نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری روان‌شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

2 استاد، گروه روان‌شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

3 دانشیار، گروه روان‌شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ساخت آزﻣﻮن ﻧﺮم­اﻓﺰاری ﺗﺪاﻋﯽ ﻧﺎآﺷﮑﺎر ﭘﯿﻮﻧﺪﺟﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻃﺒﯿﻌﺖ و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ آن ﺑﺎ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﮑﺎن و ﻫﻮﯾﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ در داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع زمینه­یابی و توصیفی (همبستگی) بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه­های دولتی شهر تهران بود که 207 نفر از آن­ها به روش داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون نرم­افزاری تداعی ناآشکار پیوندجویی با طبیعت محقّق­ساخته، مقیاس دلبستگی مکان صفاری­نیا (1390) و مقیاس هویت محیطی کلایتون (2003) بود. جهت محاسبه پایایی مقیاس از روش­های ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی و برای محاسبه روایی از روش روایی همزمان (ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد. همچنین، برای بررسی برازش مدل مفروض رابطه میان هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت با میانجی­گری مؤلفه­های دلبستگی مکان از روش تحلیل مسیر استفاده شد.
یافته‌ها: ضرایب پایایی به دست آمده با استفاده از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی نشان داد که این آزمون از پایایی مطلوبی برخوردار است. همچنین، نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان­دهنده وجود رابطه مثبت معنی­دار بین دلبستگی مکان و هویت محیطی با پیوندجویی با طبیعت بود (01/0p<) که حاکی از روایی همزمان نسبتاً بالای آزمون پیوندجویی با طبیعت با مقیاس­های دلبستگی مکان و هویت محیطی بود. نتایج نشان داد مدل اصلاح‌شده پژوهش برازش قابل قبولی با داده‌ها دارد و بر اساس آن هویت محیطی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق هویت مکان و دلبستگی عاطفی بر پیوندجویی با طبیعت تأثیر می­گذارد و از میان مؤلفه­های دلبستگی مکان فقط هویت مکان و دلبستگی عاطفی رابطه میان هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت را میانجی­گری می­کردند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش به مسئولان و دست­اندرکاران محیط زیست و روان­شناسان محیط پیشنهاد می­شود که با برگزاری کارگاه­های آموزشی به آموزش و توسعه آزمون نرم­افزاری پیوندجویی با طبیعت و مفاهیم هویت محیطی و دلبستگی مکان بپردازند و برای ارتقای پیوندجویی با طبیعت به تقویت هویت محیطی و دلبستگی مکان اقدام کنند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Construction of software Implicit Association Test of connectedness with nature and it`s prediction with place attachment and environmental identity in students

نویسندگان [English]

  • Parastoo Hassanzadeh 1
  • Majid Saffarinia 2
  • Ahmad Alipour 2
  • Hossein Zare 2
  • Susan Alizadehfard 3

1 PhD student, Payame Noor University, Tehran, Iran

2 Professor, Department of Psychology, Payame Noor University, Tehran, Iran

3 Associate Professor, Department of Psychology, Payame Noor University, Tehran, Iran

چکیده [English]

Introduction: The aim of this research was the construction of the Implicit Association connectedness with nature Test and its prediction with place attachment and environmental identity in students.
Method: The research was kind of surveying and descriptive (correlation). Its statistical population was composed of all students of Tehran public universities and 207 of them were selected by volunteering method. Research tools included the Implicit Association connectedness with nature Test (researcher-built), Place Attachment Scale (Saffarinia, 2011), and Environmental Identity Scale (Clayton, 2003). For measuring the scale`s reliability was used of Cronbach`s alpha coefficient and test-retest method and for studying validity was used of concurrent validity (Pearson correlation coefficient). In addition, to study the fitness of hypothesized model of the relationship between environmental identity and connectedness with nature with mediating of place attachment components was used path analysis method.
Results: The reliability coefficients by means of the test-retest method showed that the test has satisfactory reliability. In addition, the results of the Pearson correlation coefficient indicated that there is a significant positive relationship between place attachment and environmental identity with connectedness with nature (p<0.01) implying that relatively high concurrent validity Implicit Association connectedness with nature Test with place attachment and environmental identity scales. Results of path analysis showed that the modified model had acceptable fitness with data, and therefore environmental identity through place identity and emotional attachment influence directly and indirectly on connectedness with nature, and among components of place attachment only place identity and emotional attachment mediated relationship between environmental identity and connectedness with nature.
Conclusion: According to the research results, recommended to environment stakeholders and environmental psychologists that exhibiting educational workshops educate and develop Implicit Association connectedness with nature Test and connectedness with nature and place attachment concepts and for increasing connectedness with nature activities for reinforcing place attachment and environmental identity.

کلیدواژه‌ها [English]

  • connectedness with nature
  • place attachment
  • environmental identity

مقدمه

نگرش­ها[1]، ارزیابی کردن افراد، اشیا یا نظرات هستند. روان­شناسان اجتماعی سه مؤلفه نگرش را شناسایی کرده­اند: مؤلفه شناختی یا افکار و باورهای افراد درباره شیء نگرش، مؤلفه عاطفی یا واکنش­های احساسی افراد نسبت به شیء نگرش و مؤلفه رفتاری یا نحوه عمل افراد در مقابل شیء نگرش. نگرش­های آشکار[2] را آگاهانه تأیید کرده و به آسانی مطرح می­کنیم و درباره­شان فکر می­کنیم (ساسنبرگ و ولیک[3]، 1399). از طرف دیگر، نگرش­های ناآشکار[4]، ارزیابی­های غیرارادی، غیرقابل­کنترل و ناخودآگاه هستند (آرونسون، ویلسون، آکرت و سامرز[5]، 1398). مقیاس­های نگرش گوناگونی وجود دارند که هدف آن­ها اندازه­گیری نگرش­های خودانگیخته جدا از فرایندهای روی داده در مراحل تأمل و پاسخ پردازش ارزشیابانه است. این مقیاس­ها معمولاً از پاسخ­دهندگان می­خواهند که قضاوت­های سریع و آنی انجام دهند و نهفتگی­ها و خطاهای پاسخ را به عنوان شاخص ارزشیابی­های خودانگیخته در نظر می­گیرند (ویتن­برینک و شوارز[6]، 2007). آزمون تداعی ناآشکار[7] (گرین­والد، مک­گی و شوارتز[8]، 1998) مشهورترین مقیاس اندازه­گیری نگرش­های ناآشکار است. در این آزمون، آزمودنی­ها دو مجموعه از گویه­های هدف را در دو بُعد قضاوتی به سرعت طبقه­بندی می­کنند (پاین، وولتیچ و لاندبرگ[9]، 2017). برای مثال، در یک مقیاس اندازه­گیری پیش­داوری نژادی ناآشکار، مجموعه اول گویه­ها شامل چهره­هایی است که بر اساس نژادشان با فشار دادن یکی از دو کلید سیاه­پوست و سفیدپوست طبقه­بندی می­شوند (گریفندر، بلس و فیدلر[10]، 1398). مقیاس اندازه­گیری مهم، نهفتگی­های پاسخ را برای این دو وقفه ارزیابی مقایسه می­کند. پاسخ­های سریع­تر به عنوان شاخص رجحان ارزشیابانه نسبی مورد استفاده قرار می­گیرند (آمودیو و مندوزا[11]، 2010).

   یافته­های مشابهی در حوزه­های گوناگون نظیر رجحان­های مصرف­کننده حاصل شده­اند. برای مثال، فریز، وانک و پلسنر[12] (2006) به ارزیابی سنجه­های ناآشکار (آزمون تداعی ناآشکار) و آشکار رجحان­های غذایی در مصرف­کننده­ها با نگرش­های دوپهلو پرداختند. آزمون تداعی ناآشکار تحت شرایط فشار زمانی پیش­بینی­کننده بهتری برای انتخاب غذا بود، در حالی که سنجه­های آشکار وقتی پیش­بینی­کننده­های بهتری بودند که آزمودنی­ها برای انتخاب غذا زمان کافی در اختیار داشتند. در فراتحلیل انجام شده توسط گرین­والد، پولمن، اولمن و باناجی[13] (2009) سنجه­های آزمون تداعی ناآشکار با معیارهای رفتاری در تمامی این حوزه­ها همبستگی قابل توجهی داشتند. از آنجا که ارزیابی خوش­بینانه گرین­والد و همکارانش درباره روایی آزمون تداعی ناآشکار تاحدی ناشی از مرور و بازبینی انتخابی بود که نتایج ناهمخوان را در نظر نمی­گرفت (اسوالد، میشل، بلانتون، جاکارد و تتلاک[14]، 2013). همچنین، ملکی، علی­پور، زارع و شقاقی (1393) ویژگی­های روان­سنجی مقیاس ترجیح حروف الفبا و تداعی ناآشکار[15] را بررسی کردند و دریافتند که از پایایی و روایی مطلوبی برای اندازه­گیری عزت­نفس ناآشکار در جامعه ایران برخوردار است.

