نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رابطه هوش هیجانی و نشخوار خشم با پرخاشگری انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز بود که 377 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای هوش هیجانی بار- اُن (1997)، پرخاشگری بأس و پری (1992) و نشخوار خشم سوکودولسکی و همکاران (2001) پاسخ دادند. یافتهها به روش رگرسیون چندگانه تحلیل گردید.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که هوش هیجانی و نشخوار خشم قادرند، بطور معنی دار تغییرات پرخاشگری را پیشبینی کنند که در این میان هوش هیجانی بطور منفی و نشخوار خشم بطور مثبت در تبیین پرخاشگری نقش داشتند. ضرایب بیانگر این بودند که هوش هیجانی با بالاترین مقدار (64/0-) سهم بیشتری در تبیین پرخاشگری دارد.
نتیجهگیری: مبتنی بر یافتهها میتوان استنباط کرد که پرخاشگری از عوامل شناختی و مدیریت و کنترل هیجانات تأثیر پذیرفته و برای کنترل آن لازم است بر مهارتهای شناختی و هیجانی تأکید شود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Predicting the relationship between emotional intelligence and anger rumination with the aggression of Tabriz university students
نویسندگان [English]
- Elham Saeedi
- Hasan Sabourimoghadam
- Touraj Hashemi
Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, University of Tabriz, Tabriz, Iran
چکیده [English]
Introduction: This research aimed to predict the relationship between emotional intelligence and anger rumination with aggression
Method: The research was a correlation method. The population was all students of Tabriz University and 377 students were selected by multistage cluster sampling. They answered questionnaires of Bar-on emotional intelligence questionnaire (1997), Bass and Perry aggression questionnaire (1992), and Sukhodolsky et al. anger rumination questionnaire (2001). The data were analyzed by multiple regression.
Results: Data analysis showed that emotional intelligence and anger rumination were able to significantly predict aggression changes, while emotional intelligence negatively and anger rumination had a positive role in explaining aggression. Beta coefficients indicated that emotional intelligence with the highest value (-0.64) had a greater role in explaining aggression
Conclusion: Based on the findings, it can be deduced that aggression is influenced by cognitive and emotion management and control factors and it is necessary to emphasize cognitive and emotional skills.
کلیدواژهها [English]
- Emotional intelligence
- Anger rumination
- Aggression
مقدمه
پرخاشگری یکی از مهمترین مشکلات سلامت عمومی و اجتماعی است (صیدی، صفاری نیا و احمدیان، 1398) که ممکن است به دلیل آسیبهای مستقیم جسمی، مشکلات روانی و رفتاری ایجاد شود (ونگ، یانگ، یانگ، گائو، ژآئو، شی و لی[1]، 2018؛ رامندی و شیخ الاسلامی، 1396)، میتواند بار سنگینی بر جامعه وارد میکند (گاروفالو، گیلسپی و ولوتی[2]، 2019). رفتار پرخاشگرانه انسان در یک سازه کلی ریشه دارد. سازهای که میتواند به صورت خشم، خصومت، پرخاشگری جسمانی و کلامی ظاهر شود (خانه کشی، خان محمدی اطاقسرا و ملکیان، 1396). پرخاشگری ممکن است به شکل آشکار (کتک زدن یا هل دادن)، رابطهای (شایعه پراکنی) و ابزاری (باجگیری) باشد (صیدی و همکاران 1398). از آنجا که پرخاشگری تأثیرات مخربی بر زندگی و سلامتی وارد میکند، در نتیجه، مطالعه عوامل خطرزا مؤثر بر پرخاشگری و همچنین مکانیسمهای شناختی مؤثر در شکلگیری و توسعه پرخاشگری ضروری به نظر میرسند (کوآن، یانگ، ژوو، ونگ، گونگ، چن[3] و همکاران، 2019). تداوم پرخاشگری علاوه تأثیر بر جنبههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی شخص، در قربانیان خود نیز پیامدهایی منفی مانند افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی و حرمت خود پایین بر جای میگذارد (مهربان و لیوارجانی، 1397).
