سارا محمدی؛ مهدی نداف؛ سارا روشن
چکیده
چکیده مقدمه: تغییر تنها عنصر دائمی در زندگی و کسب و کار تلقی می شود، اما در جریان پیاده سازی فرآیند تغییر، یکسری چالشها پیش روی سازمانها بهویژه سازمانهای دولتی قرار می-گیرد که یکی از مهمترین آنها مقاومت کارکنان سازمان در برابر تغییر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر هوش هیجانی و هوش فرهنگی بر مقاومت کارکنان در برابر تغییر ...
بیشتر
چکیده مقدمه: تغییر تنها عنصر دائمی در زندگی و کسب و کار تلقی می شود، اما در جریان پیاده سازی فرآیند تغییر، یکسری چالشها پیش روی سازمانها بهویژه سازمانهای دولتی قرار می-گیرد که یکی از مهمترین آنها مقاومت کارکنان سازمان در برابر تغییر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر هوش هیجانی و هوش فرهنگی بر مقاومت کارکنان در برابر تغییر با تاکید بر نقش میانجیگری سرمایه روانشناختی میباشد. روش: این مطالعه بر روی یک نمونه غیرتصادفی 300 نفره از کارکنان دانشگاههای دولتی شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوة گردآوری دادهها، توصیفی- همبستگی میباشد. دادهها با استفاده از پرسشنامههای استاندارد- هوش فرهنگی انگ و همکاران (2007)، هوش هیجانی گلمن (1997)، مقاومت در برابر تغییر اورگ (2003) و سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007)- گردآوری گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS3 استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که هوش هیجانی و هوش فرهنگی هم بهطور مستقیم (37/0- ، 32/0-) و هم بهواسطه سرمایه روانشناختی بر مقاومت کارکنان در برابر تغییرات سازمانی اثر منفی و معنادار (69/0- ، 63/0-) دارد. نتیجه گیری: براساس یافتههای پژوهش، تقویت هوش هیجانی و فرهنگی کارکنان، مقاومت آنها در برابر اجرای تغییرات را کاهش خواهد داد. همچنین بهبود سرمایه روانشناختی باعث میشود که اثر هوش هیجانی و فرهنگی بر مقاومت در برابر تغییر با میانجی گری سرمایه روان شناختی تقویت گردد.
علی خالق خواه؛ حبیبه نجفی؛ سیده راحله حسینی
دوره 9، شماره 34 ، شهریور 1398، ، صفحه 83-102
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش هوش فرهنگی و هوش اجتماعی بر سبک تصمیمگیری کارکنان دولت انجام شده است. روش: روش پژوهش همبستگی مبتنی بر رگرسیون است. جامعه آماری این پژوهش شامل ۶۰۰ نفر مدیران و کارکنان ادارات دولتی شهر بابل در سال 1396 می باشد. حجم نمونه با روش تصادفی طبقهای نسبی و بر اساس جدول کرجسی– مورگان به تعداد ۲۳۵ نفر انتخاب گردید. ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش هوش فرهنگی و هوش اجتماعی بر سبک تصمیمگیری کارکنان دولت انجام شده است. روش: روش پژوهش همبستگی مبتنی بر رگرسیون است. جامعه آماری این پژوهش شامل ۶۰۰ نفر مدیران و کارکنان ادارات دولتی شهر بابل در سال 1396 می باشد. حجم نمونه با روش تصادفی طبقهای نسبی و بر اساس جدول کرجسی– مورگان به تعداد ۲۳۵ نفر انتخاب گردید. داده ها با استفاده از سه پرسشنامه استاندارد- هوش فرهنگی ارلی و آنگ (2۰۰۳)، هوش اجتماعی ترمسو سیلورا، مارتین یوسن و داهل (2001) و سبک تصمیمگیری اسکات و بروس (۱۹۹۵) جمع آوری گردیده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که بین هوش فرهنگی (0.05; p < 0.179r = ) و هوش اجتماعی (0.05; p < 0.383r = ) با سبک تصمیم گیری کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. میانگین هوش فرهنگی (60M > ) و سبک تصمیم گیری (75M > ) کارکنان از حد متوسط بالاتر است اما میانگین هوش اجتماعی (84M < ) کارکنان از حد متوسط پایین تر است. نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که هوش اجتماعی و هوش فرهنگی قادر هستند به میزان 67 درصد سبک تصمیم گیری کارکنان را تبیین و پیش بینی نمایند که بالاترین آن مربوط به هوش اجتماعی با ضریب بتای 0.496 می باشد. نتیجه گیری: در دنیایی با عدم اطمینان بالا، مدیران باید به هوش فرهنگی، هوش اجتماعی و تقویت مؤلفه های آن برای انتخاب سبک تصمیم گیری مطلوب، توجه ویژه نمایند.
فرانک امیدیان؛ ندا علیپور
دوره 7، شماره 27 ، آبان 1396، ، صفحه 79-100
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی نقش واسطهای هوش فرهنگی در رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاههای شمال خوزستان پرداخته است. روش: روش پژوهش نیز توصیفی از نوع همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل مسیر بوده است. حجم نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 375 نفر بودند که از ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی نقش واسطهای هوش فرهنگی در رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاههای شمال خوزستان پرداخته است. روش: روش پژوهش نیز توصیفی از نوع همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل مسیر بوده است. حجم نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 375 نفر بودند که از بین جامعه دانشجویان دانشگاههای شمال خوزستان با روش نمونهگیری چند مرحلهای انتخاب شدند. برای سنجش متغییرهای مورد مطالعه از پرسشنامههای هوش فرهنگی (انگ و همکاران، 2004)، ویژگیهای شخصیتیNEO (کاستا و مک کری، 1985) مهارتهای اجتماعی ماگر (1972) و معدل کل برای پیشرفت تحصیلی استفاده شد. تحلیل دادهها توسط روش آماری معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت آزمودن اثرهای مستقیم، یک الگوی پیشنهادی ارائه شد که با حذف مسیرهای غیر معنیدار و ارائه الگوی نهایی برازش خوبی حاصل گردید. همچنین جهت آزمودن اثرهای واسطهای نیز روش بوت استراپ مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: یافتهها بیانگر این بود که ویژگیهای شخصیتی برونگرایی، گشودگی و وجدانی بودن به جز توافق پذیری از طریق هوش فرهنگی بر مهارت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی اثر غیرمستقیم مثبت داشتند. ویژگی شخصیتی روانرنجوری به واسطه هوش فرهنگی بر مهارت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی اثر غیرمستقیم منفی داشت. نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش، ویژگیهای شخصیتی به واسطه هوش فرهنگی بر پیشرفت تحصیلی و مهارتهای اجتماعی دانشجویان، اثرگذار هستند. بنابراین پیشنهاد میشود که نظامهای آموزشی مانند دانشگاهها به منظور طراحی و برنامهریزی جهت پیشرفت تحصیلی و ارتقای مهارتهای اجتماعی دانشجویان، ابعاد روانی شخصیت و هوش فرهنگی فراگیران را سنجش کنند. در این راستا برگزاری همایشها، سمینارها، کارگاهها و برنامههایی همچون بازدید و گردش علمی و فرهنگی، پژوهش، و مسابقات و ارائه فعالیتهای گروهی پیشنهاد میشود.