نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری معماری، گروه معماری، دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
2 دانشیار، گروه معماری، دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
3 دانشیار، گروه معماری، دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
4 دانشیار، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی، تهران، ایران
چکیده
مقدمه: احساس هویت مکانی بهعنوان زیرساختی از هویت فردی، نقش مهمی در رابطه شناختی انسان و مکان سکونت وی دارد. بنابراین، ارتقای هویت مکانی در محلههای مسکونی علاوه بر بهبود کیفیت سکونت، در غناى شخصیت فردى نیز نقش محورى دارد. این در حالی است که پیوندهای اجتماعی و معنایی ساکنان با محله، تأثیر بسزایی در شکلگیری هویت مکانی آنها دارد. از این جهت، هدف مقاله حاضر بررسی رابطه پیوندهای اجتماعی و معنایی ساکنان با احساس هویت مکانی آنها است.
روش: روش پژوهش، همبستگی و مدلیابی روابط علّی است. جامعه آماری، شامل کلیه ساکنان محله سپه شهر قزوین در زمستان سال 1399 بوده است. نمونه پژوهش،280 نفر از ساکنان محله سپه بودهاند که به روش تصادفی خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامه محققساخت میان آنها توزیع گردید. پس از تأیید پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق تحلیل عامل اکتشافی، مدل تجربی به روش تحلیل مسیر به دست آمد.
یافتهها: نتایج نشان داد ابعاد شکلگیری احساس هویت مکانی در محله سپه شامل اینهمانی، تناسب محیطی و بیگانگی است. از میان پیوندهای اجتماعی و معنایی، انطباق اجتماعی- فرهنگی ازجمله روابط همسایگی، سازگاری با آدابورسوم و تطابق با سبک زندگی بیشترین تأثیر مستقیم را بر بعد تناسب محیطی در شکلگیری هویت مکانی ساکنان دارد (P<0/01).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، هویت مکانی در محله سپه، غالباً ناشی از حس مشترکی است که میان ساکنان بهواسطه عضویت در یک مقوله اجتماعی شکل گرفته است، بنابراین جهت ارتقای احساس هویت مکانی ساکنان لازم است متغیرهای انطباق اجتماعی- فرهنگی مدنظر قرار گیرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Relationship between Social and Semantic Bonds with the Sense of Place-identity in Residential Neighborhoods (Case Study: Sepah Neighborhood of Qazvin)
نویسندگان [English]
- Mana Ebrahimi Mojarad 1
- Farhang Mozaffar 2
- Seyed Bagher Hosseini 3
- Bahram Saleh Sedghpour 4
1 Ph.D. Candidate of Architecture, Department of Architecture, School of Architecture and Environmental Design, Iran University of Science and Technology, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Architecture, School of Architecture and Environmental Design, Iran University of Science and Technology, Tehran, Iran (Corresponding Author)
3 Associate Professor, Department of Architecture, School of Architecture and Environmental Design, Iran University of Science and Technology, Tehran, Iran
4 Associate Professor, Department of Educational Science, School of Humanities, Shahid Rajaee Teacher Training University, Tehran, Iran
چکیده [English]
Introduction: Sense of place-identity as an infrastructure of individual identity, plays an important role in the cognitive relationship between man and his place of residence. Therefore, improving residents’ place-identity in residential neighborhoods improves the quality of residence, also enriches individual personality. However, the social and semantic bonds have a significant role in the formation of place-identity. The purpose of this paper is to investigate the relationship between social and semantic bonds of residents with a sense of place-identity in residential neighborhoods.
Method: The method is correlation and modeling. The statistical population consisted of residents of the Sepah neighborhood of Qazvin in the winter of 2021.The sample was 280 residents of the Sepah neighborhood selected by cluster random sampling and a researcher-made questionnaire was distributed among them. After confirming its reliability by calculating Cronbach's alpha and its validity through exploratory factor analysis, the experimental model was obtained through path analysis.
Results: The results showed that place-identity dimensions in Sepah contain identification, environmental fit and alienation. Among the social and semantic bonds, social-cultural adaptation including neighborhood relationships, compatibility with customs and lifestyle adaption has the greatest direct effect on the environmental fit in place-identity formation (P<0/01).
Conclusion: According to the results, place-identity in Sepah is often due to the common sense that has been formed among residents through membership in a social category; therefore, to improve the sense of place-identity, it is necessary to consider socio-cultural adaptation variables.
کلیدواژهها [English]
- Sense of place-identity
- Social and semantic bonds
- Sepah neighborhood of Qazvin
- Exploratory Factor Analysis
- Modeling
مقدمه
انسان برای حفظ تعادل روانشناختی خویش، همواره تمایل دارد تا تصویر مثبتی از خود در ذهن داشته باشد که این امر نیازمند برخورداری از خود پیوستهای است که هویت فرد را در طول زمان تضمین نماید. اگرچه شکلگیری هویت فرایندی پویا است و طبق نظریههای روانشناسی ثابت نیست، لیکن نیاز به تداوم هویت فردی، برای ارتقای سلامت روان و کیفیت زندگی الزامی است. بر اساس ادبیات موضوع، محیطهای مسکونی نقش بسیار مهمی در ساخت هویت شخصی افراد دارند (رمضانپور، شرقی و صالح صدقپور، 1398؛ دی دومینیچیز، فورنرا، کنچلیری، توئیگر- راس و بونیتو[1]، 2015؛ مانزو و دوین- رایت[2]، 2013؛ نورمحمدی[3]، 2012). تعامل شناختی انسان با محیط سکونت خویش که با «احساس هویت مکانی» توصیف میشود، یکی از مهمترین وجوه رابطه انسان و مکان است. درحالیکه طی سالهای اخیر، کاهش احساس هویت مکانی ساکنان سبب افزایش جابهجاییهای سکونتی و زمینهساز مشکلات روحی- روانی مانند ازخودبیگانگی و اضطراب بوده است (برناردو و پالما- الیویرا[4]، 2016). هویت مکانی که بهویژه موردتوجه روانشناسان محیطی است، باعث افزایش سلامت روانی، امنیت، تعامل اجتماعی، کمکهای متقابل و ایجاد فضاهای دفاعپذیر میشود (تانج، رایان، مور و بکل[5]، 2015؛ پوردیهیمی و نورتقانی، 1392). در اینجا این سؤال پیش میآید که نقش محلههای مسکونی در ایجاد احساس هویت مکانی ساکنان چیست؟ درحالیکه شکلگیری هویت مکانی به بسیاری از عوامل بستگی دارد، تحقیقاتی که در رابطه با محل زندگی و شکلگیری هویت انسان انجام شده است، نشان میدهد پیوندهای اجتماعی و معنایی ساکنان با محیط مسکونی بر روی شکلگیری احساس هویت مکانی آنها تأثیر زیادی دارد (رولز[6]، 2017؛ راپاپورت[7]، 2016؛ رولرو و دی پیکولی[8]، 2010).
مفهوم هویت مکانی اشاره به بخشی از هویت شخصی فرد دارد که بر اساس ویژگیهای نمادین محیط کالبدی اطراف او شکل گرفته است. بنابراین، هویت مکانی زیرمجموعه هویت فردی است و همتراز دیگر ابعاد هویتی مانند جنسیت و طبقه اجتماعی قرار میگیرد (حیدری[9]، 2017، به نقل از پروشانسکی، فبیان و کمیناف[10]، 1983). در چنین نظرگاهی، شکلگیری هویت مکانی، فرایندی ادراکی و شناختی مبنی بر قیاس و انطباق دائم میان عینیت و ذهنیت با هدف تعریف چیستی و کیستی خود از نقطهنظر پیوستگی به محیطهای خاصی است (ارباب، عزیزی و زبردست، 1394). پیوند هویت یک فرد با مکان ازآنجا شکل میگیرد که مکانها، خاطرات فرد را بازنمایی مینمایند، بنابراین این نوع پیوند غالباً ماهیتی اجتماعی و معنایی دارد که میتواند سبب احساس همهویتی فرد با یک مکان شود (دی دومینیچیز و همکاران، 2015). هویت مکانی یعنی ویژگیهایی از یک فرد که بهواسطه تجربه مکانها شکل میگیرد و او را از دیگران متمایز میکند یا بر اساس آن ویژگیها او را به گروهی از افراد پیوند میدهد (گلرخ، 1392)، و تأثیر قابلملاحظهای بر رشد شخصیت، سلامت روانی فرد و معنابخشی به زندگی او دارد (بوربور و تاجیک اسماعیلی، 1400؛ نجفی و شریف[11]، 2011).
تحقیقات درزمینه هویت مکانی، طیف گستردهای از مطالعات را در بر میگیرد. در مقاله حاضر، با توجه به ماهیت روانشناختی هویت مکانی و بر اساس هدف تحقیق، به دو دسته از تحقیقات اشاره میشود: در این میان، برخی محققان به شناسایی ابعاد شکلگیری هویت مکانی در محلههای شهری پرداختهاند. در پژوهش دروسلتیس و ویگنولز[12] (2010)، هویت مکانی محصول پاسخگویی محیط به نیازهای ساکنان و شکلگیری ارتباطات اجتماعی و نمادین قلمداد میشود. ازنظر آنها معیارهای «خود گسترده»[13]، بهمعنای تبدیل شدن مکان به بخشی از وجود ساکنان؛ «تناسب محیطی»[14]، بهمعنای توانایی انطباق و تعامل میان مردم و محیط و نیز «تجانس»[15] و همسنخی با مکان مبنی بر فراهم نمودن معنا و اهمیت معنوی محیط برای ساکنان، معیارهای مهم در این زمینه هستند. وحیدا و نگینی (1391)، به ساخت مقیاس هویت محلهای پرداختند و مقولههای امنیت، تعلق و تعاملات اجتماعی را استخراج کردند. نوابخش، حاجیانی و بهلول (1391)، در ارزیابی هویت محلهای در شهر تهران، تعلق و تعهد به محله را دو معیار شکلدهنده هویت دانسته و مؤلفههای دوست داشتن محله، دوست داشتن افراد محله، غرور و افتخار به محله، شناخت فرد از محله و عدم تمایل به نقلمکان از محله را شناسایی نمودند. ارباب و همکاران (1394)، معیارهای آشنایی، رضایتمندی، تعلق مکانی، خاطرهانگیزی و تعامل اجتماعی را در این زمینه شناسایی کردند. ازنظر سوینی، وارالا و پودا[16] (2012)، هویت مکانی عمدتاً بر اساس پیوندهای اجتماعی، پایهگذاری میشود؛ ارتباطات اجتماعی، ریشهداری، تشخص و رضایتمندی از معیارهای مهم در این زمینه هستند. کاظمینی، غفوریان و حصاری (1399)، در بازشناسی معیارهای هویتمندی محلههای ایرانی به حس تعلق و امنیتخاطر، آرامش و تصویر ذهنی مثبت از مکان اشاره کردند.
