

[16] . Ibanez

[17] . Azimpour, Shehni-Yailagh, Esfandiyari, Abdollahi & Eslamiyeh

[18] . García-Sanchoa, Salguerob & Fernández-Berrocala

[19] . Zajenkowski & Zajenkowska

[20] . Depue & Fu

[21] . Thomas & chess

[22] . easy, difficult and slow-to-warm-up

[24] . inhibited & uninhibited

[25] - Schwartz

[26] - Buss & Plamin

[27] - emotionality, activity and sociability

[28] - Cloninger

[29] -novel seeking

[30] - harm avoidance

[31] - reward dependence

[32]- persistance

[33] - Kose

[34] - Vitaro, Baerker, Bovin & Tremblay

[35] - Yiyuan, Farver & Zang

[36] - Russell, Hart, Robinson & Olsen

[37] - Basoglu, Oner & Ates

[38] - Atherton, Tackett, Ferrer & Robins

[39] - Attachment style

[40] - Groh, Narayan & Bakermans-Kranenburg

[41] - Davila, Burge & Hammen

[42] - Secure attachment

[43] - Avoidance insecure attachment

[44] - Ambivalent insecurity attachment

[45] - Fraley

[46] - Kenneth, Clarkin, & Kernberg

[47] - Wilson, Gardner & Brosi 

[48] - Dallairea & Weinraubb

[49] - Brace, Kemp & Snelgar

[50] - convenience sampling

[51] - Email

[52] - Buss-Perry Aggresion questionarie

[53] - physical aggression, verbal aggression, anger and hostility

[54] - Buss & Perry

[55] - The Cultural Fair Intelligence Test III

[56] - Cattel

[57] - Raz, Willerman & Yama

[58] -  Temprement and Character inventory

[59] - Cloninger, Przybeck,  Svrakic & Wetzel

[60] - Self directiveness

[61] - Co-Operativeness

[62] - Self-Transcendenc

[63] - Garcia, Lundstrom &  Brandstrom

[64]- Adult attachment Inventory

[65] - Besharat

[66] - Marlowe-Crown Social desirability scale

[67] - Social desirability در برخی مقالات مطلوبیت اجتماعی ترجمه شده است

[68] - control

[69] - Verardi, Dahourou & Ah-Kion

[70] - Neasi

[71] - Arshadi

[72] - partioal correlation

[73] - stepwise

[74] - tolerance value

[75] - Common sence

[76] - گفت آسان گیر بر خود کارها، کز روی طبع         سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سخت‌کوش (حافظ)