یکی از الگوهایی که ممکن است با همه ابعاد پرخاشگری (خشم، کینه توزی یا لجاجت و تهاجم یا توهین) در ارتباط باشد (محمودینیا و همکاران، 1397)، ظرفیت هیجانی یا هوش هیجانی افراد است (مگیاس، گومز- لیل، گوتیرز- کوبو، کابلو و فرناندز- بر[4]، ۲۰۱8). هوش هیجانی به توانایی افراد در درک احساسات خود و احساس توانایی برای تنظیم روابط خود و روابط میان فردی و همچنین سازگاری با محیط خاص اشاره دارد (مینگ و شیزونگ[5]، 2016). این توانایی با احساسات، اراده و تحمل ناامیدی افراد مرتبط است. افراد دارای هوش هیجانی بالا میتوانند احساسات را شناسایی، بیان و درک کنند و همچنین احساسات منفی را به تنهایی تنظیم کنند (آُیانگ، سنگ، لی، پنگ[6]، 2015). به گزارش گلمن[7] (1998) پنج عنصر، تشکیلدهنده هوش هیجانی است که عبارتاند از: خودآگاهی[8]، خودتنظیمی[9]، انگیختگی[10]، همدلی[11] و مهارتهای اجتماعی[12] (دنیز[13]، 2013). از سوی دیگر بار- اُن[14]، هوش هیجانی را مجموعه مرکبی از خودآگاهی هیجانی و مهارتها و ویژگیهای دیگر میداند که بر موفقیت فرد در مقابله با فشار و خواستههای محیط تأثیر میگذارد (مشهدی، سلطانی و هاشمی، 1389). هوش هیجانی که از آن به هوش عاطفی یا اجتماعی نیز یاد میشود، عبارت است از شناخت و کنترل عواطف، احساسات، هیجانات درونی خود و دیگران و استفاده مناسب از این هیجانات برای برقراری ارتباط بهتر با خود و دیگران (شریفیان، 1394). از طرفی در برخورد با شرایط استرسزا، افراد شیوهها و راهبردهای مختلفی را برای کنترل یا هدایت و تنظیم هیجان بکار میبرند. تنظیم هیجان، تلاشهای به کار رفته توسط افراد برای حفظ، مهار و افزایش تجربه و ابراز هیجان است. همچنین عدم تنظیم هیجان میتواند باعث ایجاد رفتارهای مشکلآفرینی همچون خشونت باشد (دیلون، ریتچی، جانسون و لا بار[15]، 2007). مطالعات بسیاری نشان داده است که آموزش تنظیم هیجان بر راهبردهای ارزیابی مجدد و فرونشانی پرخاشگری (برجعلی، اعظمی، چوپان و عرب قهستانی، ۱۳۹۴؛ گراوند و منشئی، ۱۳۹۴؛ اعظمی، سهرابی، برجعلی و چوپان، ۱۳۹۲؛ هسی و چن[16]، ۲۰۱۷؛ میلز، تامسون، استنلی و کنت[17]، ۲۰۱۶؛ ساسز، زنتاگوتایی و هافمن[18]، ۲۰۱۱) مؤثر است.
افراد با هوش هیجانی بالاتر علاوه بر اینکه برای مقابله با تجربیات منفی زندگی سازگارتر هستند، در فهم درست و همدلی با هیجانات دیگران مهارت بیشتری دارند، دارای شبکه حمایت اجتماعی گستردهتری هستند و از سلامت روان بالاتری برخوردار هستند (طالقانی نژاد، داوری، لطفی کاشانی، 1398). از طرفی افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند، ممکن است هنگامیکه رویدادی را تجربه میکنند در هیجانات و احساسات خود غرق شوند و وقتی اثرات عواطف بالا، مشکلات درک و تنظیم غم و ناراحتی و احساسات منفی مرتبط با آن را تجربه کنند، آن را بهعنوان تهدید قلمداد کرده و از نشخوار بهعنوان راهبردهای مقابلهای و اجتنابی استفاده کنند (سانچو، سالجرو و بروکال[19]، 2016).
یکی از راهبردهای ناسازگار تنظیم هیجان، نشخوار فکری محسوب میشود. این راهبرد به افکاری اشاره میکند که فرد بهطور مکرر در ارتباط با احساسات و رخدادهای منفی در ذهن میپروراند (شیری، 1395). نشخوار خشم به تمایل برای تمرکز و تکیه بر روحیهها و تجربیات عصبانی و همچنین دلایل و پیامدهای آنها اشاره دارد. در واقعیت، تحقیقات قابلملاحظهای به بررسی رابطه بین نشخوار خشم و پرخاشگری پرداخته است. برخی از مطالعات تجربی نشان دادهاند که نشخوار خشم در موارد تحریک آزمایشی میتواند احتمال ابتلا به افراد متجاوز پرخاشگری مستقیم[20] و پرخاشگری جابهجاشده[21] را افزایش دهد (ونگ و همکاران[22]، 2018). علاوه بر این، بسیاری از مطالعات انجام شده هم نشان میدهد که نشخوار خشم پیشبینی کننده پرخاشگری از جمله پرخاشگری بدنی[23] و پرخاشگری کلامی[24] است (تورنر و وایت[25]، 2015). نشان داده شده است که حتی پس از کنترل متغیرهای دیگر، نشخوار خشم بهطور منحصربهفرد پرخاشگری را پیشبینی میکند (اسمیت، استفان، رپر، کستنر[26]، 2016). همچنین بهتازگی محققان تحقیقاتی را در مورد نقش نشخوار خشم و تمایل به تحریک در مورد تجربیات و احساسات منفی، آغاز کردهاند. نشخوار خشم و کمبود خودتنظیمی بهعنوان عوامل خطر پرخاشگری شناخته شدهاند. برخلاف نشخوار غم، نشخوار خشم بهطور منحصربهفردی اشکال ارتباطی پرخاشگری را در جوانان پیشبینی میکند (وایت و ترنر[27]، 2014). اگر خشم یک هیجان محسوب شود، نشخوار خشم عبارت است از فکر کردن در مورد آن هیجان. بر این اساس نشخوار خشم یک فرایند شناختی، اجتنابناپذیر و تکرارشونده است که در جریان تجربه خشم ظاهر میشود و پس از آن ادامه مییابد و مسئول تداوم خشم بهحساب میآید (بشارت و محمدمهر، 1388)؛ بهعبارتدیگر میتوان نشخوار خشم را یکی از انواع نشخوار فکری قلمداد کرد که بهصورت فرایندی غیرارادی و تکرارشونده از یک دوره تجربه خشم بروز میکند. افرادی که خشم را نشخوار میکنند بارها خشم را بهصورت ذهنی با تمام جزئیات پرخاشگرانه و خیالپردازی مربوط به انتقام، تجربه میکنند. اگر پدیده نشخوار خشم رخ دهد و افراد پس از تجربه خشم به نشخوار آن بپردازند، تجربه خشم از نظر عاطفی و شناختی برای مدتها تداوم مییابد. بر اساس دیدگاههای شناختی، نشخوار خشم مشتمل بر دو مؤلفه تجسم رویداد خشم و مرور ذهنی اعمال انتقامجویانه میباشد. محتویات نشخوار خشم شامل انتقام نسبت به منبع خشم، مرور منتقدانه موقعیت و احتمال بروز تکانههای پرخاشگری است که بهتبع آن احتمال بخشش کاهش مییابد (محمودی، بساکنژاد و مهرابیزاده، 1393). با وجود اینکه پژوهشهای متعددی از جمله اندرسون و بوشمن[28]، (2002)، آنستیز، آنستیز، سلبی و جوینر[29] (2009)، کاستیلو، سالگیورو، فرندز- برو سل و بالیورکا(2013) و سانچو، سالجرو، بروکال (2014) به بررسی رابطه هوش هیجانی با پرخاشگری و پرخاشگری با نشخوار خشم بهطور جداگانه پرداختهاند؛ نتایج بررسی اخیر نشان دهنده رابطه مثبت و منفی بین هوش هیجانی و پرخاشگری هستند؛ مثلاً فیاض (2019) و پرز-فوئنتز، مولرو جورادو، باراگان مارتین و گازکوئیز لینارز[30] (2019) بیان کردند که بین پرخاشگری و هوش هیجانی همبستگی منفی معنیداری وجود دارد، در صورتی که نتایج تحقیق بی بی، صالح، خالد، شفیق[31] (2020) نشان داد که هوش هیجانی میتواند یک عامل محافظت کننده در برابر جنبههای خاص پرخاشگری باشد؛ اما رابطه بین هوش هیجانی و نشخوار خشم کمتر شناخته شده است. در مورد رابطه بین تواناییهای هوش هیجانی و نشخوار خشم انجام شده است. در مورد رابطه بین تواناییهای هوش هیجانی و نشخوار خشم تحقیقات کمی انجام شده است؛ تحقیق سوکودولسکی، گولاب و کرامول[32] (2001) رابطه بین تواناییهای هوش هیجانی و نشخوار خشم را منفی گزارش کرده است. به نظر محتمل میرسد که هوش هیجانی باید با سایر شکلهای نشخوار مانند نشخوار خشم نیز همبستگی داشته باشد؛ اما تحقیق مینگ و شیزونگ (2016) رابطه بین تواناییهای هوش هیجانی و نشخوار خشم را مثبت گزارش کرده است و هوش هیجانی را بهعنوان یک عامل محافظ در مسیر نشخوار خشم بیان میکند.
با توجه به ارزش تبیینی مفهوم هوش هیجانی در چارچوب نظریههای روانشناختی و نقش تعیینکننده آن در کنترل پرخاشگری موضوع این پژوهش اهمیت و ضرورت پیدا میکند. محقق در پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که رابطه میان هوش هیجانی و نشخوار ذهنی خشم چقدر توان پیشبینی احتمال رفتارهای پرخاشگرانه دارد؟
روش
این پژوهش با توجه به اهداف آن از نوع کاربردی و با توجه به روش جمعآوری دادهها از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 97-96 بودند که مطابق آمار اداره آموزش این دانشگاه حجم کلی جامعه تقریباً 24.000 نفر بود. از جامعه موردمطالعه با توجه به جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان[33] تعداد 377 نفر به روش تصادفی نوع خوشهای چندمرحلهای، بهعنوان نمونه، به شرح ذیل انتخاب شدند. ابتدا از بین 15 دانشکده این دانشگاه، تعداد 5 دانشکده و از هر دانشکده، دو گروه آموزشی و از هر گروه آموزشی، 2 کلاس به شیوه تصادفی انتخاب شد و دانشجویان حاضر در کلاسهای انتخابشده بهعنوان نمونه نهایی در نظر گرفته شد و قبل از آن جهت حفظ ملاحظات اخلاقی، شرح مختصری از هدف پژوهش برای اخذ رضایت آگاهانه شرکتکنندگان و داشتن اختیار در همکاری و انصراف از آن بیان شد. همچنین محرمانه باقی ماندن اطلاعات بهدستآمده، جهت حفظ حریم خصوصی و رازدار بودن ضمانت گردید. افراد انتخاب شده سه پرسشنامه هوش هیجانی، پرخاشگری و نشخوار خشم را تکمیل کردند به این صورت که هر سه پرسشنامه بهصورت همزمان در اختیار اعضای نمونه قرار گرفت و پس از تکمیل، دادهها استخراج گردید. در تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل رگرسیون استفاده شد.
