نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه روان شناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شیراز
چکیده
مقدمه: والدین بهعنوان مهمترین عامل جامعهپذیر کردن کودکان و نوجوانان محسوب میشوند. پژوهشها رابطه بین قدردانی و کاهش رفتار جامعه پسند را مورد تأیید قرار دادهاند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعه پسند با واسطه گری هیجان اخلاقی قدردانی بود.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه 350 نفر و با روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند که در نهایت 308 نفر پرسشنامهها را تکمیل کردند. بهمنظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه کنترل روانشناختی والدین (سوننس و همکاران،2010)، مقیاس چند مؤلفه ای قدردانی (مورگان و همکاران، 2017) و مقیاس گرایشهای جامعه پسند (کارلو و راندال، 2002) استفاده گردید.
یافته ها: دادهها با استفاده از نرم افزار AMOS و در قالب الگوی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که کنترل روانشناختی والدین، رفتار جامعه پسند را بهطور منفی و معنادار پیشبینی میکند. رابطه قدردانی و رفتار جامعه پسند بهصورت معکوس و معنادار بود. علاوه بر این، نقش واسطه گری قدردانی در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعه پسند مورد تأیید قرار گرفت (05/0p<).
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت کنترل روانشناختی والدین کمتر در بافت خانواده و مهارت بیشتر فرزندان در هیجان اخلاقی قدردانی، موجبات ارتقاء رفتار جامعه پسند آنها را فراهم میسازد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Parental Psychological Control and Children's Pro-social Behavior: A Mediating Role of Gratitude a Moral Emotion
نویسندگان [English]
- Mohsen Mahdian
- Razieh Sheikholeslami
Department of Educational Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Shiraz University. Iran
چکیده [English]
Introduction: Parents are considered as the most important factor in socializing children and adolescents. Researches has confirmed the effectiveness of gratitude on the pro-social behavior; hence the purpose of this study is to explain the relationship between parent’s psychological control and children’s pro-social behavior by the mediation of the gratitude.
Methods: The research method is a descriptive correlation study. The statistical population of the study included all high school students in Yazd in the academic year 2020-2021. The sample size was 350 people who were selected with the multi-stage cluster sampling method and 308 people completed the questionnaires. Research Measurement included Dependency-Oriented and Achievement-Oriented Psychological Control Scale (Soenens et al, 2010), Multi-component Gratitude Measure (Morgan et al, 2017) and Pro-social Tendencies Measures (Carlo & Randall, 2002) that have been completed by students.
Results: The findings using structural equation modeling showed that final model has a good fitness. Also, findings of research hypothesis analysis showed that psychological control of parents could negatively and statistically significant predict pro-social behavior and relationship between gratitude and pro-social behavior was negatively and significant Moreover, the mediation role of gratitude in the relationship between parental psychological control and pro-social behavior was confirmed.
Conclusion: According to the research findings, it can be concluded that less psychological control of parents in the family context, and more children's skills in gratitude, can promotes their pro-social behavior.
کلیدواژهها [English]
- Children
- Gratitude
- Parental Psychological Control
- Pro-social Behavior. Moral emotion
مقدمه
در سالهای اخیر، مطالعه متغیرهایی که میتواند رفتارهای جامعه پسند[1] را توضیح دهد بهعنوان موضوعی مورد بحث واقعشده است و روانشناسان اجتماعی به علائق و انگیزه های افراد برای رفتار جامعه پسندانه توجه ویژه ای داشته اند (موسی بیگی، سروش نیا، صفاری نیا و آقایوسفی، 1401). رفتارهای جامعه پسند کنشهای ارادی هستند که افراد در شرایط مختلف اجتماعی یا روانی به نفع دیگران انجام میدهند و با توجه به مزایای اثباتشده آنها برای دریافت کنندگان، بررسی اینگونه رفتارها مهم است (مکگینلی، پیروتی و کارلو[2]، 2022). رفتار جامعه پسند به بهترین وجه بهعنوان رفتاری داوطلبانه تعریف میشود که به نفع شخص دیگری است (اسپینراد و آیزنبرگ[3]، 2019) و شامل زیر بعدهای مختلف از جمله: کمککردن، تقسیمکردن سهم خود، اطلاعرسانی، داوطلب شدن و همکاری است (بارتال، راجرز، ساریا، دستی و ماسن[4]، 2014، به نقل از سیهجانی و صفاری نیا، 1401) که میتوان آن را یکی از مؤلفههای مهم برای تحقق رشد اخلاقی و اجتماعی افراد در نظر گرفت (ﭘﺎدﯾﻼ ـ واﻟﮑﺮ و ﻓﺮاﯾﺴﺮ[5]، 2014). از اینرو درک این متغیرها در ارتقاء رفتارهای کمکرسانی، همبستگی، تحمل و همکاری در بین افراد درون یک جامعه بسیار مهم است و درعینحال، این امر باعث جلوگیری و کاهش رفتارهای ضداجتماعی[6] میشود (ریداندو، انجلز، پارا، نیتو و ناوارو[7]، 2016).
مطالعات متعددی بر اهمیت بسیار زیاد رفتارهای جامعهپسند در سازگاری انسان و عوامل توسعه دهنده این رفتارها تاکید کردهاند[8] (کوان، لی، یانگ، سانگ و ونگ، 2022). ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان برای ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻮاﻣﻞ تسهیلکننده در رفتار جامعه پسند، دیدگاهها و نظریههایی را مطرح کردهاند ﮐﻪ ﻫﻢ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﯿﺮوﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﻓﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺧﺎﻧﻮاده و ﻫﻢ ﻋﻮاﻣﻞ دروﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ویژگیهای ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ را تعیینکننده میدانند (ﮐﺎرﻟﻮ ، ﻧﺎﯾﺖ ﻣﮓ اﯾﻨﻠﯽ، ﮔﻮودوﯾﻦ و روﺋﭻ[9]، 2010؛ ﮐﻼرک، داﻫﻠﻦ و ﻧﯿﮑﻠﺴﻮن[10]، 2015). طبق مدل ﻧﻈﺮی ﻟﯿﻨﺪﻧﺒﺮگ[11] (2006)، رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻣﺘﺄﺛﺮ از دو ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺨﺺ و ﺑﺎﻓﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ طی ﯾﮏ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و اﻧﮕﯿﺰﺷﯽ ﮐﻪ »فرایندهای قاببندی[12]« ﻧﺎﻣﯿﺪه میشود، ﻓﺮد تصمیم میگیرد در رفتارهای جامعه پسند درگیر شود. ﻣﻨﻈﻮر از ﺑﺎﻓﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻋﻨﺎﺻﺮی از آن است که میتوان به واﺣﺪﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ رﺳﻤﯽ و ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭘﺴﻨﺪ در آن بروز پیدا میکنند اشاره نمود. ﺑﺎﻓﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﯾﮏ ﻋﺎﻣﻞ اﺛﺮﮔﺬار ﺑﺮ رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ در ﻧﻈﺮ گرفتهشده است و میتوان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ خانواده در ﺑﺎﻓﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اساسیترین ﻋﺎﻣﻠﯽ است ﮐﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﻓﺮاد را ﻣﺘﺄﺛﺮ میسازد.
