نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه روان شناسی ، دانشگاه پیام نور ، تهران ، ایران
2 استاد دانشگاه پیام نور ،تهران، ایران
3 استاد دانشگاه پیام نور ،تهران ، ایران
چکیده
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رفتار رأی دهی بر اساس سلامت روان، بهزیستی اجتماعی و خودکارآمدی روانی شهروندان تهرانی در انتخابات انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی-همبسستگی بود. نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل 400 نفر از افراد بالای 20 سال شهر تهران بود که حداقل یک بار در انتخابات شرکت کرده بودند. این افراد به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، انتخاب شدند. اعضای نمونه پرسشنامههای بهزیستی اجتماعی کیز (1998)، سلامت روان 25-SCL، خودکارآمدی شرر و مادوکس (GSE) و رفتارهای رأیدهی شهرامنیا و همکاران (1394) را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-20 و آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام انجام گرفت. نتایج نشان داد سه مدل رگرسیونی برای پیش بینی رفتارهای رأی دهی معنادار است. بدین صورت که به ترتیب خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان قوی ترین پیش بینی کننده های رفتارهای رأی دهی می باشند و خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان، رفتارهای رأی دهی را در جهت مثبت (01/0p <)، پیش بینی می کنند. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت که زمانی می توان انتظار رفتارهای مناسب رأی دهی از افراد جامعه را داشت که سلامت روانی و اجتماعی مناسبی بر وضعیت عموم افراد جامعه حاکم باشد و این نکته بسیار مهمی است که باید در تربیت سیاسی- اجتماعی افراد جامعه مدنظر داشت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The purpose of the present research was to predict voting behaviors based on mental health, social wellbeing and psychological self-efficacy of Tehran citizens in elections of 2017
نویسندگان [English]
- Roxana Sasannejad 1
- majid Safari nia 2
- ahmad alipour 3
1 Department of Psychology.Payam Noor University.Tehran.Iran
2 Professor in humanistic psychology Payame Noor university.Tehran.Iran
3 Professor in humanistic psychology Payame Noor university, Tehran.Iran
چکیده [English]
The purpose of the present research was to predict voting behaviors based on mental health, social wellbeing and psychological self-efficacy of Tehran citizens in presidential elections . It was a descriptive-correlation research and incuded 400 Tehran citizens higher than 20 years old who at least once participated in elections. The participents were selected by multistage cluster sampling and they all completed Kinz social wellbeing questionnaire (1998), SCL 25 mental health, Sherer and Madox self efficacy (GSE) and Shahram nia, Milani. Karami Rad and Jamil . voting behaviors (2015). Data were
well analyzed by SPSS 20 software and step by step regression analysis test. The results showed that all three regression model are significant in predicting voting behaviors. So, psychological self efficacy, socia l wellbeing and mental health are all considered as the most powerful predicting factors of voting behaviors in Tehran citizens in presidential ellection and also psychological self efficacy, social wellbeing and mental health predict voting behaviors in positive direction (p < 0.01). According to the results, we may expect people to have proper voting behaviors when they experience proper mental health and social health in the society and beside it is necessary in social political training of the society.