دسته دیگر از پژوهشها، به شناسایی عوامل و مؤلفههای مؤثر بر هویت مکانی در محلههای شهری پرداختهاند. در پژوهش رولرو و دی پیکولی (2010)، مشارکت، ارتباطات اجتماعی و رضایتمندی سکونتی، و در تحقیقات لویکا[17] (2011)، میزان ارتباط با همسایگان، ریشههای خانوادگی و تمایل به مشارکت در امور محلی مهمترین عوامل مؤثر بر هویت مکانی هستند. بهعقیده یوجنگ[18] (2012)، ثبات ارتباط با محیط و میزان آشنایی و ازنظر گلرخ (1391)، رویدادها در ایجاد هویت مکانی مهم هستند. کاشی و بنیادی (1392)، هویت مکان و هویت مکانی را دارای رابطهای دوسویه دانسته و به عواملی ازجمله مشارکت، مدیریت شهری و زمان اشاره داشتند. سزارینی[19] (2016)، تأثیر فضای نمادین بر شکلگیری هویت مکانی را بیشتر از فضای واقعی دانست. جوادی، بوداغ و مکانی (1394)، مدلی از عوامل هویتبخش جمعی ارائه کردند که در بعد ادراکی- شناختی، خاطرات جمعی، فرهنگ و مشارکت شهروندان از مهمترین مؤلفههای آن بودند. حیدری (2017)، عواملی ازجمله محصوریت، خاطرات جمعی، دعوتکنندگی و نشانههای تاریخی را درزمینه هویت مکانی مهم برشمرد. شالین[20] (2017) در پژوهشی در چین، نشان داد جابهجایی اجباری و مداخلات ساختاری در محلههای مسکونی بر احساس هویت مکانی ساکنان تأثیر منفی دارد و سبب ایجاد نوعی حس غریبگی با مکان میشود. ملنیچاک و نیدیک[21] (2018) در پژوهشی به مقایسه رابطه تغییرات ساختارهای فضایی و هویت مکانی در مناطق تاریخی و جدید پرداختند، پژوهش آنها نشان داد سابقه تاریخی در ادراک تداوم مکانی توسط ساکنان تأثیر مثبت دارد. حسینآبادی، سلمانی مقدم و نوری دشتبان (1398)، در پژوهشی در شهر سبزوار عواملی مانند مدت اقامت در محله، مالکیت مسکن و تعاملات اجتماعی را از مهمترین عوامل شکلگیری هویت مکانی برشمردند. کتنی، فراست و وان[22] (2019)، در بررسی هویت مکانی در محلههای شهری انگلستان، شبکه اجتماعی- فضایی شهری، تنوع گروههای اجتماعی و قدرت اقتصادی را مهم برشمردند. درنهایت، با بررسی تحقیقات پیشین و با توجه به ماهیت روانشناختی مفهوم هویت مکانی، 6 معیار اساسی برای مفهومسازی و سنجش هویت مکانی استخراج شد:
خود گسترده: مهمترین معیاری که در تحقیقات پیشین برای بیان عملکرد هویت در ارتباط با محیط ساختهشده وجود دارد، خود گسترده است؛ این مفهوم معرف آن است که انسان، مکانها را از بعد شناختی بهعنوان بخشی از هویت خود حس میکند (بلک[23]، 2013). تعلقات افراد فقط به اشیاء و وابستگان آنها محدود نمیشود و حتی مکانی که فرد برای زندگی انتخاب میکند، بیانی از خود گسترده است که به سؤال «من چه کسی هستم؟» پاسخ میدهد. ازاینرو، شکلگیری خود گسترده وابسته است به ادراک فرد از آنچه دیگران او را میبینند (کارتر و فولر[24]، 2015). محیطهای مسکونی غالباً نمادهایی از ارزشها، عقاید و رفتارهای ساکنان را ارائه میدهند و درنتیجه فرصتی برای نشان دادن تصورات فرد به دیگران فراهم میکنند (پوردیهیمی و نورتقانی، 1392). طبق نظریه کنش متقابل نمادین، فرد معانی نمادینی را که طی تعامل با مکان و محله کسب میکند به خودش و سایر ساکنان نسبت میدهد و سپس بر اساس آن، هویتی برای خویش متصور میشود. به بیانی دیگر فرد میآموزد تا بسیار شبیه به روشی که دیگران درباره او قضاوت میکنند، خود را ارزیابی کند (هامن[25]، 2016).
تناسب محیطی: به مفهوم «خود بومشناختی»[26] مربوط است، که مبتنی بر انطباق ذهنی انسان با محیط فیزیکی اطراف اوست (ون واینن[27]، 2018). مفهوم تناسب در این پژوهش، مشابه مفهوم سازگاری در سلامت روان است که بهعنوان درجه رضایت یا تأمین اهداف و نیازهای فردی است. تناسب محیطی به ابعاد عملکردی مکان اشاره دارد و بازنمود میزانی است که یک مکان در برآوردن نیازها و تأمین اهداف فراهم میآورد. بسیاری از مدلهای نظری تناسب فرد- مکان، بر اساس ایده لوین[28] (1951) از «فضای زندگی» شکل گرفتهاند. بر اساس نظریه لوین، تناسب فرد- مکان، نتیجه تعامل محیط فیزیکی و روانشناختی انسان و موقعیتهای حال، گذشته و آینده او است (لین[29]، 2013). در واقع، انسانها بهدنبال مکانی هستند که با شخصیت آنها منطبق باشد تا از این طریق احساس تداوم، امنیت و تعلق را تجربه کنند (ون واینن، 2018). تناسب محیطی از معیارهای اصلی کارآمدی است و هدف آن ایجاد توازن میان شخصیت ذهنی و مکان عینی است. یکی از عوامل مؤثر در تناسب محیطی، سبک زندگی است که وابسته به فرهنگ انسان است (افشاری، پوردیهیمی و صالح صدقپور، 1394).
تجانس فرد- مکان: تصویری است که انسان مطابق و هماهنگ با ارزشها، عقاید و شخصیت خود از مکان میسازد (چن، سگادا و گالجا[30]، 2018). کاهانا[31] (1982)، بر اساس تئوری لوین، ایده تجانس فرد- مکان را مطرح کرد. از این زاویه، تجانس بیشتر با شاخصهای ادراکی مکان سروکار دارد و تناسب با شاخصهای عملکردی آن (لین، 2013). طبق پژوهش چن و همکاران (2018)، تجانس بر انتخاب آگاهانه مکان تأثیر مثبت دارد. فردی که هماهنگی بیشتری با مکان اطراف خود داشته باشد، حس رضایت و اینهمانی را تجربه میکند. این مفهوم در حوزه مطالعات مربوط به جابهجایی سکونتی (ژانگ[32]، 2015)، تعلق و هویت مکانی (دی دومینیچیز و همکاران، 2015) و درزمینه طراحی معماری (راپاپورت، 2016) موردبررسی قرار گرفته است.
وابستگی عاطفی[33]: با پیگیری پژوهشهای پیشین مانند جغرافیدانان انسانگرا و مردمشناسی اجتماعی، پیوندهای عاطفی به مکان بهعنوان یکی از جنبههای توصیفی پیوستگی مردم به مکان در نظر گرفته میشود. بااینحال، مفاهیم هویت مکانی و وابستگی مکانی بسیار نزدیک هستند. در برخی تحقیقات ازجمله برناردو و پالما- الیویرا (2016)، وابستگی عاطفی و هویت مکانی ساختارهای جداگانهای در نظر گرفته شدهاند. در تحقیقاتی مانند یوجنگ و ذکریا[34] (2015)، وابستگی عاطفی به مکان دربرگیرنده هویت مکانی است و یا در تحقیقاتی ازجمله چن و سکر[35] (2018)، هویت مکانی و وابستگی عاطفی به مکان، هر دو به ساختار دیگری مربوطاند، به نام حس مکان. در پژوهش حاضر، با بهکارگیری مفهوم هویت مکانی، به پیوندهای نیرومند شناختی فرد در رابطه با مکان میپردازیم، از این دیدگاه وابستگی عاطفی زیرمجموعه سازه هویت مکانی قرار میگیرد.
بیگانگی با مکان[36]: در تحقیقات پیشین بیشتر به ابعاد مثبت رابطه فرد- مکان پرداخته شده است، درحالیکه مطالعات مانزو (2019) نشان میدهد رابطه فرد- مکان ابعاد منفی نیز دارد. این سطح از ابعاد منفی هویت مکانی است، که در آن افراد معمولاً از محله خود رضایت ندارند و آن را بخشی از هویت خویش نمیدانند. علت این امر را میتوان جابهجایی اجباری و یا تغییرات کالبدی و ساختاری در محل سکونت دانست. مفهوم بیگانگی با مکان را اولین بار هامن (1992) مطرح کرد، لیکن فرایند جابهجایی و اعیانسازی مراکز شهرهای تاریخی، منشأ مفهوم بیگانگی با مکان در دوران مدرن است، که نشان میدهد رابطه مستقیمی میان شخصیت تاریخی مکان و عدم احساس بیگانگی با آن وجود دارد (دیاز- پارا و جور[37]، 2021).
بیمکانی[38]: این مفهوم حاکی از آن است که سکونت در یک مکان خاص یا هر جای دیگر، برای فرد فرقی ندارد. فرایند هویتیابی در این افراد فاقد هرگونه وابستگی به مکان خاصی است. در این حالت، فرد هیچ انتظاری از زندگی در یک مکان و یا احساس مسئولیتی نسبت به آن ندارد (کراس[39]، 2015، به نقل از کراس، 2001). بیمکانی درنتیجه فقدان معنابخشی مکان برای فرد به وجود میآید که سبب محرومیت او از شناخت مکان خواهد شد (فیلیپس، والفرد و هاکی[40]، 2011). البته هنوز راجع به عوامل مؤثر بر بیمکانی پژوهشهای زیادی انجام نشده است (یوجنگ و ذکریا، 2015).
بررسی ادبیات موضوع در بخش مؤلفههای مؤثر بر هویت مکانی، نشان میدهد رابطه هویت فرد با مکان بهویژه محل زندگی او، اغلب ماهیت اجتماعی و معنایی دارد. این پیوندها را میتوان به 8 دسته به شرح زیر تقسیم کرد:
تبارشناسانه[41]؛ یکی از انواع پیوندهای فرد- مکان، رابطهای است که در اثر ارتباطات نسبی مانند وابستگی به خانواده و نیاکان و یا مکان زادگاه فرد اتفاق میافتد. این نوع پیوند که از طریق بررسی تاریخچه زندگی فرد در مکان قابلبررسی است، معمولاً در جوامعی رخ میدهد که رابطه ساکنان و محیط سکونتشان در زمانهای طولانی برقرار بوده است (کراس، 2015). هویت مکانی رابطه مستقیم با مدتزمان سکونت فرد در یک مکان دارد، بهویژه هنگامی که محل زندگی فرد، محل تولد او نیز باشد (ژانگ، 2015). ﻫﺮ اﻧﺪازه ﻛﻪ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﻣﻜﺎن زﻧﺪﮔﻲ فرد ﺑﻪ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﻣﻜﺎﻧﻲ ﻛﻪ در آن متولد و ﺑﺰرگ ﺷﺪه ﻧﺰدﻳﻚﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ، آن ﻣﻜﺎن ﺑﺎ اﻳﺪهآلﻫﺎی فرد ﻣﻨﻄﺒﻖﺗﺮ اﺳﺖ (پیربابایی و سجادزاده، 1390).
اقتصادی؛ پیوندهای مالی به مکان از طریق مالکیت زمین، خانه و یا وجود محل کار شکل میگیرد (دروسلتیس و ویگنولز، 2010). این رابطه معمولاً بهواسطه میراث مادی گذشتگان به وجود میآید، چون زمین عاملی اقتصادی است و میزان مشارکت سیاسی و اجتماعی فرد، اغلب به مالکیت بستگی دارد (کراس، 2105). همچنین اعتباری که از طریق مالکیت به وجود میآید، باعث میشود ساکنان تمایل کمتری به جابهجایی داشته و همین عدم تغییر در ساکنان، منجر به شناخت بیشتر از یکدیگر و ایجاد پیوندهای عمیقتری با مکان میشود (سعادتی، مظفر و حجت، 1397).
شبکه اجتماعی غیررسمی؛ این نوع پیوند در اثر ارتباط با اجتماع محلی و همسایگان و آشنایان ایجاد میشود (لو[42]، 2016). مشارکت و همکاری در امور اجتماعی محله میتواند سبب ایجاد آشنایی بیشتر افراد و تقویت پیوندهای اجتماعی میان ساکنان شود (کراس، 2015). پیوندهای اجتماعی میتواند بهعنوان عاملی جهت جلوگیری از جابهجایی افراد از مکان و ایجاد هویت مکانی باشد، که بر اساس نیاز به ماندگاری در محیط به وجود میآید (ورکویتن[43]، 2018).
