نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

گروه روان شناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شیراز

چکیده

مقدمه: والدین به‌عنوان مهم­ترین عامل جامعه‌پذیر کردن کودکان و نوجوانان محسوب می­شوند. پژوهش­ها رابطه بین قدردانی و کاهش رفتار جامعه پسند را مورد تأیید قرار داده‌اند، از این ‌رو هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه پسند با واسطه­ گری هیجان اخلاقی قدردانی بود.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه 350 نفر و با روش نمونه ­گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند که ‏در‎ ‎نهایت 308 نفر پرسشنامه‌ها را تکمیل کردند. به‌منظور اندازه ­گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه کنترل روان‌شناختی والدین (سوننس و همکاران،2010)،  مقیاس چند مؤلفه ­ای قدردانی (مورگان و همکاران، 2017) و مقیاس گرایش­های جامعه پسند (کارلو و راندال، 2002) استفاده گردید.
 یافته­ ها: داده­‌ها با استفاده از نرم­ افزار AMOS و در قالب الگوی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که کنترل روان‌شناختی والدین، رفتار جامعه پسند را به‌طور منفی و معنادار پیش‌بینی می­کند. رابطه قدردانی و رفتار جامعه پسند به‌صورت معکوس و معنادار بود. علاوه بر این، نقش واسطه­ گری قدردانی در رابطه بین کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه پسند مورد تأیید قرار گرفت (05/0p<).
 نتیجه ­گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش می­توان نتیجه گرفت کنترل روان‌شناختی والدین کمتر در بافت خانواده و مهارت بیشتر فرزندان در هیجان اخلاقی قدردانی، موجبات ارتقاء رفتار جامعه پسند آن‌ها را فراهم می­سازد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Parental Psychological Control and Children's Pro-social Behavior: A Mediating Role of Gratitude a Moral Emotion

نویسندگان [English]

  • Mohsen Mahdian
  • Razieh Sheikholeslami

Department of Educational Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Shiraz University. Iran

چکیده [English]

Introduction: Parents are considered as the most important factor in socializing children and adolescents. Researches has confirmed the effectiveness of gratitude on the pro-social behavior; hence the purpose of this study is to explain the relationship between parent’s psychological control and children’s pro-social behavior by the mediation of the gratitude.
Methods: The research method is a descriptive correlation study. The statistical population of the study included all high school students in Yazd in the academic year ‎2020-2021‎. The sample size was 350 people who were selected with the multi-stage cluster sampling method and 308 people completed the questionnaires. Research Measurement included Dependency-Oriented and Achievement-Oriented Psychological Control Scale (Soenens et al, 2010), Multi-component Gratitude Measure (Morgan et al, 2017) and Pro-social Tendencies Measures (Carlo & Randall, 2002) that have been completed by students.
 Results: The findings using structural equation modeling showed that final model has a good fitness. Also, findings of research hypothesis analysis showed that psychological control of parents could negatively and statistically significant predict pro-social behavior and relationship between gratitude and pro-social behavior was negatively and significant Moreover, the mediation role of gratitude in the relationship between parental psychological control and pro-social behavior was confirmed.
Conclusion: According to the research findings, it can be concluded that less psychological control of parents in the family context, and more children's skills in gratitude, can promotes their pro-social behavior.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Children
  • Gratitude
  • Parental Psychological Control
  • Pro-social Behavior. Moral emotion

مقدمه

در سال‌های اخیر، مطالعه متغیرهایی که می‌تواند رفتارهای جامعه­ پسند[1] را توضیح دهد به‌عنوان موضوعی مورد بحث واقع‌شده است و روان­شناسان اجتماعی به علائق و انگیزه های افراد برای رفتار جامعه پسندانه توجه ویژه ای داشته اند (موسی بیگی، سروش نیا، صفاری نیا و آقایوسفی، 1401). رفتارهای جامعه پسند کنش­های ارادی هستند که افراد در شرایط مختلف اجتماعی یا روانی به نفع دیگران انجام می­دهند و با توجه به مزایای اثبات­شده آن­ها برای دریافت کنندگان، بررسی اینگونه رفتارها مهم است (مک­گینلی، پیروتی و کارلو[2]، 2022). رفتار جامعه پسند به بهترین وجه به­عنوان رفتاری داوطلبانه تعریف می­شود که به نفع شخص دیگری است (اسپینراد و آیزنبرگ[3]، 2019) و شامل زیر بعدهای مختلف از جمله: کمک­کردن، تقسیم­کردن سهم خود، اطلاع­رسانی، داوطلب شدن و همکاری است (بارتال، راجرز، ساریا، دستی و ماسن[4]، 2014، به نقل از سیه­جانی و صفاری نیا، 1401) که می‌توان آن را یکی از مؤلفه‌های مهم برای تحقق رشد اخلاقی و اجتماعی افراد در نظر گرفت (ﭘﺎدﯾﻼ ـ واﻟﮑﺮ و ﻓﺮاﯾﺴﺮ[5]، 2014). از اینرو درک این متغیرها در ارتقاء رفتارهای کمک­رسانی، همبستگی، تحمل و همکاری در بین افراد درون یک جامعه بسیار مهم است و درعین‌حال، این امر باعث جلوگیری و کاهش رفتارهای ضداجتماعی[6] می­شود (ریداندو، انجلز، پارا، نیتو و ناوارو[7]، 2016).

مطالعات متعددی بر اهمیت بسیار زیاد رفتارهای جامعه­پسند در سازگاری انسان و عوامل توسعه دهنده این رفتارها تاکید کرده­اند[8] (کوان، لی، یانگ، سانگ و ونگ، 2022). ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان برای ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻮاﻣﻞ تسهیل­کننده در رفتار جامعه پسند، دیدگاه­ها و نظریه‌هایی را مطرح کرده‌اند ﮐﻪ ﻫﻢ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﯿﺮوﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﻓﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺧﺎﻧﻮاده و ﻫﻢ ﻋﻮاﻣﻞ دروﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ویژگی‌های ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ را تعیین‌کننده می‌دانند (ﮐﺎرﻟﻮ ، ﻧﺎﯾﺖ  ﻣﮓ اﯾﻨﻠﯽ، ﮔﻮودوﯾﻦ و روﺋﭻ[9]، 2010؛ ﮐﻼرک، داﻫﻠﻦ و ﻧﯿﮑﻠﺴﻮن[10]، 2015). طبق مدل ﻧﻈﺮی ﻟﯿﻨﺪﻧﺒﺮگ[11] (2006)، رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻣﺘﺄﺛﺮ از دو ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺨﺺ و ﺑﺎﻓﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ طی ﯾﮏ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و اﻧﮕﯿﺰﺷﯽ ﮐﻪ »فرایندهای قاب‌بندی[12]« ﻧﺎﻣﯿﺪه می­شود، ﻓﺮد تصمیم می‌گیرد در رفتارهای جامعه پسند درگیر شود. ﻣﻨﻈﻮر از ﺑﺎﻓﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻋﻨﺎﺻﺮی از آن است که می‌توان به واﺣﺪﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ رﺳﻤﯽ و ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭘﺴﻨﺪ در آن بروز پیدا می­کنند اشاره نمود. ﺑﺎﻓﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﯾﮏ ﻋﺎﻣﻞ اﺛﺮﮔﺬار ﺑﺮ رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ در ﻧﻈﺮ گرفته‌شده است و می‌توان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ خانواده در ﺑﺎﻓﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اساسی‌ترین ﻋﺎﻣﻠﯽ است ﮐﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﻓﺮاد را ﻣﺘﺄﺛﺮ می‌سازد.