نتایج نحقیقات نشان دادهاند که والدین نقش معناداری در رشد رفتار جامعهپسند فرزندان ایفا میکنند (کارلو، مکگینلی، هایز، باتنهورست و ویلکینسون[13]، 2007) و عوامل محیطی خانواده، مانند سبک های فرزندپروری با افزایش رفتارهای اجتماعی همراه است. (کوان، 2021؛ ﺑﺮوﮐﺮ و ﭘﻮﻟﯿﻦ-دﺑﻮﯾﺲ[14]، 2013؛ ﭘﺘﯿﮕﺮو، ﻫﺎﻣﻮﻧﺪ، ﮐﺎراﻫﻮﺗﺎ، وای و ﺑﺮوﻧﻞ[15] ، 2013؛ ﻓﺮاﻧﺖ[16]و همکاران، 2012). کنترل یک جنبه مهم تربیت فرزند است و با هردو سبکهای فرزند پروری مقتدر و مستبد رابطه دارد (بامریند[17] ، 1991). دو شکل از کنترل تشخیص دادهشده است: کنترل رفتاری[18] و کنترل روانشناختی[19] (باربر[20]، 2002؛ باگنتال و گروسک[21]، 2006). کنترل روانشناختی بهعنوان استفاده سیستماتیک از راهبردهای تأثیرگذاری در دیگران تعریفشده (باربر، 2002) که یک مشخصه والدگری مخل در رشد هیجانی و روانشناختی کودک است (مانتزورانیس، زیمرمن، برمان-ماهیم و فاوز[22]، ۲۰۱۲). در مقابل رفتار جامعهپسند، رفتارهای انحرافی افراد ضداجتماعی، اغلب حاصل روشهای تربیتی سرکوبگرانه والدینی است که با استفاده از شیوههای سرکوبگرایانه، سعی میکنند تا فرزندان خود را به کنترل درآورند (سوننس، ونستینکست و لیووتن[23]، ۲۰۱۰). پژوهشها نشان دادند که ساختار خانواده و بهویژه کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، بر رفتار جامعه پسند تأثیر دارد (هیوز، مکهارگ و وایت[24]، 2018؛ اسلان[25]، ۲۰۱۱). کلارک و همکاران (2015) در پژوهشی با عنوان نقش سبک های والدگری و کنترل روانشناختی والدین در پرخاشگری رابطهای و رفتار جامعه پسند بر روی 323 نوجوان، نشان دادند که سبک های تربیتی آسانگیر و مستبد و نیز سطوح بالای کنترل روانشناختی منجر به بروز پرخاشگری رابطهای و بهطور معکوس باعث کاهش رفتار جامعهپسند میشود و در مقابل افرادی که با سبک تربیتی مقتدر و سطوح پایینی از کنترل روانشناختی تربیت شده بودند نمره بالاتری در پرسشنامه خود گزارشی رفتار جامعه پسند کسب کردند.
باوجود اهمیت نقش عوامل اجتماعی، پژوهشگران همواره به دنبال دستیابی به تبیینهای دقیقتری از رفتارهای جامعهپسند بوده و تلاش نمودهاند عوامل درونی مؤثر بر این رفتارها را نیز شناسایی کنند. یک عامل بسیار مهم درونی که نقش آن در بروز رفتارهای جامعهپسند، بااهمیت دانسته شده، هیجانات اخلاقی[26] است (هایدت[27]، ۲۰۰۳). هیجانات اخلاقی نقشی محوری در زندگی روزمره ما بازی میکنند. آنها میتوانند بر نحوه تعامل ما با دیگر افراد تأثیر بگذارند که ﺷﺎﻣﻞ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎﺗﯽ ﻧﻈﯿﺮ اﺣﺴﺎس ﺷﺮم[28]، اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه[29]، ﺧﺠﺎﻟﺖ[30]، ﻏﺮور[31]، تعالی[32]، قدردانی[33] و شفقت[34] ﻫﺴﺘﻨﺪ (هایدت، 2003؛ زیلینبرگ، بروگلمانز و دی هوج[35]، 2012). یکی از هیجانات اخلاقی تأثیرگذار در رفتار جامعه پسند قدردانی است (بارتلت و دیاستنو[36]، 2006). قدردانی به عنوان یک تمایل عمومی برای تشخیص و پاسخگویی با سپاسگزاری به خیرخواهی دیگران و تجارب مثبت تعریف می شود (مککلوف، ایمونز و تسانگ[37]، 2002). تعاریف مفهومی از قدردانی، در قالب نظریهای واحد و منسجم با عنوان نظریه هیجان اخلاقی[38] (مککلوف،کیلپاتریک، ایمونز و لارسون[39]، 2001) مطرح شده است که بر طبق این مفهومسازی، با تجربه قدردانی، یک فرد به انجام دادن رفتار جامعه پسند و همچنین به ادامه دادن رفتارهای اخلاقی ترغیب میشود و از انجام دادن رفتارهای بین فردی مخرب و آسیب رساندن به دیگران اجتناب میکند. پژوهش سان، لیدن و اویانگ[40] (2019)، نشان داده است که قدردانی، بهواسطه اسناد شخص، رفتار جامعهپسند را تسهیل میکند. ایمونز و مککولوف (2003)، در پژوهشی استنتاج کردند، افراد قدردان احتمالاً برای ابراز قدردانی خود، رفتار جامعهپسند را بروز میدهند و با گذشت زمان این رفتارهای جامعهپسند میتواند باعث افزایش و ارتقای روابط اجتماعی فرد شوند. بونو، فرا، دیزاباتو، بلالاک، مکنایت و بازرت[41] (2019) در مطالعه طولی 4 ساله، نقش قدردانی را در رفتارهای ضداجتماعی و جامعهپسند نوجوانان بررسی کردند و نتایج نشان داد که رشد قدردانی رفتار ضداجتماعی را بهطور معکوس پیشبینی میکند و آن را با واسطه احساس رضایت از زندگی کاهش میدهد.
از سوی دیگر مطالعات نشان دادهاند که رفتارهای مختلف والدین مانند گرمای عاطفی والدین (واگس و کاروالهایس، 2020) و سبک فرزندپروری با رشد هیجان اخلاقی قدردانی در ارتباط است (هاسانگ، کافمن و توماس[42]، 2020؛ لی، 2016؛ الفیری، تاگلیبیو، مارتا، ارسی، لنز و پازی[43]، 2018؛ لو، کواک، یونگ، لو، تام[44]، 2017). افراد برای اولین بار، در فضای خانواده میتوانند تجربهای از قدردانی را نسبت به پدر و مادر خود داشته باشند (اسکابینی، مارتا، لنز[45]، 2007) و یکی از عوامل اساسی در انجام رفتار اخلاقی، پرورش هیجانات اخلاقی فرزندان به وسیله والدین است (شیخ الاسلامی و ملایری، 1396). هرچند تحقیقات گذشته و دانش متداول اشاره میکنند افرادی که والدینی با مشکل روانشناختی دارند، بهطور معناداری بیشتر در معرض تعدادی از مسائل مربوط به سازگاری روانی-اجتماعی شامل اضطراب، افسردگی، عزتنفس پایین و شایستگی اجتماعی کاهشیافته هستند (آرمیستد، کلین و فورهند[46]، 1995) اما استوکل، وایسبراد، آرنز[47]، (2015) یافتند که وجود مشکلات والدین همیشه منجر به ناسازگاری کودک نمیشود و شرایطی وجود دارد که معین میکند فرزندان، نسبت به اضطراب و افسردگی بهطور بیشتر یا کمتر آسیبپذیر شوند. بنابراین عوامل خانوادگی در رشد قدردانی نقش دارد.