اعتبار اجتماعی؛ این نوع پیوند مبتنی بر دیدگاه سلامت اجتماعی است که ارزیابی رفتارهای معنیدار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران را، معیار کارایی او میداند (کیخاونی، صفارینیا، علیپور و فرزاد، 1399). جایگاه مطلوب اجتماعی محله، همگنی اجتماعی و بومی بودن افراد محله که حس عضویت در یک گروه اجتماعی را تقویت میکند، سبب این پیوند با مکان است (کراس، 2015). ازطرفی اعتبار اجتماعی محله و شناخته شدن فرد توسط سایر ساکنان میتواند بهلحاظ روانی حس مثبتی در فرد ایجاد کند که مبتنی بر نظریه کنش متقابل نمادین، فرد با محل سکونت خویش احساس اینهمانی میکند (پوردیهیمی و نورتقانی، 1392).
انطباق فرهنگی؛ این رابطه بهعلت انطباق با آدابورسوم، ارزشهای اخلاقی و عقاید مذهبی شکل میگیرد و باعث ایجاد حس تعهد به مکان میشود (کراس، 2015). لو (2016)، در بررسی نقش فرهنگ در موضوع مکان، حفظ ارزشهای انسانی را سبب بازنمود مکان ایدهآل و تقویت پیوند فرد- مکان معرفی کرد.
معنوی؛ این رابطه که بهصورت ناخودآگاه در فرد ایجاد میشود، نوعی از پیوند غیرملموس فرد- مکان است که از طریق وابستگیهای دینی و کیهانشناختی بهواسطه وجود مکانهای مقدس و باارزش و یا از طریق مناسبات مذهبی و معنوی به وجود میآید (کراس، 2015). اکثر مطالعات تجربی ازجمله لو (2016)، معنویت را عامل اصلی پیوند افراد به سرزمین و مکان زندگی آنها میداند. استد و دامنی[44] (2018)، اهمیت محورهای معنوی را در تداوم معنای مکان مطرح کردند و به بررسی رابطه پیوندهای کیهانشناختی و جابهجایی در دوران مدرن و اهمیت نقش مراکز مقدس و مذهبی پرداختند.
روایتی[45]؛ نوعی از پیوند فرد- مکان است که از خلال داستانهای خانوادگی، گزارشهای سیاسی و یا خیالی مربوط به مکان شکل میگیرد (کراس، 2015). بازگویی داستانها و ادراک اسمی مکان، آشنایی با تاریخچه آن را افزایش میدهد و سبب تداوم هویت مکانی میشود (شلت[46]، 2017).
رویدادی[47]؛ بهواسطه اجرای مراسم مذهبی- آئینی و رویدادهای تاریخی به وجود میآید (دروسلتیس و ویگنولز، 2010). معمولاً این نوع پیوند بهدلیل اهمیت مذهبی یا اجتماعی- سیاسی، مدتهای زیادی دوام مییابد. برای ﻣﺜﺎل، اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻗﺒﻼً در ﻣﺤﻠﻪ ﺳﻜﻮﻧﺖ داﺷﺘﻪاﻧﺪ، ﺑﺮای ﺷﺮﻛﺖ در ﻣﺮاﺳﻢ سالیانه (مانند مراسم عاشورا)، ﻣﺤﻠﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺧﻮد را اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﻨﺪ (پیربابایی و سجادزاده، 1390). رویدادهای محلی سبب انسجام اجتماعی، توسعه ظرفیتهای اقتصادی و تقویت هویت مکانی میشود (ریچاردز[48]، 2015).
همان طور که بیان شد، تحقیقات پیشین کمتر به مدلی از ویژگیهای مؤثر محیط مسکونی بر احساس هویت مکانی اشاره داشتهاند. بهطوریکه تحقیقات در خصوص ساختار مفهوم هویت مکانی و شناسایی ابعاد آن دچار سردرگمی بوده است (پنگ، استریجکر و وو[49]، 2020؛ سیمن و گیل[50]، 2016؛ دروسلتیس و ویگنولز، 2010؛ ریموند، براون و وبر[51]، 2010). متخصصان، برطرف شدن این مشکلات را در گرو تلاش برای قابلیت عملیاتی شدن این مفهوم و تولید سنجههای قابلاندازهگیری دانستهاند (سیمن و گیل، 2016؛ لویکا، 2011). ازطرفی، تاکنون اغلب تحقیقاتی که درزمینه هویت انجام گرفته، از جانب مکان صورت گرفته، درحالیکه هویت امری مرتبط با ادراک انسان است (راپاپورت، 2016؛ دامیار، 1393). این مسائل، لزوم انجام تحقیقات نظری و تجربی درزمینه هویت مکانی مبتنی بر ادراک انسان از مکان و ابعاد و مؤلفههای دخیل در شکلگیرى آن، بهویژه در کشور ایران را افزایش مىدهد (پورجعفر، ایزدی و خبیری، 1394؛ وحیدا و نگینی، 1391). ازطرفی، بررسی پیشینه پژوهش نشان داد که پیوندهای اجتماعی و معنایی در شکلگیری هویت مکانی اهمیت بسزایی دارد؛ لیکن جهت بررسی جامع و نظاممند همبستگی پیوندهای اجتماعی و معنایی با احساس هویت مکانی در محلههای مسکونی و دستیابی به مدلی تجربی از تأثیرگذاری ابعاد و مؤلفههای آن، خلأ قابلتوجهی در پیشینه پژوهش وجود دارد.
در مقاله حاضر، دو هدف عمده دنبال شده است؛ نخست، بهطور خلاصه ابعاد شکلگیری هویت مکانی در محلههای مسکونی و پیوندهای اجتماعی و معنایی ساکنان با محله در ادبیات موضوع، بهصورت مدل نظری پژوهش تدوین شد. سپس تحلیل عامل اکتشافی جهت آزمون صحت مدل نظری صورت گرفت و توانایی تأثیر پیوندهای اجتماعی و معنایی بر شکلگیری احساس هویت مکانی ساکنان محله سپه از طریق مدلیابی روابط علّی و تحلیل مسیر تبیین شد. این اهداف بهدنبال طرح مسئله اساسی تحقیق است؛ پیوندهای اجتماعی و معنایی ساکنان با محله چه تأثیری بر احساس هویت مکانی آنها دارد؟ مقاله حاضر بهدنبال آن است که با فراهم آوردن مدلی تجربی از پیوندهای اجتماعی و معنایی مؤثر بر احساس هویت مکانی ساکنان، ضمن گسترش دانش نظری درزمینه هویت مکانی بهعنوان یک سازه روانشناختی، موجب شود تا برنامهریزان و طراحان محلههای مسکونی بتوانند با بهرهگیری از جنبههای کاربردی این مدل جهت ارائه راهکارهای ارتقای احساس هویت مکانی ساکنان گام مثبتی بردارند. درمورد جنبههای نوآورانه پژوهش میتوان بیان داشت، تاکنون درزمینه هویت مکان و یا تعلق مکانی مطالعات زیادی انجام شده، لیکن درباره سازه روانشناختی احساس هویت مکانی در حوزههای میانرشتهای معماری و شهرسازی و روانشناسی بهویژه در داخل کشور مطالعات اندکی صورت گرفته است؛ بنابراین تدوین مدل نظری با متغیرهای موردنظر مقاله، طراحی پرسشنامه و بازساخت گویهها و دستیابی به مدلی تجربی از هویت مکانی ساکنان محله سپه قزوین از جنبههای نوآوری پژوهش حاضر بوده است.
با استناد به تحقیقات موردبررسی و بر پایه ماهیت روانشناختی مفهوم هویت مکانی، 6 معیار شامل خود گسترده، تناسب محیطی، تجانس فرد- مکان، وابستگی عاطفی، بیگانگی با مکان و بیمکانی بهعنوان ابعاد (مثبت و منفی) شکلگیری احساس هویت مکانی در محلههای مسکونی شناسایی شدند. برای اندازهگیری این معیارها، درمجموع 27 گویه از آزمونهای روانشناسی و نظریههای مکان استخراج گردید. همچنین عوامل تأثیرگذار شامل پیوندهای اجتماعی و معنایی فرد- محله شامل 8 عامل و 29 گویه برای سنجش آنها تبیین شد. بنابراین، تمرکز مطالعه حاضر آن است که کدامیک از پیوندهای فرد با محل سکونت باعث شده است تا هویت خود را با آن محله تعریف نمایند و میزان اثرگذاری هرکدام و نیز رابطه میان آنها چگونه است. بنابراین، مدل نظری پژوهش از رابطه ابعاد هویت مکانی بهعنوان متغیر وابسته و پیوندهای اجتماعی و معنایی بهعنوان متغیرهای مستقل شکل گرفت (شکل 1). جهت آزمون صحت مدل نظری، فرضیهها از الگوی ارتباط میان متغیرهای اصلی پژوهش تدوین شد:
فرضیه 1: بین اعتبار اجتماعی و خود گسترده ساکنان رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 2: بین انطباق فرهنگی و تناسب محیطی ساکنان رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 3: بین شبکه اجتماعی غیررسمی و تجانس مکانی ساکنان رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 4: بین پیوندهای تبارشناسانه و وابستگی عاطفی ساکنان رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 5: بین پیوندهای اقتصادی و تناسب محیطی ساکنان رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 6: بین پیوندهای روایتی و بیگانگی ساکنان رابطه معناداری وجود دارد.
ابعاد منفی
|
احساس هویت مکانی ساکنان
|
ابعاد مثبت
|
|
تبارشناسانه
|
اقتصادی
|
شبکه اجتماعی غیررسمی
|
انطباق فرهنگی
|
معنوی
|
رویدادی
|
خود گسترده
|
تناسب محیطی
|
تجانس فرد- مکان
|
وابستگی عاطفی
|
بیگانگی با مکان
|
بیمکانی
|
روایتی
|
اعتبار اجتماعی
|
پیوندهای اجتماعی و معنایی
|
شکل 1. مدل نظری پژوهش
|
روش
پژوهش حاضر بهلحاظ نوع تحقیق، بنیادی و ازنظر روش گردآوری دادهها، توصیفی- تحلیلی است. روش پژوهش، ترکیبی از کیفی و کمّی و از نوع مطالعات پیمایشی و همبستگی بر پایه تحلیل عامل اکتشافی، مدلیابی روابط علّی و تحلیل مسیر است. در اولین قدم، نوشتار حاضر با مرور مطالعات پیشین، معیارهای شکلگیری احساس هویت مکانی و پیوندهای اجتماعی و معنایی مؤثر بر ایجاد احساس هویت مکانی را موردشناسایی و دستهبندی قرار داده و به تعیین سنجههایی برای آزمون متغیرهای موردمطالعه پرداخته است. سپس بر مبنای مدل نظری تحقیق و انتخاب محله سپه شهر قزوین بهعنوان مورد مطالعاتی، با استفاده از ابزار پرسشنامه محققساخت، به جمعآوری دادهها پرداخته است که به دو صورت حضوری و یا آنلاین در زمستان سال 1399، در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. ملاکهای ورود به تحقیق، سن (حداقل 30 سال) و مدتزمان سکونت در محله سپه (حداقل 10 سال) بودهاند که نداشتن شروط مذکور ملاکهای خروج از پژوهش بوده است. البته با توجه به ماهیت روانشناختی اغلب سؤالات، اجرای درصد زیادی از آن در محله بهصورت حضوری و با انجام توضیحات و بهصورت مصاحبههای تکمیلی با اهالی و کسبه بوده است.