   شولتز، شریور، تابانیکو و خازیان[16] (2004) به احتمال ناآشکار بودن پیوندها با طبیعت و عمل کردن آن­ها خارج از آگاهی هوشیار علاقه­مند بودند. این آزمون از افراد می­خواهد که در مورد تعلق یا عدم تعلق واژه­های جفت شده به یکدیگر به سرعت و به درستی تصمیم­گیری کنند (کلایتون و مایرز، 1390). نتایج پژوهش آن­ها بر روی 160 دانشجوی روان­شناسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا نشان داد که آزمون تداعی ناآشکار از پایایی و روایی خوبی برای بررسی پیوندهای ناآشکار با طبیعت برخوردار است و با مقیاس پارادایم محیطی جدید و مقیاس انگیزه­های محیطی دارای روایی همزمان است.

    انسان­ها‌ در سراسر تاریخ و در میان تمامی تمدن‌ها، پیوندهای معنی­داری را با مکان برقرار کرده­اند. دلبستگی مکان[17] به‌عنوان یک بعد از کلیت حس مکان، وابستگی عاطفی مثبت است که بین فرد و مکان توسعه می­یابد (استدمن[18]، 2003). این واژه «مبیّن احساسات فرد نسبت به یک موقعیت جغرافیایی است که به‌طور حسی فرد را به آن مکان گره می­زند». درواقع یک تجربه مثبت از مکان و نتیجه اعتقادات و احساسات مثبتی است که فرد در فرآیند تعامل با مکان و معنا بخشیدن به آن خلق می­کند (رامکیسون، لیام و ویلر[19]، 2015). در فرآیند دلبستگی به مکان است که فضا برای فرد مبدّل به مکان می­شود، چراکه یک گروه یا یک فرد در برقراری ارتباط به مکان، به آن معنا می­بخشد (مک­ایوان[20]، 2014) و در این فرآیند افراد ارتباط خود با سایرین و مکان را توسعه می­دهند. دلبستگی مکان عبارت است از پیوندهای مثبت افراد با مکان‌ها که از پیوندهای عاطفی، رفتاری و شناختی میان افراد یا گروه‌ها و موقعیت‌های اجتماعی- فیزیکی نشأت می­گیرد. افراد در طول عمر خود بارها دلبستگی­‌های عمیقی را با خانه­ها و همسایگی­های خود شکل می­دهند که ثبات، هویت و تجارب مثبت را تسهیل می­کند (براون، آلتمن و ورنر[21]، 2017). دلبستگی مکان وسیعاً مورد بررسی قرار گرفته و ازاین­رو تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده­ است. تعاریف مختلف آن مورد بازبینی قرار گرفته و در چارچوب سه بُعدی فرد- فرآیند- مکان بیان شده است. بعد فردی دلبستگی مکان اشاره به معنای فردی یا جمعی آن دارد. بعد روان­شناختی مشتمل بر مؤلفه­های عاطفی، شناختی و رفتاری دلبستگی است. بعد مکانی بر ویژگی­های مکانی دلبستگی از جمله سطح فضایی، اختصاصی بودن و اولویت عناصر اجتماعی یا کالبدی تأکید دارد (اسکنل و گیفورد[22]، 2018). گاسلینگ و ویلیامز[23] (2011) در بررسی رابطه پیوندجویی با طبیعت و دلبستگی مکان با رفتار حامی محیط در 141 کشاورز استرالیایی دریافتند که بین پیوندجویی با طبیعت و دلبستگی مکان با رفتار حامی محیط رابطه مثبت معنی­دار وجود دارد.

   رابطه بین هویت و طبیعت توجه تعداد زیادی از پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. برای مثال، مطالعاتی با هدف بررسی رابطه بین عمل­­گرایی محیط­­­گرا و هویت اجتماعی (دونو، وب و ریچاردسون[24]، 2016) یا هویت فردی و رفتارهای دوستدار محیط (ویتمارش و انیل[25]، 2015) انجام شده است. سایر پژوهشگران در رابطه با مفهوم خویشتن فرانظم­یافته به این موضوع پرداخته­اند. این موضوع در راستای مفهوم مطرح شده توسط لیری، تیپسورد و تیت[26] (2008)، یعنی «هویت همه­جانبه» است که با احساس پیوستگی به سایرین و دنیای طبیعی مشخص می­شود. کلایتون (2008) در تجزیه و تحلیل مفصل این مفهوم اظهار می­کند با اینکه برخی پژوهشگران اصطلاح «هویت بوم­شناختی» را به این علت ترجیح می­دهند که حس خویشتن را به عنوان بخشی از زیست­بوم توصیف می­کند و مانع سردرگمی حاصل از این واقعیت می­شود که محیط می­تواند شامل سازه­ها و حتی محیط اجتماعی باشد، سایر پژوهشگران «هویت محیطی[27]» را از این جهت ترجیح می­دهند که معنای شهودی­تری برای افراد دارد و قابل فهم­تر است. در نهایت، کلایتون «هویت محیطی» را مفهوم پیچیده­ متشکل از ارزش­ها، نگرش­ها و رفتارها می­داند که محیط منبع مهم باورهای مرتبط با خویشتن است و افراد را قادر می­سازد تا خودشان را تعریف کنند (ون­درورف، استگ و روپرت[28]، 2021). پژوهش­های گوناگون به بررسی رابطه بین هویت محیطی و پیوندجویی طبیعت پرداخته­اند از جمله بالوند و جوواروسکتی[29] (2017) در یک مطالعه مروری با بررسی 6 مقاله به بررسی هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت پرداختند. نتایج نشان­دهنده رابطه مثبت معنی­دار بین هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت بود.

     پژوهشگران در حوزه روان­شناسی محیط با سازه­های گوناگون رابطه فرد با طبیعت رو­به­رو می­شوند که همبستگی بسیار بالایی با یکدیگر دارند. نتایج مطالعات گوناگون حاکی از رابطه قوی بین هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت بوده­اند (بروگر، کایزر و روزن[30]، 2011؛ دیویس و همکاران[31]، 2011؛ تام[32]، 2013؛ مارتین و زلر[33]، 2016). این­طور استدلال می­شود که رابطه قوی بین سازه­های نظری مجزای نمایانگر رابطه انسان- طبیعت، بر رابطه قوی مؤلفه­های این مفاهیم دلالت می­کند (مثلاً همانندسازی با محیط طبیعی، کلایتون،2003؛ جنبه عاطفی پیوندجویی با طبیعت، شولتز، 2001). این یافته­ها همسو با نظریه­پردازی شولتز (2001) هستند که معتقد است سازه پیوندجویی با طبیعت دارای رابطه علّی با مؤلفه­هایی نظیر مراقبت، ارتباط و تعهد است و تعهد تنها در صورت وجود مراقبت و ارتباط امکان­پذیر است. به همین ترتیب، نظریه هویت محیطی مطرح شده توسط کلایتون (2003) بر جنبه­های درهم­تنیده رابطه انسان- طبیعت تأکید می­کند. تماس با طبیعت به ویژه می­تواند موجب برانگیختن حس تعلق یا بخشی از طبیعت بودن شود که به نوبه خود می­تواند به توسعه روابط بین انسان و طبیعت بینجامد که بر رفتارهای (مثلاً داوطلب شدن در سازمان­های حفاظت از حیات وحش) تداوم این رابطه تأثیر می­گذارد. دو مفهوم مستقل هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت را نمونه­های بارزی در نظر می­گیریم تا نشان دهیم که رابطه انسان- طبیعت می­تواند از منظر دیدگاه­های نظری متفاوت بررسی شود (سازه­های هویت/ خودپنداره یا سازه­های شناختی، عاطفی، رفتاری). همان­طور که تام (2013) مطرح می­کند، هر دو مفهوم از چارچوب مفهومی مشترکی برخوردارند و در رابطه انسان- طبیعت اهمیت یکسانی دارند. با توجه به مطالب مطرح شده و اهمیت پیوندجویی افراد با طبیعت و نظر به اینکه تاکنون در ایران پژوهشی درباره تداعی ناآشکار پیوندجویی با طبیعت انجام نشده است، در پژوهش حاضر به ساخت آزمون نرم­افزاری تداعی ناآشکار پیوندجویی با طبیعت و پیش­بینی آن با دلبستگی مکان و هویت محیطی در دانشجویان پرداخته شد.