کلیدواژهها [English]
- voting behaviors
- mental health
- social wellbeing
- self-efficacy
- election
مقدمه
بیش از نیم قرن از مطرح شدن تحلیل جامعه شناختی رفتار انتخاباتی شهروندان به صورت جدی و آکادمیک در غرب میگذرد. در ایاالت متحده آمریکا و در سایر کشورهای غربی مثل انگلستان، فرانسه و ایتالیا که دموکراسی و احزاب در آنها نهادینه شده است، بیشترین مطالعات در این حوزه انجام میشود (محمودیان و یوسفی، 1393). این سوال که عوامل موثر بر رفتار رأی دهی شهروندان چیست، یا به عبارتی بهتر، چه عواملی رفتار رای دهی شهروندان را تحت تاثیر خود قرار می دهد، از موضوعات مهم در این مطالعات است. با نگاه روان شناختی، رأی دادن به عنوان یک رفتار سیاسی، همان ابراز نگرش اجتماعی در حوزه عمل سیاسی است. نگرش های سیاسی در سایه استدلال هایی ابراز می شوند که بیانگر نوع و سطح درگیری های برخاسته از نیازها و آرمان های مشارکت گنندگان است. در مباحث نگرش ها در روان شناسی اجتماعی دو گرایش ابزاری و ابرازگر- ارزشی مفهوم سازی شده است که به ترتیب دو نوع درگیری پیامدی و ارزشی را به بار می آورد. گرایش ارزشی به ویژگی های شخصیتی مربوط است (حکیم آرا، 1394). در مجموع مطالعات متعددی در خصوص رفتار رأی دهی انجام گرفته است. به عنوان مثال عابدی اردکانی و جاوری (1396) در پژوهشی نشان دادند که بین متغیرهای "درگیری ذهنی"، "دانش"، "وفاداری"، "رضایت" و "ثبات" با سه گروه رای دهنده رابطه معنادار وجود دارد. نیکفر و اکبری (1394) در پژوهشی؛ نشان دادند که عواملی چون ساختارهای قومی- قبیله ای وعملکرد نخبگان اعم از سیاسی، قومی و مذهبی رابطه معناداری با مشارکت انتخاباتی دارند. حکیم آرا (1394) در پژوهشی نشان داد الگویی از سوگیری های استدلالی بر محور مطالبات مدنی، فرهنگی-ایدئولوژیک، اقتصادی- معیشتی، و روان شناختی در رفتار رأی دهی قابل شناسایی است. آرتز[1] (200)، در یک مطالعه تجربی نشان داده است، افرادی که از مسائل سیاسی آگاهتر هستند و اطلاعات وسیع تری دارند، احساس اثربخشی بیشتری می کنند و مشارکت بیشتری به خرج میدهند.همین افراد اگر در معرض تبلیغات سیاسی منفی قرار گیرند،میزان مشارکتشان در انتخابات کاهش میابد(قهرودی و همکاران،1398). جریت، باراجس و بولدن[2] (2006) در پژوهش های خود نشان دادند متغیر هایی مانند سن، جنسیت، دانش سیاسی، تحصیلات و منزلت اجتماعی- اقتصادی که در مطالعات متعارف، به طور معمول، رفتار رأی دهندگان را پیش بینی میکنند در محیطی تاثیر خود را نشان میدهند که اافراد در معرض اطلاعات باشند.از نظر کوینتن[3] (2013) جغرافیای انتخابات می تواند با بررسی الگوهای فضایی- مکانی این رفتار سیاسی و کشاندن آن بر روی نقشه های جغرافیایی و تحلیلهای آماری، دیدگاهی فراگیر و ژرف درباره مشارکت سیاسی از طریق انتخابات را فراهم آورد. نوریس[4] (2015) در فراتحلیلی بر این امر تأکید میکند که ساختار دولت و فضای سیاسی در یک جامعه، تعیین کننده نوع و سطح مشارکت شهروندان است. بر این اساس، این اعتقاد وجود دارد که در تبیین مشارکت سیاسی شهروندان باید توجه بیشتری به نقش عوامل بسیج اجتماعی و سیاسی و شبکههای اجتماعی در فعالسازی و بسیج شهروندان مبذول داشت.فورنهام و چنگ2(2019) در پژوهشی به بررسی عوامل پیش گویی کننده رفتار رای دهی و ترجیحات رای دهی رای دهندگان پرداختند و نتیجه گرفتند که ویژگیهای شخصیتی افراد،بیش از ویژگیهای اجتماعیشان رفتار و ترجیحات رای دهی آنها را پیش بینی میکنند.از طرف دیگر،علاوه بر ویژگیهای نامزد انتخاباتی و فضای رقابت،ویژگیهای روانی-شخصیتی رای دهنده نیز،رفتار رای دهی را تحت تاثیر قرار میدهد(یوسفی رامندی،1397).بر اساس شواهد فوق می توان از نقش عوامل روانی و اجتماعی متعددی در رفتار رأی دهی سخن به میان آورد که در پژوهش حاضر به بررسی اثرات عوامل روانی نظیر؛ خودکارآمدی، سلامت روانو عامل بهزیستی اجتماعی پرداخته شده است که در هیچ یک از مطالعات داخلی و خارجی تأثیر این سازه ها در رفتار رأی دهی مورد بررسی قرار نگرفته اند.