ابزارهای پژوهش
پرسشنامه هوش هیجانی: نخستین بار توسط بار-اُن[34] (1980) با طرح این سؤال که «چرا بعضی از مردم نسبت به بعضی دیگر در زندگی موفقترند» تهیه گردید. این پرسشنامه دارای 117 سؤال و 15 مقیاس بود که پس از انجام تغییرات در متن اصلی پرسشنامه از 117 سؤال به 90 سؤال (1997) تقلیل یافت.
پاسخهای پرسشنامه روی یک مقیاس 5 درجهای طیف لیکرت (کاملاً موافقم، موافقم تا حدودی، مخالف، کاملاً مخالفم) تنظیم شده است. نمرهگذاری از 5 به 1 میباشد. بعضی سؤالات با محتوای معکوس یا منفی میباشند که نمره دهی از 1 به 5 (کاملاً موافقم 1 تا کاملاً مخالفم 5) انجام میشود. اعتبار پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 93% گزارش گردید (ساعتچی، کامکاری و عسگریان، 1393). مخبریان نژاد (1386) اقدام به هنجاریابی پرسشنامه هوش هیجانی بار- اُن نمود. بر اساس نتایج این پژوهش ضریب اعتبار کل پرسشنامه 91% محاسبه شد. برای بررسی روایی سازه پرسشنامه، تحلیل عاملی اجرا شد. نتایج نشان داد که 14 عامل دارای ارزش ویژه هستند و در مجموع 65/37 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین میکند؛ بنابراین اعتبار و روایی پرسشنامه تأیید شده است (کراسکیان، 1389).
پرسشنامه پرخاشگری: جهت بررسی رفتار پرخاشگرانه از پرسشنامه بأس و پری[35](1992) استفاده شد. این مقیاس چهار گونه رفتار پرخاشگرانه ازجمله پرخاشگری فیزیکی یا بدنی، پرخاشگری کلامی، خشم[36] و خصومت یا کینهورزی[37] را ارزیابی میکنند. بأس و پری (1992) پرسشنامه ارزیابی رفتار پرخاشگرانه را با 52 پرسش در زمینه پرخاشگری بر روی سه گروه از دانشجویان با سه هدف اجرا کردند. در همه مراحل یادشده بأس و پری (1992) برای انتخاب پرسشها و یا محتوای هر یک از عوامل پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت بر پایه دو ملاک یا شرط اقدام کردند. ملاک یا شرط اول برای نسبت دادن پرسشها به هر عامل دارا بودن بار عاملی مساوی و یا بیشتر از 35% و شرط دوم مشاهده شرط اول در هر سه مرحله تحلیل عاملی بود. درنهایت با بهکارگیری این دو شرط، 29 پرسش از 52 پرسش موجود در فرم اولیه برای ارزیابی چهار عامل پرخاشگری بدنی، کلامی، خشم و کینهورزی انتخاب شدند. پرسشنامه دارای اعتبار روایی قابل قبولی است. نتایج ضریب باز آزمایی برای چهار زیر مقیاس با فاصله 9 هفته 80/0 تا 72/0 و همبستگی بین چهار مقیاس 38/0 تا 49/0 بهدستآمده است. جهت سنجش اعتبار درونی مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد؛ که نتایج نشانگر همسانی درونی زیر مقیاس پرخاشگری بدنی 82/0، پرخاشگری کلامی 81/0 خشم 83/0 و خصومت 80/0 بود. هر عبارت 29 پرسش، در یک طیف 5 درجهای لیکرات از کاملاً شبیه من است (5) تا کاملاً متفاوت از من (1) میباشد. پایایی و روایی این پرسشنامه در ایران، توسط سامانی (1386) در دانشگاه شیراز انجام شد. ضریب پایایی این پرسشنامه به شیوه باز آزمایی برابر با 78/0 بود. همچنین همبستگی بالای عوامل با نمره کل پرسشنامه، همبستگی ضعیف عوامل با یکدیگر و مقادیر ضریب آلفا به ترتیب 83/0، 79/0، 77/0، 70/0 نشاندهنده کفایت و کارایی و روایی این پرسشنامه برای کاربرد پژوهشگران در ایران است.