منابع
-          بشارت، محمدعلی و گنجی، پویش. (1391). نقش تعدیل کننده‌ی سبکهای دلبستگی در رابطه‌ی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی . مجله‌یاصولبهداشتروانی، 14 (6)، 32-35.
-          بریس، نیکلاس؛ کمپ، ریچارد و سنلگار، رزمری. (1384). تحلیل داده‌های روان‌شناسی با برنامه ی اس پی اس اس. ترجمه‌ی خدیجه علی‌آبادی و علی صمدی. تهران: نشر دوران (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی: 2006)
-          بیابانگرد، اسماعیل. (1384). روش‌های تحقیق در روان‌شناسی و علوم تربیتی. تهران: نشر دوران.
-          خزاعی، سمانه؛ نوابی نژاد، شکوه؛ فرزاد، ولی‌اله و زهراکار، کیانوش؛ (1397). رابطه‌ی سبک‌های دلبستگی و پرخاشگری ارتباطی پنهان: با واسطه‌گری احساس شرم و گناه. فصلنامه روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی، 54 (14)،  155-172.
-     درودی، جواد؛ میکاییلی، نیلوفر و نریمانی، محمد. (1395). بررسی رابطه سرشت‌ و منش و سیستم‌های مغزی رفتاری با نشانه‌های سلوک در دانش‌آموزان. فصلنامهشخصیتوتفاوتهایفردی، 66 (5): 14-49.
-          دلاور، علی. (1385). احتمالات و آمار کاربردی در روانشناسی و علوم تربیتی. تهران: انتشارات رشد.
-          زارعی، اقبال؛ حیدری، حسین؛ محمودی نودژ، مجتبی؛ عسکری، مهین و محمدی، حاتم. (1393). نقش سبک‌های دلبستگی در پیش‌بینی اختلال سلوک دانش‌آموزان. فصلنامهتحولروانشناختیکودک،1 (1)232-242.
-          سجادی، مژگان؛ سرابیان، سعید و شریفی درآمدی، پرویز. (1392). مقایسه‌ی پرخاشگری نوجوانان بر اساس سبک‌های فرزندپروری و سبکهای دلبستگی والد-فرزند. مجلهعلمیسازماننظامپزشکی، 31 (4)، 129-145.
-          سیف، علی‌اکبر (1385). نه هوش هیجانی، نه هیجان هوشی. روانشناسی جامعه، 32، 40-43.
-          شفیع‌پور، سیده زهرا؛ صادق، رباب؛ جعفری‌اصل، معصومه و کاظم‌نژاد لیلی، احسان. (1395). پرخاشگری در انواع سبکهای دلبستگی در نوجوانان. مجلهپرستاریوماماییجامعه نگر،81 (25)، 55-64.
-          صادقی، حسن؛ عابدینی، زهرا و نوروزی، مهدی. (1390). بررسی ارتباط سلامت روان و موفقیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی  قم سال 1390، مجله ی دانشگاه علوم پزشکی قم، 7 (2)، 17-22.
-          طالقانی نژاد، محمدعلی؛ داوری، رحیم و لطفی کاشانی، فرح. (۱۳۹۸). پیش‌بینی گرایش به سوء‌مصرف مواد و اعتیاد به اینترنت بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک‌های کنار آمدن با استرس با میانجیگری هوش‌هیجانی در دانش‌آموزان. پژوهش‌های روان‌شناسی اجتماعی، 107-125.
-          صبری، مصطفی؛ خوشبخت، فریبا و گلزار، حمیدرضا. (1393). رابطه سبک‌های دلبستگی و سازگاری اجتماعی: نقش واسطه‌ای هوش هیجانی.مجلهروانشناسیتحولیروانشناسانایرانی، 42 (11)، 21-51.
-          عظیم‌پور، علی‌رضا؛ نظرپور، محسن؛ نوایی، اکرم و هاشمی، محبوبه. (1392). رابطه مقبول نمایی اجتماعی دانشجویان در شرایط گمنام و غیرگمنام با هوش، هویت اخلاقی، سن و پایه تحصیلی. پژوهش های روانشناسی اجتماعی، 3 (12)، 1- 15.
-     عظیم‌پور، علی‌رضا؛ و سلیمی، الهام. (1398). پیش‌بینی پرخاشگری دانش‌آموزان دبیرستانی براساس هوش و خودکارآمدی تحصیلی. رویش روانشناسی، 8 (7): 207-214.
-          کاویانی، حسین و پورناصح، مهرانگیز. (1384). اعتباریابی و هنجارسنجی پرسش‌نامه ی سرشت و منش کلونینجر TCI در جمعیت ایرانی. مجله‌ی دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 63 (3)، 89-98.
-          گنجه، سید علی‌رضا و دهستانی، مهدی؛ زاده‌محمدی، علی. (1392). مقایسه‌ی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله و هوش هیجانی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دبیرستانی. مجلهدانشوپژوهشدر روانشناسیکاربردی، 14 (2)، 95-79.
-          یارمحمدیان، محمد. (1386). بررسی توان مقیاس هوش کتل 3 و آزمون حافظه ی بصری آندره ری در تشخیص دانشجویان استعداد درخشان. مجله‌ی پژوهش های تربیتی و روانشناختی دانشکده ی علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه اصفهان، 3 (1) 7، 77-94.
-          مشهدی، علی و محمدی، محسن. (1388). مقایسه سبکهای دلبستگی در نوجوانان عادی و بزهکار. مجلهمطالعاتتربیتیو روانشناسی،10 (3)، 7-21.
 