مفهوم «خودکارآمدی» در مرکز نظریه شناختی- اجتماعی آلبرت بَندورا3، روانشناس معروف، قرار دارد (کینگ4 2014). بندورا خودکارآمدی را در تئوری شناختی اجتماعی خود بهعنوان یک مفهوم مرکزی ارائه داد که به ادراک تواناییها برای انجام دادن عملی که مطابق میل است، اشاره میکند (ییلدریم و تزکی5 2016). شواهد زیادی در تایید تأثیر باورهای خود کارآمدی روانی بر توانایی های دیگر روانی و قدرت مانور و تصمیم گیری فردی گزارش شده است. بنابراین کسانی که خودکارآمدی روانی زیادی دارند معتقدند که میتوانند به طور مؤثر با رویدادها و شرایطی که مواجه میشوند برخورد کنند. از آن جایی که آن ها در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارند، در تکلیفها استقامت نموده، اغلب در سطح بالایی عمل میکنند و افرادی که خودکارآمدی روانی پایینی دارند، معتقدند، اصولاً نمیتوانند رفتار مهمی انجام دهند (کاردون و کایرک6 2015). تات، وو، مک کوئید، کامینز، شرایور، کرینک و براون7 (2008) نیز در مطالعات خود نشان دادند که خودکارآمدی روانی زمینه پذیرش فشارهای اجتماعی و فعال بودن در تصمیم گیری را فراهم میسازد.یان وای8 و همکاران(2017)،در پزوهشی نشان دادند که هرچه رای دهنده در جستجوی اطلاعات خود کارآمد تر باشد،کیفیت تصمیم گیری ادراک شده در او بالا تر خواهد بود.کاندون9(2015)، در پژوهشی به این نتیجه رسید که خود کار آمدی در رفتار رای دهی رای اولی ها تاثیر گذار است،بخصوص اگر رای دهنده از خواستگاه اجتماعی پایین برخوردار باشد.لذا بررسی تأثیر خودکارآمدی در تصمیمات اجتماعی نظیر رفتار رأی دهی نیز می تواند جالب توجه باشد کما اینکه تأثیرات این سازه در رفتار رأی دهی در میان مطالعات داخلی و خارجی مغفول مانده است.
سلامت روان نیز از جمله مهم ترین سازه های روانی در هر فرد است که اثرات قابل توجهی در رفتارهای وی دارد. بعضی از محققان معتقدند سلامت روان وجود این احساس در فرد است که میتواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روان به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و تطابق اجتماعی با موازین موردقبول هر جامعه است (کاپلان10 و سادوک11، 1999، ترجمه پور افکاری، 1395). مطابق این تعریف سلامت روان می تواند در اتخاذ رفتارهای رأی دهی اثرگذار باشد. در تأیید این نکته باید به تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت روان اشاره کرد که سلامت روان را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، بهطوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، میداند (لودگ، کاوفمن و منسر[5]، 2017). کوریگان، میتال، ریوز، هاینز، هان و همکاران[6] (2014) نیز در این باره بیان می دارند که سلامت روان در تصمیمات روانی و اجتماعی افراد موثرند. اما هیچ یک از مطالعات داخلی و خارجی به بررسی تأثیر این سازه در رفتار رأی دهی نپرداخته اند ،که بررسی این مسئله نیز از جمله اهداف این پژوهش به شمار می رود.
از دیگر سو، باید اشاره کرد که انسان در خلاء زندگی نمیکند و انسان موجودی کاملاً اجتماعی است و مسائل اجتماعی در تصمیمات و زندگی وی اثرگذار است. یکی از ویژگی های روانی و اجتماعی برای مقاومت در برابر رویدادهای تنش زا، برخورداری از بهزیستی اجتماعی است (وارنر، کنت، تریوینو، پارسونز، زبراک و کیرکوف[7]، 2016). بهزیستی اجتماعی به نوعی بهداشت روانی و اجتماعی گفته میشود که در صورت تحقق آن، شهروندان دارای انگیزه و روحیه شادند و در نهایت، جامعه شاداب و سلامت خواهد بود (یانکر، اسکانبلروک و دیهان[8]، 2012). هوی شان، انی، یی سیان، هاوکینز، لی کا بوت و شیو[9] (2008) شاخصهای بهزیستی اجتماعی را یکی از اساسیترین شاخصهای سلامت و بهزیستی هر کشوری معرفی میکنند و بهزیستی اجتماعی را «ارزیابی رفتارهای معنیدار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف میکنند، که به کارا بودن فرد در جامعه منجر میگردد. در واقع زمانی شخص را واجد بهزیستی اجتماعی بر میشمریم که بتواند فعالیتها و نقشهای اجتماعی خود را در حد متعارف بروز و ظهور دهد و با جامعه و هنجارهای اجتماعی احساس پیوند و اتصال نماید (هوی شان و همکاران، 2008).میزان بالاتر بهزیستی،منجر به تصمیم گیری سازگارانه تر میشود(پتز گالگو7 و همکاران،2020).