 

روش

پژوهش حاضر از نوع زمینه­یابی و توصیفی (همبستگی) و نمونه آن شامل 207 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه­های دولتی شهر تهران بود که با روش نمونه­گیری داوطلبانه انتخاب شدند. دلیل انتخاب روش فوق این بود که چون آزمون در قالب نرم­افزار قابل اجرا در کامپیوتر ارائه شد، افراد در صورت تمایل در پژوهش شرکت کردند. در این پژوهش سعی شد تا آزمودنی­ها در حد لازم از هدف­های پژوهش آگاه شوند و رضایت آگاهانه آن­ها کسب شود. همچنین، اطلاعات شخصی آن­ها محرمانه باقی ماند و حین اجرای پژوهش و پس از آن در جریان کامل نحوه اجرای پژوهش و نتایج حاصل از آن قرار گرفتند. حجم نمونه بر اساس پژوهش­های قبلی (مثلاً شولتز و همکاران، 2004) انتخاب شد.

 

ابزارهای پژوهش

الف) آزمون نرم­افزاری تداعی ناآشکار پیوندجویی با طبیعت محقّق­ساخته: از این آزمون برای ارزیابی تداعی­های خودکار مفهوم- صفت استفاده می­شود و یک آزمون کامپیوتری برای اندازه­گیری زمان واکنش مورد نیاز برای تداعی کردن واژه­های مرتبط با محیط­های طبیعی و مصنوعی است. این آزمون متشکل از هشت بلوک آزمایه است. پیش از آغاز آزمون به آزمودنی­ها گفته می­شود که این تکلیف جور کردن واژه­ها با مقوله­ها است. به آنها آموزش داده می­شود که انگشتان خود را حتی­الامکان از روی صفحه کلید کامپیوتر برندارند. بعد از آن، آزمودنی­ها با هشت بلوک روبه­رو می­شوند. هر آزمایه شامل یک واژه و مجموعه­ای از مقوله­ها است. چهار مقوله از واژه­ها مورد استفاده قرار گرفتند (من هستم، من نیستم، طبیعی و مصنوعی). بلوک­ها در زیر ارائه شده است:

·        بلوک 1: من هستم- من نیستم

·        بلوک 2: من نیستم- من هستم

·        بلوک 3: طبیعی- مصنوعی

·        بلوک 4: مصنوعی- طبیعی

·        بلوک 5: من هستم/ مصنوعی- من نیستم/ طبیعی

·        بلوک 6: من نیستم/ مصنوعی- من هستم/ طبیعی

·        بلوک 7: من نیستم/ طبیعی- من هستم/ مصنوعی

·        بلوک 8: من هستم/ طبیعی- من نیستم/ مصنوعی

 

   واژه­ها به ترتیب تصادفی در هر بلوک ارائه می­شوند. بلوک­های 1، 3 و 5 دارای دستورالعمل تمرین هستند. بلوک­های 6 و 8 به عنوان جفت­های هماهنگ و بلوک­های 5 و 7 به عنوان جفت­های ناهماهنگ در نظر گرفته می­شوند. شدت تداعی بین «خود» و «طبیعت» زمانی مشخص می­شود که آزمودنی آزمایه­های هماهنگ را راحت­تر و سریع­تر از آزمایه­های ناهماهنگ تکمیل می­کند، یعنی فرد دارای تداعی شناختی بین خود و طبیعت است. فردی که دارای تداعی قوی با محیط­های مصنوعی است به آزمایه­های ناهماهنگ راحت­تر و سریع­تر از آزمایه­های هماهنگ پاسخ می­دهد. دو نسخه آزمون تداعی ناآشکار به منظور برهم زدن توازن ترتیب آزمایه­های من هستم/ طبیعی و من نیستم/ مصنوعی طراحی شد. در اولین چرخش ابتدا من نیستم/ طبیعی (بلوک­های 5 و 7) و در چرخش دوم ابتدا من هستم/ طبیعی (بلوک­های 6 و 8) ارائه می­شود. آزمودنی­ها به طور تصادفی در یکی از دو موقعیت چرخش قرار می­گیرند. میانگین نهفتگی­های پاسخ در هر یک از بلوک­ها اندازه­گیری می­شود. پیش از محاسبه میانگین، داده­های پرت و خطاها غربال­ می­شوند. زمان واکنش برای آزمایه­هایی که پاسخ نادرست به آن­ها داده شده بود، حذف شد. سپس، تأثیر آزمون تداعی ناآشکار با تفریق کردن میانگین نهفتگی پاسخ برای آزمایه­های هماهنگ (بلوک­های 6 و 8) از میانگین نهفتگی پاسخ برای آزمایه­های ناهماهنگ (بلوک­های 5 و 7) محاسبه می­شود. نمرات بالاتر            نشان­دهنده پاسخ­های سریع­تر به آزمایه­های من هستم/ طبیعی است که به مثابه تداعی بیشتر بین خود و طبیعت (پیوندجویی) تعبیر می­شود.

ب) مقیاس دلبستگی مکان صفاری­نیا (1390): این پرسشنامه توسط صفاری­نیا (1390) و بر اساس نظریه لو و آلتمن (1992) و مطالعات تجربی جورجنسن و استدمن[34] (2001) و کیل، موون و تارانت[35] (2004) که دیدگاه نگرشی نسبت به دلبستگی مکان دارند، طراحی شده و مشتمل بر 22 گویه و چهار  خرده­مقیاس هویت مکان (1، 2، 11، 16)، دلبستگی عاطفی (گویه­های 3، 5، 6، 7، 10، 13، 19، 20، 21، 22)، وابستگی مکان (گویه­های 8، 9، 12، 15) و پیوندهای اجتماعی (گویه­های 8، 9، 12، 15) است. نمره­گذاری گویه­ها روی مقیاس لیکرت پنج درجه­ای (کاملاً مخالفم= 1 تا کاملاً موافقم= 5) انجام می­شود. بنابراین، حداقل و حداکثر نمره­ای که به دست می­آید به ترتیب برابر با 22 و 110 خواهد بود. در پژوهش صفاری­نیا (1390) پایایی پرسشنامه با استفاده از روش بازآزمایی برابر با 92/0 و با استفاده از روش آلفای کرونباخ، 92/0 به دست آمد. همچنین، مقیاس حاضر از روایی صوری و همزمان با پرسشنامه شخصیت جامعه­پسند (58/0=r) برخوردار بود. در پژوهش حاضر پایایی مقیاس با استفاده از روش آلفای کرونباخ، 93/0 به دست آمد.