نتایج نحقیقات نشان داده­اند که والدین نقش معناداری در رشد رفتار جامعه­پسند فرزندان ایفا می­کنند (کارلو، مک­گینلی، هایز، باتنهورست و ویلکینسون[13]، 2007) و عوامل محیطی خانواده، مانند سبک های فرزندپروری با افزایش رفتارهای اجتماعی همراه است. (کوان، 2021؛ ﺑﺮوﮐﺮ و ﭘﻮﻟﯿﻦ-دﺑﻮﯾﺲ[14]، 2013؛ ﭘﺘﯿﮕﺮو، ﻫﺎﻣﻮﻧﺪ، ﮐﺎراﻫﻮﺗﺎ، وای و ﺑﺮوﻧﻞ[15] ، 2013؛ ﻓﺮاﻧﺖ[16]و همکاران، 2012). کنترل یک جنبه مهم تربیت فرزند است و با هردو سبک­های فرزند پروری مقتدر و مستبد رابطه دارد (بامریند[17] ، 1991). دو شکل از کنترل تشخیص داده‌شده است: کنترل رفتاری[18] و کنترل روان‌شناختی[19] (باربر[20]، 2002؛ باگنتال و گروسک[21]، 2006). کنترل روان‌شناختی به‌عنوان استفاده سیستماتیک از راهبرد­های تأثیرگذاری در دیگران تعریف‌شده (باربر، 2002) که یک مشخصه والدگری مخل در رشد هیجانی و روان‌شناختی کودک است (مانتزورانیس، زیمرمن، برمان-ماهیم و فاوز[22]، ۲۰۱۲). در مقابل رفتار جامعه­پسند، رفتارهای انحرافی افراد ضداجتماعی، اغلب حاصل روش­های تربیتی سرکوبگرانه والدینی است که با استفاده از شیوه­های سرکوب­گرایانه، سعی می­کنند تا فرزندان خود را به کنترل درآورند (سوننس، ونستینکست و لیووتن[23]، ۲۰۱۰). پژوهش‌ها نشان دادند که ساختار خانواده و به­ویژه کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، بر رفتار جامعه پسند تأثیر دارد (هیوز، مک‌هارگ و وایت[24]، 2018؛ اسلان[25]، ۲۰۱۱). کلارک و همکاران (2015) در پژوهشی با عنوان نقش سبک های والدگری و کنترل روان‌شناختی والدین در پرخاشگری رابطه­ای و رفتار جامعه پسند بر روی 323 نوجوان، نشان دادند که سبک های تربیتی آسان­گیر و مستبد و نیز سطوح بالای کنترل روان‌شناختی منجر به بروز پرخاشگری رابطه­ای و به‌طور معکوس باعث کاهش رفتار جامعه­پسند می­شود و در مقابل افرادی که با سبک تربیتی مقتدر و سطوح پایینی از کنترل روان‌شناختی تربیت شده بودند نمره بالاتری در پرسشنامه خود گزارشی رفتار جامعه پسند کسب کردند.

باوجود اهمیت نقش عوامل اجتماعی، پژوهشگران همواره به دنبال دستیابی به تبیین­های دقیق­تری از رفتارهای جامعه­پسند بوده و تلاش نموده­اند عوامل درونی مؤثر بر این رفتارها را نیز شناسایی کنند. یک عامل بسیار مهم درونی که نقش آن در بروز رفتارهای جامعه­پسند، بااهمیت دانسته شده، هیجانات اخلاقی[26] است (هایدت[27]، ۲۰۰۳). هیجانات اخلاقی نقشی محوری در زندگی روزمره ما بازی می‌کنند. آن‌ها می‌توانند بر نحوه تعامل ما با دیگر افراد تأثیر بگذارند که ﺷﺎﻣﻞ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎﺗﯽ ﻧﻈﯿﺮ اﺣﺴﺎس ﺷﺮم[28]، اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه[29]، ﺧﺠﺎﻟﺖ[30]، ﻏﺮور[31]، تعالی[32]، قدردانی[33] و شفقت[34] ﻫﺴﺘﻨﺪ (هایدت، 2003؛ زیلینبرگ، بروگلمانز و دی هوج[35]، 2012). یکی از هیجانات اخلاقی تأثیرگذار در رفتار جامعه پسند قدردانی است (بارتلت و دی­استنو[36]، 2006). قدردانی به عنوان یک تمایل عمومی برای تشخیص و پاسخگویی با سپاسگزاری به خیرخواهی دیگران و تجارب مثبت تعریف می شود (مک­کلوف، ایمونز و تسانگ[37]، 2002). تعاریف مفهومی از قدردانی، در قالب نظریه­ای واحد و منسجم با عنوان نظریه هیجان اخلاقی[38] (مک­کلوف،کیلپاتریک، ایمونز و لارسون[39]، 2001) مطرح شده است که بر طبق این مفهوم­سازی، با تجربه قدردانی، یک فرد به انجام دادن رفتار جامعه پسند و همچنین به ادامه دادن رفتارهای اخلاقی ترغیب می‌شود و از انجام دادن رفتارهای بین فردی مخرب و آسیب رساندن به دیگران اجتناب می‌کند. پژوهش سان، لیدن و اویانگ[40] (2019)، نشان داده است که قدردانی، به‌واسطه اسناد شخص، رفتار جامعه­پسند را تسهیل می­کند. ایمونز و مک­کولوف (2003)، در پژوهشی استنتاج کردند، افراد قدردان احتمالاً برای ابراز قدردانی خود، رفتار جامعه­پسند را بروز می­دهند و با گذشت زمان این رفتارهای جامعه­پسند می­تواند باعث افزایش و ارتقای روابط اجتماعی فرد شوند. بونو، فرا، دیزاباتو، بلالاک، مک­نایت و بازرت[41] (2019) در مطالعه طولی 4 ساله، نقش قدردانی را در رفتارهای ضداجتماعی و جامعه­پسند نوجوانان بررسی کردند و نتایج نشان داد که رشد قدردانی رفتار ضداجتماعی را به‌طور معکوس پیش­بینی می‌کند و آن را با واسطه احساس رضایت از زندگی کاهش می‌دهد.

از سوی دیگر مطالعات نشان داده­اند که رفتارهای مختلف والدین مانند گرمای عاطفی والدین (واگس و کاروالهایس، 2020) و سبک فرزندپروری با رشد هیجان اخلاقی قدردانی در ارتباط است (هاسانگ، کافمن و توماس[42]، 2020؛ لی، 2016؛ الفیری، تاگلیبیو، مارتا، ارسی، لنز و پازی[43]، 2018؛ لو، کواک، یونگ، لو، تام[44]، 2017). افراد برای اولین بار، در فضای خانواده می­توانند تجربه­ای از قدردانی را نسبت به پدر و مادر خود داشته باشند (اسکابینی، مارتا، لنز[45]، 2007) و یکی از عوامل اساسی در انجام رفتار اخلاقی، پرورش هیجانات اخلاقی فرزندان به وسیله والدین است (شیخ الاسلامی و ملایری، 1396). هرچند تحقیقات گذشته و دانش متداول اشاره می­کنند افرادی که والدینی با مشکل روان‌شناختی دارند، به‌طور معناداری بیشتر در معرض تعدادی از مسائل مربوط به سازگاری روانی-اجتماعی شامل اضطراب، افسردگی، عزت‌نفس پایین و شایستگی اجتماعی کاهش‌یافته هستند (آرمیستد، کلین و فورهند[46]، 1995) اما استوکل، وایسبراد، آرنز[47]، (2015) یافتند که وجود مشکلات والدین همیشه منجر به ناسازگاری کودک نمی­شود و شرایطی وجود دارد که معین می­کند فرزندان، نسبت به اضطراب و افسردگی به‌طور بیشتر یا کمتر آسیب­پذیر شوند. بنابراین عوامل خانوادگی در رشد قدردانی نقش دارد.