از آنجا که موتور اصلی حرکات، رفتار و نگرشهای ما در جهت کیفی، تفکر ماست و انسان میتواند با اتکا به آن مسایل و پدیدههای پیرامون خود را تجزیه و تحلیل کند و به عملکرد خود جهت دهد، داشتن تفکرات و افکار اجتماعی صحیح و برخورداری فرد از ذهنیت مثبت نسبت به جامعه برای داشتن زندگی اجتماعی بهتر، اولین و مهمترین مرحله از بهزیستی اجتماعی است (حاتمی، 1392؛ بنابراین با توجه به ماهیت اجتماعی زندگی بشر و چالشهایی که این امر میتواند به وجود آورد، نمیتوان از توجه به جنبههای اجتماعی سلامت و بهزیستی در کنار جنبههای عینی، عاطفی و روانشناختی غافل شد و این امر نقش مهمی در تصمیمات اجتماعی افراد نیز بازی می کند. شواهد حاکی از آن است که وضعیت مطلوب بهزیستی اجتماعی میتواند در سازگاری با محیط و اخذ تصمیمات مهم، تسهیل کننده باشد (تویتز، 2011)، که یکی از این تصمیمات می تواند رفتار رأی دهی باشد.. بهرحال ریشه این اتفاق هرچه که هست، با تصمیمات فردی و اجتماعی مرتبط است (وان ویلیگن و درنتیا[10]، 2001) و بر این اساس می تواند در رفتار رأی دهی نیز اثرگذار باشد در حالی که این مسئله نیز به روشنی در هیچ یک از مطالعات داخلی و خارجی مورد بررسی قرار نگرفته است؛ لذا پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی این مسئله بپردازد که آیا رفتار رأی دهی شهروندان تهرانی بر اساس عوامل روانی- اجتماعی (بهزیستی اجتماعی، سلامت روان و خودکارآمدی روانی) در انتخابات قابل پیش بینی است؟
روش
این بررسی از حیث اجرا از نوع پژوهش های توصیفی- همبسستگی می باشد. جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر عبارتست از کلیه افراد بالای 20 سال شهر تهران که به سن قانونی رأی دادن رسیده بودند و حداقل یک بار در انتخابات شرکت کرده بودند. حجم نمونه شامل 400 نفر بود. انتخاب اعضای نمونه نیز با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای بود. به این صورت که ابتدا از بین مناطق شهری تهران، 4 منطقه به تصادف انتخاب و از هر منطقه دو محله به تصادف انتخاب و نمونه گیری در میان افراد آن محلات و با مراجعه به درب منازل یا مساجد و سایر مراکز تجمع افراد آن محله انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش با روش های آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین نمره انجام گرفت.برای رد یا تایید فرضیه های تحقیق در آمار استنباطی از آزمون های مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS-20استفاده شد. در این بررسی از روش کتابخانه برای جمع آوری پیشینه پژوهشی و تحقیقاتی استفاده شد. داده های پژوهش نیز با استفاده از توزیع پرسشنامه در میان اعضای نمونه به دست آمد.
ابزارهای پژوهش
الف)پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (نسخه کوتاه): این پرسشنامه که توسط کیز[11] در سال 1998 تدوین شده است شامل 15 گویه است که ادراک فرد را نسبت به محیط اجتماعی مورد سنجش قرار می دهد. در پژوهش صفاری نیا و همکاران (1393) برای بررسی اعتبار مقیاس از روش بازآزمایی استفاده شد و جهت بررسی روایی مقیاس از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. ضریب همبستگی پیرسون میان نتایج دو بار اجرای پرسشنامه حاکی از اعتبار بالای پرسشنامه بود و نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده برازش خوب مدل تک عاملی به شکل اولیه بیان شده توسط کیز (1998) بود. پایایی پرسشنامه بهزیستی اجتماعی در این پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 60/0 به دست آمد.
ب)پرسشنامه سلامت روان 25-SCL: مقیاس سلامت روان 25-SCL با 25 ماده (نجاریان و داوودی، 1380)، استفاده شد. این آزمون میزان سلامت روان را در جامعه موردنظر مورد سنجش قرار میدهد. این مقیاس توسط نجاریان و داوودی (1380) بر اساس مقیاس R- 90- SCL ساخت و اعتبار یابی شده است.پایایی 25-SCL از طریق محاسبه همسانی درونی و ضرایب بازآزمایی بررسی گردید. ضرایب اعتبار به شیوه بازآزمایی در کل نمونه 87%، در نمونه مؤًنث 77% و در نمونه مذکر 79% بدست آمد (نجاریان و داوودی،1380). پایایی این ابزار در این تحقیق به روش آلفای کرونباخ 73/0 بدست آمد.