-          Allen, J. J., Anderson, C. A. & Bushman, B. J. (2017). The General aggression model. Current Opinion in Psychology, 19, 75–80.
-         Atherton, O. E., Tackett, J. L., Ferrer, E., & Robins, R. W. (2017). Bidirectional pathways between relational aggression and temperament from late childhood to adolescence. Journal of Research in personality, 67, 155-166.
-         Azimpuor, A., Neasi A., Shehni- Yailagh, M. & Arshadi, N. (2012). Validation of “Prosocial Tendencies Measure” in Iranian University Students, Journal of Life Science andBiomedicine, 2 (2), 34-42.
-         Azimpour, A., Shehni-Yailagh, M., Esfandiyari, F., Abdollahi, S., Eslamiyeh, F., (2017). The linkage of Intelligence, prosocial moral reasoning and moral identity among the Iranian university students, IPA international journal of psychology, 37, 150-181.
-         Basoglu, C., Oner, O., Ates, A., Algul, A., Bez, Y., Ebrinc, S. & Cetin, M. (2011). Temperament traits and psychopathyi nagroup of patient swith antisocial personality disorder. Comprehensive Psychiatry, 52,607–612.
-         Bloeser, A. J., Canache, D., Mitchell, D. G.,  Mondak, J. J. & Poore, E. R. (2015). The temporal consistency of personality effects: evidence from the British Household Panel Survey. Polotical psychology, 63 (3), 331-340.
-         Boodoo, G., Bouchard, T. J. J., Boykin, A. W., Brody, N., Ceci, S. J., Halpern, D. F., Loehlin, J. C., Perloff, R., Sternberg, R. J. & Urbina, S. (1996). "Intelligence: Knowns and unknowns". American Psychologist, 51 (2), 536-546.
-         Breuer, J., Scharkow, M., & Quandt, T. (2015). Sore losers? A reexamination of the frustration–aggression hypothesis for collocated video game play. Psychology of Popular Media Culture, 4(2), 126-137.
-         Buss. A. H. & Perry, M. (1992). The Aggresion Questionnarie. Journal of personality and social psychology, 63, 452-459.
-         Cattell, R. B. (1957). Culture fair intelligence test, a measure of ‘‘g”: Scale 3 forms A and B (high school pupils and adults of superior intelligence). Savoy, IL: Institute for Personality and Ability Testing.
-         Dolard, J., Miller, N. E., Doob, L. W. & Mowrer, O. H. (1939). Frustration and aggression. USA: Yale university press.
-         Groh, A. M., Narayan, A. J., Bakermans-Kranenburg, M. J.,  Roisman, G. I., Vaughn, B. E., Fearon, R. M. P. & Van Ijzendorn, M. H. (2017). Attachment and temperament in the early life course: a Meta analytic review. Child development, 88 (3), 770-795. 
-         Carlo, G., Hausmann, A., Christiansen, S., & Randall, B. A., (2003). Sociocognitive and Behavioral Correlates of a Measure of Prosocial Tendencies for Adolescents. Journal of Early Adolescence, 23(1), 107-134.
-         Cloninger C. R., Przybeck T. R.,  Svrakic D. M, Wetzel, R. D. (1994). The temperament and character inventory (TCI): A guide to its development and use. USA: Center for psychology of personality.
-         Cloninger C. R., Svrakic, D. M., Przybeck, T.R. (1993). A psychobiological model of temperament and character. Arch of Gen Psychiatry, 50: 975–989
-         Davila, J., Burge, D. & Hammen, C. (1997). Why does attachment style change? Journal of Personality and Social Psychology, 73(4), 826-838.
-         Depue, R. & Fu, Y. (2012). Neurobiology and neurochemistry of temperament in adults. In: Handbook of Temperament. USA: Guilford Publications, 40, 347-349.
-         Fraley, C. F. (2002). Attachment stability from infancy to adulthood: Meta-analysis and dynamic modeling of developmental mechanisms. 6 (2), Personality and social psychology review, 123-151.
-         Garcia, D., Lundstrom, S., Brandstrom, S., Rastam, M., Cloninger, C. R., Kerekes, N., Nilsson, T. & Anckarsater, H. (2013). Temperament and character in the child and adolescent twin study in Sweden (CATSS): Comparison to the general population, and genetic structure analysis. Plos one, 8 (8), 1-9.