با رویداشت به نتایج پژوهش‌های ذکرشده از یک سو، مشخص می­شود بین کنترل روان­شناختی والدین و رفتار جامعه­پسند رابطه معکوس و ساده وجود دارد ولی از سوی دیگر، تحقیقات نشان می­دهند که با وجود کنترل­گری والدین و وجود مشکلات در فرزندپروری، همیشه فرزندان با ناسازگاری روبرو نشده­ و با وجود شرایطی، کمتر آسیب دیده­ و رفتارهای مطلوب اجتماعی را از خود نشان می­دهند که به نظر می­رسد متغیرهایی می­توانند رابطه آن دو را واسطه­گری کنند. با توجه به تناقضی که وجود دارد و نیز خلأ پژوهشی در این زمینه، پژوهش حاضر در پی تعیین رابطه کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه­پسند فرزندان با واسطه‌گری هیجان اخلاقی قدردانی آن‌ها است. به عبارتی، مسئله پژوهش حاضر این است که آیا میزان کنترل­گری والدین، باعث می­شود تا فرزندان به‌طور متفاوتی رفتار جامعه­پسند را نشان ­دهند یا بر اساس میزان کنترل روان‌شناختی والدین، فرزندان از هیجان اخلاقی قدردانی به‌طور متفاوتی استفاده کنند و این هیجان‌های متفاوت بر رفتار جامعه­پسند آن‌ها تأثیری می­گذارد؟ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ با هدف بررسی جایگاه آن در مقیاس‌های بین فردی، اجتماعی و ملّی اهمیت دارد. ﻣﻮﺿﻮع اﺧﻼق در ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﯽ ﺑﻨﯿﺎدی دارد و ﺑﺎﯾﺪ در نظر گرفت ﮐﻪ ﻣﺆﻟﻔﮥ ﻣﺮﮐﺰی ﻫﻮﯾﺖ اﺧﻼﻗﯽ رفتار جامعه­پسند اﺳﺖ (ﭘﺎدﯾﻼ - واﻟﮑﺮ و ﻓﺮاﯾﺴﺮ، 2014) و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺷﺨﺼﯿﺖ اﺧﻼﻗﯽ اﻓﺮاد می‌شود (هاروز، موری، بولتن، ﺑﺘﺎﻧﮑﻮرت و ﺑﺎس[48]، 2013؛ اﯾﺮﺷﺎد و آﺗﺎ[49]، 2013). باوجود ارتباط نظری و همچنین شواهدی برای رابطه تجربی بین قدردانی و رفتار جامعه­پسند که مطالعات زیادی رابطه مثبتی را نشان داده‌اند و همچنین رابطه معکوس کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه­پسند، هدف کلی این پژوهش، بررسی نقش کنترل روان‌شناختی والدین در بروز رفتار­های جامعه­پسند با توجه به نقش واسطه‌ای هیجان اخلاقی قدردانی است. در راستای هدف پژوهش، فرضیه­ها عبارت­اند از:

1- کنترل روان­شناختی والدین با رفتار جامعه­پسند رابطه معنادار دارد.

2- هیجان اخلاقی قدردانی با رفتار جامعه پسند رابطه معنادار دارد.

3- کنترل روان­شناختی والدین با هیجان اخلاقی قدردانی رابطه معنادار دارد.

4- کنترل روان­شناختی والدین به واسطه هیجان اخلاقی قدردانی، پیش­بینی کننده رفتار جامعه­پسند است.

شکل 1 مدل مفهومی پژوهش حاضر را نشان می­دهد.

قدردانی

رفتار جامعه­پسند

کنترل روان­شناختی والدین

 

 

 

   شکل1. مدل پیشنهادی پژوهش

روش

پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ-ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺳﺖ و برای بررسی فرضیه‌های پژوهش از روش ﻣﺪلﯾﺎﺑﯽ ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری استفاده ﺷﺪ. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری این پژوهش، ﺗﻤﺎﻣﯽ داﻧﺶ آﻣﻮزان دوره دوم ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ ﺷﻬﺮ یزد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد کل دانش­آموزان دوره متوسطه دوم در نواحی دوگانه شهر یزد 44040 نفر که ناحیه 1 دارای 19961 دانش‌آموز (9962 دختر؛ 9999 پسر) و ناحیه 2 دارای 24079 دانش‌آموز (1166 دختر؛ 22913 پسر) بودند. برای انتخاب حجم نمونه بنا برنظر کلاین[50] (2016)، بر اساس 10 تا 20 نفر در ازای هر پارامتر، نمونه‌ای به حجم 350 مشارکت‌کننده به روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای (چندمرحله‌ای) انتخاب شد. بدین منظور از هر ناحیه آموزش‌وپرورش یزد دو دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن (ﯾﮏ دﺧﺘﺮاﻧﻪ و ﯾﮏ ﭘﺴﺮانه) به‌صورت ﺗﺼﺎدﻓﯽ اﻧﺘﺨﺎب (درمجموع 4 دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن) و از ﻫﺮ دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن ﻧﯿﺰ دو ﮐﻼس دﻫﻢ و ﯾﺎزدهم (درمجموع 8 ﮐﻼس) به‌تصادف اﻧﺘﺨﺎب و ﺳﭙﺲ پرسشنامه‌ها در ﻣﯿﺎن دانش‌آموزان ﮐﻼسﻫﺎی منتخب ﺗﻮزﯾﻊ ﺷﺪ. از این تعداد 330 ﻧﻔﺮ از دانش‌آموزان ﺑﻪ پرسشنامه‌ها ﭘﺎﺳﺦ داده ﺑﻮدﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ از ﺣﺬف داده‌های ﭘﺮت (22 ﻣﻮرد)، اﻃﻼﻋﺎت 308 نفر از آن‌ها ﻣﺒﻨﺎی ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. لازم به ذکر است با توجه به همه‌گیری بیماری کرونا، پرسشنامه‌ها به‌صورت آنلاین طراحی و در اختیار دانش­آموزان قرار گرفت و همچنین به‌منظور رعایت ضوابط اخلاقی پژوهش علاوه بر راهنمایی‌های لازم که در دستورالعمل پرسشنامه‌ها ارائه شد، به شرکت‌کنندگان اطمینان داده شد که اطلاعات فقط در راستای اهداف مطالعه و بدون ذکر مشخصات هویتی مورداستفاده واقع خواهد شد، مشارکت‌کنندگان فرم رضایت آگاهانه برای شرکت در پژوهش را نیز تکمیل کردند. ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ ﻃﺮح، کنترل روان‌شناختی والدین ﻣﺘﻐﯿﺮ برون‌زاد، هیجان اخلاقی قدردانی ﻣﺘﻐﯿﺮ واسطه‌ای و رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ، ﻣﺘﻐﯿﺮ درون‌زاد در ﻧﻈﺮ گرفته‌شد. ﻻزم ﺑﻪ ذﮐﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎ، ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﮑﻨﻮن داﻧﺴﺘﻪ ﺷﺪ و ﮔﻮﯾﻪﻫﺎی ﻫﺮ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، شاخص‌های مشاهده‌پذیر ﺑﺮای ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﮑﻨﻮن در ﻧﻈﺮ گرفته ‌شد. برای تجزیه‌ و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS-25 و همچنین جهت انجام معادلات ساختاری از نرم‌افزارAMOS-24  استفاده شد.