بر مبنای هدف پژوهش، مطالعه محلهای ضرورت داشت که از سابقه سکونتی بالایی برخوردار بوده و درعینحال، میزانی از تکامل و ثبات را بهلحاظ شکلگیری تجربه کرده باشد. بنابراین محله موردمطالعه در این پژوهش، محله سپه شهر قزوین بوده است که تاریخچه و نام آن، به «خیابان قزوین» برمیگردد و از اقدامات عمرانی «شاهطهماسب» در فاصله سالهای 962-963 ه.ق. در قزوین به شمار میرود (سخاوتدوست و البرزی، 1399، به نقل از دبیرسیاقی، 1382). امروزه محله سپه، با قرارگیری در مرکز شهر و ارتباط با بافت تاریخی، نقش حیاتی در زندگی شهر قزوین دارد. جامعه آماری پژوهش، ساکنان محله سپه شهر قزوین با جمعیت کنونی حدود 2245 نفر و 566 خانوار بودند (جهاد دانشگاهی قزوین، 1391). با توجه به اینکه جامعه آماری زیرطبقات زیادی نداشت، از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای استفاده شد. حجم نمونه بر اساس نظر کلاین[52] (2012) که برای هر گویه 5/2 الی 5 نفر را پیشنهاد میکند، با احتساب 5 نفر برای هر گویه، 280 نفر تعیین شد. بعد از رواسازی و تلخیص ابعاد و عوامل از طریق تحلیل عامل اکتشافی، دادهها مبتنی بر روش تحقیق همبستگی و مدلیابی روابط علّی در نرمافزارهای SPSS-26 و Amos تجزیهوتحلیل شدند و مدل تجربی نهایی پژوهش مبتنی بر روش آماری تحلیل مسیر به دست آمد.
ملاحظات اﺧﻼﻗﯽ: اﮔﺮﭼﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﻏﯿﺮﻣﺪاﺧﻠﻪای ﺑـﻮد، در اﺑﺘـﺪا ﺑـﻪ ساکنان و بهویژه کسبه توضیح داده شد ﮐﻪ اﺧﺘﯿﺎر ﺗﺎم در ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮدن ﯾﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﮑﺮدن در اﯾﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ را دارﻧـﺪ و اﯾﻦ اﻃﻤﯿﻨﺎن به آنها داده ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم دادهﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﺻﺮﻓﺎً در اﺧﺘﯿﺎر ﻣﺤﻘﻖ ﺑﺮای اﻧﺠﺎم ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ و در اﺧﺘﯿﺎر سازمان و یا اهداف دیگری غیر از پژوهش ﻗﺮار ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ.
ابزارهای پژوهش
الف) پرسشنامه احساس هویت مکانی (محققساخت): با توجه به هدف مقاله، مقیاس احساس هویت مکانی، عمدتاً بر اساس مقیاسهایی ازجمله چن و سکر (2018)؛ ارباب و همکاران (1394) و دروسلتیس و ویگنولز (2010) طراحی شد، که درمجموع 27 گویه است. هریک از گویهها روی طیف 4 درجهای لیکرت (از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم) ارزشگذاری شدند که ابعاد خود گسترده، تناسب محیطی، تجانس، وابستگی عاطفی، بیگانگی و بیمکانی را میسنجد و دامنه نمرات آن بین 27 تا 108 است. جهت بررسی پایایی ابزار، در مرحله پیشآزمون، تعداد 40 پرسشنامه توسط جامعه آماری تکمیل و در نرمافزار SPSS-26 بررسی شد. ضریب آلفای کرونباخ در این پرسشنامه (متغیر وابسته) 881/0 است که نشاندهنده پایایی ابزار پژوهش است. روایی سازه نیز توسط تحلیل عامل اکتشافی صورت گرفت که وجود 3 عامل اینهمانی، تناسب محیطی و بیگانگی را تأیید میکند؛ نتایج آن در ادامه و همچنین در جدول 3 به تفصیل آورده شده است.
ب) پرسشنامه مربوط به پیوندهای اجتماعی و معنایی فرد- محله (محققساخت): در این مورد ابزار ویژهای از قبل وجود نداشت و بنابراین عمدتاً بر اساس مطالعاتی ازجمله راپاپورت (2016)؛ لو (2016) و کراس (2015) طراحی و ساخته شد که شامل 29 سؤال بسته- پاسخ با ترکیبی از 8 سؤال 2 گزینهای (بله و خیر) و 21 سؤال با طیف 4 تایی لیکرت (از خیلی زیاد تا خیلی کم) است. این ابزار پیوندهای اجتماعی و معنایی فرد و مکان را در 8 زیرمقیاس تبارشناسانه، اقتصادی، شبکه اجتماعی، اعتبار اجتماعی، انطباق فرهنگی، روایتی، معنوی و رویدادی میسنجد و دامنه نمرات آن بین 21 تا 92 است. جهت بررسی پایایی ابزار، در مرحله پیشآزمون، تعداد 40 پرسشنامه توسط جامعه آماری تکمیل و در نرمافزار SPSS-26 بررسی شد. ضریب آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه (متغیرهای مستقل)، 951/0 است که نشاندهنده پایایی قابلتوجه ابزار پژوهش است. روایی سازه نیز توسط تحلیل عامل اکتشافی صورت گرفت که وجود 6 عامل انطباق اجتماعی- فرهنگی، اعتبار اجتماعی، خاطرهای- رویدادی، معنوی، اقتصادی و تاریخی- روایتی را تأیید میکند و نتایج آن در جدول 3 به تفصیل آورده شده است.
درنهایت بهوسیله پرسشنامهای با 56 گویه، دادهها گردآوری و با استفاده از نرمافزار SPSS-26 تحلیل شدند. شکل 2، خلاصهای از مدل اندازهگیری را نشان میدهد.
|
خود گسترده
|
1. محله بخشی از وجود فرد 2. محله نشاندهنده کیستی فرد 3. حس فقدان بهعلت از بین رفتن محله 4. حس فقدان بهعلت نقلمکان
|
تناسب محیطی
|
5. جایی مناسب و درخور زندگی فرد 6. برآوردن نیازها 7. عدم قابلیت مقایسه 8. وقت گذراندن 9. وجود محلههای بهتر
|
تجانس
|
10. نشاندهنده شخصیت و ذات فرد 11. نشاندهنده ارزشهای اخلاقی و عقاید شخصی 12. «اهل محله سپه» بودن
|
وابستگی عاطفی
|
13. دلبستگی عمیق 14. علاقه 15. حس آرامش 16. دلتنگی 17. نزدیک شدن به «اصل و ریشه» 18. احساس «در خانه بودن» 19. تمایل به ماندن 20. رضایتمندی
|
بیگانگی با مکان
|
21. غریبگی و ناآشنایی 22. عدم تعلقخاطر 23. نارضایتی 24. اجبار به ماندن در محله
|
بیمکانی
|
25. بیتفاوتی 26. بیارزشی 27. عدم احساس مسئولیت
|
|
تبارشناسانه
|
28. محل تولد 29. گذراندن دوران کودکی 30. رابطه خانوادگی یا اجدادی 31. وجود اقوام
|
اقتصادی
|
32. مالکیت خانه و یا زمین 33. مالکیت مغازه (واحد تجاری) 34. محل کار 35. وابستگی اقتصادی خانواده
|
شبکه اجتماعی
|
36. روابط با دوستان و آشنایان 37. وجود روابط همسایگی 38. همدلی و همبستگی 39. مشارکت
|
اعتبار اجتماعی
|
40. جایگاه اجتماعی مطلوب محله 41. همگنی اجتماعی ساکنان 42. بومی بودن افراد محله 43. شناخته شدن توسط سایر ساکنان
|
انطباق فرهنگی
|
44. تطابق با سبک زندگی 45. سازگاری با آداب و رسوم 46. تطابق با ارزشهای اخلاقی و عقاید مذهبی 47. شباهت به محله ایدهآل ذهنی
|
روایتی
|
48. آشنایی با تاریخچه محله 49. آشنایی با پیشینه نام محله 50. دانستن داستانها و روایتها راجع به محله
|
معنوی
|
51. وجود مکانهای مقدس 52. وجود مقبرهها 53. وجود آثار و بناهای تاریخی
|
رویدادی
|
54. برگزاری مراسم مذهبی و آئینی 55. یادآور خاطرات تلخ و شیرین 56. یادآور رویدادها و اتفاقات تاریخی و سیاسی
|
شکل 2. مدل اندازهگیری؛ ابعاد و مؤلفههای موردسنجش پرسشنامهها |
جهت رواسازی ابزارهای اندازهگیری و اینکه آیا این ابعاد بهصورت تجربی نیز، سازه هویت مکانی و عوامل مؤثر بر آن را تبیین میکنند، از روایی سازه استفاده شد. جهت بررسی اینکه مواد پرسشنامهها از چند عامل مهم و معنیدار تشکیل شده است، تحلیل عامل اکتشافی، با روش تحلیل مؤلفههای اصلی و چرخش متعامد واریماکس در نرمافزار SPSS-26 انجام شد. هدف از تحلیل عامل اکتشافی، کشف ساختار یک مجموعه از متغیرها و دستیابی به ابعاد پنهان در متغیرهای اساسی است (واتکینز[53]، 2018). برای بررسی کفایت حجم نمونه از آزمون «کی ام او»[54] استفاده شد، که عدد 953/0 به دست آمد (یعنی بالاتر از 6/0)، بنابراین کفایت نمونهگیری را نشان میدهد. همچنین شرط معنیداری برای انجام تحلیل عامل از طریق آزمون کرویت بارتلت[55] صورت گرفت. ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ زمانی ﻣﻨﺎﺳــﺐ اﺳــﺖ ﮐﻪ سطح ﻣﻌﻨﯽداری آزﻣﻮن کوچکتر از 05/0 ﺑﺎﺷـــﺪ (واتکینز، 2018). سطح معنیداری آزﻣﻮن در پژوهش حاضر، ﺻـــﻔﺮ اﺳـــﺖ یعنی بین متغیرها ارتباط وجود دارد و تحلیل عاملی قابل انجام است (جدول 1).
جدول 1. آزمون کی ام او و کرویت بارتلت برای کفایت حجم نمونه
میزان کیزر- میر- اولکین برای کفایت نمونه |
953/0 |
|
آزمون کرویت بارتلت
|
کای اسکوئر تقریبی |
861/13600 |
درجه آزادی |
1540 |
|
معناداری |
000/0 |
نتایج تحلیل عامل اکتشافی، وجود 10 عامل را در مجموع 56 گویه (پرسشنامه الف و ب) نشان میدهد که درصد تجمعی آنها 741/72 درصد است (جدول 2)، این بدان معناست که پرسشنامهها توانستهاند حدود 73 درصد تفکر مشترک پاسخدهندگان را به خود جلب کنند و 27 درصد آن ناشی از تفکرات و گرایشهای فردی پاسخدهندگان بوده است.