ج) مقیاس هویت محیطی کلایتون (2003): این مقیاس شامل 24 گویه و چهار خرده­مقیاس هویت محیطی (گویه­های 3، 9، 10، 11، 15)، لذت بردن از طبیعت (گویه­های 1، 5، 6، 17، 19، 20)، قدردانی از طبیعت (گویه­های 12، 16، 18، 21، 23) و محیط­گرایی (2، 4، 7، 8، 13، 14، 22، 24) است که در طیف لیکرت هفت درجه­ای (کاملاً درباره من صدق می­کند= 7 تا اصلاً درباره من صدق نمی­کند= 1) نمره­گذاری می­شوند؛ بنابراین حداقل و حداکثر نمره­ای که به دست می­آید به ترتیب برابر با 24 و 168 خواهد بود. کلایتون (2003) پایایی آن را با ضریب همسانی درونی 9/0 گزارش کرد. الیووس و آرانگونس[36] (2011) با اجرای این مقیاس روی 282 دانشجو در اسپانیا با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، برازش مدل چهار عاملی را تأیید کردند. آن­ها همچنین همسانی دورنی مقیاس را 83/0 گزارش کردند و دریافتند که مقیاس هویت محیطی با مقیاس پیوستگی با طبیعت (68/0=r)، مقیاس گنجاندن محیط در خویشتن (77/0=r) و مقیاس رفتارهای دوستدار محیط (58/0=r) دارای روایی همزمان است. رشید کلویر (1399) با اجرای آن روی 500 دانشجوی دانشگاه­های اردبیل با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، برازش مدل چهار عاملی را تأیید کرد. همچنین، پایایی مقیاس را با استفاده از روش بازآزمایی برابر با 86/0 و با استفاده از روش آلفای کرونباخ، 88/0 محاسبه کرد. در پژوهش حاضر پایایی مقیاس با استفاده از روش آلفای کرونباخ، 91/0 به دست آمد.

 

یافته­ها

میانگین سنی آزمودنی‌ها  8/24 سال بود و اکثر نمونه پژوهشی را زنان (121 نفر) به خود اختصاص              می­دادند.

    جهت برآورد پایایی اولیه آزمون از روش بازآزمایی استفاده شد که آزمون فوق ابتدا بر روی گروه 40 نفری اجرا شد که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شد. پس از گذشت دو هفته، آزمون مجدداً بر روی همان 40 نفر اجرا شد و میزان همبستگی میان نتایج دو بار اجرای آزمون برابر با 92/0 به دست آمد که نشان­دهنده پایایی رضایت­بخش آن است.

   جهت بررسی رابطه متغیرهای پژوهش (برای بررسی روایی همزمان مقیاس­های پژوهش) از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج آن در جدول 1 آمده است. همچنین، ویژگی­های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) متغیرهای پژوهش در این جدول ارائه شده است.

 

                    جدول 1. شاخص­های توصیفی و ماتریس همبستگی پیرسون بین متغیرهای پژوهش

متغیر

میانگین

انحراف استاندارد

1

2

3

4

5

6

7

1- پیوندجویی با طبیعت

27/1

36/0

-

 

 

 

 

 

 

2- هویت محیطی

85/128

86/19

**78/0

 

 

 

 

 

 

3- دلبستگی مکان

53/74

91/15

**81/0

**76/0

-

 

 

 

 

4- هویت مکان

78/15

02/3

**79/0

**83/0

**87/0

-

 

 

 

5- وابستگی مکان

1/14

89/2

**74/0

**61/0

**78/0

**59/0

-

 

 

6- پیوندهای اجتماعی

13

31/3

**44/0

**39/0

**84/0

**71/0

**64/0

-

 

7- دلبستگی عاطفی

91/31

54/8

**58/0

**47/0

**95/0

**78/0

**67/0

**73/0

-

 

همان‌طور که در جدول 1 مشاهده می­شود، میانگین و انحراف استاندارد پیوندجویی با طبیعت و هویت محیطی به ترتیب برابر با 27/1 و 36/0 و 85/128 و 86/19 است. همچنین، میانگین و انحراف استاندارد دلبستگی مکان به ترتیب برابر با 53/74 و 91/15 می­باشد. به­علاوه، میانگین هر کدام از مؤلفه­های دلبستگی مکان که عبارتند از هویت مکان، وابستگی مکان، پیوندهای اجتماعی و دلبستگی عاطفی به ترتیب برابر با 78/15، 1/14، 13 و 91/31 است. همچنین، دلبستگی مکان و هویت محیطی با پیوندجویی با طبیعت رابطه مثبت معنی­دار دارند (01/0p<). این نتایج حاکی از روایی همزمان نسبتاً بالای آزمون پیوندجویی با طبیعت با مقیاس­های دلبستگی مکان و هویت محیطی است. همچنین، بین دلبستگی مکان و هویت محیطی نیز رابطه مثبت معنی­دار وجود دارد (01/0p<). به­علاوه، همه مؤلفه­های دلبستگی مکان رابطه مثبت معنی­داری با هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت نشان می­دهند (01/0p<).

    برای بررسی برازش مدل مفروض رابطه میان هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت با میانجی­گری مؤلفه­های دلبستگی مکان از روش تحلیل مسیر استفاده شد. پیش از تحلیل، برخی از مهم‌ترین مفروضه‌های زیربنایی این آزمون مورد بررسی قرار گرفت. مفروضه­های مزبور در ادامه ارائه شده­اند.

- مقادیر گم‌شده: به عقیده مایرز، گامست و گوارین[37] (2006) متغیرهایی که در آن‌ها درصد داده‌های گم‌شده بیشتر از 5 باشد، بهتر است از لیست داده‌ها حذف شوند. از این رو، در پژوهش حاضر نسبت داده­های گم شده به داده­های کامل در هر متغیر به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که درصد  داده­های گم­شده به ازای هر متغیر کمتر از 5 درصد است.

- بهنجاری چندمتغیری: در پژوهش حاضر به منظور بررسی بهنجار بودن توزیع داده‌ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده شد که نتایج حاصل از آن در جدول 2 نمایش داده شده است.

 

جدول 2. نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنوف جهت بررسی بهنجار بودن توزیع داده­ها

متغیر

 

شاخص آماری

پیوندجویی با طبیعت

هویت محیطی

هویت مکان

وابستگی مکان

پیوندهای اجتماعی

دلبستگی عاطفی

قدر مطلق بیشترین تفاوت

098/0

094/0

096/0

115/0

089/0

087/0

بیشترین تفاوت مثبت

098/0

062/0

091/0

115/0

083/0

087/0

بیشترین تفاوت منفی

089/0-

094/0-

096/0-

101/0-

089/0-

071/0-

آماره آزمون

098/0

094/0

096/0

115/0

089/0

087/0

سطح معنی‌داری

51/0

2/0

54/0

049/0

092/0

19/0

 

  همان‌طور که در جدول 2 مشاهده می‌شود، سطح معنی­‌داری مشاهده‌شده در آزمون کولموگروف- اسمیرنوف به استثنای متغیر وابستگی مکان برای همه متغیرها بیش از 05/0 است. با توجه به حجم نمونه کافی و نظر به اینکه انحراف متغیر مذکور از حالت بهنجار شدید نیست، می­توان با اندکی تسامح مفروضه بهنجار بودن توزیع داده­ها را پذیرفت.

- خطی بودن: به عقیده گارسون[38] (2007)، در تحلیل مسیر فرض می‌شود که بین متغیرهای مکنون روابط خطی وجود دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از ماتریس نمودارهای پراکندگی، مفروضه خطی بودن رابطه بین متغیرهای مکنون تأیید شد.

- هم‌خطی چندگانه: چندگانگی خطی یا هم­خطی چندگانه از طریق شاخص تحمل و عامل تورم واریانس (VIF) شناسایی می‌شود. مقدار تحمل کمتر از 10/0 یا VIF بیشتر از 10 نشان‌دهنده چندگانگی خطی است. در پژوهش حاضر، در هیچ‌یک از مقادیر آماره‌های تحمل و VIF محاسبه‌شده برای متغیرهای پژوهش، انحرافی از مفروضه چندگانگی خطی مشاهده نشد.

   در مدل پیشنهادی، هویت محیطی به ‌عنوان متغیر مستقل (برون­زا)، مؤلفه­های دلبستگی مکان به ‌عنوان متغیرهای میانجی و پیوندجویی با طبیعت به ‌عنوان متغیر وابسته (درون­زا) در نظر گرفته‌ شد. در این مدل، فرض بر آن بود که هویت محیطی هم به‌صورت مستقیم و هم به‌صورت غیرمستقیم از طریق مؤلفه­های دلبستگی مکان بر پیوندجویی با طبیعت اثر می‌گذارد.