با رویداشت به نتایج پژوهشهای ذکرشده از یک سو، مشخص میشود بین کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعهپسند رابطه معکوس و ساده وجود دارد ولی از سوی دیگر، تحقیقات نشان میدهند که با وجود کنترلگری والدین و وجود مشکلات در فرزندپروری، همیشه فرزندان با ناسازگاری روبرو نشده و با وجود شرایطی، کمتر آسیب دیده و رفتارهای مطلوب اجتماعی را از خود نشان میدهند که به نظر میرسد متغیرهایی میتوانند رابطه آن دو را واسطهگری کنند. با توجه به تناقضی که وجود دارد و نیز خلأ پژوهشی در این زمینه، پژوهش حاضر در پی تعیین رابطه کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعهپسند فرزندان با واسطهگری هیجان اخلاقی قدردانی آنها است. به عبارتی، مسئله پژوهش حاضر این است که آیا میزان کنترلگری والدین، باعث میشود تا فرزندان بهطور متفاوتی رفتار جامعهپسند را نشان دهند یا بر اساس میزان کنترل روانشناختی والدین، فرزندان از هیجان اخلاقی قدردانی بهطور متفاوتی استفاده کنند و این هیجانهای متفاوت بر رفتار جامعهپسند آنها تأثیری میگذارد؟ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ با هدف بررسی جایگاه آن در مقیاسهای بین فردی، اجتماعی و ملّی اهمیت دارد. ﻣﻮﺿﻮع اﺧﻼق در ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﯽ ﺑﻨﯿﺎدی دارد و ﺑﺎﯾﺪ در نظر گرفت ﮐﻪ ﻣﺆﻟﻔﮥ ﻣﺮﮐﺰی ﻫﻮﯾﺖ اﺧﻼﻗﯽ رفتار جامعهپسند اﺳﺖ (ﭘﺎدﯾﻼ - واﻟﮑﺮ و ﻓﺮاﯾﺴﺮ، 2014) و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺷﺨﺼﯿﺖ اﺧﻼﻗﯽ اﻓﺮاد میشود (هاروز، موری، بولتن، ﺑﺘﺎﻧﮑﻮرت و ﺑﺎس[48]، 2013؛ اﯾﺮﺷﺎد و آﺗﺎ[49]، 2013). باوجود ارتباط نظری و همچنین شواهدی برای رابطه تجربی بین قدردانی و رفتار جامعهپسند که مطالعات زیادی رابطه مثبتی را نشان دادهاند و همچنین رابطه معکوس کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعهپسند، هدف کلی این پژوهش، بررسی نقش کنترل روانشناختی والدین در بروز رفتارهای جامعهپسند با توجه به نقش واسطهای هیجان اخلاقی قدردانی است. در راستای هدف پژوهش، فرضیهها عبارتاند از:
1- کنترل روانشناختی والدین با رفتار جامعهپسند رابطه معنادار دارد.
2- هیجان اخلاقی قدردانی با رفتار جامعه پسند رابطه معنادار دارد.
3- کنترل روانشناختی والدین با هیجان اخلاقی قدردانی رابطه معنادار دارد.
4- کنترل روانشناختی والدین به واسطه هیجان اخلاقی قدردانی، پیشبینی کننده رفتار جامعهپسند است.
شکل 1 مدل مفهومی پژوهش حاضر را نشان میدهد.
قدردانی |
رفتار جامعهپسند |
کنترل روانشناختی والدین |
شکل1. مدل پیشنهادی پژوهش
روش
پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ-ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺳﺖ و برای بررسی فرضیههای پژوهش از روش ﻣﺪلﯾﺎﺑﯽ ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری استفاده ﺷﺪ. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری این پژوهش، ﺗﻤﺎﻣﯽ داﻧﺶ آﻣﻮزان دوره دوم ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ ﺷﻬﺮ یزد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد کل دانشآموزان دوره متوسطه دوم در نواحی دوگانه شهر یزد 44040 نفر که ناحیه 1 دارای 19961 دانشآموز (9962 دختر؛ 9999 پسر) و ناحیه 2 دارای 24079 دانشآموز (1166 دختر؛ 22913 پسر) بودند. برای انتخاب حجم نمونه بنا برنظر کلاین[50] (2016)، بر اساس 10 تا 20 نفر در ازای هر پارامتر، نمونهای به حجم 350 مشارکتکننده به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای (چندمرحلهای) انتخاب شد. بدین منظور از هر ناحیه آموزشوپرورش یزد دو دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن (ﯾﮏ دﺧﺘﺮاﻧﻪ و ﯾﮏ ﭘﺴﺮانه) بهصورت ﺗﺼﺎدﻓﯽ اﻧﺘﺨﺎب (درمجموع 4 دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن) و از ﻫﺮ دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن ﻧﯿﺰ دو ﮐﻼس دﻫﻢ و ﯾﺎزدهم (درمجموع 8 ﮐﻼس) بهتصادف اﻧﺘﺨﺎب و ﺳﭙﺲ پرسشنامهها در ﻣﯿﺎن دانشآموزان ﮐﻼسﻫﺎی منتخب ﺗﻮزﯾﻊ ﺷﺪ. از این تعداد 330 ﻧﻔﺮ از دانشآموزان ﺑﻪ پرسشنامهها ﭘﺎﺳﺦ داده ﺑﻮدﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ از ﺣﺬف دادههای ﭘﺮت (22 ﻣﻮرد)، اﻃﻼﻋﺎت 308 نفر از آنها ﻣﺒﻨﺎی ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. لازم به ذکر است با توجه به همهگیری بیماری کرونا، پرسشنامهها بهصورت آنلاین طراحی و در اختیار دانشآموزان قرار گرفت و همچنین بهمنظور رعایت ضوابط اخلاقی پژوهش علاوه بر راهنماییهای لازم که در دستورالعمل پرسشنامهها ارائه شد، به شرکتکنندگان اطمینان داده شد که اطلاعات فقط در راستای اهداف مطالعه و بدون ذکر مشخصات هویتی مورداستفاده واقع خواهد شد، مشارکتکنندگان فرم رضایت آگاهانه برای شرکت در پژوهش را نیز تکمیل کردند. ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ ﻃﺮح، کنترل روانشناختی والدین ﻣﺘﻐﯿﺮ برونزاد، هیجان اخلاقی قدردانی ﻣﺘﻐﯿﺮ واسطهای و رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ، ﻣﺘﻐﯿﺮ درونزاد در ﻧﻈﺮ گرفتهشد. ﻻزم ﺑﻪ ذﮐﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎ، ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﮑﻨﻮن داﻧﺴﺘﻪ ﺷﺪ و ﮔﻮﯾﻪﻫﺎی ﻫﺮ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، شاخصهای مشاهدهپذیر ﺑﺮای ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﮑﻨﻮن در ﻧﻈﺮ گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-25 و همچنین جهت انجام معادلات ساختاری از نرمافزارAMOS-24 استفاده شد.