جدول 2. مقدار کل واریانس تبیینشده برای 10 عامل
مجموع مجذورات بارهای استخراجشده قبل از چرخش |
مجموع مجذورات بارهای استخراجشده بعد از چرخش |
||||
مجموع |
واریانس برحسب درصد |
واریانس تراکمی برحسب درصد |
مجموع |
واریانس برحسب درصد |
واریانس تراکمی برحسب درصد |
736/24 |
171/44 |
171/44 |
129/8 |
516/14 |
516/14 |
079/3 |
498/5 |
669/49 |
479/6 |
570/11 |
086/26 |
702/2 |
825/4 |
494/54 |
026/5 |
975/8 |
061/35 |
241/2 |
003/4 |
497/58 |
960/3 |
072/7 |
133/42 |
820/1 |
251/3 |
748/61 |
440/3 |
143/6 |
276/48 |
416/1 |
528/2 |
275/64 |
181/3 |
681/5 |
957/53 |
304/1 |
238/2 |
603/66 |
119/3 |
570/5 |
527/59 |
208/1 |
158/2 |
761/68 |
083/3 |
505/5 |
032/65 |
180/1 |
108/2 |
769/70 |
869/2 |
123/5 |
155/70 |
048/1 |
872/1 |
741/72 |
448/1 |
586/2 |
741/72 |
بهکمک ﻣﺎﺗﺮﯾﺲ دادهﻫـﺎی ﭼـﺮﺧﺶ دادهﺷﺪه و ﺑﺎر ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻫﺮﮐﺪام از آنﻫﺎ ﻣﯽﺗـﻮان ﺑـﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﺗﺸﮑﯿﻞدﻫﻨﺪه هر عامل پرداخت و ﻣﺸﺨﺺ ﻧﻤﻮد کدامیک از گویهها ﺑﺎﻋﺚ اﯾﺠﺎد ﻫﺮﯾﮏ از ﻋﺎﻣﻞﻫـﺎ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﻫﺮ ﻣﺘﻐﯿﺮی ﮐﻪ ﺑﺎر ﻋﺎﻣﻠﯽ آن بزرگتر از 30/0± ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻌﻨﺎدار ﺗﻠﻘﯽ ﺷﺪه و در دﺳﺘﻪ آن ﻋﺎﻣـﻞ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد. بنابراین، از مجموع 10 عامل، 9 عامل آن معنیدار بودند و گویههای شماره 30 و 31 در عامل دهم حذف شدند. پیدا کردن معنای هر عامل، از طریق شناسایی مفهوم اصلی گویههای موجود در آن استخراج شد و برخی نامگذاریها نسبت به مدل نظری تغییر یافت. این عوامل که در واقع ابعاد شکلگیری احساس هویت مکانی و پیوندهای اجتماعی و معنایی را بهصورت تجربی در محله سپه مشخص میکنند، عبارتاند از: «اینهمانی»، «تناسب محیطی» و «بیگانگی» در بخش متغیر وابسته؛ و «انطباق اجتماعی- فرهنگی»، «اعتبار اجتماعی»، «خاطرهای- رویدادی»، «معنوی»، «اقتصادی» و «تاریخی- روایتی» در بخش متغیرهای مستقل (جدول 3).
جدول 3. ابعاد و مؤلفههای موضوع مبتنی بر تحلیل عامل اکتشافی
پرسشنامه |
شماره گویهها |
عامل |
گویهها (مؤلفههای هر عامل) |
مفهوم اصلی |
عامل |
الف
|
3-1-2-16-13-18-4-14-17-15-12-10-11-7-5 |
اول |
حس فقدان بهعلت از بین رفتن محله، محله بخشی از وجود فرد، نشاندهنده کیستی فرد، حس دلتنگی، دلبستگی عمیق، احساس «در خانه بودن»، حس فقدان بهعلت نقلمکان، علاقهمندی، نزدیک شدن به اصل و ریشه، حس آرامش، «اهل محله سپه» بودن، نشاندهنده شخصیت و ذات فرد، نشاندهنده ارزشهای اخلاقی، عدم قابلیت مقایسه، جایی مناسب زندگی |
فرد، محله را بخشی از وجود خویش و نشاندهنده هویت و شخصیت خود میداند، بنابراین با آن احساس تجانس و وابستگی عاطفی عمیقی میکند. این موضوع سبب میشود تا فرد با محله احساس همانندی کند. |
اینهمانی
|
6-8- 9-19-20-47 |
دوم |
برآوردن نیازها، تمایل به وقت گذراندن، عدم وجود محلههای بهتر، رضایتمندی، شباهت به محله ایدهآل |
فرد، زندگی در محله را متناسب با نوع عملکردهای موردنیاز خود ارزیابی میکند. |
تناسب محیطی |
|
26-27-25-22-21-23-24 |
سوم |
بیارزشی، عدم احساس مسئولیت، بیتفاوتی، عدم تعلق خاطر، غریبگی و ناآشنایی، نارضایتی، اجبار به ماندن |
فرد، احساس غریبگی و ناآشنایی را تجربه میکند و تمایل دارد محله را ترک کند، عدم رضایت و بیمسئولیتی نسبت به محله را احساس میکند. |
بیگانگی |
|
ب |
36-37-45-46-44-43 |
چهارم |
روابط با دوستان، روابط همسایگی، سازگاری با آدابورسوم، تطابق با ارزشهای اخلاقی و مذهبی، سبک زندگی و شناخته شدن |
روابط دوستی و همسایگی و تطابق با ارزشهای فرهنگی و عقیدتی، سبب ایجاد این پیوند با محله است. |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
41-42-39-38-40 |
پنجم |
همگنی اجتماعی ساکنان، بومی بودن افراد محله، مشارکت، همدلی و همبستگی، جایگاه اجتماعی مطلوب محله |
کسب اعتبار و شأن اجتماعی از طریق جایگاه مطلوب اجتماعی محله و همگنی اجتماعی ساکنان بهلحاظ روانی تأثیر مثبتی بر فرد دارد. |
اعتبار اجتماعی |
|
28-29-55-56 |
ششم |
محل تولد، گذراندن دوران کودکی، یادآور خاطرات تلخ و شیرین گذشته، یادآور رویدادها و اتفاقات سیاسی |
محل زادگاه فرد و گذراندن دوران کودکی، یادآور خاطرات فردی و جمعی گذشته و رویدادهای تاریخی است که اتصال فرد با سابقه محیطی خود را فراهم میآورد. |
خاطرهای- رویدادی |
|
51-52-54-53 |
هفتم |
وجود مکانهای مقدس، وجود مقبرهها، برگزاری مراسم آئینی و مذهبی، وجود آثار و بناهای تاریخی |
اهمیت وجود مکانهای مقدس، مراسم مذهبی و حتی آثار و بناهای تاریخی نوعی پیوند معنوی و روحانی نسبت به محله را در فرد ایجاد میکند. |
معنوی |
|
34-33-35-32 |
هشتم |
محل کار، مالکیت مغازه (واحد تجاری)، وابستگی اقتصادی خانواده، مالکیت خانه و یا زمین |
وابستگیهای مالی مانند درآمد خانواده، وجود محل کار و یا میراث گذشتگان باعث میشود محله اهمیت اقتصادی برای فرد پیدا کند. |
اقتصادی |
|
49-50-48 |
نهم |
آشنایی با پیشینه نام محله، دانستن روایتها و داستانها راجع به محله و آشنایی با تاریخچه محله |
آشنایی با تاریخچه محله و دانستن داستانها و روایتهایی که بهصورت نسلبهنسل منتقل شدهاند، سبب ایجاد پیوند تاریخی با محله است. |
تاریخی- روایتی |
یافتهها
آمار توصیفی در جدول 4، شاخصهای نمرات آزمون را نشان میدهد. محاسبه ضریب مقبولیت و اهمیت برای هریک از عوامل نشان میدهد که پیوندهای معنوی بیشترین و پیوندهای اقتصادی کمترین میزان مقبولیت را در میان ساکنان محله سپه دارند.
جدول 4. آمار توصیفی و ضرایب مقبولیت و اهمیت هریک از عوامل
ضریب اهمیت |
ضریب مقبولیت |
انحراف معیار |
میانگین |
بیشینه |
کمینه |
تعداد |
عوامل |
184/0 |
732/0 |
05294/11 |
9679/43 |
00/60 |
00/15 |
280 |
اینهمانی |
153/0 |
646/0 |
67980/3 |
5179/15 |
00/24 |
00/6 |
280 |
تناسب محیطی |
195/0 |
459/0 |
46761/5 |
8750/12 |
00/28 |
00/7 |
280 |
بیگانگی |
199/0 |
717/0 |
79663/4 |
2143/17 |
00/24 |
00/6 |
280 |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
165/0 |
716/0 |
30857/3 |
3321/14 |
00/20 |
00/5 |
280 |
اعتبار اجتماعی |
237/0 |
718/0 |
37697/2 |
1857/7 |
00/10 |
00/2 |
280 |
خاطرهای- رویدادی |
183/0 |
811/0 |
93779/2 |
9857/12 |
00/16 |
00/4 |
280 |
معنوی |
195/0 |
184/0 |
56098/1 |
4750/1 |
00/8 |
00/0 |
280 |
اقتصادی |
201/0 |
720/0 |
42174/2 |
6429/8 |
00/12 |
00/3 |
280 |
تاریخی- روایتی |
ماتریس ضرایب همبستگی نشان میدهد تمامی پیوندهای اجتماعی و معنایی دارای رابطه معنیداری با احساس هویت مکانی هستند (جدول 5). از میان آنها، انطباق اجتماعی- فرهنگی بیشترین همبستگی را با احساس هویت مکانی در بعد اینهمانی دارد. این بدان معناست که روابط با دوستان و آشنایان، روابط همسایگی، سازگاری با آدابورسوم، تطابق با ارزشهای اخلاقی و عقاید مذهبی، تطابق با سبک زندگی و شناخته شدن توسط سایر ساکنان موجب میشود تا فرد محله را ازنظر شناختی بهعنوان بخشی از وجود خویش حس کند. ازطرفی، پیوندهای اقتصادی کمترین همبستگی را با احساس هویت مکانی در بعد بیگانگی با مکان دارند، که وجود محل کار، مالکیت مغازه (واحد تجاری)، وابستگی اقتصادی خانواده و یا مالکیت زمین و خانه بهتنهایی نمیتواند حس آشنایی را در فرد ایجاد کند و نسبت به زندگی در محله حس رضایتمندی و ارزشمندی را در او تقویت نماید.
جدول 5. ماتریس ضرایب همبستگی
|
**معنیداری در سطح 01/0
جهت بررسی نقش پیشبینیکننده متغیرهای برونزا و میزان اثر مستقیم و غیرمستقیم آنها بر متغیر درونزا، تحلیل مسیر به کار گرفته شد. پس از اجرای آن در نرمافزار Amos، مدل تجربی اولیه پژوهش به دست آمد که طبق آن، عوامل اقتصادی و خاطرهای- رویدادی رابطه معناداری با اعتبار اجتماعی نداشتند. عوامل تاریخی- روایتی نیز رابطه معناداری با انطباق اجتماعی- فرهنگی نداشتند. با توجه به ارجحیت مبانی نظری، تأثیر عوامل خاطرهای- رویدادی بر اعتبار اجتماعی در مدل اصلی وارد شد و دو رابطه بیمعنی دیگر حذف گردید و مدل با توجه به شاخصهای پیشنهادی اصلاح شد. درنهایت شاخصهای برازندگی مدل طبق جدول 6، با شروط سطح معنیداری بیشتر از 05/0 و نسبت خیدو به درجه آزادی کمتر از 2، نشاندهنده برازندگی مدل هستند.
جدول 6. شاخصهای برازندگی مدل
مدل |
تعداد پارامترها |
خیدو |
درجه آزادی |
سطح معنیداری |
خیدو/ درجه آزادی |
برازش تطبیقی |
نیکویی برازش |
ریشه میانگین مربعات خطای برآورد |
نتیجهگیری |
مدل فرضی |
31 |
282/19 |
14 |
154/0 |
377/1 |
997/0 |
985/0 |
037/0 |
تأیید مدل |
مدل اشباعشده |
45 |
000/0 |
0 |
000/1 |
000/1 |
402/0 |
تأیید مدل |
||
مدل مستقل |
9 |
044/1660 |
36 |
000/0 |
112/46 |
000 |
289/0 |
|
تأیید مدل |
مدل تجربی نهایی پژوهش (شکل 3)، نشاندهنده آن است که انطباق اجتماعی- فرهنگی بیشترین اثر مستقیم را با مقدار 69/0 بر تناسب محیطی دارد (P<0/01). سپس، پیوندهای خاطرهای- رویدادی و اعتبار اجتماعی بیشترین تأثیر مستقیم را بر ابعاد شکلگیری احساس هویت مکانی دارند. پیوندهای اقتصادی، تاریخی- روایتی و معنوی در ایجاد احساس هویت مکانی تأثیر مستقیم ندارند. از میان تناسب محیطی و بیگانگی، سهم تناسب محیطی با مقدار 43/0، در ایجاد اینهمانی با مکان بیشتر است (P<0/01). تناسب محیطی نیز سهم زیادی با مقدار 50/0 و بهصورت منفی در ایجاد بیگانگی با مکان ایفا میکند (P<0/01). از میان پیوندهای اجتماعی- معنایی، پیوندهای معنوی بیشترین تأثیرگذاری غیرمستقیم را بر احساس هویت مکانی ساکنان دارد. بعد از آن، پیوندهای تاریخی- روایتی، انطباق اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و اعتبار اجتماعی بیشترین تأثیر غیرمستقیم را بر احساس هویت مکانی دارند.