ابزارهای پژوهش

الف) مقیاس گرایش‌های ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ: این مقیاس توسط ﮐﺎرﻟﻮ و راﻧﺪال[51] (2002) تهیه ‌شده که ﯾﮏ ﻓﺮم 20 ﮔﻮﯾﻪای خود سنجی اﺳﺖ و 5 ﻧﻮع ﮔﺮاﯾﺶ رﻓﺘﺎری ﺟﺎﻣﻌﻪپسند را می­سنجد ﮐﻪ عبارت‌اند از: رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﮔﻤﻨﺎم (5 ﮔﻮﯾﻪ)، رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﺟﻤﻌﯽ (4 ﮔﻮﯾﻪ)، رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻧﻮع­دوﺳﺘﺎﻧﻪ (5 ﮔﻮﯾﻪ)، رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ (3 ﮔﻮﯾﻪ) و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ در ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺑﺤﺮاﻧﯽ ﯾﺎ اﺿﻄﺮاری (3 ﮔﻮﯾﻪ) است. ﺟﻤﻊ ﮐﻞ ﮔﻮﯾﻪﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﻧﻤﺮه ﮐﻠﯽ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ را ﻧﺸﺎن می‌دهد. نمره‌گذاری اﯾﻦ اﺑﺰار به‌صورت ﻃﯿﻒ ﻟﯿﮑﺮت 5 درجه‌ای انجام می­شود. بنابراین حداقل و حداکثر نمره کسب شده از این پرسشنامه به ترتیب برابر با 20 و 100 خواهد بود. در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺎرﻟﻮ و راﻧﺪال (2002) رواﯾﯽ هم‌زمان ﺑﺎ مقیاس‌های رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ کلی،  نگرانی‌های ﻫﻤﺪﻻﻧﻪ، ارزش‌های نوع‌دوستانه و اﻧﮕﯿﺰش ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻣﻄﻠﻮب ﮔﺰارش ﺷﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس ﮔﺰارش ﮐﺎرﻟﻮ، ﻫﯿﻮﺳﻤﺎن، ﮐﺮﯾﺴﺘﯿﻦ ﺳﻦ و راﻧﺪال[52] (2003)، ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ  ﺧﺮده مقیاس‌ها در داﻣﻨﻪ ﺑﯿﻦ 63/0 ﺗﺎ 85/0 و ﺿﺮﯾﺐ ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ باز آزمایی در ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﯿﻦ دو ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺮای ﺧﺮده مقیاس‌ها ﺑﯿﻦ 56/0 ﺗﺎ 82/0 به‌دست‌آمده اﺳﺖ. در اﯾﺮان ﻧﯿﺰ ﮐﺠﺒﺎف، ﺳﺠﺎدﯾﺎن و ﻧﻮری (1389) ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ، ﯾﮏ ﺳﺎﺧﺘﺎر 5 ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺑﺮای اﯾﻦ اﺑﺰار ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﮐﺮدﻧﺪ. در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺠﺒﺎف و ﻫﻤﮑﺎران (1389) ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺿﺮﯾﺐ ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ باز آزمایی ﮐﻞ اﺑﺰار ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ 86/0 ﺑﻮد.

ب) مقیاس چند مؤلفه­ای قدردانی[53]: مقیاس چند مؤلفه­ای قدردانی توسط مورگان[54] و همکاران (2017) به‌منظور سنجش قدردانی طراحی شده است و مشتمل بر 29 گویه است که به‌صورت مقیاس 5 گزینه­ای لیکرت نمره­گذاری می­شود. بنابراین، حداقل و حداکثر نمره برابر با 29 و 145 خواهد بود. این مقیاس دارای سه خرده مقیاس هیجانی (6 گویه)، نگرشی (10 گویه) و رفتاری (13 گویه) است و یک مقیاس خود گزارشی است که قدردانی را در گروه­های سنی نوجوان تا بزرگ‌سال (دامنه­ی سنی 11 تا 75 سال) ارزیابی می­کند. پاسخ­های ارائه‌شده به گویه­های مقیاس چند مؤلفه­ای قدردانی نشانگر روایی و پایایی مطلوب در نمونه­ی موردنظر بوده است (مورگان و همکاران، 2017). مورگان و همکاران (2017) پایایی خرده مقیاس­های هیجانی، نگرشی و رفتاری را با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 87/0، 80/0 و 84/0 به دست آورده­اند. مورگان و همکاران (2017) در بررسی روایی سازه­ی این مقیاس به این نتیجه رسیدند که مؤلفه­های هیجان، نگرش و رفتار مقیاس چند مؤلفه­ای قدردانی از همبستگی مثبت و معنی­دار با پرسشنامه­ی قدردانی (مک کولوف و همکاران، 2002) و مقیاس­های بهزیستی برخوردار است. در پژوهش حاضر جهت بررسی روایی، از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که گویه­های بعد هیجان قدردانی از افراد با 3 گویه (با بار عاملی 53/0 تا 78/0)، هیجان قدردانی از داشته­ها با 4 گویه (با بار عاملی 47/0 تا 63/0)، تأملات قدردانانه با 4 گویه (با بار عاملی 46/0 تا 65/0) و قدردانی از دیگران با 8 گویه (با بار عاملی 38/0 تا 72/0) در جای مناسب خود بارگذاری شده‌اند. نتایج شاخص‌های برازش مدل نشان داد که مدل دارای برازش مطلوب است. همچنین برای بررسی پایایی نمرات مقیاس قدردانی، مقادیر ضرایب آلفای کرونباخ برای عامل­های هیجان قدردانی از افراد، هیجان قدردانی از داشته‌ها، تاملات قدردانانه، قدردانی از دیگران و قدردانی کل به ترتیب 70/0، 64/0، 69/0، 78/0، 84/0 به دست آمد.

ج) مقیاس کنترل روان‌شناختی با جهت‌گیری وابستگی و پیشرفت[55]: این مقیاس توسط سوننس و همکاران (2010) تدوین گردیده است و شامل 17 عبارت با 2 خرده مقیاس جهت‌گیری وابستگی (عبارات 1 تا 8) و جهت‌گیری پیشرفت (عبارات 9 تا 17) است. نمره­گذاری این مقیاس بر اساس طیف لیکرت پنج نمره‌ای انجام می­گیرد. بنابراین، حداقل و حداکثر نمره برابر با 17 و 85 خواهد بود. سوننس و همکاران (2010) پایایی پرسشنامه را با استفاده از آلفای کرونباخ برای کنترل روانی مادرانه با جهت‌گیری وابستگی و جهت‌گیری پیشرفت به ترتیب 87/0 و 93/0 و برای کنترل روانی پدرانه با جهت‌گیری وابستگی و جهت‌گیری پیشرفت، 84/0 و 91/0 گزارش کردند. اشرف و شیخ‌الاسلامی (1396) به‌منظور تعیین روایی سازه‌ای ابزار، تحلیل عاملی تأییدی را از طریق تحلیل ساختارهای گشتاوری به کار گرفتند. با توجه به یافته­ها مدل برازش مطلوبی داشت. بار عاملی گویه­های جهت­گیری وابستگی 44/0 تا 68/0 و جهت­گیری پیشرفت از 52/0 تا 75/0 بود. پایایی باز آزمایی پرسشنامه نیز با فاصله دو هفته بر روی 40 نفر از نمونه موردمطالعه، بررسی و ضرایب پایایی برای جهت­گیری وابستگی، جهت­گیری پیشرفت و کل مقیاس کنترل روانی به ترتیب 85/0، 88/0 و 90/0 به دست آمد.

یافته‌ها

برای تجزیه‌وتحلیل آماری داده­های پژوهش حاضر، ابتدا به‌منظور ردیابی داده‌های پرت تک‌متغیری، شاخص‌های کجی[56] و کشیدگی[57] بررسی شد. مقادیر کجی (بین 01/0- تا 65/0-) و کشیدگی (بین 24/0- تا 95/0-) مربوط به تمام متغیرها، کمتر از یک و بیانگر عدم تفاوت معنا‌دار با توزیع نرمال است (میرز، گامست و گارینو[58]، 2016).

اطلاعات توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و نیز ضریب همبستگی پیرسون (مرتبه صفر) متغیرهای کنترل روان‌شناختی والدین، رفتار جامعه پسند و قدردانی با استفاده از نرم­افزار SPSS (نسخه 25) محاسبه گردید که نتیجه آن در جدول 1 ارائه‌شده است.