پرسشنامه نشخوار فکری خشم: این مقیاس توسط سوکودولسکی و همکاران (2001) ساخته شده است و تمایل به تفکر درباره موقعیتهای برانگیزاننده خشم موجود و یادآوری دورههای خشم در گذشته را اندازه میگیرد. این مقیاس شامل 19 آیتم و 4 عامل است. چهار زیر مقیاس نشخوار خشم شامل پس فکرهای خشم، افکار تلافیجویانه (انتقام)، خاطرههای خشم و شناختن علل در اندازههای چهار درجهای لیکرات از نمره یک (خیلی کم) تا نمره چهار (خیلی زیاد) سنجیده میشود. همسانی درونی مقیاس بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 93% و ضریب پایایی آزمون مجدد آن در یک دوره یکماهه 77/0 گزارش شده است. ساکودولسکی و همکاران (2001) نمرههای بالاتر در زیر مقیاس افکار تلافیجویانه برای مردان (میانگین=88/1، انحراف معیار=59/0) در مقایسه با زنان (میانگین =57/1 و انحراف معیار=52/0) گزارش کردند. سایر نمرهها در مورد دو جنس مشابه بودند. نمرههای بالا در مقیاس نشاندهنده آمادگی بیشتر برای نشخوار خشم است (بشارت و محمدمهر، 1388).بشارت (1397) ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی نشخوار خشم را در چند پژوهش مورد تأیید قرار دادند. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه در هر یک از مقیاسهای نشخوار خشم (نمره کل)، پس فکرهای خشم، افکار تلافیجویانه، خاطرههای خشم و شناختن علتها در مورد یک نمونه 833 نفری دانشجویان به ترتیب: 95/0، 89/0، 83/0، 87/0، 78/0 محاسبه شد که نشانه همسانی درونی خوب است.
یافتهها
جهت توصیف دادهها، شاخصهای مرکزی و پراکندگی متغیرهای مورد مطالعه، محاسبه گردید که نتایج در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1. آزمون آمار توصیفی متغیرهای پژوهش.
انحراف معیار |
میانگین |
متغیرها |
74/34 |
04/306 |
هوش هیجانی |
40/16 |
69/80 |
پرخاشگری |
26/9 |
13/43 |
نشخوار خشم |
تعداد کل = 377 نفر |
قبل از انجام تحلیل رگرسیون، پیشفرضهای آن مانند فاصلهای بودن مقیاس اندازهگیری متغیرملاک، نرمال بودن توزیع متغیر ملاک (با استفاده از آزمون کالموگروف- اسمیرنف[38])، سطح معنیداری بیشتر از 05/0 بود که مورد تأیید واقع شد. همچنین پیشفرض همخطی چندگانه متغیرهای پیشبین که از تورم واریانس VIF و شاخص تولورنس استفاده شد. مقدار VIF (98/2)، (67/1) از عدد 10 کمتر و تولورنس (35/0)، (60/0) به عدد 1 نزدیک بود. پیشفرض استقلال منابع خطا متغیرهای پیشبین با شاخص دوربین- واتسون[39] مقدار (94/1) بدست آمد که در حد مطلوب بین (5/2- 5/1) واقع شد و مورد تأیید قرار گرفت.
بعد از تحقق پیشفرضهای روش رگرسیون، یافتههای به دست آمده از آزمون فرضیههای پژوهش نشان داده شده است. بین هوش هیجانی و پرخاشگری رابطه منفی وجود دارد. همانگونه که جدول 2 نشان میدهد، هوش هیجانی 4/40% از واریانس پرخاشگری را تبیین میکند (40/0= 2R) و با توجه به ضریب بتای استاندارد میتوان بیان داشت که هوش هیجانی قادر است در واحد استاندارد (64/0-) از واریانس پرخاشگری را بهطور منفی و معنیدار پیشبینی کند.
جدول 2. خلاصه رگرسیون در پیش بینی هوش هیجانی و پرخاشگری
R2 |
F(1,375) |
متغیر |
ضریب غیراستاندارد (b) |
خطای استاندارد |
ضریب استاندارد (β) |
T |
404/0 |
658/253** |
ثابت |
473/172 |
799/5 |
|
739/29** |
هوش هیجانی |
3/0- |
019/0 |
635/0- |
927/15-** |
فرض دیگر پژوهش، بین هوش هیجانی و نشخوار خشم رابطه منفی وجود دارد. همانطور که نتایج در جدول 3 نشان میدهد هوش هیجانی 2/23% واریانس نشخوار خشم را تبیین میکند (232/0= 2R)؛ و با توجه به ضریب بتای استاندارد میتوان بیان داشت که (48/0-) از واریانس نشخوار خشم در واحد استاندارد توسط هوش هیجانی بهطور منفی و معنیدار پیشبینی میشود.