ج)پرسشنامه خودکارآمدی روانی شرر و مادوکس (GSE): این پرسشنامه توسط شرر و مادوکس[12] (1982) ساخته شده و دارای 17 عبارت است که با هدف تهیهی ابزار تحقیقات بعدی و مشخص کردن سطوح متفاوت خودکارآمدی روانی و عمومی افراد جامعه ساخته شده است. در ایران علی نیا (1382) ضریب پایایی این آزمون را 74/0 گزارش کردهاند. روایی و پایایی پرسشنامه در پژوهش براتی بختیاری (1376) به میزان 79% و همچنین در پژوهش گنجی ارجنگ و فراهانی (1388) به روش الفای کرونباخ ضریب پایایی 81% است. لذا این مقیاس از نظر آماری قابل توجیه می باشد. در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ برای خودکارآمدی عمومی 78/0 به دست آمد.
د)پرسشنامه رفتار رأی دهی: این پرسشنامه توسط شهرام نیا، میلانی و کرمی راد (1394) طراحی و ساخته شد. نسخه اولیه پرسشنامه 10 سوالی بود که در پژوهش حاضر نیز پژوهشگر پس از بررسی نظر اساتید تعداد سوالات را به 15 مورد افزایش داد. روایی سازه و محتوایی این پرسشنامه توسط متخصصین حوزه رفتارهای رأی دهی در پژوهش شهرام نیا و همکاران (1394) مورد بررسی و تأیید قرار گرفته و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ در دو بار آزمایش در نمونه های 420 نفره و 385 نفره به ترتیب 63/0 و 62/0 محاسبه شده است. در پژوهش حاضر نیز پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مذکور 81/0 به دست آمد که حاکی از پایایی مطلوب این مقیاس در پژوهش حاضر می باشد.
یافتهها
اعضای نمونه پژوهش حاضر را 400 نفر تشکیل می دادند که 200 نفر آنها مرد و 200 نفر دیگر زن بود.ند میانگین سنی افراد 89/35 سال با انحراف استاندارد 35/7 بود.همچنین، پایین ترین سن در میان اعضای نمونه 19 سال و بالاترین آنها نیز 55 سال بود. توزیع فراوانی تحصیلات اعضای نمونه به تفکیک جنسیت در جدول 1 ارائهشده است.
جدول 1. توزیع فراوانی تحصیلات اعضای نمونه
گروه |
شاخص |
دیپلم و زیردیپلم |
لیسانس |
فوق لیسانس و بالاتر |
مجموع |
زنان |
فراوانی |
95 |
81 |
24 |
200 |
|
درصد |
5/47% |
5/40% |
12% |
100% |
|
درصد از کل |
8/23% |
2/20% |
6% |
50% |
مردان |
فراوانی |
80 |
86 |
34 |
200 |
|
درصد |
40% |
43% |
17% |
100% |
|
درصد از کل |
20% |
5/21% |
5/8% |
50% |
مجموع |
فراوانی |
175 |
167 |
58 |
400 |
|
درصد |
8/43% |
8/41% |
5/14% |
100% |
همانطور که در جدول 1 مشاهده میشود، 175 نفر (8/43%) از اعضای نمونه دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم، 167 نفر (8/41%) از اعضای نمونه دارای تحصیلات لیسانس و 58 نفر (5/14%) نیز دارای تحصیلات فوق لیسانس یا بالاتر بودند. توزیع فراوانی مناطق مورد مطالعه شهر تهران به تفکیک جنسیت در جدول 2 ارائه شده است.
جدول 2. توزیع فراوانی مناطق مورد مطالعه شهر تهران به تفکیک جنسیت
گروه |
شاخص |
منطقه 1 (نیاوران) |
منطقه 16 (نازی آباد) |
منطقه 2 (شهرآرا) |
منطقه 8 (تهران (تهرانپارس) |
مجموع |
زنان |
فراوانی |
58 |
51 |
47 |
44 |
200 |
|
درصد |
29% |
5/25% |
5/23% |
22% |
100% |
|
درصد از کل |
5/14% |
8/12% |
8/11% |
11% |
50% |
مردان |
فراوانی |
42 |
49 |
53 |
56 |
200 |
|
درصد |
21% |
5/24% |
5/26% |
28% |
100% |
|
درصد از کل |
5/10% |
2/12% |
2/13% |
14% |
50% |
مجموع |
فراوانی |
100 |
100 |
100 |
100 |
400 |
|
درصد |
25% |
25% |
25% |
25% |
100% |
همانطور که نتایج نشان میدهد، از هر منطقه 100 نفر مورد بررسی قرار گرفته است. پس از توصیف و بررسی نرمال بودن و شرط تساوی واریانس متغیرهای پژوهش به استنباط از دادههای مربوط به این متغیرها پرداخته شد.