ابزارهای پژوهش
الف) مقیاس گرایشهای ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ: این مقیاس توسط ﮐﺎرﻟﻮ و راﻧﺪال[51] (2002) تهیه شده که ﯾﮏ ﻓﺮم 20 ﮔﻮﯾﻪای خود سنجی اﺳﺖ و 5 ﻧﻮع ﮔﺮاﯾﺶ رﻓﺘﺎری ﺟﺎﻣﻌﻪپسند را میسنجد ﮐﻪ عبارتاند از: رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﮔﻤﻨﺎم (5 ﮔﻮﯾﻪ)، رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﺟﻤﻌﯽ (4 ﮔﻮﯾﻪ)، رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻧﻮعدوﺳﺘﺎﻧﻪ (5 ﮔﻮﯾﻪ)، رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ (3 ﮔﻮﯾﻪ) و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ در ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺑﺤﺮاﻧﯽ ﯾﺎ اﺿﻄﺮاری (3 ﮔﻮﯾﻪ) است. ﺟﻤﻊ ﮐﻞ ﮔﻮﯾﻪﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﻧﻤﺮه ﮐﻠﯽ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ را ﻧﺸﺎن میدهد. نمرهگذاری اﯾﻦ اﺑﺰار بهصورت ﻃﯿﻒ ﻟﯿﮑﺮت 5 درجهای انجام میشود. بنابراین حداقل و حداکثر نمره کسب شده از این پرسشنامه به ترتیب برابر با 20 و 100 خواهد بود. در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺎرﻟﻮ و راﻧﺪال (2002) رواﯾﯽ همزمان ﺑﺎ مقیاسهای رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ کلی، نگرانیهای ﻫﻤﺪﻻﻧﻪ، ارزشهای نوعدوستانه و اﻧﮕﯿﺰش ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻣﻄﻠﻮب ﮔﺰارش ﺷﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس ﮔﺰارش ﮐﺎرﻟﻮ، ﻫﯿﻮﺳﻤﺎن، ﮐﺮﯾﺴﺘﯿﻦ ﺳﻦ و راﻧﺪال[52] (2003)، ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ ﺧﺮده مقیاسها در داﻣﻨﻪ ﺑﯿﻦ 63/0 ﺗﺎ 85/0 و ﺿﺮﯾﺐ ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ باز آزمایی در ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﯿﻦ دو ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺮای ﺧﺮده مقیاسها ﺑﯿﻦ 56/0 ﺗﺎ 82/0 بهدستآمده اﺳﺖ. در اﯾﺮان ﻧﯿﺰ ﮐﺠﺒﺎف، ﺳﺠﺎدﯾﺎن و ﻧﻮری (1389) ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ، ﯾﮏ ﺳﺎﺧﺘﺎر 5 ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺑﺮای اﯾﻦ اﺑﺰار ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﮐﺮدﻧﺪ. در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺠﺒﺎف و ﻫﻤﮑﺎران (1389) ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺿﺮﯾﺐ ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ باز آزمایی ﮐﻞ اﺑﺰار ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ 86/0 ﺑﻮد.
ب) مقیاس چند مؤلفهای قدردانی[53]: مقیاس چند مؤلفهای قدردانی توسط مورگان[54] و همکاران (2017) بهمنظور سنجش قدردانی طراحی شده است و مشتمل بر 29 گویه است که بهصورت مقیاس 5 گزینهای لیکرت نمرهگذاری میشود. بنابراین، حداقل و حداکثر نمره برابر با 29 و 145 خواهد بود. این مقیاس دارای سه خرده مقیاس هیجانی (6 گویه)، نگرشی (10 گویه) و رفتاری (13 گویه) است و یک مقیاس خود گزارشی است که قدردانی را در گروههای سنی نوجوان تا بزرگسال (دامنهی سنی 11 تا 75 سال) ارزیابی میکند. پاسخهای ارائهشده به گویههای مقیاس چند مؤلفهای قدردانی نشانگر روایی و پایایی مطلوب در نمونهی موردنظر بوده است (مورگان و همکاران، 2017). مورگان و همکاران (2017) پایایی خرده مقیاسهای هیجانی، نگرشی و رفتاری را با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 87/0، 80/0 و 84/0 به دست آوردهاند. مورگان و همکاران (2017) در بررسی روایی سازهی این مقیاس به این نتیجه رسیدند که مؤلفههای هیجان، نگرش و رفتار مقیاس چند مؤلفهای قدردانی از همبستگی مثبت و معنیدار با پرسشنامهی قدردانی (مک کولوف و همکاران، 2002) و مقیاسهای بهزیستی برخوردار است. در پژوهش حاضر جهت بررسی روایی، از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که گویههای بعد هیجان قدردانی از افراد با 3 گویه (با بار عاملی 53/0 تا 78/0)، هیجان قدردانی از داشتهها با 4 گویه (با بار عاملی 47/0 تا 63/0)، تأملات قدردانانه با 4 گویه (با بار عاملی 46/0 تا 65/0) و قدردانی از دیگران با 8 گویه (با بار عاملی 38/0 تا 72/0) در جای مناسب خود بارگذاری شدهاند. نتایج شاخصهای برازش مدل نشان داد که مدل دارای برازش مطلوب است. همچنین برای بررسی پایایی نمرات مقیاس قدردانی، مقادیر ضرایب آلفای کرونباخ برای عاملهای هیجان قدردانی از افراد، هیجان قدردانی از داشتهها، تاملات قدردانانه، قدردانی از دیگران و قدردانی کل به ترتیب 70/0، 64/0، 69/0، 78/0، 84/0 به دست آمد.
ج) مقیاس کنترل روانشناختی با جهتگیری وابستگی و پیشرفت[55]: این مقیاس توسط سوننس و همکاران (2010) تدوین گردیده است و شامل 17 عبارت با 2 خرده مقیاس جهتگیری وابستگی (عبارات 1 تا 8) و جهتگیری پیشرفت (عبارات 9 تا 17) است. نمرهگذاری این مقیاس بر اساس طیف لیکرت پنج نمرهای انجام میگیرد. بنابراین، حداقل و حداکثر نمره برابر با 17 و 85 خواهد بود. سوننس و همکاران (2010) پایایی پرسشنامه را با استفاده از آلفای کرونباخ برای کنترل روانی مادرانه با جهتگیری وابستگی و جهتگیری پیشرفت به ترتیب 87/0 و 93/0 و برای کنترل روانی پدرانه با جهتگیری وابستگی و جهتگیری پیشرفت، 84/0 و 91/0 گزارش کردند. اشرف و شیخالاسلامی (1396) بهمنظور تعیین روایی سازهای ابزار، تحلیل عاملی تأییدی را از طریق تحلیل ساختارهای گشتاوری به کار گرفتند. با توجه به یافتهها مدل برازش مطلوبی داشت. بار عاملی گویههای جهتگیری وابستگی 44/0 تا 68/0 و جهتگیری پیشرفت از 52/0 تا 75/0 بود. پایایی باز آزمایی پرسشنامه نیز با فاصله دو هفته بر روی 40 نفر از نمونه موردمطالعه، بررسی و ضرایب پایایی برای جهتگیری وابستگی، جهتگیری پیشرفت و کل مقیاس کنترل روانی به ترتیب 85/0، 88/0 و 90/0 به دست آمد.
یافتهها
برای تجزیهوتحلیل آماری دادههای پژوهش حاضر، ابتدا بهمنظور ردیابی دادههای پرت تکمتغیری، شاخصهای کجی[56] و کشیدگی[57] بررسی شد. مقادیر کجی (بین 01/0- تا 65/0-) و کشیدگی (بین 24/0- تا 95/0-) مربوط به تمام متغیرها، کمتر از یک و بیانگر عدم تفاوت معنادار با توزیع نرمال است (میرز، گامست و گارینو[58]، 2016).
اطلاعات توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و نیز ضریب همبستگی پیرسون (مرتبه صفر) متغیرهای کنترل روانشناختی والدین، رفتار جامعه پسند و قدردانی با استفاده از نرمافزار SPSS (نسخه 25) محاسبه گردید که نتیجه آن در جدول 1 ارائهشده است.