جدول 1. شاخص‌های توصیفی و ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش

متغیر

M

SD

1

2

3

۱- رفتار جامعه­پسند

62/70

61/12

۱

 

 

۲- قدردانی

08/75

82/10

38/0**

۱

 

3- کنترل روان‌شناختی والدین

86/122

64/27

11/0*

25/0**

1

            **P<01/0, *P<05/0

همان‌طور که مندرجات جدول 1 نشان می­دهد متغیر رفتار جامعه پسند با قدردانی (01/0>p، 38/0= r)، و کنترل روان‌شناختی والدین (05/0>p، 11/0= r) رابطه معنا­دار دارد. از سوی دیگر متغیر کنترل روان‌شناختی والدین و قدردانی (01/0>p، 25/0= r) دارای رابطه­ معنا­دار است. در مرحله بعد برای ارزیابی الگوی پیشنهادی پژوهش و بررسی و تحلیل روابط بین متغیرهای پژوهش از روش الگویابی معادلات ساختاری[59] با به­کارگیری نرم­افزار AMOS (نسخه 24) استفاده شد. مطابق با شاخص‌های برازش (جدول 2)، مدل نهایی پژوهش طبق ملاک کلاین (2016) از برازش مطلوب برخوردار است.

جدول 2. شاخص­های برازش مدل ساختاری

RMSEA

TLI

CFI

IFI

AGFI

GFI

P

X2/df

شاخص‌های برازش

04/0

90/0

98/0

98/0

90/0

96/0

0001/0

52/1

مقادیر مدل

08/0>

90/0<

95/0<

90/0<

90/0<

90/0<

05/0<

3 >

مقادیر قابل‌قبول

 

در ادامه جدول 3 میزان ضرایب مسیرهای مستقیم و سطح معنا­داری آن‌ها را نشان می­دهد. مطابق با نتایج گزارش‌شده در جدول 3، کنترل روان­شناختی والدین، به‌طور منفی و معنا‌داری قدردانی (001/0 >p، 30/0- =β) و رفتار جامعه پسند (001/0 >p، 40/0- =β) را پیش‌بینی می‌کند و همچنین قدردانی (001/0 >p، 49/0 =β) پیش‌بین مثبت و معنا‌دار رفتار جامعه­پسند است.

 

جدول 3. بررسی روابط مستقیم متغیرها در مدل پژوهش

متغیر مستقل

متغیر وابسته

ضرایب استاندارد

t

P

کنترل روان‌شناختی والدین

قدردانی

30/0-

34/4

001/0

کنترل روان‌شناختی والدین

رفتار جامعه­پسند

40/0-

89/2

001/0

قدردانی

رفتار جامعه­پسند

49/0

94/5

001/0

 

جهت بررسی معنا‌داری اثر غیرمستقیم از روش بوت‌استراپ استفاده شد که همان‌طور که جدول 4 نشان می‌دهد در مدل نهایی اثر غیرمستقیم متغیر کنترل روان‌شناختی والدین (001/0= p، 15/0= β) به‌واسطه قدردانی بر رفتار جامعه­پسند مثبت و معنا‌دار است. درنتیجه می­توان گفت که هیجان اخلاقی قدردانی دارای نقش واسطه‌گری در رابطه بین کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه­پسند است.

جدول 4. بررسی روابط غیرمستقیم متغیرها در مدل پژوهش

متغیر مستقل

متغیر واسطه‌ای

متغیر وابسته

مقدار برآورد

حد بالا

حد پایین

P

کنترل روان‌شناختی والدین

قدردانی

رفتار  جامعه­پسند

15/0

27/0

06/0

001/0

در جدول 5 علاوه بر اثرات مستقیم، اثرات غیرمستقیم و کل متغیرهای مدل نهایی پژوهش آورده شده است. همچنین در شکل 2 مدل نهایی پژوهش نشان داده‌شده است. همان‌گونه که در این شکل ملاحظه می‌گردد، متغیرهای کنترل روان‌شناختی والدین و قدردانی جمعاً توانستند 31 درصد از واریانس  

کنترل روان­شناختی والدین

قدردانی

 =18/0

 

 =

 

رفتار جامعه­پسند

 =31/0

 

جهت گیری وابستگی پدر

جهت گیری وابستگی مادر

جهت گیری پیشرفت پدر

جهت گیری پیشرفت مادر

هیجان قدردانی از افراد

هیجان قدردانی از داشته­ها

تأملات قدردانانه

قدردانی از دیگران

رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ

رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻧﻮع­دوﺳﺘﺎﻧﻪ

رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﺟﻤﻌﯽ

رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ گمنام

رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﺑﺤﺮاﻧﯽ

*71/0

*77/0

*87/0

*94/0

*63/0

*87/0

*62/0

*66/0

*69/0

*63/0

*66/0

*81/0

*58/0

*30/0-

*49/0

*40/0-

*P<     01/0

رفتار جامعه­پسند را تبیین کنند.

 

ی

 

شکل 2. ضرایب مسیر استاندارد متغیرهای پژوهش در مدل اصلی

 

 

جدول 5. اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل متغیرهای مدل پژوهش

 

مسیرها

برآوردها

اثر مستقیم

اثر غیرمستقیم

اثر کل

به رفتار جامعه­پسند

از:

کنترل روان‌شناختی والدین

قدردانی

40/0-

49/0

15/0

.....

25/0

49/0

به قدردانی

از:

کنترل روان‌شناختی والدین

30/0-

.....

30/0

 

-

بحث و نتیجه­ گیری

ﻫﺪف از اﻧﺠﺎم اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺑﺮرﺳﯽ راﺑﻄﮥ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﯿﺎن کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه­پسند، ﺑﺎ واسطه‌گری هیجان اخلاقی قدردانی ﺑﻮد. یافته­ها با استفاده از روش ﻣﺪلﯾﺎﺑﯽ ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری نشان دادند کنترل روان‌شناختی والدین به‌صورت معکوس پیش‌بینی­کننده رفتار جامعه­پسند است. این یافته با نتایج پژوهش‌های اسلان (۲۰۱۱)؛ هیوز و همکاران (2018) و کلارک و همکاران (2015) در مورد رابطه بین کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه­پسند همخوان است. نتیجه این همبستگی نشان می­دهد که افرادی که سطوح بالایی از کنترل روان‌شناختی والدین را تجربه می­کنند کمتر احتمال دارد در روابط اجتماعی­شان رفتار جامعه­پسند را بروز دهند. یکی از تبیین­هایی که برای رابطه معکوس بین کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه­پسند می­توان به کار گرفت این است که کنترل روان‌شناختی با پیامدهای منفی از قبیل عزت‌نفس پایین و مشکلات درونی سازی همراه می­شود (باربر و هارمون[60]، 2002؛ بین، باش، مک­کنری و ویلسون[61]، 2003) و همچنین با توجه به آنکه والدین در اعمال کنترل روان‌شناختی، فرزندان را مجبور می­کنند که در فعالیت­های اجتماعی مطابق با انتظارات آن‌ها عمل کرده و در صورت ممانعت، آن‌ها را سرزنش می­کنند (سوننس و همکاران، 2010). بنابراین فرزندان، فعالیت­های اجتماعی را مسبب این‌گونه برخوردهای منفی والدین تلقی کرده و نسبت به رفتار جامعه­پسند نگرش منفی پیدا می­کنند.