برای تعیین تأثیر خودکارآمدی روانی، خوشبینی، سلامت روان و بهزیستی اجتماعی بر واریانس رفتار رأی دهی، از معادله رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج آماری رگرسیون گام به گام بین میانگین نمره خودکارآمدی روانی، خوشبینی، سلامت روان و بهزیستی اجتماعی و رفتار رأی دهی در جداول 3 و4 ارائه شده است.
جدول 3. خلاصه مدل رگرسیون رفتار رأی دهی از روی خودکارآمدی روانی، خوشبینی، سلامت روان، همرنگی اجتماعی و بهزیستی اجتماعی
مدل |
متغیرهای ملاک |
متغیر پیشبین |
ضریب رگرسیون (R) |
ضریب تعیین (R2) |
ضریب تعیین تعدیل شده (ARS) |
F |
سطح معناداری |
1 |
رفتار رأی دهی |
خودکارآمدی |
788/0 |
621/0 |
62/0 |
56/652 |
0001/0** |
2 |
رفتار رأی دهی |
خودکارآمدی، بهزیستی اجتماعی |
810/0 |
656/0 |
654/0 |
98/377 |
0001/0** |
3 |
رفتار رأی دهی |
خودکارآمدی، بهزیستی اجتماعی، سلامت روان |
814/0 |
663/0 |
66/0 |
71/259 |
0001/0** |
همانطور که نتایج جدول 3 نشان می دهد، سه مدل رگرسیونی برای پیش بینی رفتار رأی دهی از روی خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان، معنادار است. بر اساس نتایج جدول 3 مشاهده می شود که در مدل اول خودکارآمدی روانی 1/62 درصد از واریانس رفتار رأی دهی را تبیین می کند، در مدل دوم خودکارآمدی روانی و بهزیستی اجتماعی 6/65 درصد از واریانس رفتار رأی دهی را تبیین می کنند و در مدل سوم نیز خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان 3/66 درصد از واریانس رفتار رأی دهی را تبیین می کنند که این مقادیر با توجه به سطح معناداری (01/0P<) معنیدار است و در ادامه به بررسی آنها پرداخته شده است.
جدول 4. ضرایب رگرسیون رفتار رأی دهی از روی خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان
مدل |
متغیر ملاک |
متغیر پیش بین |
ضرایب غیراستاندارد |
ضرایب استاندارد |
T |
سطح معنی داری |
|
B |
SE |
β |
|||||
1 |
رفتارهای رأی دهی |
مقدار ثابت |
46/8 |
62/1 |
|
19/5 |
0001/0** |
حوکارآمدی روانی |
75/0 |
029/0 |
788/0 |
54/25 |
0001/0** |
||
2 |
رفتارهای رأی دهی |
مقدار ثابت |
36/2 |
31/2 |
|
02/1 |
308/0 |
خودکارآمدی روانی |
762/0 |
028/0 |
799/0 |
08/27 |
0001/0** |
||
بهزیستی اجتماعی |
233/0 |
037/0 |
186/0 |
3/6 |
0001/0** |
||
3 |
رفتارهای رأی دهی |
مقدار ثابت |
34/2 |
29/2 |
|
02/1 |
306/0 |
خودکارآمدی روانی |
688/0 |
038/0 |
721/0 |
28/18 |
0001/0** |
||
بهزیستی اجتماعی |
156/0 |
045/0 |
125/0 |
46/3 |
001/0** |
||
سلامت روان |
155/0 |
053/0 |
129/0 |
93/2 |
003/0** |
**Sig.p<0/01 & *p<0/05
همانطور که نتایج جدول 4 نشان می دهد، به ترتیب خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان قوی ترین پیش بینی کننده های رفتار رأی دهی می باشند. به این صورت که خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان، رفتار رأی دهی را در جهت مثبت (01/0P<)، پیش بینی می کنند. بنابراین این فرضیه که «رفتار رأی دهی شهروندان تهرانی در انتخابات براساس عوامل روانی- اجتماعی قابل پیش بینی است»، به ترتیب برای خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان تأیید می شود.