جدول 1. شاخصهای توصیفی و ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش
متغیر |
M |
SD |
1 |
2 |
3 |
۱- رفتار جامعهپسند |
62/70 |
61/12 |
۱ |
|
|
۲- قدردانی |
08/75 |
82/10 |
38/0** |
۱ |
|
3- کنترل روانشناختی والدین |
86/122 |
64/27 |
11/0* |
25/0** |
1 |
**P<01/0, *P<05/0
همانطور که مندرجات جدول 1 نشان میدهد متغیر رفتار جامعه پسند با قدردانی (01/0>p، 38/0= r)، و کنترل روانشناختی والدین (05/0>p، 11/0= r) رابطه معنادار دارد. از سوی دیگر متغیر کنترل روانشناختی والدین و قدردانی (01/0>p، 25/0= r) دارای رابطه معنادار است. در مرحله بعد برای ارزیابی الگوی پیشنهادی پژوهش و بررسی و تحلیل روابط بین متغیرهای پژوهش از روش الگویابی معادلات ساختاری[59] با بهکارگیری نرمافزار AMOS (نسخه 24) استفاده شد. مطابق با شاخصهای برازش (جدول 2)، مدل نهایی پژوهش طبق ملاک کلاین (2016) از برازش مطلوب برخوردار است.
جدول 2. شاخصهای برازش مدل ساختاری
RMSEA |
TLI |
CFI |
IFI |
AGFI |
GFI |
P |
X2/df |
شاخصهای برازش |
04/0 |
90/0 |
98/0 |
98/0 |
90/0 |
96/0 |
0001/0 |
52/1 |
مقادیر مدل |
08/0> |
90/0< |
95/0< |
90/0< |
90/0< |
90/0< |
05/0< |
3 > |
مقادیر قابلقبول |
در ادامه جدول 3 میزان ضرایب مسیرهای مستقیم و سطح معناداری آنها را نشان میدهد. مطابق با نتایج گزارششده در جدول 3، کنترل روانشناختی والدین، بهطور منفی و معناداری قدردانی (001/0 >p، 30/0- =β) و رفتار جامعه پسند (001/0 >p، 40/0- =β) را پیشبینی میکند و همچنین قدردانی (001/0 >p، 49/0 =β) پیشبین مثبت و معنادار رفتار جامعهپسند است.
جدول 3. بررسی روابط مستقیم متغیرها در مدل پژوهش
متغیر مستقل |
متغیر وابسته |
ضرایب استاندارد |
t |
P |
کنترل روانشناختی والدین |
قدردانی |
30/0- |
34/4 |
001/0 |
کنترل روانشناختی والدین |
رفتار جامعهپسند |
40/0- |
89/2 |
001/0 |
قدردانی |
رفتار جامعهپسند |
49/0 |
94/5 |
001/0 |
جهت بررسی معناداری اثر غیرمستقیم از روش بوتاستراپ استفاده شد که همانطور که جدول 4 نشان میدهد در مدل نهایی اثر غیرمستقیم متغیر کنترل روانشناختی والدین (001/0= p، 15/0= β) بهواسطه قدردانی بر رفتار جامعهپسند مثبت و معنادار است. درنتیجه میتوان گفت که هیجان اخلاقی قدردانی دارای نقش واسطهگری در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعهپسند است.
جدول 4. بررسی روابط غیرمستقیم متغیرها در مدل پژوهش
متغیر مستقل |
متغیر واسطهای |
متغیر وابسته |
مقدار برآورد |
حد بالا |
حد پایین |
P |
کنترل روانشناختی والدین |
قدردانی |
رفتار جامعهپسند |
15/0 |
27/0 |
06/0 |
001/0 |
در جدول 5 علاوه بر اثرات مستقیم، اثرات غیرمستقیم و کل متغیرهای مدل نهایی پژوهش آورده شده است. همچنین در شکل 2 مدل نهایی پژوهش نشان دادهشده است. همانگونه که در این شکل ملاحظه میگردد، متغیرهای کنترل روانشناختی والدین و قدردانی جمعاً توانستند 31 درصد از واریانس
کنترل روانشناختی والدین |
قدردانی =18/0
=
|
رفتار جامعهپسند =31/0
|
جهت گیری وابستگی پدر |
جهت گیری وابستگی مادر |
جهت گیری پیشرفت پدر |
جهت گیری پیشرفت مادر |
هیجان قدردانی از افراد |
هیجان قدردانی از داشتهها |
تأملات قدردانانه |
قدردانی از دیگران |
رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ |
رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﻧﻮعدوﺳﺘﺎﻧﻪ |
رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﺟﻤﻌﯽ |
رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ گمنام |
رﻓﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺴﻨﺪ ﺑﺤﺮاﻧﯽ |
*71/0 |
*77/0 |
*87/0 |
*94/0 |
*63/0 |
*87/0 |
*62/0 |
*66/0 |
*69/0 |
*63/0 |
*66/0 |
*81/0 |
*58/0 |
*30/0- |
*49/0 |
*40/0- |
*P< 01/0 |
رفتار جامعهپسند را تبیین کنند.
ی
شکل 2. ضرایب مسیر استاندارد متغیرهای پژوهش در مدل اصلی
جدول 5. اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل متغیرهای مدل پژوهش
مسیرها |
برآوردها |
اثر مستقیم |
اثر غیرمستقیم |
اثر کل |
به رفتار جامعهپسند از: |
کنترل روانشناختی والدین قدردانی |
40/0- 49/0 |
15/0 ..... |
25/0 49/0 |
به قدردانی از: |
کنترل روانشناختی والدین |
30/0- |
..... |
30/0 |
- |
بحث و نتیجه گیری
ﻫﺪف از اﻧﺠﺎم اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺑﺮرﺳﯽ راﺑﻄﮥ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﯿﺎن کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعهپسند، ﺑﺎ واسطهگری هیجان اخلاقی قدردانی ﺑﻮد. یافتهها با استفاده از روش ﻣﺪلﯾﺎﺑﯽ ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری نشان دادند کنترل روانشناختی والدین بهصورت معکوس پیشبینیکننده رفتار جامعهپسند است. این یافته با نتایج پژوهشهای اسلان (۲۰۱۱)؛ هیوز و همکاران (2018) و کلارک و همکاران (2015) در مورد رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعهپسند همخوان است. نتیجه این همبستگی نشان میدهد که افرادی که سطوح بالایی از کنترل روانشناختی والدین را تجربه میکنند کمتر احتمال دارد در روابط اجتماعیشان رفتار جامعهپسند را بروز دهند. یکی از تبیینهایی که برای رابطه معکوس بین کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعهپسند میتوان به کار گرفت این است که کنترل روانشناختی با پیامدهای منفی از قبیل عزتنفس پایین و مشکلات درونی سازی همراه میشود (باربر و هارمون[60]، 2002؛ بین، باش، مککنری و ویلسون[61]، 2003) و همچنین با توجه به آنکه والدین در اعمال کنترل روانشناختی، فرزندان را مجبور میکنند که در فعالیتهای اجتماعی مطابق با انتظارات آنها عمل کرده و در صورت ممانعت، آنها را سرزنش میکنند (سوننس و همکاران، 2010). بنابراین فرزندان، فعالیتهای اجتماعی را مسبب اینگونه برخوردهای منفی والدین تلقی کرده و نسبت به رفتار جامعهپسند نگرش منفی پیدا میکنند.