نتایج دیگر این تحقیق نشان داد که هیجان اخلاقی قدردانی با رفتار جامعه­پسند رابطه مستقیم و معنادار دارد. این یافته­ها با نتایج تحقیقات ایمونز و مک­کولوف (2003)؛ بونو و همکاران (2019) و سان و همکاران (2019)، مطابقت دارد. در همین راستا، بارتلت و دی­استنو (2006) دریافتند افرادی که از دیگران کمک گرفته و قدردانی کرده­اند، بیشتر احتمال دارد که رفتار جامعه­پسند را به شخص حامی یا دیگران نشان دهند. هیجانات یکی از مؤلفه­های رشد اخلاقی است که یکی از این هیجانات، قدردانی است (تسانگ[62]، 2006). طبق نظریه هیجان اخلاقی مکلوف و همکاران (2011)، رفتار جامعه­پسند پاسخ به قدردانی است. قدردانی از طریق رفتار جامعه­پسند افراد را تحت تأثیر قرار می­دهد تا به منفعت خود بازگردند. قدردانی کارکرد خود را به ‌صورت یک انگیزه اخلاقی بروز می­دهد و اغلب باعث ایجاد یک رابطه متقابل شده که این به سوق دادن افراد به پاسخ دادن به‌ صورت جامعه­پسند به فرد خیر منجر می­شود. (تسانگ، 2006؛ بارتلت و دی­استینو، 2006). همچنین قدردانی می­تواند به‌عنوان یک تقویت­کننده اخلاقی در نظر گرفته شود (مک­کلوف و همکاران، 2001) و قدردانی از دیگران برای اعمال جامعه­پسندانه خود، موجب تلاش بیشتر برای انجام رفتارهای اخلاقی در آینده می­شود (گالوپ[63]، 1998). بنابراین، قابل‌تصور است که برخی افراد انگیزه دارند تااندازه‌ای مشغول رفتار جامعه­پسند شوند زیرا آن‌ها ابراز قدردانی و انواع دیگر تأیید اجتماعی را تقویت­کننده دریافته­اند (مک­کلوف و همکاران، 2001).

از یافته‌های دیگر پژوهش رابطه معکوس کنترل روان‌شناختی والدین و قدردانی است. این یافته با نتایج تحقیقات کلارک و همکاران (2015) هیوز و همکاران، (2018) و اسلان، (۲۰۱۱). همسو است. کنترل روان‌شناختی با جهت­گیری پیشرفت با کمال­گرایی در ارتباط است اما جهت­گیری وابستگی به‌شدت در ارتباط با روابط بین فردی فرزندان قرار می­گیرد (بلات و لوی[64]، 2003). سوننس و همکاران (۲۰۱۰) معتقدند والدین کنترل­گر از طریق روش­های زورگویانه و آمرانه مانند القای گناه و شرم و سلب محبت به بچه­هایشان برای اجابت کردن دستورالعمل‌هایشان فشار می­آورند و والدین را قادر می‌سازد بچه‌ها را برای برآورده کردن تقاضاهایشان هدایت کنند که در این شیوه رشد روانی-اجتماعی فرزندان با مداخله و مزاحمت تحلیل می­رود و توانایی آن‌ها را برای کسب استقلال و هویت شخصی بازداری می‌کند (واندلر، پرز و اسکوچی[65]، ۲۰۰۷). بنابراین وقتی ارتباط والدین همراه با کنترل­گری است احتمال دارد کودک ظاهراً از دستورات والدین اطاعت کند ولی درنتیجه کنترل، در شکل­گیری هیجانات اخلاقی مانند قدردانی تأثیر منفی داشته باشد.

درنهایت، این مطالعه شواهد تجربی درزمینه نقش واسطه­ای قدردانی در رابطه بین کنترل روان‌شناختی والدین و رفتار جامعه­پسند را تأیید کرد. نتایج نشان داد که قدردانی در برابر کنترل روان‌شناختی والدین به‌عنوان یک متغیر میانجی قرار می­گیرد و به‌طور غیرمستقیم به افزایش رفتار جامعه پسند منجر می­شود. درواقع قدردانی با افزایش بهزیستی فردی، روابط مثبتی را تسهیل می­کند و به افراد کمک می­کند تا بیشتر حمایتگر و بخشنده باشند و به‌سوی دیگران همدلی نشان دهند که ممکن است به آن‌ها در پذیرش و درک جنبه­های منفی تجارب والدینشان کمک کند (مک­کلوف، هیبنر و لاقلین[66]، 2000). یافته­های موجود درزمینه روان­شناسی مثبت­نگر نشان می­دهد برخی افراد می­توانند به مسائل به وجود آمده در زندگی، با هیجانات مثبت از جمله امید، خوش­بینی و قدردانی پاسخ دهند و حتی در دوره­های استرس شدید یا در مقابله با عوامل استرس‌زا (به‌عنوان‌مثال، کنترل روان‌شناختی از سوی والدین)، تجربه احساسات مثبت ممکن است در برابر نشانه­های درونی سازی مانند ضربه­گیر عمل کند (فردریکسون، توگید، واگ و لارکین[67]، 2003؛ نولن-هوکسیما و دیویس[68]، 2002). همان‌طور که نتایج پژوهش نیز نشان می­دهد، رابطه معناداری از کنترل روان‌شناختی والدین با رفتار جامعه­پسند در افراد با قدردانی بالا دیده می­شود. این بدان معنی است که افرادی که دارای ویژگی قدردانی هستند، بیشتر در برابر رفتار منفی والدینشان مقاوم­اند و دست به عمل همدلانه می­زنند. همچنین قدردانی از تأثیرات عوامل استرس­زای بیرونی مانند کنترل روانی والدین در برابر سلامت عمومی جلوگیری می­کند (کراس[69]، 2006) و همچنین احساسات منفی مانند شکست، اغفال و پریشانی ادراک‌شده را کاهش می­دهد و احساس تعلق را افزایش می­دهد (لو و همکاران، 2017)، برای افرادی که پریشانی از کنترل روانی والدین را تجربه می­کنند، قدردانی می­تواند به آن‌ها کمک دهد تا زندگی و رشد ناسازگار خانوادگی­شان را به شیوه­ای مثبت­تر ادراک کنند. که برای نمونه می­توان به‌عنوان یک فرصت آموزشی لازم برای درک موفقیت آینده اشاره نمود (لو و همکاران، 2017). بنابراین، به نظر می‌رسد در صورتیکه افراد به رویدادهای منفی با احساسات مثبت، مانند قدردانی پاسخ ‌دهند، به­دنبال این پاسخ‌های مثبت، آسیب‌پذیری فرد به عوامل روانی کاهش می­یابد و با عملکرد سازگارانه در افرادی که تحت تأثیر کنترل روانی قرار دارند همراه است. بنابراین قدردانی مخصوصاً برای مواجهه با فشارهای روانی بااهمیت است.

نتایج این پژوهش می­تواند کاربردهای مهمی برای متولیان تعلیم و تربیت به دنبال داشته باشد. با توجه به اینکه کنترل روان‌شناختی والدین استرس زیادی به فرزندان وارد می­کند و تغییر رفتار والدین امری دشوار است، توصیه می­شود با برگزاری دوره­های آموزشی، قدردانی را ترویج داده تا بر میزان مشارکت افراد در رفتار جامعه پسند افزوده شود. پیشنهاد می­شود در مطالعات آینده اثر آموزش قدردانی در گروه­های افراد با نشانه­های دورنی­سازی بررسی شود. همچنین اثر هیجانات اخلاقی دیگر نیز بر رفتار جامعه پسند مطالعه شود. از محدودیت­های این پژوهش، محدود بودن شرکت‌کنندگان به دانش­آموزان دوره دوم متوسطه است. بنابراین لازم است در تعمیم یافته­ها به سایر گروه­ها احتیاط کرد.