بحث و نتیجهگیری
همانطور که نتایج نشان می دهد میزان اثرات مستقیم، غیر مستقیم و کل هر سازه نسبت به رفتار رأی دهی معنا دار است. باتوجه به مدل ارائه شده، مشاهده می شود که اثرات مستقیم، غیر مستقیم و کل سازه بهزیستی اجتماعی، سازه خودکارآمدی و سازه سلامت روان بر رفتار رأی دهی معنادار میباشد.در نتیجه، می توان گفت که عوامل پیش بین رفتار رأی دهی توانسته اند مدل مطلوبی را ارائه دهند. یافته های حاصله تا حدودی همسو با نتایج مطالعات انجام گرفته در این حوزه نظیر نتایج پژوهش های کاندون(2015)،یان وای (2017)، پتز_گالگو و همکاران(2020)، فرن هام و چانگ(2019)،نوریس (2015)، تات و همکاران (2008)، جریت و همکاران (2006)، سایمون و ویمن[13] (2003)، آرتز (2003)، الن بک[14] (1982)،یوسفی رامندی(1397)،قهرودی و همکاران(1398)، عابدی اردکانی و همکاران (1396)، حکیم آرا (1394) و قجری، آذین و ظفری (1390) می باشد.
در تبیین یافته مذکور باید اذعان داشت که بر اساس شواهد ارایه شده در پیشینه پژوهش خود کار آمدی، در رفتار رای دهی تاثیر گذار است،بخصوص اگر رای دهنده از خواستگاه اجتماعی پایین برخوردار باشد(کاندون،2015). از دیگر سو هرچه رای دهنده خود کارآمدی بیشتری در جستجوی اطلاعات داشته باشد ،کیفیت تصمیم گیری ادراک شده در او بالا تر خواهد بود(یان وای و همکاران،2017). تات و همکاران (2008) نیز در مطالعات خود نشان دادند که خودکارآمدی زمینه پذیرش فشارهای اجتماعی و تصمیم گیری فعال را فراهم میسازد. خودکارآمدی می تواند منجر به بهبود عملکرد در موقعیت های مختلف زندگی فرد شود (بهزادی فر، 1394). این قابلیت می تواند منجر به ایجاد توانایی های متعددی در موقعیت های خاص تصمیم گیری شود. خودکارآمدی بر عقاید و باورهای افراد برای اعمال کنترل بر عملکرد خویش و بر رویدادهای مؤثر زندگی اشاره دارد و دال بر باور شخص در مورد تواناییهایش برای حصول سطوح تعیین شده خودکارآمدی می باشد (اشفورد، ادمانددز و فرنچ[15]، 2010). این باورها تفکر، انگیزه ها و احساسات و نهایتاً رفتارهای وی را در موقعیت های مختلف تحت تأثیر قرار می دهد. درحقیقت خودکارآمدی بر الگوهای تفکر، انگیزش، عملکرد و برانگیختگی هیجانی فرد تأثیر میگذارد و نتیجه تحقیقات انجام گرفته در حوزه خودکارآمدی روانی نیز مؤید این نکته است که افراد دارای خودکارآمدی در تصمیماتی که می گیرند توانمندتر از سایرین عمل می کنند (شولتز و شولتز، ترجمه سیدمحمدی، 1396).بنا بر شواهد ارایه شده،خود کارآمدی قادر است کیفیت تصمیم گیری شهروندان را در موقعیتهای سرنوشت ساز،از جمله تصمیماتی که با سرنوشت کل جامعه در ارتباط است،تحت تاثیر قرار دهد.بنابراین این سازه می تواند رفتار رأی دهی را تحت تأثیر قرار دهد.
در خصوص اثرات سلامت روان باید گفت که این سازه از جمله مهمترین شاخص های سلامت است که وجود آن در فرد می تواند تصمیمات اجتماعی و فردی وی را تحت تأثیر قرار دهد. کوریگان و همکاران (2014) نیز در این باره اذعان می دارند که سلامت روان در تصمیمات روانی و اجتماعی افراد موثر است. سلامت روان موید این نکته است که فرد می تواند با جامعه ای که در آن زندگی می کند، کنار بیاید و سازگار شود. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و تطابق اجتماعی با موازین موردقبول هر جامعه است (کاپلان و سادوک، 1999، ترجمه پور افکاری، 1395). سلامت روانی تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است؛ بنابراین سلامت روانی نهتنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره میکند که فرد با خود و سبک زندگیاش آسوده و بدون مشکل باشد (آقاجانی و اسدی نوقابی، 1394، ؛ گالیور و همکاران، 2010). بدیهی است در چنین شرایطی فرد با صلابت بیشتری می تواند در تصمیمات زندگی نقش آفرینی کند که رفتار رأی دهی نیز از این قاعده مستثنی نیست. لذا این توانمندی در استدلال و واقع بینی زمانی که در یک فرد وجود داشته باشد، رفتار رأی دهی در وی متفاوت خواهد بود تا زمانی که وی فاقد سلامت روان در سطح مناسب باشد.