نتایج دیگر این تحقیق نشان داد که هیجان اخلاقی قدردانی با رفتار جامعهپسند رابطه مستقیم و معنادار دارد. این یافتهها با نتایج تحقیقات ایمونز و مککولوف (2003)؛ بونو و همکاران (2019) و سان و همکاران (2019)، مطابقت دارد. در همین راستا، بارتلت و دیاستنو (2006) دریافتند افرادی که از دیگران کمک گرفته و قدردانی کردهاند، بیشتر احتمال دارد که رفتار جامعهپسند را به شخص حامی یا دیگران نشان دهند. هیجانات یکی از مؤلفههای رشد اخلاقی است که یکی از این هیجانات، قدردانی است (تسانگ[62]، 2006). طبق نظریه هیجان اخلاقی مکلوف و همکاران (2011)، رفتار جامعهپسند پاسخ به قدردانی است. قدردانی از طریق رفتار جامعهپسند افراد را تحت تأثیر قرار میدهد تا به منفعت خود بازگردند. قدردانی کارکرد خود را به صورت یک انگیزه اخلاقی بروز میدهد و اغلب باعث ایجاد یک رابطه متقابل شده که این به سوق دادن افراد به پاسخ دادن به صورت جامعهپسند به فرد خیر منجر میشود. (تسانگ، 2006؛ بارتلت و دیاستینو، 2006). همچنین قدردانی میتواند بهعنوان یک تقویتکننده اخلاقی در نظر گرفته شود (مککلوف و همکاران، 2001) و قدردانی از دیگران برای اعمال جامعهپسندانه خود، موجب تلاش بیشتر برای انجام رفتارهای اخلاقی در آینده میشود (گالوپ[63]، 1998). بنابراین، قابلتصور است که برخی افراد انگیزه دارند تااندازهای مشغول رفتار جامعهپسند شوند زیرا آنها ابراز قدردانی و انواع دیگر تأیید اجتماعی را تقویتکننده دریافتهاند (مککلوف و همکاران، 2001).
از یافتههای دیگر پژوهش رابطه معکوس کنترل روانشناختی والدین و قدردانی است. این یافته با نتایج تحقیقات کلارک و همکاران (2015) هیوز و همکاران، (2018) و اسلان، (۲۰۱۱). همسو است. کنترل روانشناختی با جهتگیری پیشرفت با کمالگرایی در ارتباط است اما جهتگیری وابستگی بهشدت در ارتباط با روابط بین فردی فرزندان قرار میگیرد (بلات و لوی[64]، 2003). سوننس و همکاران (۲۰۱۰) معتقدند والدین کنترلگر از طریق روشهای زورگویانه و آمرانه مانند القای گناه و شرم و سلب محبت به بچههایشان برای اجابت کردن دستورالعملهایشان فشار میآورند و والدین را قادر میسازد بچهها را برای برآورده کردن تقاضاهایشان هدایت کنند که در این شیوه رشد روانی-اجتماعی فرزندان با مداخله و مزاحمت تحلیل میرود و توانایی آنها را برای کسب استقلال و هویت شخصی بازداری میکند (واندلر، پرز و اسکوچی[65]، ۲۰۰۷). بنابراین وقتی ارتباط والدین همراه با کنترلگری است احتمال دارد کودک ظاهراً از دستورات والدین اطاعت کند ولی درنتیجه کنترل، در شکلگیری هیجانات اخلاقی مانند قدردانی تأثیر منفی داشته باشد.
درنهایت، این مطالعه شواهد تجربی درزمینه نقش واسطهای قدردانی در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و رفتار جامعهپسند را تأیید کرد. نتایج نشان داد که قدردانی در برابر کنترل روانشناختی والدین بهعنوان یک متغیر میانجی قرار میگیرد و بهطور غیرمستقیم به افزایش رفتار جامعه پسند منجر میشود. درواقع قدردانی با افزایش بهزیستی فردی، روابط مثبتی را تسهیل میکند و به افراد کمک میکند تا بیشتر حمایتگر و بخشنده باشند و بهسوی دیگران همدلی نشان دهند که ممکن است به آنها در پذیرش و درک جنبههای منفی تجارب والدینشان کمک کند (مککلوف، هیبنر و لاقلین[66]، 2000). یافتههای موجود درزمینه روانشناسی مثبتنگر نشان میدهد برخی افراد میتوانند به مسائل به وجود آمده در زندگی، با هیجانات مثبت از جمله امید، خوشبینی و قدردانی پاسخ دهند و حتی در دورههای استرس شدید یا در مقابله با عوامل استرسزا (بهعنوانمثال، کنترل روانشناختی از سوی والدین)، تجربه احساسات مثبت ممکن است در برابر نشانههای درونی سازی مانند ضربهگیر عمل کند (فردریکسون، توگید، واگ و لارکین[67]، 2003؛ نولن-هوکسیما و دیویس[68]، 2002). همانطور که نتایج پژوهش نیز نشان میدهد، رابطه معناداری از کنترل روانشناختی والدین با رفتار جامعهپسند در افراد با قدردانی بالا دیده میشود. این بدان معنی است که افرادی که دارای ویژگی قدردانی هستند، بیشتر در برابر رفتار منفی والدینشان مقاوماند و دست به عمل همدلانه میزنند. همچنین قدردانی از تأثیرات عوامل استرسزای بیرونی مانند کنترل روانی والدین در برابر سلامت عمومی جلوگیری میکند (کراس[69]، 2006) و همچنین احساسات منفی مانند شکست، اغفال و پریشانی ادراکشده را کاهش میدهد و احساس تعلق را افزایش میدهد (لو و همکاران، 2017)، برای افرادی که پریشانی از کنترل روانی والدین را تجربه میکنند، قدردانی میتواند به آنها کمک دهد تا زندگی و رشد ناسازگار خانوادگیشان را به شیوهای مثبتتر ادراک کنند. که برای نمونه میتوان بهعنوان یک فرصت آموزشی لازم برای درک موفقیت آینده اشاره نمود (لو و همکاران، 2017). بنابراین، به نظر میرسد در صورتیکه افراد به رویدادهای منفی با احساسات مثبت، مانند قدردانی پاسخ دهند، بهدنبال این پاسخهای مثبت، آسیبپذیری فرد به عوامل روانی کاهش مییابد و با عملکرد سازگارانه در افرادی که تحت تأثیر کنترل روانی قرار دارند همراه است. بنابراین قدردانی مخصوصاً برای مواجهه با فشارهای روانی بااهمیت است.
نتایج این پژوهش میتواند کاربردهای مهمی برای متولیان تعلیم و تربیت به دنبال داشته باشد. با توجه به اینکه کنترل روانشناختی والدین استرس زیادی به فرزندان وارد میکند و تغییر رفتار والدین امری دشوار است، توصیه میشود با برگزاری دورههای آموزشی، قدردانی را ترویج داده تا بر میزان مشارکت افراد در رفتار جامعه پسند افزوده شود. پیشنهاد میشود در مطالعات آینده اثر آموزش قدردانی در گروههای افراد با نشانههای دورنیسازی بررسی شود. همچنین اثر هیجانات اخلاقی دیگر نیز بر رفتار جامعه پسند مطالعه شود. از محدودیتهای این پژوهش، محدود بودن شرکتکنندگان به دانشآموزان دوره دوم متوسطه است. بنابراین لازم است در تعمیم یافتهها به سایر گروهها احتیاط کرد.