-         García-Sanchoa, E., Salguerob J. M. & Fernández-Berrocala. P. (2016). Angry rumination as a mediator of the relationship between ability emotional intelligence and various types of aggression. Personality and individual Differences, 89, 143–147.
-         Ibanez, A., Huepe, D., Gempp, R., Gutiérrez, V., Rivera-Rei, A. & Toledo, M. A. (2013). Empathy, sex and fluid intelligence as predictors of theory of mind. Personality and Individual Differences, 54, 616–621.
-         Kaldybay, K. K., Pazylova, K.A., & Yassawe, H.A. (2017). Socio-psychological analysis of the concept of aggression. Reports of the national academy of sciences of the republic of Kazakhstan, 4,)314(: 14 – 20.
-         Kenneth L. L., Kenneth, N., Clarkin, J. F. & Kernberg, O. F. (2008). The relational context of aggression in borderline personality disorder: using adult attachment, journal of clinical psychology, 64, 405-420.
-         Kline, R. B., (2005). Principles and practice of structural equation modeling. USA: the Guiford press.
-         Kose, S. (2003). Psychobiological model of temperament and character: TCI. Yeni Symposium, 41 (2), 86-97.
-         Langdon, P. E.,   Murphy, G. H., Clare, I. C., & Palmer, E. J. (2010) The psychometric properties of the Socio-Moral Reflection Measure – Short Form and the Moral Theme Inventory for men with and without intellectual disabilities. Research in Developmental Disabilities, 31, 1204–1215.
-         Piko, B. F. & Pinczés, T. (2014). Impulsivity, depression and aggression among adolescents. Personality and Individual Differences, 69, 33-37.
-         Raz, N., Willerman, L. & Yama, M. (1987). On sense and sense: Intelligence and auditory information processing.Journal of Individual Differences, 8(2), 201-210.
-         Russell, A., Hart, C., Robinson, C. & Olsen, S. (2010). Children’s sociable and aggressive behaviour with peers: A comparison of the US and Australia, and contributions of temperament and parenting styles. International journal of Behavioral Development, 27 (1), 74-86.
-         Shiner,  R. L.,  Buss, K. A.,  McClowry, S. G., Putnam, S. P., Saudino, K. J. &  Zentner, M. (2012). What Is Temperament Now? Assessing Progress in Temperament Research on the Twenty-Fifth Anniversary of Goldsmith et al. Child development perspectives, 6 (4), 436-444.
-         Schwartz, C. E., Wright, C. I., Lisa, M., Shin, L. M., Kagan, J. & Rauch, S. L. (2003). Inhibited and uninhibited infants "Grown Up": Adult amygdalar response to novelty. Science, 5627 (300), 1952-1953.
-         Veenstra, L., Bushman, B. J. & Koole, S. L. (2017). The Facts on the Furious: A Brief Review of the Psychology of Trait Anger. Current opinion in psychology, 19, 98-103.
-         Vitaro, F., Baerker, E. D., Bovin, M. & Tremblay, R. E. (2006). Do early difficult temperament and harsh parenting differentially predict reactive and proactive aggression? Journal of Abnormal Child Psychology, 34, 619-623.
-         Yiyuan X, Farver, J. A. M., & Zang, Z. (2009). Temperament, harsh and indulgent parenting, and chinese children’ proactive and reactive aggression. Child Development, 80 (1), 58-244.
-         Zajenkowski, M. & Zajenkowska, A. (2015). Intelligence and aggression: The role of cognitive control and test related stress. Personality and Individual Differences, 81, 23-28.
-         Verardi, S., Dahourou, D., Ah-Kion, G., Bhowon, U., Tseung, C. N., Amoussou-Yeye, D., et al., (2010). Psychometric Properties of the Marlowe-Crowne Social Desirability Scale in Eight African Countries and Switzerland. Journal of Cross-Cultural Psychology, 41(1), 19–34. 
-         Wilson, J.B., Gardner, B.C., Brosi, M. W., Topham, G. L., Busby, D.M. (2013). Dyadic adult attachment style and aggression within romantic relationships. Journal of couple and Relationship Therapy, 12, 186-205.
-         Wrangham, R. W. (2018). Two types of aggression in human evolution. Proceedings of the national academy of science, 115 (2), 245-253.