متغیر مستقل
|
متغیرهای میانجی
|
متغیر وابسته
|
اینهمانی |
تناسب محیطی |
بیگانگی |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
اعتبار اجتماعی |
خاطرهای- رویدادی |
تاریخی- روایتی |
اقتصادی |
معنوی |
43/0 |
04/0 |
13/0 |
30/0- |
43/0 |
15/0- |
10/0 |
14/0- |
23/0 |
28/0 |
30/0 |
69/0 |
18/0 |
50/0- |
30/0 |
36/0 |
24/0 |
31/0 |
17/0 |
36/0 |
43/0 |
شکل 3: مدل تجربی نهایی پژوهش با استفاده از ضرایب مسیر
|
جدول 7، میزان تأثیرات کلی، مستقیم و غیرمستقیم متغیرها را در دو بخش وزنهای رگرسیونی و استاندارد نشان میدهد. بررسی میزان اثرگذاری مدل بر هریک از عوامل پژوهش نشان میدهد، پیوندهای اجتماعی- معنایی، در حدود 80 درصد از تغییرات اینهمانی ساکنان را تبیین میکند و 19 درصد باقیمانده به عواملی نسبت داده میشود که خارج از مدل هستند و در این پژوهش به آنها پرداخته نشده است.
جدول 7. میزان تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها
تأثیر متغیرها |
وزنهای رگرسیونی |
تأثیرات استاندراد |
خطای استاندارد |
||||||
تأثیر کلی |
تأثیر مستقیم |
تأثیر غیرمستقیم |
تأثیر کلی |
تأثیر مستقیم |
تأثیر غیرمستقیم |
||||
اقتصادی |
<--- |
تاریخی- روایتی |
505/0 |
350/0** |
154/0 |
325/0 |
226/0 |
100/0 |
083/0 |
اقتصادی |
<--- |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
317/1 |
863/0** |
455/0 |
430/0 |
282/0 |
148/0 |
143/0 |
اقتصادی |
<--- |
معنوی |
591/0 |
326/0** |
265/0 |
314/0 |
173/0 |
141/0 |
098/0 |
اعتبار اجتماعی |
<--- |
بیگانگی |
330/0- |
238/0-** |
093/0- |
200/0- |
144/0- |
056/0- |
089/0 |
خاطرهای- رویدادی |
<--- |
بیگانگی |
621/0- |
335/0-** |
286/0- |
271/0- |
146/0- |
125/0- |
121/0 |
تناسب محیطی |
<--- |
بیگانگی |
844/0- |
743/0-** |
101/0- |
569/0- |
501/0- |
608/0- |
080/0 |
تناسب محیطی |
<--- |
اینهمانی |
982/1 |
280/1** |
702/0 |
660/0 |
426/0 |
234/0 |
142/0 |
بیگانگی |
<--- |
اینهمانی |
609/0- |
609/0-** |
000/0 |
301/0- |
310/0- |
000/0 |
076/0 |
خاطرهای- رویدادی |
<--- |
اینهمانی |
617/1 |
622/0** |
995/0 |
349/0 |
134/0 |
215/0 |
153/0 |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
<--- |
اینهمانی |
568/1 |
415/0** |
153/1 |
680/0 |
180/0 |
500/0 |
104/0 |
تاریخی- روایتی |
<--- |
معنوی |
559/0 |
525/0** |
034/0 |
460/0 |
433/0 |
028/0 |
067/0 |
تاریخی- روایتی |
<--- |
خاطرهای- رویدادی |
498/0 |
313/0** |
185/0 |
507/0 |
319/0 |
188/0 |
056/0 |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
<--- |
اعتبار اجتماعی |
347/0 |
301/0** |
047/0 |
502/0 |
435/0 |
068/0 |
036/0 |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
<--- |
تناسب محیطی |
596/0 |
527/0** |
069/0 |
776/0 |
686/0 |
090/0 |
039/0 |
اعتبار اجتماعی |
<--- |
تناسب محیطی |
117/0 |
110/0* |
007/0 |
105/0 |
099/0 |
006/0 |
056/0 |
خاطرهای- رویدادی |
<--- |
اعتبار اجتماعی |
226/0 |
055/0ns |
171/0 |
163/0 |
040/0 |
123/0 |
071/0 |
خاطرهای- رویدادی |
<--- |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
521/0 |
492/0** |
029/0 |
259/0 |
245/0 |
015/0 |
110/0 |
معنوی |
<--- |
خاطرهای- رویدادی |
336/0 |
295/0** |
041/0 |
415/0 |
365/0 |
050/0 |
045/0 |
معنوی |
<--- |
انطباق اجتماعی- فرهنگی |
680/0 |
493/0** |
187/0 |
418/0 |
303/0 |
115/0 |
091/0 |
معنوی |
<--- |
اعتبار اجتماعی |
655/0 |
414/0** |
242/0 |
583/0 |
368/0 |
215/0 |
059/0 |
تناسب محیطی |
<--- |
تاریخی- روایتی |
214/0 |
202/0** |
013/0 |
325/0 |
306/0 |
020/0 |
040/0 |
P<0/01**؛P<0/05* ؛ P>0/05 ns (سطح معنیداری= P)
بحث و نتیجهگیری
هدف از این پژوهش بررسی رابطه پیوندهای اجتماعی و معنایی با احساس هویت مکانی ساکنان در محلههای مسکونی با مورد مطالعاتی محله سپه شهر قزوین بود. بر اساس تحلیل عامل اکتشافی، «اینهمانی» و «تناسب محیطی» بهعنوان وجوه مثبت شکلگیری هویت مکانی در محله سپه و «بیگانگی» بهعنوان وجه منفی آن شناسایی شد. بنابراین در محله سپه، معیارهای خود گسترده، تجانس فرد- مکان و وابستگی عاطفی در عامل اینهمانی ادغام شدند. این یافته پژوهش همسو با پژوهشهایی ازجمله تانج و همکاران (2015) و دروسلتیس و ویگنولز (2010) است که عامل خود گسترده و تعلق جمعی در سایر عوامل ادغام شدند. این یافته تحقیق نشان میدهد ابعاد اجتماعی و عملکردی محله، هر دو در شکلگیری هویت مکانی ساکنان محله سپه نقش مهمی ایفا میکنند. همچنین، بیگانگی بهعنوان یکی از ابعاد منفی شکلگیری هویت مکانی ساکنان محله سپه شناسایی شد که طبق مدل تجربی، علت این امر را میتوان عدم سازگاری فرد با مکان، عدم وجود خاطرهانگیزی و یا ناتوانی در کسب اعتبار و شأن اجتماعی دانست. پیوندهای اجتماعی و معنایی فرد با محله که طبق ادبیات موضوع و مدل نظری شامل 8 عامل بود، بهصورت 6 عامل ازجمله «انطباق اجتماعی- فرهنگی»، «اعتبار اجتماعی»، «خاطرهای- رویدادی»، «معنوی»، «اقتصادی» و «تاریخی- روایتی» تبیین شد. با توجه به مبانی نظری، 6 فرضیه مطرح شده بود که در اینجا به شرح نتایج آنها بر اساس مدل تجربی پژوهش و تحلیل مسیرها پرداخته میشود.
در مورد فرضیه اول پژوهش، تحلیل مسیرهای مدل نشان میدهد که اعتبار اجتماعی بر اینهمانی تأثیر غیرمستقیم دارد. عامل خود گسترده در تحلیل عامل زیرمجموعه عامل اینهمانی قرار گرفت. مدل تجربی نشان میدهد مؤلفههای همگنی اجتماعی ساکنان، بومی بودن افراد محله، مشارکت، همدلی و همبستگی و جایگاه اجتماعی مطلوب محله بهواسطه تأثیرگذاری مثبت بر تناسب محیطی و تأثیر منفی بر بیگانگی مکانی، بر اینهمانی مؤثر است. علت این موضوع آن است که کسب اعتبار و تأیید اجتماعی، باعث میشود ساکنان محله را بخشی از وجود خویش احساس کنند و هر بازخوردی از محیط محله را به هویت خویش نیز تعمیم دهند. طبق پژوهش هامن (2016)، ساکنان خود را بر اساس قضاوت اجتماعی سایرین ارزیابی میکنند. این نتایج همسو با تحقیقات پیشین ازجمله کاظمینی و همکاران (1399)؛ یوجنگ و ذکریا (2015)؛ پوردیهیمی و نورتقانی (1392)؛ دروسلتیس و ویگنولز (2010) و رولرو و دی پیکولی (2010) است.
در مورد فرضیه دوم پژوهش، نتایج مدل نشان میدهد انطباق اجتماعی- فرهنگی بر تناسب محیطی تأثیر مستقیم دارد. ترکیب دو عامل شبکه اجتماعی غیررسمی و انطباق فرهنگی در مدل نظری در جریان تحلیل عامل اکتشافی، انطباق اجتماعی- فرهنگی نام گرفت. این موضوع نشان میدهد روابط با دوستان و آشنایان و روابط همسایگی و همچنین انطباق با خصوصیات فرهنگی مانند سازگاری با آدابورسوم، تطابق با ارزشهای اخلاقی و عقاید مذهبی، تطابق با سبک زندگی و شناخته شدن توسط سایر ساکنان عوامل بسیار مهمی در ایجاد تناسب و سازگاری ساکنان با محیط محله است. این موضوع از طریق رفع نیازها و انتظارات ساکنان، باعث میشود فرد تمایل یابد اکثر اوقات خود را در محله بگذراند. در این حالت فرد نمیتواند بهلحاظ ذهنی محله دیگری را بهعنوان جایگزین محل سکونت خویش تصور کند و این حس رضایتمندی فردی سبب میشود محله سکونت خویش را برای زندگی ایدهآل بداند. علت این امر وجود روابط با اجتماع محلی و عدم تناقض مکان با تصورات و عقاید منبعث از ارزشهای فرهنگی و اخلاقی او است که میزان سازگاری فرد را در محیط سکونت او افزایش میدهد. برناردو و پالما- الیویرا (2016)، نیاز به تمایز اجتماعی با سایر محلهها و شباهت با هممحلهایها را در ایجاد احساس هویت مکانی مطرح کردند. این نتایج همسو با تحقیقات پیشین ازجمله لو (2016)؛ افشاری و همکاران (1394)؛ جوادی و همکاران (1394)؛ یوجنگ (2012) و رولرو و دی پیکولی (2010) است.