[1] . prosocial behavior
[2] . McGinley, Pierottib, & Carlo
[3] . Spinrad & Eisenberg
[4] . Bartal, Rodgers, Sarria, Decety, & Mason
[5] . Padilla-Walker & Fraser
[6]. antisocial behavior
[7]. Redondo, Ingles, Parra, Nieto, & Navarro
[8] . Quan, Li, Yang, Song, & Wang
[9] .Knight, Goodvin, & Roesch
[10]. Clark, Dahlen, & Nicholson
[11]. Lindenberg
[12] . Framing Processes
[13] . Hayes, Batenhorst, & Wilkinson
[14] . Brooker & Poulin-Dubois
[15]. Pettygrove, Hammond, Karahuta, Waugh, Brownell
[16] .Farrant
[17]. Baumrind
[18]. behavioral control
[19]. Psychological control
[20] . Barber
[21]. Bugental & Grusec
[22]. Mantzouranis, Zimmermann, Biermann-Mahaim & Favez
[23]. Soenens, Vansteenkiste & Luyten
[24]. Hius, Mcharg, & Whith
[25] . Aslan
[26] . moral emotion
[27]. Haidt
[28] . shame
[29] . guilt
[30] . embarrassment
[31] . pride
[32]. elevation
[33] . gratitude
[34]. compassion
[35] ..De Hooge, Zeelenberg, & Breugelmans
[36]. Bartlett & DeSteno
[37]. McCullough, Emmons, & Tsang
[38]. moral emotion theory
[39]. Kilpatrick & Larson
[41] .Bono, Froh, Disabato, Blalock, McKnight & Bausert
[42]. Hussong, Coffman & Thomas
[43]. Alfieri, Tagliabue, Marta, Aresi, Lanz & Pozzi
[44]. Lo, Kwok, Yeung, Low & Tam
[45]. Scabini
[46]. Armistead, Klein & Forehand
[47]. Stoeckel, Weissbrod & Ahrens
[48]. Haroz, Murray, Bolton, Betancourt, & Bass
[49]. Irshad & Atta
[50]. Kline
[51]. Carlo & Randall
[52]. Hausmann & Christiansen
[53]. multi-component gratitude measure
[54]. Morgan
[55]. Dependency-Oriented and Achievement-Oriented Psychological Control Scale (DAPCS)
[56]. skewness
[57] . kurtosis
[58]. Meyers, Gamst, & Guarino
[59]. Structural Equation Modeling (SEM)
[60]. Barber & Harmon
[61]. Bean, Bush, McKenry, & Wilson
[62]. Tsang
[63]. Gallup
[64]. Blatt & Levy
[65]. Vandeleur, Perrez & Schoebi
[66] . Huebner & Laughlin
[67] .Fredrickson, Tugade, Waugh & Larkin
[68]. Nolen-Hoeksema & Davis
[69] . Krause
- اشرف، پ.، شیخالاسلامی، ر. (1396). بیگانگی تحصیلی در دانشآموزان: نقش کنترل روانی والدین و تأکیدات هدفی معلم.مجله مطالعات روانشناسی تربیتی، 14(27)، 29-62.
- سیه جانی، ل.، صفاری نیا، م. (1401). پیشبینی ابعاد شخصیت جامعهپسند بر اساس سلامت اجتماعی و منبع کنترل در دانشجویان. پژوهش های روانشناسی اجتماعی، 11(45)، 143-165.
- شیخ الاسلامی، ر.، ترکمنملایری، م. (1396). تبیین علی رفتار جامعه پسند نوجوانان بر اساس فلسفه فراهیجانی مادر و هیجانات اخلاقی، پژوهش های روانشناسی اجتماعی. 7(28)، 1-22.
- کجباف، م.، سجادیان، ا.، نوری، ا. (1389). بررسی ساختار عاملی, روایی و اعتبار مقیاس گرایشهای اجتماعی مطلوب در بین دانشجویان. جامعه شناسی کاربردی (مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان)، 21(2 (پیاپی 38))، 101-118.
- موسی بیگی، ط.، سروش نیا، س.، صفاری نیا، م.، آقایوسفی, ع. (1401). پپیش بینی جامعه پسندی بر اساس سبک های تبادل اجتماعی و سبک فرزند پروری در دانشجویان. پژوهش های روانشناسی اجتماعی ، 12(45)، 85-100.
- میرز، لاورنس اس.، گامست، گلن.، گارینو، ا.جی. (1391). پژوهش چندمتغیری کاربردی (طرح و تفسیر). مترجمان (شریفی، ح. و همکاران). تهران: رشد. (تاریخ انتشار به زبان اصلی: 2006).
- Alfieri, S., Tagliabue, S., Marta, E., Aresi, G., Lanz, M., & Pozzi, M. (2018). Gratitude as a variable of mediation between parental support and self-esteem in adolescence. Journal of Child and Family Studies, 27(5), 1394-1401.
- Armistead, L., Klein, K., & Forehand, R. (1995). Parental physical illness and child functioning. Clinical psychology review, 15(5), 409-422.
- Aslan, S. (2011). The analysis of relationship between school bullying, perceived parenting styles and self-esteem in adolescents. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 30, 1798-1800.
- Barber, B. K. (2002). Intrusive parenting: How psychological control affects children and adolescents(pp. xv-309). American Psychological Association.
- Barber, B. K., & Harmon, E. L. (2002). Violating the self: Parental psychological control of children and adolescents. In B. K. Barber (Ed.), Intrusive parenting: How psychological control affects children and adolescents(pp. 15–52). American Psychological Association.
- Bartal, I. B. A., Rodgers, D. A., Sarria, M. S. B., Decety, J., & Mason, P. (2014). Pro-social behavior in rats is modulated by social experience. University of Chicago, United States, Online Published January 14, Cite as Elife, 3.
- Bartlett, M. Y., & DeSteno, D. (2006). Gratitude and prosocial behavior: Helping when it costs you. Psychological science, 17(4), 319-325.
- Baumrind, D. (1991). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. The Journal of Early Adolescence, 11(1), 56-95.
- Bean, R. A., Bush, K. R., McKenry, P. C., & Wilson, S. M. (2003). The impact of parental support, behavioral control, and psychological control on the academic achievement and self-esteem of African American and European American adolescents. Journal of Adolescent Research, 18(5), 523-541.
- Blatt, S. J., & Levy, K. N. (2003). Attachment theory, psychoanalysis, personality development, and psychopathology. Psychoanalytic Inquiry, 23(1), 102-150.
- Bono, G., Froh, J. J., Disabato, D., Blalock, D., McKnight, P., & Bausert, S. (2019). Gratitude’s role in adolescent antisocial and prosocial behavior: A 4-year longitudinal investigation. The Journal of Positive Psychology, 14(2), 230-243.
- Brooker, I., Poulin-Dubois, D. (2013). Is parental emotional reliability predictive of toddlers’ learning and helping? Infant Behavior and Development, 36, 403-418.
- Bugental, D. B. ve Grusec, JE (2006). Socialization processes. Handbook of Child Psychology. Social, Emotional, and Personality Development. New York: Wiley, 366-428.
- Carlo, G., Hausmann, A., Christiansen, S., & Randall, B. A. (2003). Sociocognitive and behavioral correlates of a measure of prosocial tendencies for adolescents. The journal of early adolescence, 23(1), 107-134.
- Carlo, G., Knight, G. P., McGinley, M., Goodvin, R., & Roesch, S. C. (2010). The developmental relations between perspective taking and prosocial behaviors: A meta-analytic examination of the task-specificity hypothesis. (234–269). Oxford: Oxford University Press.
- Carlo, G., McGinley, M., Hayes, R., Batenhorst,C., & Wilkinson,J. (2007). Parenting Styles or Practices? Parenting, Sympathy, and Prosocial Behaviors among Adolescents, the Journal of Genetic Psychology, 168:2, 147-176.
- Carlo, G., Randall, B.A., (2002). The development of a measure of prosocial behaviors for late adolescents. Journal of Youth and Adolescence 31, 31–44.