 

شکل 1. مدل مسیر پیش‌بینی پیوندجویی با طبیعت بر اساس هویت محیطی و مؤلفه­های دلبستگی مکان در حالت تخمین ضرایب استاندارد

    با توجه به نتایج موجود در مدل فوق، ضریب مسیر هویت محیطی به وابستگی مکان (12/0 =ϒ)، به هویت مکان (16/0=ϒ)، دلبستگی عاطفی (14/0=ϒ)، پیوندهای اجتماعی (38/0=ϒ) و پیوندجویی با طبیعت (17/0=ϒ) است. همچنین، ضریب مسیر وابستگی مکان به پیوندجویی با طبیعت (19/0=β)، ضریب مسیر هویت مکان به پیوندجویی با طبیعت (29/0=β)، ضریب مسیر دلبستگی عاطفی به پیوندجویی با طبیعت (20/0=β) و ضریب مسیر پیوندهای اجتماعی به پیوندجویی با طبیعت (12/0=β) است. در مرحله بعد، به ­منظور بررسی معنی­دار بودن ضرایب استاندارد موجود در مدل، ضرایب مزبور تبدیل به مقادیر t شدند که نتایج حاصل از آن در شکل 2 نمایش داده شده است.

شکل 2. مدل مسیر پیش‌بینی پیوندجویی با طبیعت بر اساس هویت محیطی و مؤلفه­های دلبستگی مکان در حالت معنی­داری

  

 همان‌طور که در شکل 2 مشاهده می‌شود، مقدار t مشاهده‌ شده برای ضریب مسیر هویت محیطی به وابستگی مکان و ضریب مسیر پیوندهای اجتماعی به پیوندجویی با طبیعت، کوچک‌تر از 96/1 است؛ بنابراین ضرایب مذکور معنی­دار نیستند. مقادیر t مربوط به سایر ضرایب مربوط به مدل، بزرگ‌تر از 96/1 است که نشان‌دهنده معنی­دار بودن آن‌ها است. در ادامه شاخص‌های برازش مدل پیشنهادی ارائه شده است.

 

جدول 3. شاخص‌های برازش مدل پیشنهادی

شاخص برازش

نقطه برش

برآورد مدل

 

شاخص برازش

نقطه برش

برآورد مدل

 

df/2χ

3≥

48/3

 

GFI

9/0<

88/0

 

AGFI

9/0<

89/0

 

NNFI

9/0<

84/0

 

CFI

9/0<

90/0

 

IFI

9/0<

86/0

 

RMSEA

08/0>

06/0

 

 

 

         

    همان‌طور که جدول 3 مشاهده می‌شود، برخی شاخص­های برازش به حد نصاب قابل قبول نرسیده­اند؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که مدل اولیه پژوهش برازش مناسبی با داده‌ها ندارد. لذا با توجه به عدم برازش مناسب مدل تجربی و وجود ضرایب غیرمعنی­دار در آن، جهت دستیابی به یک مدل برازنده، ضرایب غیرمعنی­‌دار حذف و مدل پیشنهادی پژوهش پس از اصلاحات مجدداً تحلیل شد. نتایج مدل اصلاح‌شده در شکل 3 نمایش داده شده است.

شکل 3. مدل مسیر اصلاح‌شده پیش‌بینی پیوندجویی با طبیعت بر اساس هویت محیطی و مؤلفه­های دلبستگی مکان در حالت تخمین ضرایب استاندارد

 

    با توجه به نتایج موجود در مدل فوق، ضریب مسیر هویت محیطی به هویت مکان (16/0=ϒ)، دلبستگی عاطفی (14/0=ϒ)، پیوندهای اجتماعی (38/0=ϒ) و پیوندجویی با طبیعت (14/0=ϒ) است. همچنین، ضریب مسیر وابستگی مکان به پیوندجویی با طبیعت (19/0=β)، ضریب مسیر هویت مکان به پیوندجویی با طبیعت (24/0=β) و ضریب مسیر دلبستگی عاطفی به پیوندجویی با طبیعت (22/0=β) است. لازم به ذکر است که مدل اصلاح ­شده پژوهش توانسته است 52 درصد از واریانس متغیر پیوندجویی با طبیعت را تبیین کند. در شکل 4 مقادیر t مربوط به ضرایب استاندارد موجود در مدل اصلاح­ شده ارائه شده است.

شکل 4. مدل مسیر اصلاح‌شده پیش‌بینی پیوندجویی با طبیعت بر اساس هویت محیطی و مؤلفه­های دلبستگی مکان در حالت معنی­داری

 

   همان‌طور که در شکل 4 مشاهده می‌شود، مقادیر t مربوط به همه ضرایب موجود در مدل بزرگ‌تر از 96/1 است که نشان‌دهنده معنی­دار بودن آن‌ها است. در ادامه شاخص‌های برازش مدل اصلاح‌شده ارائه شده است.

 

جدول 4. شاخص‌های برازش مدل اصلاح‌شده

شاخص برازش

نقطه برش

برآورد مدل

df/2χ

3≥

88/2

GFI

9/0<

94/0

AGFI

9/0<

93/0

NNFI

9/0<

90/0

CFI

9/0<

90/0

IFI

9/0<

91/0

RMSEA

08/0>

06/0

 

    جدول 4 شاخص‌های برازش مدل اصلاح‌شده را نمایش می‌دهد. همان‌طور که در این جدول مشاهده می‌شود، مقدار شاخص df/2χ کمتر از 3 و مقدار شاخص RMSEA کمتر از 08/0 است. همچنین مقادیر شاخص‌های GFI، AGFI، NNFI، CFI و IFI نزدیک به 1 و بیشتر از نقطه برش 90/0 است. بنابراین، با توجه به مجموعه شاخص‌های برازش می‌توان نتیجه گرفت که مدل اصلاح‌شده پژوهش از برازش مناسبی با داده‌ها برخوردار است.

 

بحث و نتیجه­گیری

پژوهش حاضر با هدف ساخت آزﻣﻮن ﻧﺮم­اﻓﺰاری ﺗﺪاﻋﯽ ﻧﺎآﺷﮑﺎر ﭘﯿﻮﻧﺪﺟﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻃﺒﯿﻌﺖ و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ آن ﺑﺎ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﮑﺎن و  ﻫﻮﯾﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ در داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن انجام شد. یکی از هدف­های اصلی پژوهش ساخت آزمون ﻧﺮم­اﻓﺰاری ﺗﺪاﻋﯽ ﻧﺎآﺷﮑﺎر ﭘﯿﻮﻧﺪﺟﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻃﺒﯿﻌﺖ و  بررسی پایایی آن بود. ضرایب پایایی به دست آمده با استفاده از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی نشان داد که این آزمون از پایایی مطلوبی برخوردار است. این یافته با نتایج پژوهش شولتز و همکاران (2004)، هاشمی­پور، حیدری، فتح­آبادی و نجات (1391) و ناظمی، ذبیح­زاده و حاتمی (1396) همسو است. برای مثال، شولتز و همکارانش (2004) با انجام دو پژوهش روی 160 دانشجوی روان­شناسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا دریافتند که بین پیوند ناآشکار با طبیعت و نگرانی­های زیست­کُره­ای[39] رابطه مثبت و بین پیوند ناآشکار با طبیعت و نگرش­های خودخواهانه[40] رابطه منفی وجود دارد. در مطالعه دوم اثر اساسی تکرار شد و پایایی بازآزمایی سنجه­های آشکار و ناآشکار محاسبه شد. یافته­ها حاکی از آن بود که آزمون تداعی ناآشکار از پایایی خوبی برای بررسی پیوندهای ناآشکار با طبیعت برخوردار است.

    یکی دیگر از هدف­های اصلی پژوهش بررسی روایی آزمون نرم­افزاری تداعی ناآشکار پیوندجویی با طبیعت با مقیاس دلبستگی مکان و مقیاس هویت محیطی بود. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان­دهنده وجود رابطه مثبت معنی­دار بین دلبستگی مکان و هویت محیطی با پیوندجویی با طبیعت بود (01/0p<) که حاکی از روایی همزمان نسبتاً بالای آزمون پیوندجویی با طبیعت با مقیاس­های دلبستگی مکان و هویت محیطی بود. این یافته با نتایج پژوهش شولتز و همکاران (2004)، هاشمی­پور، حیدری، فتح­آبادی و نجات (1391) و ناظمی، ذبیح­زاده و حاتمی (1396) همسو است. برای مثال، شولتز و همکارانش (2004) با انجام دو پژوهش روی 160 دانشجوی روان­شناسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا دریافتند که آزمون تداعی ناآشکار از روایی خوبی برای بررسی پیوندهای ناآشکار با طبیعت برخوردار است و با مقیاس پارادایم محیطی جدید (دونلپ و همکاران، 2000) و مقیاس انگیزه­های محیطی (شولتز، 2000) دارای روایی همزمان است.