در نهایت باید اشاره کرد که بهزیستی اجتماعی به معنای بهره مندی از وضعیت مطلوب روانی و شادکامی در زندگی اجتماعی فرد است. بهزیستی اجتماعیعبارت از ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر و گروه های اجتماعی بوده و شامل عناصری است که نشان می دهد آیا فرد کارکرد مناسبی در دنیای اجتماعی خود (مثل همسایه ها و شهروندان) دارد و این کارکرد به چه میزان است (کیز، 1998).شواهد پژوهشی حاکی از آنند که میزان بالاتر بهزیستی،منجر به تصمیم گیری سازگارانه تر میشود(پتز گالگو7 و همکاران،2020).در اینصورت مسلماً بهزیستی اجتماعی می تواند رفتار رأی دهی را به عنوان یک عملکرد شهروندی و اجتماعی تحت تأثیر قرار دهد و این پیوند به حدی است که شاید بتوان این تئوری را طرح کرد که رفتار رأی دهی مناسب، خود می تواند به عنوان یک بعد از بهزیستی اجتماعی به شمار رود. احساس بهزیستی هم دارای مولفه های عاطفی و هم مولفه های شناختی است. افراد با احساس بهزیستی بالا به طور عمده ای هیجانات مثبت را تجربه می کنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند، در حالی که افراد با احساس بهزیستی پایین حوادث و موقعیت زندگی شان را نامطلوب ارزیابی می کنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه می کنند (داینر، ساه، لوکاس و اسمیت[16]، 1999). افراد دارای بهزیستی اجتماعی بر محیط اجتماعی خود مسلط بوده و روابط مثبتی با دیگران دارند، محدودیت های خود و دیگران را می شناسند و به آرا و نظرات دیگران احترام می گذارند (کیز و همکاران، 2002). لذا چنانکه مشاهده می شود، بهزیستی اجتماعی می تواند اثرات شگرفی بر رفتار رأی دهی داشته باشد.
همکاری نکردن بعضی از افراد برای شرکت در نمونه گیری و کامل کردن پرسشنامه ها و یا تکمیل بعضی از پرسشنامه ها توسط این افراد و دشواری های دسترسی به نقاط مختلف شهر برای نمونه گیری، از جمله محدودیت های پژوهش حاضر بودونبود امکان کنترل سایر سازه های جانبی درگیر در رفتار رأی دهی مانند وجوه روانی، اجتماعی، اقتصادی افراد جامعه مورد مطالعه.همچنین باید اذعان داشت که نمونه مورد مطالعه این تحقیق رأی دهندگان تهرانی بود، لذا هنگام تعمیم نتایج به سایر افراد در فرهنگ ها و شهرهای دیگر کشور باید دقت لازم را به عمل آورد.
در مجموع با توجه به یافته های این تحقیق پیشنهاد می گردد که ، آموزش در حوزه رفتار رأی دهی صحیح به طور جدی مورد توجه صدا و سیما و سایردست اندرکاران حوزه مشارکت های مردمی در انتخابات قرار گیرد. تقویت مبانی مشارکت اجتماعی عامه مردم در اداره امور، در اولویت برنامه های سازمانهای مختلف دولتی قرار گیرد. لازم است تا توجه جدی به مقوله ارتقای سطح سلامت روان در جامعه داشت. در برنامه سازی های انتخاباتی و پیش از انتخابات لازم است تا معیارهای رفتار رأی دهی سالم و صحیح به عامه مردم آموزش داده شود. دوره های آموزشی مناسب در مدارس با هدف ارتقای رفتار رأی دهی برای نوجوانان رأی اولی ها طراحی و اجرا گردد.
[1]. Arts, K.
[2]. Jerit, Barajas & Bolden
[3]. Quinton
[4] .Norris
2 .Furnham &Cheng
3 .Albert bandura
4 .king
5. Yildirim, & Tezci
6 .Cardon, & Kirk
7 .Brawn
8 .Yan Y
9 .Condon
[5].Lodge, Kaufman & Manser
[6]. Corrigan, Mittal, Reaves, Haynes, Han, Morris & Sullivan
[7] .Warner, Kent, Trevino, Parsons, Zebrack & Kirchhoff
[8]. Yonker, Schanabelrauch & Dehaan
[9] .Hoi Shan, Annie, Yee Sian, Hawkins, Lee Ka But & Shiu
[11]. Keyes
[12] .Sherer & Maddox
[13] .Simonson & Weimann
[14]. Beck
[15] .Ashford, Edmunds, & French
[16] .Diener, Suh, Lucas & Smith