جدول 3 . خلاصه رگرسیون در پیش بینی هوش هیجانی و نشخوار خشم
R2 |
F(1,375) |
متغیر |
ضریب غیراستاندارد(b) |
خطای استاندارد |
ضریب استاندارد (β) |
T |
232/0 |
094/113** |
ثابت |
403/82 |
717/3 |
|
17/22** |
هوش هیجانی |
128/0- |
012/0 |
481/0- |
635/10-** |
بین نشخوار خشم و پرخاشگری رابطه مثبت وجود دارد. یافتههای ما نشان داد که نشخوار خشم 4/26% از واریانس پرخاشگری را تبیین میکند (264/0= 2R)؛ و با توجه به ضریب بتای استاندارد میتوان بیان داشت که (51/0) از واریانس پرخاشگری در واحد استاندارد توسط نشخوار خشم بهطور مثبت و معنیدار پیشبینی میشود؛ که در جدول 4 آمده است.
جدول 4. خلاصه رگرسیون در پیش بینی نشخوار خشم و پرخاشگری
R2 |
F(1,375) |
متغیر |
ضریب غیراستاندارد(b) |
خطای استاندارد |
ضریب استاندارد (β) |
T |
264/0 |
838/134** |
ثابت |
415/41 |
459/3 |
|
972/11** |
نشخوار خشم |
911/0 |
078/0 |
514/0 |
612/11** |
بحث و نتیجهگیری
نخستین یافته پژوهش، نشان داد که میان هوش هیجانی و پرخاشگری رابطه منفی وجود دارد. این یافته، با تحقیقات کاکیانن، بجرکویست، لاگرسپز، استرمن، سالمیوالی و همکاران[40] (۱۹۹۹) و کاستیلو، سالگیورو، فرندز- برو سل و بالیورکا (۲۰۱۳) و داس و تریپاتی[41] (۲۰۱۵) و سانچو، سالجرو، بروکال (۲۰۱7) و همچنین مگیاس و همکاران (۲۰۱8)، همخوانی دارد. افرادی که هوش هیجانی بالاتر و بهتری دارند در چالشهای روزانه و فشارهای بیرونی و درونی ازجمله هیجان خشم، عملکرد مؤثر و بهتری نشان میدهند و از سویی هوش هیجانی پایین نشاندهنده ناتوانی در مؤثر بودن و امکان مشکلات عاطفی و رفتاری و اجتماعی مانند پرخاشگری میباشد. ساکلوفسکی، اوستین و مینسکی[42] (2003) نیز نشان داد که افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، دارای روابط شخصی و اجتماعی بهتری هستند (آنستیز، آنستیز، سلبی و جوینر، 2009). از مهارتهای هوش هیجانی همدلی و مهارتهای اجتماعی است و به فرد درک درستی میدهد تا بهطور صحیح در روابط خود و دیگران مؤثر باشد و در نتیجه هوش هیجانی و بهبود آن باعث بهبود مدیریت هیجان میشود و پرخاشگری را کاهش میدهد. مطالعات و شواهد قوی نشان میدهد که توانایی هوش هیجانی یعنی شناخت و کنترل عواطف و هیجانات درونی خود و دیگران و استفاده مناسب از هیجانات، برای برقراری ارتباط بهتر با خود و دیگران با پرخاشگری که یک تعامل منفی و درگیری اجتماعی است، رابطه منفی دارد. ساختار هوش هیجانی بهطور گستردهای با مدیریت و کنترل رفتارهای پرخاشگرانه ارتباط دارد. مبتنی بر این تحقیقات دو مفهوم هیجانی مهم در ارتباط با پرخاشگری در موقعیتها، هوش هیجانی و عواطف منفی است (مگیاس، گومز- لیل، گوتیرز- کوبو، کابلو و فرناندز- بر، 2018). تحقیقات بارت و دونلان[43] (2008) مشخص کرد که سطح بالای عواطف منفی یک فرد مجموعهایی از سوگیریهای شناختی و هیجانی است که رفتارهای پرخاشگری را افزایش میدهد. علاوه بر این هوش هیجانی با عواطف منفی رابطه معکوس دارد؛ بنابراین به نظر میرسد که عواطف منفی یک مفهوم کلیدی است. ازآنجاکه سلامت روان با اظهار و بیان مناسب هیجانات رابطه دارد و اظهار مناسب هیجانات با توانایی فهم و درک و کنترل فرد بر احساسات خود و دیگران مرتبط میباشد و رفتار پرخاشگرانه بهطور مستقیم با احساسات و هیجانات ربط دارد، این رفتار، شخصیت و یکپارچگی و ماهیت فرد را تعیین میکند و پژوهشها رابطه منفی بین هوش هیجانی و پرخاشگری را تأیید مینمایند (داس و تریپاتی، 2015).