   هدف اصلی دیگر پژوهش بررسی برازش مدل مفروض رابطه میان هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت با میانجی­گری مؤلفه­های دلبستگی مکان بود. نتایج با استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که مدل اولیه پژوهش برای پیش‌بینی پیوندجویی با طبیعت به دلیل معنی­دار نبودن ضریب مسیر هویت محیطی به وابستگی مکان و ضریب مسیر پیوندهای اجتماعی به پیوندجویی با طبیعت، برازش مناسبی با داده­ها نداشت. لذا مدل اولیه با حذف مسیرهای مذکور اصلاح شد. نتایج نشان داد مدل اصلاح‌شده پژوهش برازش قابل قبولی با داده‌ها دارد. بر اساس مدل اصلاح‌شده می­توان گفت هویت محیطی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق هویت مکان و دلبستگی عاطفی بر پیوندجویی با طبیعت تأثیر می­گذارد. در واقع، از میان مؤلفه­های دلبستگی مکان فقط هویت مکان و دلبستگی عاطفی رابطه میان هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت را میانجی­گری می­کنند. این یافته با نتایج پژوهش گاسلینگ و ویلیامز[41] (2011)، بالوند و جوواروسکتی[42] (2017)، بالوند، جوواروسکتی و پوسکوس[43] (2019) و باسو، هاشیموتو و داسگوپتا[44] (2020) همسو است. برای مثال، بالوند، جوواروسکتی و پوسکوس (2019) در یک فراتحلیل به بررسی رابطه بین هویت محیطی، پیوندجویی با طبیعت و هویت خویشتن محیطی پرداختند. نتایج نشان­دهنده همبستگی مثبت قوی بین هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت (75/0=r) و نیز هویت خویشتن محیطی (57/0=r) بود. همچنین، باسو، هاشیموتو و داسگوپتا[45] (2020) در پژوهشی با عنوان «نقش میانجی­گر دلبستگی مکان در پیوندجویی با طبیعت و بهزیستی در 2203 آزمودنی ژاپنی دریافتند که دلبستگی مکان نقش میانجی­گر در رابطه پیوندجویی با طبیعت و بهزیستی دارد. همچنین، دلبستگی مکان 30 درصد از اثر نهایی پیوندجویی با طبیعت بر بهزیستی آزمودنی­ها را تبیین می­کرد. به علاوه، نتایج مطالعه نشان دهنده رابطه مستقیم معنی­دار بین پیوندجویی با طبیعت و دلبستگی مکان و دلبستگی مکان و بهزیستی بود.

   جهت تبیین یافته فوق می­توان گفت که دلبستگی مکان یک سازه چندبُعدی است که دربرگیرنده جنبه­های گوناگون پیوند فرد- مکان است (اسکنل و گیفورد[46]، 2010) و در معنای وسیع­تر به پیوندهای عاطفی و کارکردی بین افراد و محیطی فیزیکی پیرامون آنها اشاره می­کند (مور و گراف[47]، 1994). مدل دوبُعدی دلبستگی عاطفی و هویت مکان متداول­ترین مسیر برای اندازه­گیری دلبستگی مکان است (ویلیامز و واسکه[48]، 2003؛ جورجنسن و استدمن[49]، 2006؛ براون و ریموند[50]، 2007)، با گذشت زمان ابعاد دیگری نظیر پیوندهای اجتماعی (کیل و همکاران[51]، 2005) و ارتباط مکانی (لویکا[52]، 2011) برای ارزیابی دلبستگی مکان مطرح شدند. اسکنل و گیفورد (2010) نشان دادند که استفاده از ماهیت چندبعدی دلبستگی مکان به شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بر دلبستگی فرد به مکان یا مشغولیت او با مکان می­انجامد. مطالعات گوناگون نشان ­داده­اند که حس مکان در محیط­های طبیعی رابطه تنگاتنگی با پیوندجویی با طبیعت دارد (ریموند و همکاران، 2010). بااین­حال، تعداد کمی از مطالعات انجام شده بر روی پیوندجویی با طبیعت، مکان را به عنوان یک مؤلفه کلیدی در قالب پیوند با مکان یا دلبستگی مکان در نظر گرفته­اند (براون و ریموند، 2007؛ جورجنسن و استدمن، 2001؛ استدمن، 2002). بیری و ولف- واتز[53] (2014) با انجام مطالعه­ای بر روی سوئدی­ها به بررسی رابطه پیوندجویی با طبیعت و رفتار حامی محیط پرداختند. آنها دریافتند که تعامل با طبیعت به افزایش دلبستگی مکان و تمایل به فعالیت در محیط و حفاظت از آن می­انجامد. گاسلینگ و ویلیامز[54] (2011) در بررسی رابطه پیوندجویی با طبیعت و دلبستگی مکان با رفتار حامی محیط در 141 کشاورز استرالیایی دریافتند که بین پیوندجویی با طبیعت و دلبستگی مکان با رفتار حامی محیط رابطه مثبت معنی­دار وجود دارد. همچنین، کالی و کریگ[55] (2019) با انجام مطالعه­ای در اسکاتلند دریافتند که بین دلبستگی مکان و پیوندجویی با طبیعت رابطه مثبت معنی­داری وجود دارد.

    پژوهشگران در حوزه روان­شناسی محیط با سازه­های گوناگون رابطه فرد با طبیعت رو­به­رو می­شوند که همبستگی بسیار بالایی با یکدیگر دارند. نتایج مطالعات گوناگون حاکی از رابطه قوی بین هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت بوده­اند (بروگر، کایزر و روزن[56]، 2011؛ دیویس و همکاران[57]، 2011؛ تام[58]، 2013؛ مارتین و زلر[59]، 2016). این­طور استدلال می­شود که رابطه قوی بین سازه­های نظری مجزای نمایانگر رابطه انسان- طبیعت، بر رابطه قوی مؤلفه­های این مفاهیم دلالت می­کند (مثلاً همانندسازی با محیط طبیعی، کلایتون،2003؛ جنبه عاطفی پیوندجویی با طبیعت، شولتز، 2001). این یافته­ها همسو با نظریه­پردازی شولتز (2001) هستند که معتقد است سازه پیوندجویی با طبیعت دارای رابطه علّی با مؤلفه­هایی نظیر مراقبت، ارتباط و تعهد است و تعهد تنها در صورت وجود مراقبت و ارتباط امکان­پذیر است. به همین ترتیب، نظریه هویت محیطی مطرح شده توسط کلایتون (2003) بر جنبه­های درهم­تنیده رابطه انسان- طبیعت تأکید می­کند. تماس با طبیعت به ویژه می­تواند موجب برانگیختن حس تعلق یا بخشی از طبیعت بودن شود که به نوبه خود می­تواند به توسعه روابط بین انسان و طبیعت بینجامد که بر رفتارهای (مثلاً داوطلب شدن در سازمان­های حفاظت از حیات وحش) تداوم این رابطه تأثیر می­گذارد. دو مفهوم مستقل هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت را نمونه­های بارزی در نظر می­گیریم تا نشان دهیم که رابطه انسان- طبیعت می­تواند از منظر دیدگاه­های نظری متفاوت بررسی شود (سازه­های هویت/ خودپنداره یا سازه­های شناختی، عاطفی، رفتاری). همان­طور که تام (2013) مطرح می­کند، هر دو مفهوم از چارچوب مفهومی مشترکی برخوردارند و در رابطه انسان- طبیعت اهمیت یکسانی دارند. پژوهش­های گوناگون به بررسی رابطه بین هویت محیطی و پیوندجویی طبیعت پرداخته­اند از جمله بالوند و جوواروسکتی[60] (2017) در یک مطالعه مروری با بررسی 6 مقاله به بررسی هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت پرداختند. نتایج نشان­دهنده رابطه مثبت معنی­دار بین هویت محیطی و پیوندجویی با طبیعت بود.

     با توجه به یافته­های پژوهش می­توان نتیجه گرفت که آزمون تداعی ناآشکار پیوندجویی با طبیعت از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار است و هویت محیطی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق هویت مکان و دلبستگی عاطفی بر پیوندجویی با طبیعت تأثیر می­گذارد.