[1] . prosocial behavior

[2] . McGinley, Pierottib, & Carlo

[3] . Spinrad & Eisenberg

[4] . Bartal, Rodgers, Sarria, Decety, & Mason

[5] . Padilla-Walker & Fraser

[6]. antisocial behavior

[7]. Redondo, Ingles, Parra, Nieto, & Navarro

[8] . Quan, Li, Yang, Song, & Wang

[9] .Knight, Goodvin, & Roesch

[10]. Clark, Dahlen, & Nicholson

[11]. Lindenberg

[12] . Framing Processes

[13] . Hayes, Batenhorst, & Wilkinson

[14] . Brooker & Poulin-Dubois

[15]. Pettygrove, Hammond, Karahuta, Waugh, Brownell

[16] .Farrant

[17]. Baumrind

[18]. behavioral control

[19]. Psychological control

[20] . Barber

[21]. Bugental & Grusec

[22]. Mantzouranis, Zimmermann, Biermann-Mahaim & Favez

[23]. Soenens, Vansteenkiste & Luyten

[24]. Hius, Mcharg, & Whith

[25] . Aslan

[26] . moral emotion

[27]. Haidt

[28] . shame

[29] . guilt

[30] . embarrassment

[31] . pride

[32]. elevation

[33] . gratitude

[34]. compassion

[35] ..De Hooge, Zeelenberg, & Breugelmans

[36]. Bartlett & DeSteno

[37]. McCullough, Emmons, & Tsang

[38]. moral emotion theory

[39]. Kilpatrick & Larson

[40] .Sun, liden & Ouyang

[41] .Bono, Froh, Disabato, Blalock, McKnight & Bausert

[42]. Hussong, Coffman & Thomas

[43]. Alfieri, Tagliabue, Marta, Aresi, Lanz & Pozzi

[44]. Lo, Kwok, Yeung, Low & Tam

[45]. Scabini

[46]. Armistead, Klein & Forehand

[47]. Stoeckel, Weissbrod & Ahrens

[48]. Haroz, Murray, Bolton, Betancourt, & Bass

[49]. Irshad & Atta

[50]. Kline

[51]. Carlo & Randall

[52]. Hausmann & Christiansen

[53]. multi-component gratitude measure

[54]. Morgan

[55]. Dependency-Oriented and Achievement-Oriented Psychological Control Scale (DAPCS)

[56]. skewness

[57] . kurtosis

[58]. Meyers, Gamst, & Guarino

[59]. Structural Equation Modeling (SEM)