از سویی یافته دوم پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و نشخوار خشم رابطه منفی وجود دارد. به عبارتی افزایش سطح هوش هیجانی، نشخوار فکری خشم را کاهش میدهد. شناخت کمی در مورد رابطه هوش هیجانی با نشخوار خشم وجود دارد. تنها اطلاعات در دسترس مطالعه سوکودولسکی، گولاب و کرامول (2001) میباشد که رابطه منفی بین هوش هیجانی و نشخوار خشم گزارش شده است. هوش هیجانی با تنظیمات هیجان یا عاطفی پیوند دارد (سانچو، سالجرو، بروکال، 2016). تنظیم هیجان شامل فرایندهای درونی و بیرونی است که مسئول نظارت، ارزیابی و تغییر واکنشهای هیجانی بهویژه هیجانهای شدید و منفی بهمنظور رسیدن به اهداف موردنظر است. تنظیم هیجان شامل فرایندهایی است که فرد از طریق آن بر هیجانهای خود و نحوه ابراز آنها اثر میگذارد. هیجانها میتوانند بهوسیله فرایندهای شناختی ناهشیار مانند توجه انتخابی، تحریفهای حافظه، انکار، فرافکنی و یا بهوسیله فرایندهای هشیارتر مانند خودسرزنشگری، دیگرسرزنشگری، نشخوار فکری، فاجعه نمایی، مدیریت و تنظیم شوند (بشارت، محمدی حسینینژاد و غلامعلی لواسانی، 1393). در تحقیقی سانچو، سالجرو، بروکال (۲۰۱۶) به ارائه شواهدی در زمینه رابطه هوش هیجانی و نشخوار خشم پرداختند. نتایج حاصل بر رابطه منفی تأکید دارد که با یافتههای پژوهش حاضر همخوانی دارد. نظریهپردازان هوش هیجانی بر این باورند که هوش هیجانی و قدرت مقابله با موقعیتهای مخاطرهآمیز رابطه مثبت وجود دارد یعنی هوش هیجانی بهعنوان یک عامل محافظتکننده مطرح است (یارمحمدیان، 1387) و ازآنجاکه نشخوار فکری ازجمله نشخوار خشم بهعنوان تمایل به افکار تکراری در مورد حوادث ناخوشایند ازجمله تجربه خشم، یک راهبرد ناکارآمد در تنظیم هیجان در موقعیتهای فشار آور محسوب میشود با هوش هیجانی رابطه منفی نشان میدهد. تنظیم هیجانات شامل فرایندهایی است که فرد از طریق آن بر هیجانات خود و نحوه تجربه و ابراز آنها اثر میگذارد در نتیجه افرادی که هوش هیجانی بهتری دارند از راهبردهای سازگارانهتری در تنظیم هیجانهای خود بهره میگیرند. مطالعات نشان میدهد که افزایش هوش هیجانی باعث افزایش سلامت روان است و ازآنجاکه نشخوار خشم، سبکفکری، تکرارشونده در مورد هیجان خشم است و در جریان تجربه خشم ظاهر میشود و مسئول تداوم خشم به شمار میآید و عواطف منفی را بالاتر میبرد، در مدیریت و مهار خشم عامل مؤثری میباشد و مهار خشم با سلامت جسمی و روانی و هوش هیجانی رابطه دارد.
همچنین یافته سوم پژوهش بیانگر این است که میان نشخوار خشم و پرخاشگری رابطه مثبت وجود دارد. بدین معنا که افزایش نشخوار خشم، سطح پرخاشگری را بالا میبرد. نشخوار خشم، عواطف منفی و خشم را تحریک میکند و سطح بالای عواطف منفی تمایل به پرخاشگری را افزایش میدهد. نشخوار خشم بهعنوان عامل کلیدی در توضیح پرخاشگری شناخته میشود. سوکودولسکی، گولاب و کرامول (2001) مشخص نمودند که نشخوار خشم یک فرایند شناختی اجتنابناپذیر و تکرارشونده است که در جریان خشم ظاهر میشود و مسئول تداوم و افزایش خشم است، خصومت و پرخاشگری کلامی- فیزیکی را افزایش میدهد (آنستیز، آنستیز، سلبی و جوینر، 2009). یافتههای پژوهش حاضر با تحقیقات ماکس ول[44] (۲۰04) که نشان داد نشخوار خشم با رفتارهای تهاجمی و پرخاشگرانه همبستگی مثبت دارد، همخوانی نشان میدهد. همچنین ریپر[45] (۲۰۰۶)، وایت و ترنر (۲۰۱4) و تاکب، تاکاهاشی و ساتو[46] (۲۰۱۵) به بررسی رابطه نشخوار خشم و پرخاشگری پرداختند و یافتههای این تحقیقات نیز نشان داد بین نشخوار خشم و پرخاشگری رابطه مثبت وجود دارد. طبق آنچه که یافتهها نشان میدهند، نشخوار خشم که بر دو مؤلفه تجسّم رویداد خشم و مرور ذهنی اعمال انتقامجویانه مبتنی است، احتمال بُروز تکانههای پرخاشگری را افزایش میدهد نشخوار خشم یک عامل یا توان دخالت کننده در پرخاشگری میباشد. سانچو، سالجرو و بروکال (2017) نشان دادند که نشخوار خشم یک اصطلاح برای تکرار و تأیید منفی در مورد یک اتفاق و یا خاطره ناشی از خشم است و تفکرات و احساسات خشمآلود و برنامههایی برای انتقام را منجر میشود؛ و این راهبرد باعث تشدید و تداوم خشم میگردد و همانگونه که مطالعات تأیید میکنند نشخوارگری در مورد رویدادهای برانگیزاننده خشم دارای پیامد منفی ازجمله پرخاشگری است. ازآنجاییکه احساس خشم میتواند احتمال رفتار پرخاشگرانه را افزایش دهد، نشخوار آن یعنی خشم، عواطف منفی و خشم را تحریک میکند و سطح بالای عواطف منفی تمایل به پرخاشگری را افزایش میدهد و باعث تسهیل آن میگردد. در نتیجه افزایش نشخوار خشم تسهیلکننده پرخاشگری است و رابطه مثبت نشان داده میشود. در تحقیق اینگلبرگ و سوجوبرگ[47] (2004) مشخص شد افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند دارای قدرت انطباقیابی پایین و ناسازگاری بیشتر و رفتارهای آسیبزننده (مانند پرخاشگری) هستند. در واقع شیوه کنار آمدن با فشار روانی با هوش هیجانی رابطه دارد (پیرخائفی و معنوی پور، 1391).