    این پژوهش مانند سایر پژوهش­ها دارای محدودیت­هایی است، از جمله اینکه جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه­های دولتی شهر تهران بود که امکان تعمیم نتایج این پژوهش را به سایر دانشجویان در کشور محدود می­کند. همچنین، با توجه به اجرای پژوهش در شرایط همه­گیری کرونا، شرایط جسمی و روانی افراد مورد پژوهش و محدودیت­های اجرا می­تواند بر نحوه پاسخ­گویی به پرسش­ها و نتایج پژوهش تأثیر بگذارد که خارج از کنترل پژوهشگر بوده است. همچنین، وضعیت تأهل و شرایط اجتماعی- اقتصادی آزمودنی­ها مورد بررسی قرار نگرفته است که می­تواند بر نتایج پژوهش تأثیر بگذارد. به پژوهشگران بعدی پیشنهاد می­شود که این آزمون نرم­افزاری را بر روی افراد ساکن مناطق شهری و روستایی اجرا کنند و به مقایسه نتایج آن بپردازند. همچنین پیشنهاد می­شود که رابطه پیوندجویی با طبیعت با سایر متغیرها نظیر رفتار حامی محیط، بهزیستی، کیفیت زندگی و غیره بررسی شود. به علاوه، اجرای پژوهش­های مشابه پژوهش حاضر در سایر شهرهای ایران نیز توصیه می­گردد. پیشنهاد می­شود که در طراحی آزمون از تصاویر نیز استفاده شود و برای بررسی پایایی و روایی آزمون از سایر روش­ها هم بهره گرفته شود. همچنین، به مسئولان و دست­اندرکاران محیط زیست و روان­شناسان محیط پیشنهاد می­شود که با برگزاری کارگاه­های آموزشی به آموزش و توسعه آزمون نرم­افزاری پیوندجویی با طبیعت بپردازند و برای ارتقای پیوندجویی با طبیعت به تقویت هویت محیطی و دلبستگی مکان اقدام کنند.

 

 

[1] . attitudes

[2] . explicit attitudes

[3] . Sassenberg & Vliek  

[4] . implicit attitudes

[5] . Aronson, Wilson, Akert & Sommers

[6] . Wittenbrink & Schwarz

[7] . Implicit Association Test (IAT)

[8] . Greenwald, McGhee & Schwartz

[9] . Payne, Vuletich & Lundberg

[10] . Greifeneder, Bless & Fiedler

[11] . Amodio & Mendoza

[12] . Friese, Wänke & Plessner

[13] . Greenwald, Poehlman, Uhlman & Banaji

[14] . Oswald, Mitchell, Blanton, Jaccard & Tetlock

[15] . Implicit Preference Test (IPT)

[16] . Schultz, Shriver, Tabanico & Khazian

[17] . place attachment

[18] . Stedman

[19] . Ramkissoon, Liam & Weiler

[20] . McEwen

[21] . Brown, Altman & Werner

[22] . Scannell & Gifford

[23] . Gosling & Williams

[24] . Dono, Webb & Richardson

[25] . Whitmarsh & O’Neill

[26] . Leary, Tipsord & Tate

[27] . environmental identity

[28] . van der Werff, Steg &  Ruepert

[29] . Balundė & Jovarauskaitė

[30] . Brügger Kaiser & Roczen

[31] . Davis, Lee & Coy

[32] . Tam

[33] . Martin & Czellar

[34] . Jorgensen & Stedman

[35] . Kyle, Mowen & Tarrant

[36] . Olivos & Aragonés

[37] . Mayers, Gamest & Goarin

[38] . Garson

[39] . biospheric

[40] . egoistic

[41] . Gosling & Williams

[42] . Balundė & Jovarauskaitė

[43] . Balundė, Jovarauskaitė & Poškus

[44] . Basu, Hashimoto & Dasgupta

[45] . Basu, Hashimoto & Dasgupta

[46] . Scannell & Gifford

[47] . Moore & Graefe

[48] . Williams & Vaske

[49] . Jorgensen & Stedman

[50] . Brown & Raymond

[51] . Kyle et al.

