روانشناسی اجتماعی
سلیمه رحیمی مقدم؛ هومن نامور
چکیده
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین بهترین مدل پیشبینی تعادل بین کار و زندگی شاغلین بر اساس حمایتاجتماعی ادراکشده و رجحانشغلی با نقش میانجی هوشمعنوی است.
روش: روش تحقیق، همبستگی از نوع پیشبینی و جامعه آماری شاغلین در ستاد مرکزی (در شهر تهران) و معاونت خریدراهبردی مدیریتهای درمان (در سراسر کشور) سازمان تأمین اجتماعی در ...
بیشتر
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین بهترین مدل پیشبینی تعادل بین کار و زندگی شاغلین بر اساس حمایتاجتماعی ادراکشده و رجحانشغلی با نقش میانجی هوشمعنوی است.
روش: روش تحقیق، همبستگی از نوع پیشبینی و جامعه آماری شاغلین در ستاد مرکزی (در شهر تهران) و معاونت خریدراهبردی مدیریتهای درمان (در سراسر کشور) سازمان تأمین اجتماعی در سال 1400 میباشند. گردآوری اطلاعات به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای است که بر اساس فرمول کلاین حداقل تعداد 200 نمونه تعیین گردید. پرسشنامه به شکل الکترونیک با استفاده از پرسلاین طراحی و توسط بیش از 600 نفر مورد بازدید و 213 نفر پرسشنامه را تکمیل نمودند که شامل پرسشنامههای هوشمعنوی عبداللهزاده و همکاران (1387)، حمایتاجتماعی ادراکشده زیمت و همکاران (1988)، تعادل کار و زندگی وانگ و کو (2009) و رجحانشغلی آمابایل و همکاران (1994) بودهاست.
یافتهها: مقادیر T نشان از صحت رابطهی بین سازهها و تأیید روابط بین متغیرهای پژوهش در سطح اطمینان 95% است. مقدار Q2 برای تمامی متغیرها بالاتر از 0.25 است؛ لذا مدل ساختاری از قدرت پیشبینی بالایی برخوردار میباشد. مقدار GOF برابر با 0.2775 است؛ بنابراین سطح برازش کلی مدل در حد خوبی میباشد.
نتیجهگیری: متغیر حمایتاجتماعی و رجحانشغلی دارای تأثیرگذاری معنیداری بر تعادل کار و زندگی شاغلین هستند و در این بین حمایتاجتماعی ادارکشده دارای تأثیرگذاری بالاتری میباشد. متغیر هوشمعنوی دارای تأثیرگذاری معنیداری بر تعادل کار و زندگی شاغلین نمیباشد.