در نهایت با توجه به مباحث مطرحشده، یافتن رابطه میان هوش هیجانی و پرخاشگری و نیز نقش نشخوار ذهنی خشم میتواند به ما قدرت پیشبینی احتمال رفتارهای پرخاشگرانه از سوی افرادی که ویژگی هوش هیجانی آنها پایین، باوجود نشخوار ذهنی خشم را داده و این امر در جهت پیشگیری از رفتار پرخاشگرانه و آسیبهای ناشی از آن و کاهش این اثرات مؤثر باشد.
از محدودیتهای پژوهش انجام شده، استفاده از ابزار خود گزارشی بود و همچنین جامعه آماری آن، جوانان 20- 30 سال از دانشگاه تبریز بودند که این امر محدودیتهایی در زمینه تعمیمیافتهها ایجاد کرد. اجرای پژوهش در سنین دیگر مانند نوجوانان و همچنین بررسی تفاوتهای جنسیتی و اجرا در محیط غیر آموزشی پیشنهاد میشود. طراحی برنامه آموزشی با هدف ایجاد توانایی در افراد برای مدیریت خشم و احساسات در جهت کاهش پرخاشگری در جامعه پیشنهاد میگردد.
تشکر و قدردانی
این مطالعه با همکاری دانشجویان دوره کارشناسی دانشکدههای مختلف دانشگاه تبریز به اتمام رسیده است؛ بدینوسیله از این دانشجویان تشکر و قدردانی میشود.
[1]. Wang, Yang, Yang, Gao, Zhao, Xie, & Lei
[2]. Garofalo, Gillespie & Velotti
[3]. Quan, Yang, Zhu, Wang, Gong, Chen
[4].Megías, Gómez-Leal, Gutiérrez-Cobo, Cabello & Fernández-Ber
[5]. Ming & Shizhong
[6]. Ouyang, Sang, Li, Peng
[7]. Goleman
[8]. Self-Awareness
[9]. Self-Regulatory
[10]. Motivation
[11]. Empathy
[12]. Social Skills
[13]. Deniz
[14]. Bar-on
[15]. Dillon, Ritchey, Johnson & La.Bar
[16]. Hsieh & Chen
[17].Miles, Thompson, Stanley & Kent
[18].Szasz, Szentagotai & Hofmann
[19]. Sancho, Salguero, Berrocal
[20]. Direct Aggression
[21]. Displaced Aggression
[22].Wang, Yang, Yang, Gao, Zhao, Xie, & Lei
[23]. Physical Aggression
[24]. Verbal Aggression
[25]. Turner & White
[26]. Smith, S. D., Stephens, H. F., Repper, K., & Kistner
[27]. White & Turner
[28]. Anderson & Bushman
[29]. Anestis, Anestis, Selby & Joiner
[30].Pérez-Fuentes, Molero Jurado, Barragán Martín, & Gázquez Linares
[31].Bibi, Saleem, Khalid, Shafique
[32].Sukhodolsky, Golub & Cromwell
[33]. Krejcie and Morgan
[34]. Bar-on emotional inteligence inventory
[35]. Buss And Perry Aggression Questionnaire (AQ)
[36]. Anger
[37]. Hostility
[38]. Kolmogorov–Smirnov test
[39]. Durbin-Watson
[40].Kaukiainen, Björkqvist, Lagerspetz, Österman, Salmivalli & et al.
[41]. Das & Tripathy
[42]. Saklofske, Austin & Minski
[43]. Burt & Donnellan
[44]. Maxwell
[45]. Repper
[46]. Takebe, Takahashi & Sato
[47]. Engleberg & Sjöberg