نتایج مدل درباره فرضیه سوم پژوهش نشان میدهد شبکه اجتماعی غیررسمی که در جریان تحلیل عامل اکتشافی در عامل انطباق اجتماعی- فرهنگی ادغام شد، بر تجانس فرد- مکان که در جریان تحلیل عامل با اینهمانی ادغام شد، تأثیر غیرمستقیم زیادی دارد. در واقع انطباق اجتماعی- فرهنگی ازجمله روابط با دوستان و آشنایان، روابط همسایگی، سازگاری با آدابورسوم، تطابق با ارزشهای اخلاقی و عقاید مذهبی، تطابق با سبک زندگی و شناخته شدن توسط سایر ساکنان از طریق ایجاد سازگاری بین فرد و محله و یا بهواسطه اثرگذاری بر کسب اعتبار اجتماعی سبب میشود تا فرد محله را بازتابی از شخصیت خود احساس کند و خود را اهل محله سپه بداند. درحقیقت فرد خود را عضوی از شبکه اجتماعی «سپهیها» میداند و با آن احساس اینهمانی میکند. پژوهش ورکویتن (2018) نشان داد، آشنایی و پیوندهای اجتماعی میتواند عاملی جهت جلوگیری از جابهجایی افراد و ایجاد هویت مکانی باشد. این نتایج همسو با تحقیقات پیشین ازجمله حسینآبادی و همکاران (1398)؛ چن و همکاران (2018)؛ ژانگ (2015) و نجفی و شریف (2011) است.
از یافتههای دیگر این تحقیق در راستای فرضیه چهارم پژوهش، حاکی از تأثیر غیرمستقیم پیوندهای تبارشناسانه که در جریان تحلیل عامل اکتشافی زیرمجموعۀ پیوندهای خاطرهای- رویدادی قرار گرفت، بر وابستگی عاطفی است که در جریان تحلیل عامل اکتشافی زیرمجموعه اینهمانی قرار گرفت. این بدان معناست که عوامل خاطرهانگیز مانند مکان زادگاه فرد یا سپری کردن دوران کودکی، همچنین خاطرات تلخ و شیرین گذشته و رویدادهای تاریخی و سیاسی در وابستگی عاطفی فرد به محله اثرگذار هستند. طبق پژوهش ملنیچاک و نیدیک (2018)، سابقه تاریخی بر ادراک تداوم مکانی توسط ساکنان تأثیر مثبت دارد. درحقیقت مکان زادگاه فرد ازآنجاکه یادآور خاطرات دوران کودکی و در تداوم با گذشته اوست نوعی احساس تعلقخاطر عمیق و حس نزدیک شدن به اصل و ریشه را بهدنبال دارد. این نتایج همسو با تحقیقات پیشین ازجمله حیدری (2017)؛ رولز (2017)؛ ریچاردز (2015)؛ کراس (2015)؛ پیربابایی و سجادزاده (1390) و لویکا (2011) است. همچنین بهواسطه تأثیر بر روابط اجتماعی و آشنایی افراد با یکدیگر، احساس آرامش و در خانه بودن را به فرد منتقل میکند. ازطرفی، تحلیل مسیرهای مدل نشان میدهد، پیوندهای خاطرهای- رویدادی بر اینهمانی ساکنان تأثیر غیرمستقیم دارد. در واقع محل زادگاه فرد، گذراندن دوران کودکی و تداوم با خاطرات گذشته بهواسطه کاهش احساس بیگانگی با محله میتواند بر احساس اینهمانی با محله مؤثر باشد.
نتایج مدل درباره فرضیه پنجم نشان میدهد، پیوندهای اقتصادی بر تناسب محیطی تأثیر غیرمستقیم دارد. این بدان معناست که وجود محل کار، مالکیت مغازه (یا واحد تجاری)، وابستگی اقتصادی خانواده و یا مالکیت زمین و یا خانه بر رفع نیازهای فرد، تمایل او به گذراندن وقت در محله، عدم تمایل به ترک محله و حس رضایتمندی او اثرگذار است. این تأثیر میتواند بهواسطه ارتقای انطباق اجتماعی- فرهنگی باشد. انواع وابستگیهای اقتصادی سبب تداوم حضور فرد در محله و افزایش روابط اجتماعی غیررسمی و آشنایی بیشتر با فرهنگ و آدابورسوم ساکنان محله میشود و بنابراین سازگاری ساکنان با محیط محله را افزایش میدهد. این نتایج همسو با تحقیقات پیشین ازجمله کتنی و همکاران (2019)؛ حسینآبادی و همکاران (1398)؛ سعادتی و همکاران (1397) و کراس (2015) است. برای مثال کسبه محله سپه بهعلت حضور در مرکزیترین قسمت محله یعنی خیابان سپه و قرارگیری در بطن فعالیتهای شبانهروزی آن، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی عمیقی با سایر افراد محله دارند.
در راستای فرضیه ششم پژوهش، پیوندهای روایتی که در تحلیل عامل، تاریخی- روایتی نام گرفت، بر بیگانگی با مکان تأثیر غیرمستقیم دارد. در واقع آشنایی با پیشینه نام محله، دانستن روایتها و داستانها راجع به آن و آشنایی با تاریخچه محله با میانجیگری عوامل خاطرهای- رویدادی، باعث کاهش بیگانگی و دلزدگی از مکان میشود و انگیزهای برای سکونت فرد در محله ایجاد میکند. پس درحقیقت پیوندهای تاریخی- روایتی با مکان خود موجب ایجاد نوعی پیوند خاطرهای- رویدادی نیز خواهد شد. همان گونه که سزارینی (2016) بیان کرد، تداعی خاطرات در محله نوعی فضای نمادین ایجاد میکند که باعث تقویت هویت مکانی خواهد شد. طبق پژوهش شالین (2017)، هرگونه مداخله ساختاری که سبب گسست از گذشته محله شود سبب نوعی حس بیگانگی با مکان خواهد شد. نوع دیگری از این ارتباط غیرمستقیم بهواسطه کسب اعتبار و شأن اجتماعی است که بهعلت پیوند تاریخی با مکان بهلحاظ روانی در فرد ایجاد میشود و نوعی حس غرور و افتخار را نسبت به محل زندگی به وجود میآورد. آشنایی با تاریخچه محله میتواند از طریق خاطرهانگیزی در ذهن ساکنان، حس غریبگی و بیگانگی را کاهش دهد و اهمیت و ارزش محله را آشکار سازد. این نتایج همسو با تحقیقات پیشین ازجمله دیاز- پارا و جور (2021)؛ راپاپورت (2016)؛ دی دومینیچیز و همکاران (2015)؛ ارباب و همکاران (1394)؛ گلرخ (1392) و پیربابایی و سجادزاده (1390) است. برای مثال آشنایی با تاریخچه خیابان و محله سپه و وجه تسمیه آن، اهمیت و موقعیت مرکزی بافت تاریخی قزوین و آثار و بناهایی مانند مسجدجامع را به فرد یادآوری میکند و بنابراین حس مسئولیت و ارزشمندی نسبت به محله را در ساکنان ایجاد میکند.
از سایر نتایج پژوهش آن است که پیوندهای تاریخی- روایتی بر پیوندهای معنوی افراد تأثیر زیادی دارد. آشنایی با پیشینه نام محله، دانستن روایتها و داستانها راجع به آن و آشنایی با تاریخچه محله سبب میشود مکانهای مقدس، مقبرهها، برگزاری مراسم آئینی و بهویژه وجود آثار و بناهای تاریخی در محله برای فرد ارزش معنوی بیشتری پیدا کند. تحلیل عامل نشان داد، آثار و بناهای تاریخی در محله سپه برای ساکنان اهمیتی روحی و غیرملموس دارد که آن را در دسته پیوندهای معنوی قرار میدهد. استد و دامنی (2018) نیز، اهمیت محورهای معنوی را در تداوم معنای مکان مطرح کردند، بنابراین وجود مراکز مقدس در دوران جابهجایی میتواند مرجعی برای هویتیابی افراد باشد. این یافته پژوهش در راستای تحقیقات پیشین ازجمله شلت (2017)؛ کراس (2015) و یوجنگ (2012) است.
بهعنوان جمعبندی میتوان نتیجه گرفت، ازآنجاکه انطباق اجتماعی- فرهنگی مؤثرترین عامل بر بعد تناسب محیطی در ایجاد هویت مکانی ساکنان بوده است، بنابراین هویت مکانی در محله سپه، غالباً ناشی از حس مشترکی است که میان ساکنان بهواسطه عضویت در یک مقوله اجتماعی مانند روابط دوستی یا همسایگی، وجود اشتراکات فرهنگی و مذهبی و یا تطابق با سبک زندگی شکل گرفته است. بنابراین جهت ارتقای احساس هویت مکانی ساکنان لازم است متغیرهای انطباق اجتماعی- فرهنگی مدنظر قرار گیرد. همچنین وجود مؤلفه شناخته شدن توسط سایر ساکنان، نشان میدهد مقایسه اجتماعی در تناسب و سازگاری ساکنان با محله اهمیت بسزایی دارد؛ بدین معنی که فرد قضاوتی ارزیابانه از خود نسبت به سایر ساکنان میسازد که این امر منجر به تعهد او نسبت به محله میشود. بعد از آن، عامل تاریخی- روایتی و معنوی نقش مهمی در شکلگیری احساس هویت مکانی ساکنان ایفا میکنند. حفظ نامها و اسامی و آثار و بناهای تاریخی، توجه به نقاط کانونی مقدس ازجمله مسجدجامع و امامزاده اسماعیل بهعنوان قطبهای معنوی محله سپه و همچنین ایجاد امکان برگزاری مراسم مذهبی سالیانه در خیابان سپه که یکی از محورهای تاریخی- فرهنگی شهری است، میتواند راهکارهای ارتقای احساس هویت مکانی ساکنان محله و درنتیجه ماندگاری سکونت باشد. اولین محدودیت این پژوهش، گستردگی موضوع هویت مکانی بوده که امکان بررسی همه ابعاد آن میسر نبوده است. سایر محدودیتها مربوط به ابزار و خطای اندازهگیری است. هرچند نویسندگان با تدوین مدل نظری و تأیید روایی سعی نمودهاند موارد کلیدی را در ابزار در نظر بگیرند، بااینحال بهعلت ماهیت گسترده موضوع و خطای انسانی امکان پنهان ماندن برخی عوامل وجود داشته است. بررسی نقش متغیرهای کالبدی و زمینهای، ساخت و اعتباریابی سایر مقیاسهای سنجش هویت مکانی مبتنی بر مصاحبههای عمیق با ساکنان و انجام پژوهشهای موردی در سایر محلههای ایران میتواند زمینهساز تحقیقات آتی در این زمینه باشد.
[1]. De Dominicis, Fornara, Cancellieri, Twigger-Ross & Bonaiuto
[2]. Manzo & Devine-Wright
[3]. Noormohammadi
[4]. Bernardo & Palma-Oliveira
[5]. Tonge, Ryan, Moore & Beckle
[6]. Rowles
[7]. Rapoport
[8]. Rollero & De Piccoli
[9]. Heydari
[10]. Proshansky, Fabian & Kaminoff
[11]. Najafi & Shariff
[12]. Droseltis & Vignoles
[13]. Extended-self
[14]. Environmental fit
[15]. Congruity between self and place
[16]. Soini, Vaarala & Pouta
[17]. Lewicka
[18]. Ujang
[19]. Cesarini
[20]. Shaolian
[21] .Melnychuk & Gnatiuk
[22]. Catney, Frost & Vaughn
[23]. Belk
[24]. Carter & Fuller
[25]. Hummon
[26]. Ecological self
[27]. Van Vianen
[28]. Lewin
[29]. Lien
[30]. Chen, Šegota & Golja
[31]. Kahana
[32]. Zhang
[33]. Emotional attachment
[34]. Ujang & Zakariya
[35]. Chen & Sekar
[36]. Place alienation
[37]. Díaz-Parra & Jover
[38]. Placelessness
[39]. Cross
[40]. Phillips, Walford & Hockey
[41]. Genealogical links
[42]. Low
[43]. Verkuyten
[44]. Stead & Dominy
[45]. Narrative
[46]. Schlitte
[47]. Events
[48]. Richards
[49]. Peng, Strijker & Wu
[50]. Seamon & Gill
[51]. Raymond, Brown & Weber
[52]. Kline
[53]. Watkins
[54]. KMO
[55]. Bartlett’s test of sphericity
- ارباب، پارسا؛ عزیزی، محمدمهدی و زبردست، اسفندیار (1394). تبیین معیارهای کلیدی فرایند شکلگیری هویت مکان در توسعه شهری جدید (مطالعه موردی: منطقه 22 تهران). هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، 20(4)، 5-20.