[52] . Lewicka

[53] . Beery & Wolf-Watz

[54] . Gosling & Williams

[55] . Colley & Craig

[56] . Brügger Kaiser & Roczen

[57] . Davis, Lee & Coy

[58] . Tam

[59] . Martin & Czellar

[60] . Balundė & Jovarauskaitė

- آرونسون، الیوت؛ ویلسون، تیموتی؛ آکرت، رابین؛ و سامرز، ساموئل. (2016). روان­شناسی اجتماعی. ترجمه مجید صفاری­نیا و پرستو حسن­زاده. (1398). تهران: نشر ارسباران.
- رشید کلویر، حجت­الله. (1399). بررسی خصوصیات روان‌سنجی مقیاس هویت محیطی کلایتون. طرح پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی.
- ساسنبرگ، کای؛ و ولیک، مایکل ال. دبلیو. (2019). روان­شناسی اجتماعی در عمل. ترجمه عزیزالله تاجیک اسمعیلی و پرستو حسن­زاده (1399). تهران: نشر روان.
- صفاری­نیا، مجید. (1390). اعتباریابی مقیاس دلبستگی مکان. طرح پژوهشی دانشگاه پیام نور مرکز تهران جنوب.
- کلایتون، سوزان؛ و مایرز، جن. (2009). روان‌شناسی حفاظت از محیط‌زیست. ترجمه مجید صفاری‌نیا؛ حسن عبدالله‌زاده؛ عبدالله مفاخری؛ ابراهیم نیک‌صفت؛ و ناهید یوسف‌پور. (1390). تهران: انتشارات ارجمند.
- گریفندر، رینر؛ بلس، هربرت؛ و فیدلر، کلاوز. (2018). شناخت اجتماعی. ترجمه مجید صفاری­نیا و پرستو حسن­زاده. (1398). تهران: نشر روان.
- ملکی، بهرام؛ علی­پور، احمد؛ زارع، حسین؛ و شقاقی، فرهاد. (1393). ارزیابی مقدماتی ویژگی­های روان­سنجی مقیاس الفبا برای سنجش عزت­نفس ناآشکار. مجله اندازه­گیری تربیتی، 44، 531-521.
- ناظمی، مهدی؛ ذبیح­زاده، عباس؛ و حاتمی، امیرجلال. (1396). ساخت و اعتباریابی آزمون تداعی ضمنی برای اندازه­گیری هویت­. فصلنامه مطالعات ملی، 18، 40-23.
- هاشمی­پور، حمید؛ حیدری، محمود؛ فتح­آبادی، جلیل؛ و نجات، پگاه. (1391). بررسی ویژگی­های روان­سنجی آزمون تداعی ضمنی عزت نفس. فصلنامه مطالعات اندازه­گیری و ارزشیابی آموزشی، 1، 48-33.
- Amodio, D.M., & Mendoza, S.A. (2010). Implicit intergroup bias: Cognitive, affective, and motivational nnderpinnings. New York, NY: Guilford Press.
- Balundė, A., & Jovarauskaite, L. (2017). The relationship between connectedness to nature and environmental identity: Results of a systematic review. Frontiers in Psychology, 12, 1-8.
- Balundė, A., Jovarauskaitė, L., & Poškus, M.S. (2019). Exploring the relationship between connectedness with nature, environmental identity, and environmental self-identity: A systematic review and meta-analysis. Sage Journals, 25, 1-12.
- Basu, M.,  Hashimoto, Sh., & Dasgupta, R. (2020). The mediating role of place attachment between nature connectedness and human well-being: Perspectives from Japan. Sustainability Science, 15, 849-862.
- Beery, T.H., & Wolf-Watz, D. (2014). Nature to place: Rethinking the environmental connectedness perspective. Journal of Environmental Psychology, 40, 198-205.
- Bragg, E.A. (1996). Towards ecological self: deep ecology meets constructionist self theory. Journal of Environmental Psychology, 16, 93-108.
- Brown, B.B., Altman, I., & Werner, C.M. (2017). Place attachment. International Encyclopedia of Housing and Home, 12, 183-188.
- Brown, G., & Raymond, C. (2007). The relationship between place attachment and landscape values: Toward mapping place attachment. Applied Geography, 27, 89-111.
- Brügger, A., Kaiser, F.G., & Roczen, N. (2011). One for all? Connectedness to nature, inclusion of nature, environmental identity, and implicit association with nature. European Psychologist, 16, 324-333.
- Cantrill, J.G., & Senecah, S.L. (2001). Using the “sense of self-in-place” construct in the context of environmental policymaking and landscape planning. Environmental Science and Policy, 4, 185-203.
- Clayton, S. (2003). Attending to identities: Ideology, group memberships, and perceptions of justice. Bingley, UK: Emerald Group.
- Clayton, S. (2003). Environmental identity: A conceptual and an operational definition. The psychological significance of nature. Cambridge: The MIT Press.
- Clayton, S. (2008). Introduction. Cambridge, MA: MIT Press.
- Clayton, S. & Opotow, S. (2003). Introduction. Cambridge, MA: MIT Press.
- Clayton, S., & Opotow, S. (2003). Identity and the natural environment.  The psychological significance of nature. Cambridge: The MIT Press.
- Colley, K., & Craig, T. (2019). Natural places: Perceptions of wildness and attachment to local greenspace. Journal of Environmental Psychology, 61, 71-78.
- Davis, J.L., Le, B., & Coy, A.E. (2011). Building a model of commitment to the natural environment to predict ecological behavior and willingness to sacrifice. Journal of Environmental Psychology, 31, 257-265.
- Dono, J., Webb, J., & Richardson, B. (2016). The relationship between environmental activism, pro-environmental behaviour and social identity. Journal of Environmental Psychology, 30, 178-186.
- Dunlap, R.E., Van Liere, K., Mertig, A., & Jones, R.E. (2000). Measuring endorsement of the New Ecological Paradigm. A revised NEP scales. Journal of Social Issues, 56, 425-442.
- Friese, M., Wänke, M., & Plessner, H. (2006). Implicit consumer preferences and their influence on product choice. Psychology and Marketing, 23, 727-740.
- Gosling, E., & Williams, K. (2011). Connectedness to nature, place attachment and conservation behavior: Testing connectedness theory among farmers. Journal of Environmental Psychology, 30, 298-304.
- Greenwald, A.G., & Banaji, M.R. (1995). Implicit social cognition: Attitudes, self-esteem, and stereotypes. Psychological Review, 102, 4-11.
- Greenwald, A.G., & Farnham, S.D. (2000). Using the implicit association test to measure selfesteem and self-concept. Journal of Personality and Social Psychology, 79, 1022-1039.
- Greenwald, A.G., McGhee, D.E., & Schwartz, J.L.K. (1998). Measuring individual differences in implicit cognition. The implicit association tests. Journal of Personality and Social Psychology, 74, 1464-1480.
- Greenwald, A.G., Poehlman, T.A., Uhlmann, E.L., & Banaji, M.R. (2009). Understanding and using the Implicit Association Test: III: Meta-analysis of predictive validity. Journal of Personality and Social Psychology, 97, 17-41.
- Jorgensen, B.S., & Stedman, R.C. (2001). Sense of place as an attitude: Lakeshore owner`s attitudes toward their properties. Journal of Environmental Psychology, 21, 233-248.
- Jorgensen B.S., & Stedman, R.C. (2006). A comparative analysis of predictors of sense of place dimensions: Attachment to, dependence on, and identification with lakeshore properties. Journal of Environmental Management, 79, 316-327.
- Kals, E., Schumacher, D., & Montada, L. (1999). Emotional affinity toward nature as a motivational basis to protect nature. Environment and Behavior, 31, 178-202.
- Kyle, G., Graefe, A., & Manning, R. (2005). Testing the dimensionality of place attachment in recreational settings. Environment & Behavior, 37, 153-177.
-Kyle, G.T., Mowen, A.J., & Tarrant, M. (2004). Linking place preferences with place meaning: An examination of the relationship between place motivation and place attachment. Journal of Environmental Psychology, 24, 439-454.
- Leary, M.R., Tipsord, J.M., & Tate, E.B. (2008). Allo-inclusive identity: Incorporating the social and natural worlds into one’s sense of self. Decade of behavior. Washington, DC: American Psychological Association.
- Lewicka, M. (2011). Place attachment: How far have we come in the last 40 years? Journal of Environmental Psychology, 31, 207-230.
- Low, S.M., & Altman, I. (1992). Place attachment: A conceptual inquiry. Human Behavior & Environment: Advances in Theory & Research, 12, 1-12.
- Martin, C., & Czellar, S. (2016). The extended connectedness to nature in self scale. Journal of Environmental Psychology, 47, 181-194.
- McEwen, J.W. (2014). Sense of place, place attachment, and rootedness in Four West Baton Rouge Parish, Louisiana Bars. Florida State University.
- Moore R.L., & Graefe, A.R. (1994). Attachments to recreation settings: The case of rail-trail users. Leisure Sciences, 16,17-31.
- Olivos, P., & Aragonés, J.I. (2011). Psychometric properties of the Environmental Identity Scale (EID). Psyecology, 2, 65-74.
-Oswald, F.L., Mitchell, G., Blanton, H., Jaccard, J., & Tetlock, P.E. (2013). Predicting ethnic and racial discrimination: A meta-analysis of IAT criterion studies. Journal of Personality and Social Psychology, 105, 171-192.
- Payne, K.B., Vuletich, H.A., & Lundberg, K.B. (2017). The bias of crowds: How implicit bias bridges personal and systemic prejudice. Psychological Inquiry, 28, 233-248.
-Ramkissoon, H., Liam D.G., & Weiler, B. (2015). Relationships between place attachment, place satisfaction and pro-environmental behavior in an Australian national park, Journal of Sustainable Tourism, 21, 434- 457.
- Raymond, C.M., Brown, G., & Weber, D. (2010). The measurement of place attachment: Personal, community, and environmental connections. Journal of Environmental Psychology, 30, 422-434.
- Scannell, L., & Gifford, R. (2010). Defining place attachment: A tripartite organizing framework. Journal of Environmental Psychology, 30, 1-10.
-Scannell, L., & Gifford, R. (2018). Comparing the theories of interpersonal and place attachment. Place attachment: Advances in theory, methods and applications, 14, 23-36.
- Schultz, P.W. (2000). Empathizing with nature: The effects of perspective talking on concern for environmental issues. Journal of Social Issues, 56, 391-406.
-Schultz, P.W. (2001). Assessing the structure of environmental concern. Concern for the self, other people, and the biosphere. Journal of Environmental Psychology, 21, 327-339.
- Schultz, P.W., Shriver, C., Tabanico, J.J. & Khazian, A. (2004). Implicit connections with nature. Journal of Environmental Psychology, 24, 31-42.
-Stedman, R.C. (2002). Toward a social psychology of place: Predicting behavior from place-based cognitions, attitude, and identity. Environment and Behavior, 34, 561-581.
- Stedman, R.C. (2003). Is it really a social construction? The contribution of physical environment to Sense of place. Society and Natural Resources, 16, 671-685.
-Tam, K.P. (2013). Concepts and measures related to connection to nature: Similarities and differences. Journal of Environmental Psychology, 34, 64-78.
-Thomashow, M. (1995). Ecological Identity, becoming a reflective environmentalist. London: MIT Press.
-Turner, J.C., Hogg, M.A., Oakes, P.J., Reicher, S.D., & Wethrell, M.S. (1987). Rediscovering the social group: A selfcategorization theory. Oxford: Basil Blackwell.
-van der Werff, E., Steg, L., & Ruepert, A. (2021). My company is green, so am I: The relationship between perceived environmental responsibility of organizations and government, environmental self‑identity, and pro‑environmental behaviors. Energy Efficiency, 14, 49-70.
-Weigert, A.J. (1997). Self, interaction, and natural environment. Albany: State University of New York Press.
- Whitmarsh, L., & O’neill, S. (2015). Green identity, green living? The role of pro-environmental self-identity in determining consistency across diverse pro-environmental behaviours. Journal of Environmental Psychology, 30, 305-314.
- Williams D.R., & Vaske J.J. (2003). The measurement of place attachment: Validity and generalizability of a psychometric approach. Sciences, 49, 830-840,
- Wittenbrink, B., & Schwarz, N. (2007). Implicit measures of attitudes. New York: Guilford Press.