[60]. Barber & Harmon

[61]. Bean, Bush, McKenry, & Wilson

[62]. Tsang

[63]. Gallup

[64]. Blatt & Levy

[65]. Vandeleur, Perrez & Schoebi

[66] . Huebner & Laughlin

[67] .Fredrickson, Tugade, Waugh & Larkin

[68]. Nolen-Hoeksema & Davis

[69] . Krause

  • اشرف، پ.، شیخ‌الاسلامی، ر. (1396). بیگانگی تحصیلی در دانش‌آموزان: نقش کنترل روانی والدین و تأکیدات هدفی معلم.مجله مطالعات روانشناسی تربیتی، 14(27)، 29-62. 
  • سیه جانی، ل.، صفاری نیا، م. (1401). پیش‌بینی ابعاد شخصیت جامعه‌پسند بر اساس سلامت اجتماعی و منبع کنترل در دانشجویان. پژوهش های روانشناسی اجتماعی، 11(45)، 143-165.
  • شیخ الاسلامی، ر.، ترکمن‌ملایری، م. (1396). تبیین علی رفتار جامعه پسند نوجوانان بر اساس فلسفه فراهیجانی مادر و هیجانات اخلاقی، پژوهش های روانشناسی اجتماعی. 7(28)، 1-22.
  • کجباف، م.، سجادیان، ا.، نوری، ا. (1389). بررسی ساختار عاملی, روایی و اعتبار مقیاس گرایشهای اجتماعی مطلوب در بین دانشجویان. جامعه شناسی کاربردی (مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان)، 21(2 (پیاپی 38))، 101-118.
  • موسی بیگی، ط.، سروش نیا، س.، صفاری نیا، م.، آقایوسفی, ع. (1401). پپیش بینی جامعه پسندی بر اساس سبک های تبادل اجتماعی و سبک فرزند پروری در دانشجویان. پژوهش های روانشناسی اجتماعی ، 12(45)، 85-100.
  • میرز، لاورنس اس.، گامست، گلن.، گارینو، ا.جی. (1391). پژوهش چندمتغیری کاربردی (طرح و تفسیر). مترجمان (شریفی، ح. و همکاران). تهران: رشد. (تاریخ انتشار به زبان اصلی: 2006).
  • Alfieri, S., Tagliabue, S., Marta, E., Aresi, G., Lanz, M., & Pozzi, M. (2018). Gratitude as a variable of mediation between parental support and self-esteem in adolescence. Journal of Child and Family Studies27(5), 1394-1401.
  • Armistead, L., Klein, K., & Forehand, R. (1995). Parental physical illness and child functioning. Clinical psychology review15(5), 409-422.
  • Aslan, S. (2011). The analysis of relationship between school bullying, perceived parenting styles and self-esteem in adolescents. Procedia-Social and Behavioral Sciences30, 1798-1800.
  • Barber, B. K. (2002). Intrusive parenting: How psychological control affects children and adolescents(pp. xv-309). American Psychological Association.
  • Barber, B. K., & Harmon, E. L. (2002). Violating the self: Parental psychological control of children and adolescents. In B. K. Barber (Ed.), Intrusive parenting: How psychological control affects children and adolescents(pp. 15–52). American Psychological Association.
  • Bartal, I. B. A., Rodgers, D. A., Sarria, M. S. B., Decety, J., & Mason, P. (2014). Pro-social behavior in rats is modulated by social experience. University of Chicago, United States, Online Published January 14, Cite as Elife3.
  • Bartlett, M. Y., & DeSteno, D. (2006). Gratitude and prosocial behavior: Helping when it costs you. Psychological science17(4), 319-325.
  • Baumrind, D. (1991). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. The Journal of Early Adolescence, 11(1), 56-95.
  • Bean, R. A., Bush, K. R., McKenry, P. C., & Wilson, S. M. (2003). The impact of parental support, behavioral control, and psychological control on the academic achievement and self-esteem of African American and European American adolescents. Journal of Adolescent Research18(5), 523-541.
  • Blatt, S. J., & Levy, K. N. (2003). Attachment theory, psychoanalysis, personality development, and psychopathology. Psychoanalytic Inquiry23(1), 102-150.
  • Bono, G., Froh, J. J., Disabato, D., Blalock, D., McKnight, P., & Bausert, S. (2019). Gratitude’s role in adolescent antisocial and prosocial behavior: A 4-year longitudinal investigation. The Journal of Positive Psychology14(2), 230-243.
  • Brooker, I., Poulin-Dubois, D. (2013). Is parental emotional reliability predictive of toddlers’ learning and helping? Infant Behavior and Development, 36, 403-418.
  • Bugental, D. B. ve Grusec, JE (2006). Socialization processes. Handbook of Child Psychology. Social, Emotional, and Personality Development. New York: Wiley, 366-428.
  • Carlo, G., Hausmann, A., Christiansen, S., & Randall, B. A. (2003). Sociocognitive and behavioral correlates of a measure of prosocial tendencies for adolescents. The journal of early adolescence23(1), 107-134.
  • Carlo, G., Knight, G. P., McGinley, M., Goodvin, R., & Roesch, S. C. (2010). The developmental relations between perspective taking and prosocial behaviors: A meta-analytic examination of the task-specificity hypothesis. (234–269). Oxford: Oxford University Press.
  • Carlo, G., McGinley, M., Hayes, R., Batenhorst,C., & Wilkinson,J. (2007). Parenting Styles or Practices? Parenting, Sympathy, and Prosocial Behaviors among Adolescents, the Journal of Genetic Psychology, 168:2, 147-176.
  • Carlo, G., Randall, B.A., (2002). The development of a measure of prosocial behaviors for late adolescents. Journal of Youth and Adolescence 31, 31–44.
  • Clark, C. M., Dahlen, E. R., & Nicholson, B. C. (2015). The role of parenting in relational aggression and prosocial behavior among emerging adults. Journal of Aggression, Maltreatment & Trauma, 24(2), 185-202.
  • De Hooge, I. E. (2013). Taking steps towards a new view of shame and guilt: Shame motivates approach and guilt motivates avoidance behaviors. In Society for Consumer Psychology, Winter Conference, San Antonio Texas, USA(pp. 125-126).
  • Emmons, R. A., & McCullough, M. E. (2003). Counting blessings versus burdens: an experimental investigation of gratitude and subjective well-being in daily life. Journal of personality and social psychology84(2), 377.
  • Farrant, B. M., Devine, T. A. J., Maybery, M. T., & Feltcher, J. (2012). Empathy, Perspective Taking and Prosocial Behaviour: The Importance of Parenting Practices. Infant and Child Development, 21(2), 175- 188.
  • Fredrickson, B. L., Tugade, M. M., Waugh, C. E., & Larkin, G. R. (2003). What good are positive emotions in crisis? A prospective study of resilience and emotions following the terrorist attacks on the United States on September 11th, 2001. Journal of personality and social psychology, 84(2), 365.
  • Haidt, J. (2003). The moral emotions. In: R. J. Davidson, K. R. Scherer & H. H. Goldsmith (Eds.), Handbook of affective sciences (pp. 852- 870). Oxford: Oxford University Press.
  • Haroz, E. E., Murray, L. K., Bolton, P., Betancourt, T., & Bass, J. K. (2013). Adolescent resilience in Northern Uganda: the role of social support and prosocial behavior in reducing mental health problems. Journal of Research on Adolescence, 23, 138-148.
  • Hussong, A. M., Coffman, J. L., & Thomas, T. E. (2020). Gratitude conversations: An experimental trial of an online parenting tool. The Journal of Positive Psychology15(2), 267-277.
  • Irshad, E., & Atta, M. (2013). Social competence as predictor of bullying among children and adolescents. Journal of the Indian Academy of Applied Psychology, 39, 35-42.
  • Kline, R. B. (2016). Principles and practice of structural equation modeling. Guilford publications.
  • Krause, N. (2006). Gratitude toward God, stress, and health in late life. Research on Aging, 28(2), 163-183.
  • Lewis, M. (2002). Altruism is never self-sacrifice. Behavioral and Brain Sciences, 25, 268-268.
  • Li, S. (2016). A mechanism for gratitude development in a child. Early Child Development and Care, 186(3), 466-479.
  • Lindenberg, S. (2006). Prosocial behavior, solidarity and goal-framing processes. In: D. Fetchenhauer, A. Flache, B. Buunk, & S. Lindenberg (Eds.), Solidarity and prosocial behavior. An integration of sociological and psychological perspectives. Amsterdam: Kluwer. pp. 23–44.
  • Lo, H. H., Kwok, S. Y., Yeung, J. W., Low, A. Y., & Tam, C. H. (2017). The moderating effects of gratitude on the association between perceived parenting styles and suicidal ideation. Journal of Child and Family Studies, 26(6), 1671-1680.
  • Mantzouranis, G., Zimmermann, G., Biermann-Mahaim, E., & Favez, N. (2012). A further examination of the distinction between dependency-oriented and achievement-oriented parental psychological control: Psychometric properties of the DAPCS with French-speaking late adolescents. Journal of Child and Family Studies, 21, 726–733.
  • McCullough, G., Huebner, E. S., & Laughlin, J. E. (2000). Life events, self‐concept, and adolescents' positive subjective well‐being. Psychology in the Schools, 37(3), 281-290.
  • McCullough, M. E., Emmons, R. A., & Tsang, J. A. (2002). The grateful disposition: a conceptual and empirical topography. Journal of personality and social psychology, 82(1), 112.
  • McCullough, M. E; Kilpatrick, S. D; Emmons, R. A & Larson, D. B. (2001). Is gratitude a moral emotion? Psychological Bulletin, 127, 249-266.
  • McGinley, M., Pierotti, S. L., & Carlo, G. (2022). Latent profiles of multidimensional prosocial behaviors: An examination of prosocial personality groups. The Journal of Social Psychology, 162(2), 245-261.
  • Morgan, B., Gulliford, L., & Kristjánsson, K. (2017). A new approach to measuring moral virtues: the multi-component gratitude measure. Personality and Individual Differences107, 179-189.
  • Nolen-Hoeksema, S., & Davis, C. G. (2002). Positive responses to loss: Perceiving benefits and growth. In C. R. Snyder & S. J. Lopez (Eds.), Handbook of positive psychology (pp. 598–606). New York: Oxford University Press.
  • Padilla-Walker, L. M., & Fraser, A. M. (2014). How much is it going to cost me? Bidirectional relations between adolescents' moral personality and prosocial behavior. Journal of Adolescence, 37, 993-1001.
  • Pettygrove, D. M., Hammond, S.I., Karahuta, E, L., Waugh, E. W., & Brownell, C, A. (2013). From cleaning up to helping out: Parental socialization and children's early prosocial behavior. Infant Behavior and Development, 36 (4), 843-846.
  • Quan, S. (2021). Socioeconomic status and prosocial behaviors among Chinese emerging adults: Sequential mediators of parental warmth and personal belief in a just world. Children and Youth Services Review, 120, 105680.
  • Quan, S., Li, M., Yang, X., Song, H., & Wang, Z. (2022). Perceived Parental Emotional Warmth and Prosocial Behaviors among Emerging Adults: Personal Belief in a Just World and Gratitude as Mediators. Journal of Child and Family Studies,31(4), 1019-1029.
  • Redondo, J., Inglés, C., Parra, L., Nieto, L., & Navarro, M. L. (2016). Prosocial behaviour: Theoretical perspectives. International Journal of Psychology Research, 11, 300–320.
  • Scabini, E., Marta, E., & Lanz, M. (2007). The transition to adulthood and family relations: An intergenerational approach. Psychology Press.
  • Soenens, B., Vansteenkiste, M., & Luyten, P. (2010). Toward a domain-specific approach to the study of parental psychological control: Distinguishing between dependency-oriented and achievement-oriented psychological control. Journal of Personality, 78, 217–256.
  • Spinrad, T. L., & Eisenberg, N. (2019). Prosocial emotions. In Handbook of emotional development(pp. 351-372). Springer, Cham.
  • Stoeckel, M., Weissbrod, C., & Ahrens, A. (2015). The adolescent response to parental illness: The influence of dispositional gratitude. Journal of Child and Family Studies, 24(5), 1501-1509.
  • Sun, J., Liden, R. C., & Ouyang, L. (2019). Are servant leaders appreciated? An investigation of how relational attributions influence employee feelings of gratitude and prosocial behaviors. Journal of Organizational Behavior40(5), 528-540.
  • Tsang, J.-A. (2006). Brief report gratitude and prosocial behavior: An experimental test of gratitude. Cognition and Emotion, 20(1), 138–148.
  • Vagos, P., & Carvalhais, L. (2020). The impact of adolescents’ attachment to peers and parents on aggressive and prosocial behavior: A short-term longitudinal study. Frontiers in psychology, 11, 592144.
  • Vandeleur, C. L., Perrez, M. & Schoebi, D. (2007). Associations between Measures of Emotion and Familial Dynamics in Normative Families with Adolescents. Swiss Journal of Psychology, 66, 5-16.
  • Zeelenberg, M.,   Breugelmans, M. & de Hooge I.E. (2012). Moral sentiments: A behavioral economics approach. In A. Innocentie & A. Sirigu (Eds.), Neuroscience and the Economics of Decision Making (pp. 1-25). London: Routlege.