- افشاری، محسن؛ پوردیهیمی، شهرام و صالح صدقپور، بهرام (1394). سازگاری محیط با روش زندگی انسان (یک چارچوب نظری، یک مطالعه موردی). مسکن و محیط روستا، 34(152)، 3-16.
- بوربور، اکرم و تاجیک اسماعیلی، سمیه (1400). رابطه میان میزان و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با هویت اجتماعی زنان شهر تهران. پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، 16(2)، 137-159.
- پورجعفر، محمدرضا؛ ایزدی، محمدسعید و خبیری، سمانه (1394). دلبستگی مکانی؛ بازشناسی مفهوم، اصول و معیارها. هویت شهر، 9(24)، 43-54.
- پوردیهیمی، شهرام و نورتقانی، عبدالمجید (1392). هویت و مسکن؛ بررسی سازوکار تعامل هویت ساکنین و محیط مسکونی. مسکن و محیط روستا، 32(141)، 3-18.
- پیربابایی، محمدتقی و سجادزاده، حسن (1390). تعلق جمعی به مکان، تحقق سکونت اجتماعی در محله سنتی. باغ نظر، 8(16)، 17-28.
- جوادی، مهسا؛ بوداغ، مهرناز و مکانی، ویدا (1394). درآمدی بر مفهوم هویت محیط انسانساخت بهوسیله مؤلفههای مکان، فضا و کالبد. مدیریت شهری، 14(41)، 139-159.
- جهاد دانشگاهی قزوین (1391). تدوین شرح خدمات اقدامات شهر تاریخی قزوین (جلد دوم: طرح موضوعات حملونقل، اجتماعی و اقتصادی). قزوین: سازمان نوسازی و بهسازی شهر قزوین.
- حسینآبادی، سعید؛ سلمانی مقدم، محمد و نوری دشتبان، مریم (1398). هویت مکانی و عوامل مؤثر بر آن در محلات قدیمی نمونه مطالعه: محله کلاهفرنگی سبزوار. برنامهریزی فضایی (جغرافیا)، 9(34)، 89-110.
- دامیار، سجاد (1393). رابطه وجوه ادراکی انسان با عوامل هویتبخش در معماری. مسکن و محیط روستا، 33(146)،91-106.
- رمضانپور، مهرناز؛ شرقی، علی و صالح صدقپور، بهرام (1398). رابطه ادراک کیفیت مسکن و محیط مسکونی با عزتنفس ساکنین محلههای ناهمگن (نمونه موردی: محله حسنآباد- زرگنده تهران). پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، 10(38)، 23-48.
- سخاوتدوست، نوشین و البرزی، فریبا (1399). نگرشی نشانهشناسانه به عناصر محور تاریخی خیابان سپه قزوین و خوانش هویت مکانی آن از منظر پدیدارشناسی. آرمانشهر، 13(30)، 97-115.
- سعادتی، سیده پوراندخت؛ مظفر، فرهنگ و حجت، عیسی (1397). تبیین عوامل مؤثر بر شکلگیری دلبستگی به خانه با بهرهگیری از روش نظریه زمینهای (مطالعه موردی: واحدهای مسکونی شهر اصفهان). مسکن و محیط روستا، 37(164)، 85-100.
- کاشی، حسین و بنیادی، ناصر (1392). تبیین مدل هویت مکان- حس مکان و بررسی عناصر و ابعاد مختلف آن نمونه موردی: پیادهراه شهر ری. هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، 18(3)، 43-52.
- کاظمینی، میترا؛ غفوریان، میترا و حصاری، الهام (1399). بازشناسی عوامل اجتماعی مؤثر بر هویتمندی در محلات ایرانی- اسلامی (مطالعه موردی: محله شنبدی بوشهر). پژوهشهای معماری اسلامی، ۸(۱)، ۲۷-۴۰.
- کیخاونی، شیلر؛ صفارینیا، مجید؛ علیپور، احمد و فرزاد، ولیاله (1399). تدوین ابعاد اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری. پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، 10(38)، 41-64.
- گلرخ، شمین (1391). مکان و هویت شخصی: نقش محیط کالبدی در شکلگیری حس خود. شهر و معماری بومی، 3(3)، 97-108.
- گلرخ، شمین (1392). نقش فضای همگانی در هویت مکانی شهروندان؛ زنان جوان (23-25 سال) ساکن تهران. پایاننامه دکتری طراحی شهری، دانشگاه شهید بهشتی.
- نوابخش، مهرداد؛ حاجیانی، ابراهیم و بهلول، سید محمدرضا (1391). بررسی و سنجش میزان هویت محلهای شهروندان تهرانی. مطالعات مدیریت شهری، 4(10)، 15-27.
- وحیدا، فریدون و نگینی، سمیه (1391). ساخت و اعتباریابی مقیاس هویت محلهای. مطالعات شهری، 2(2)، 35-58.
- Belk, R. W. (2013). Extended self in a digital world. Journal of consumer research, 40(3), 477-500.
- Bernardo, F., & Palma-Oliveira, J. M. (2016). Urban neighbourhoods and intergroup relations: The importance of place identity. Journal of Environmental Psychology, 45, 239-251.
- Carter, M. J., & Fuller, C. (2015). Symbolic interactionism. isa, 1(1), 1-17.
- Catney, G., Frost, D., & Vaughn, L. (2019). Residents’ perspectives on defining neighbourhood: mental mapping as a tool for participatory neighbourhood research. Qualitative Research, 19(6), 735-752.
- Cesarini, T. J. (2016). The Multiple Meanings of San Diego's Little Italy: A Study of the Impact of Real and Symbolic Space and Boundaries on the Ethnic Identities of Eight Italian Americans. Doctoral dissertation, University of San Diego.
- Chen, N., Šegota, T., & Golja, T. (2018, July). Residents’ engagement in tourism development: self-congruity and Word-Of-Mouth behaviour. In 2018 Global Marketing Conference at Tokyo (pp. 1072-1072).
- Chen, R. B., & Sekar, A. (2018). Investigating the impact of sense of place on site visit frequency with non-motorized travel modes. Journal of transport geography, 66, 268-282.
- Cross, J. E. (2015). Processes of place attachment: An interactional framework. Symbolic interaction, 38 (4), 493-520.
- De Dominicis, S., Fornara, F., Cancellieri, U. G., Twigger-Ross, C., & Bonaiuto, M. (2015). We are at risk, and so what? Place attachment, environmental risk perceptions and preventive coping behaviours. Journal of Environmental Psychology, 43, 66-78.
- Díaz-Parra, I., & Jover, J. (2021). Overtourism, place alienation and the right to the city: insights from the historic centre of Seville, Spain. Journal of Sustainable Tourism, 29(2-3), 158-175.
- Droseltis, O., & Vignoles, V. L. (2010). Towards an integrative model of place identification: Dimensionality and predictors of intrapersonal-level place preferences. Journal of environmental Psychology, 30(1), 23-34.
- Heydari, B. (2017). Investigating indicators of place-identity (IPI) in historic urban public spaces based on the examination of historic district of Tehran and Münster. Doctoral dissertation, TU Dortmund.
- Hummon, D. M. (2016). 11. House, Home, and Identity in Contemporary American Culture. In Housing, culture, and design(pp. 207-228). University of Pennsylvania Press.
- Kline, R. B. (2012). Assumptions in structural equation modeling. In R. H. Hoyle, eds., Handbook of structural equation modeling (p. 111–125). The Guilford Press.
- Lewicka, M. (2011). Place attachment: How far have we come in the last 40 years?. Journal of environmental psychology, 31(3), 207-230.
- Lien, L. L. (2013). Person-environment fit and adaptation: exploring the interaction between person and environment in older age. Doctoral dissertation, Oregon State University.
- Low, S. (2016). Spatializing culture: The ethnography of space and place. Routledge.
- Manzo, L. C. (2019). The Experience of Place and Displacement in the 21st-Century City. In The Routledge Handbook of People and Place in the 21st-Century City(pp. 125-134). Routledge.
- Manzo, L. C., & Devine-Wright, P. (2013). Place attachment: Advances in theory, methods and applications. Routledge.
- Melnychuk, A., & Gnatiuk, O. (2018). Regional identity and the renewal of spatial administrative structures: The case of Podolia, Ukraine. Moravian Geographical Reports, 26(1), 42-54.
- Najafi, M., & Shariff, M. K. B. M. (2011). The concept of place and sense of place in architectural studies. International Journal of Human and Social Sciences, 6(3), 187-193.
- Noormohammadi, S. (2012). Essential human qualities in strengthening place identity as expressed in Louis Kahn’s architectural theory. The Role of Place Identity in the Perception, Understanding, and Design of Built Environments, 22-34.
- Peng, J., Strijker, D., & Wu, Q. (2020). Place identity: how far have we come in exploring its meanings?. Frontiers in psychology, 11, 294.
- Phillips, J., Walford, N., & Hockey, A. (2011). How do unfamiliar environments convey meaning to older people? Urban dimensions of placelessness and attachment. International Journal of Ageing and Later Life, 6(2), 73-102.
- Rapoport, A. (2016). Human aspects of urban form: towards a man-environment approach to urban form and design. Elsevier.
- Raymond, C. M., Brown, G., & Weber, D. (2010). The measurement of place attachment: Personal, community, and environmental connections. Journal of environmental psychology, 30(4), 422-434.
- Richards, G. (2015). Developing the eventful city: Time, space and urban identity. Planning for event cities, 37-46.
- Rollero, C., & De Piccoli, N. (2010). Place attachment, identification and environment perception: An empirical study. Journal of environmental psychology, 30(2), 198-205.
- Rowles, G. D. (2017). Being in place: Identity and place attachment in late life. In Geographical gerontology(pp. 203-215). Routledge.
- Schlitte, A. (2017). Narrative and place. In Place, Space and Hermeneutics(pp. 35-48). Springer, Cham.
- Seamon, D., & Gill, H. K. (2016). Qualitative approaches to environment-behavior research. Research methods for environmental psychology, 5.
- Shaolian, D. (2017). Impacts of urban renewal on the place identity of local residents–a case study of Sunwenxilu traditional commercial street in Zhongshan City, Guangdong Province, China. Journal of Heritage Tourism, 12(3), 311-326.
- Soini, , Vaarala, H., & Pouta, E. (2012). Residents’ sense of place and landscape perceptions at the rural–urban interface. Landscape and Urban Planning, 104(1), 124-134.
- Stead, V., & Dominy, M. D. (2018, January). Moral Horizons of Land and Place. In Anthropological Forum(Vol. 28, No. 1, pp. 1-15). Routledge.
- Tonge, J., Ryan, M. M., Moore, S. A., & Beckley, L. E. (2015). The effect of place attachment on pro-environment behavioral intentions of visitors to coastal natural area tourist destinations. Journal of Travel Research, 54(6), 730-743.
- Ujang, N. (2012). Place attachment and continuity of urban place identity. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 49, 156-167.
- Ujang, N., & Zakariya, K. (2015). The notion of place, place meaning and identity in urban regeneration. Procedia-social and behavioral sciences, 170, 709-717.
- Van Vianen, A., E. (2018). Person–environment fit: A review of its basic tenets. Annual Review of Organizational Psychology and Organizational Behavior, 5, 75-101.
- Verkuyten, M. (2018). The social psychology of ethnic identity. Routledge.
- Watkins, M. W. (2018). Exploratory factor analysis: A guide to best practice. Journal of Black Psychology, 44(3), 219-246.
- Zhang, J. (2015). Mobility and the construct of place identity: a time-space reflection on everyday life around MTR stations in Hong Kong. HKU Theses Online (HKUTO).