- Clark, C. M., Dahlen, E. R., & Nicholson, B. C. (2015). The role of parenting in relational aggression and prosocial behavior among emerging adults. Journal of Aggression, Maltreatment & Trauma, 24(2), 185-202.
- De Hooge, I. E. (2013). Taking steps towards a new view of shame and guilt: Shame motivates approach and guilt motivates avoidance behaviors. In Society for Consumer Psychology, Winter Conference, San Antonio Texas, USA(pp. 125-126).
- Emmons, R. A., & McCullough, M. E. (2003). Counting blessings versus burdens: an experimental investigation of gratitude and subjective well-being in daily life. Journal of personality and social psychology, 84(2), 377.
- Farrant, B. M., Devine, T. A. J., Maybery, M. T., & Feltcher, J. (2012). Empathy, Perspective Taking and Prosocial Behaviour: The Importance of Parenting Practices. Infant and Child Development, 21(2), 175- 188.
- Fredrickson, B. L., Tugade, M. M., Waugh, C. E., & Larkin, G. R. (2003). What good are positive emotions in crisis? A prospective study of resilience and emotions following the terrorist attacks on the United States on September 11th, 2001. Journal of personality and social psychology, 84(2), 365.
- Haidt, J. (2003). The moral emotions. In: R. J. Davidson, K. R. Scherer & H. H. Goldsmith (Eds.), Handbook of affective sciences (pp. 852- 870). Oxford: Oxford University Press.
- Haroz, E. E., Murray, L. K., Bolton, P., Betancourt, T., & Bass, J. K. (2013). Adolescent resilience in Northern Uganda: the role of social support and prosocial behavior in reducing mental health problems. Journal of Research on Adolescence, 23, 138-148.
- Hussong, A. M., Coffman, J. L., & Thomas, T. E. (2020). Gratitude conversations: An experimental trial of an online parenting tool. The Journal of Positive Psychology, 15(2), 267-277.
- Irshad, E., & Atta, M. (2013). Social competence as predictor of bullying among children and adolescents. Journal of the Indian Academy of Applied Psychology, 39, 35-42.
- Kline, R. B. (2016). Principles and practice of structural equation modeling. Guilford publications.
- Krause, N. (2006). Gratitude toward God, stress, and health in late life. Research on Aging, 28(2), 163-183.
- Lewis, M. (2002). Altruism is never self-sacrifice. Behavioral and Brain Sciences, 25, 268-268.
- Li, S. (2016). A mechanism for gratitude development in a child. Early Child Development and Care, 186(3), 466-479.
- Lindenberg, S. (2006). Prosocial behavior, solidarity and goal-framing processes. In: D. Fetchenhauer, A. Flache, B. Buunk, & S. Lindenberg (Eds.), Solidarity and prosocial behavior. An integration of sociological and psychological perspectives. Amsterdam: Kluwer. pp. 23–44.
- Lo, H. H., Kwok, S. Y., Yeung, J. W., Low, A. Y., & Tam, C. H. (2017). The moderating effects of gratitude on the association between perceived parenting styles and suicidal ideation. Journal of Child and Family Studies, 26(6), 1671-1680.
- Mantzouranis, G., Zimmermann, G., Biermann-Mahaim, E., & Favez, N. (2012). A further examination of the distinction between dependency-oriented and achievement-oriented parental psychological control: Psychometric properties of the DAPCS with French-speaking late adolescents. Journal of Child and Family Studies, 21, 726–733.
- McCullough, G., Huebner, E. S., & Laughlin, J. E. (2000). Life events, self‐concept, and adolescents' positive subjective well‐being. Psychology in the Schools, 37(3), 281-290.
- McCullough, M. E., Emmons, R. A., & Tsang, J. A. (2002). The grateful disposition: a conceptual and empirical topography. Journal of personality and social psychology, 82(1), 112.
- McCullough, M. E; Kilpatrick, S. D; Emmons, R. A & Larson, D. B. (2001). Is gratitude a moral emotion? Psychological Bulletin, 127, 249-266.
- McGinley, M., Pierotti, S. L., & Carlo, G. (2022). Latent profiles of multidimensional prosocial behaviors: An examination of prosocial personality groups. The Journal of Social Psychology, 162(2), 245-261.
- Morgan, B., Gulliford, L., & Kristjánsson, K. (2017). A new approach to measuring moral virtues: the multi-component gratitude measure. Personality and Individual Differences, 107, 179-189.
- Nolen-Hoeksema, S., & Davis, C. G. (2002). Positive responses to loss: Perceiving benefits and growth. In C. R. Snyder & S. J. Lopez (Eds.), Handbook of positive psychology (pp. 598–606). New York: Oxford University Press.
- Padilla-Walker, L. M., & Fraser, A. M. (2014). How much is it going to cost me? Bidirectional relations between adolescents' moral personality and prosocial behavior. Journal of Adolescence, 37, 993-1001.
- Pettygrove, D. M., Hammond, S.I., Karahuta, E, L., Waugh, E. W., & Brownell, C, A. (2013). From cleaning up to helping out: Parental socialization and children's early prosocial behavior. Infant Behavior and Development, 36 (4), 843-846.
- Quan, S. (2021). Socioeconomic status and prosocial behaviors among Chinese emerging adults: Sequential mediators of parental warmth and personal belief in a just world. Children and Youth Services Review, 120, 105680.
- Quan, S., Li, M., Yang, X., Song, H., & Wang, Z. (2022). Perceived Parental Emotional Warmth and Prosocial Behaviors among Emerging Adults: Personal Belief in a Just World and Gratitude as Mediators. Journal of Child and Family Studies,31(4), 1019-1029.
- Redondo, J., Inglés, C., Parra, L., Nieto, L., & Navarro, M. L. (2016). Prosocial behaviour: Theoretical perspectives. International Journal of Psychology Research, 11, 300–320.
- Scabini, E., Marta, E., & Lanz, M. (2007). The transition to adulthood and family relations: An intergenerational approach. Psychology Press.
- Soenens, B., Vansteenkiste, M., & Luyten, P. (2010). Toward a domain-specific approach to the study of parental psychological control: Distinguishing between dependency-oriented and achievement-oriented psychological control. Journal of Personality, 78, 217–256.
- Spinrad, T. L., & Eisenberg, N. (2019). Prosocial emotions. In Handbook of emotional development(pp. 351-372). Springer, Cham.
- Stoeckel, M., Weissbrod, C., & Ahrens, A. (2015). The adolescent response to parental illness: The influence of dispositional gratitude. Journal of Child and Family Studies, 24(5), 1501-1509.
- Sun, J., Liden, R. C., & Ouyang, L. (2019). Are servant leaders appreciated? An investigation of how relational attributions influence employee feelings of gratitude and prosocial behaviors. Journal of Organizational Behavior, 40(5), 528-540.
- Tsang, J.-A. (2006). Brief report gratitude and prosocial behavior: An experimental test of gratitude. Cognition and Emotion, 20(1), 138–148.
- Vagos, P., & Carvalhais, L. (2020). The impact of adolescents’ attachment to peers and parents on aggressive and prosocial behavior: A short-term longitudinal study. Frontiers in psychology, 11, 592144.
- Vandeleur, C. L., Perrez, M. & Schoebi, D. (2007). Associations between Measures of Emotion and Familial Dynamics in Normative Families with Adolescents. Swiss Journal of Psychology, 66, 5-16.
- Zeelenberg, M., Breugelmans, M. & de Hooge I.E. (2012). Moral sentiments: A behavioral economics approach. In A. Innocentie & A. Sirigu (Eds.), Neuroscience and the Economics of Decision Making (pp. 1-25). London: Routlege.